به نام خداوند مهر آفرین
سال 14094 اهورایی، 7037 میترایی، 3753 زرتشتی، 2573 کوروشی (شاهنشاهی) و 1394 خورشیدی

بنام خدا


محل دقیق عقل مردان کشف شد !!



ادامه مطلب...

تاريخ : چهار شنبه 23 فروردين 1391برچسب:عقل مردان,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


داستان میوه و بچه و صاحب خانه ...!

 

رفته بودیم به دیدن یکی از افراد فامیل. قبلا هم تلفنی نزول بلا را که از خراب شدن سقف فقط یک درجه قابل تحمل تر بود، به اطلاع میزبانان که زن و شوهر و دو سه بچه بودند، رسانده بودیم. صاحبخانه با آنکه آدم تردستی بود، آب از دستش نمی چکید….


 

حاضر بود سرش بشکند و گوشه نرخ و نانش نشکند. انوری، شاعر قصیده سرا و سخنور توانای سده ششم هجری، این قطعه دوبیتی را در وصف هیچ کس مناسب تر از او نمی توانست بگوید: «خوان خواجه کعبه است و نان او بیت الحرام/ نیک بنگر تا به کعبه جز به رنج تن رسی… بر نبشته بر کنار خوان او خطی سیاه:/ لم تکونوا بالغیه الا بشق الانفس» (مصراع آخر برگرفته از عبارت قرآنی است که ترجمه اش این است: جز با به رنج انداختن تن و جان خویش به آن نمی توانید رسید).

باری، مانند معدود سخت کوشانی که فاتح اورستند، در آن دژ تسخیرناپذیر راه یافتیم و از بابت این فتح نادر که از فتوحات نادرشاه نادرتر بود، به طرز اندوهگینی شاد بودیم. زنگ در زدن، به قول قدما دق الباب. انتظار. گشودن در. خنده نقابدار یا نقاب خندان. صدور سر و صداهای اضافی و بالابردن ولوم صدا به علامت اینکه از دیدار ما خوشوقت و حتی خوشبختند. بفرمایید بالاتر. آنجا خوب نیست. این بالا بنشینید که روبروی کولر هم نیست و پرسش فریبنده که اول چای بیشتر دوست دارید یا شربت. بله؟ نه، به گمانم در این فصل اول شربت بهارنارنج مناسب تر است.

در گوشه ای از هال/ پذیرایی که با نشستن در آن ایوان کسرا، به ما حالی از پذیرایی دست می داد، در جایی که به آسانی دسترس نبود و به مدد میزهای کوچک و صندلی های نابجا، صعب العبورتر از آشیانه عقاب در الموت شده بود، یک ظرف بزرگ مسین و کنده کاری شده کار اصفهان بود که در آن انبوهی میوه از سیب لبنان تا گیلاس مشهد و موز و انبه هندی تازه به ایران رسیده، روی هم کوت شده بود.

باری مهمانان موضع گرفتند و مستقر شدند. غوغای چپ اندر/ چمن در قیچی احوالپرسی های متقاطع و پاسخ های چندگانه و چندگونه آغاز شد. پسر ۶ ۵ ساله صاحبخانه به نحوی که نزدیک بود از نگاه ریزبین و رازبین بنده هم پنهان بماند، شروع کرد خرچنگ وار، از عرض به هدف راهبردی خود که همان تل میوه بود؛ نزدیک شدن. خانم صاحبخانه که اگر هم قهرمان پرتاب دیسک بود نه گرفتار بیماری دیسک کمر، نمی توانست آن طبق سنگین را جابجا کند، به سلیقه خود در زیردستی های هریک از مهمان ها از هر میوه ای نمونه ای می گذاشت و با کارد و چنگال و نمکدان برای خیار، در ظرف دیگر، در جلوی میز هریک از مهمان ها قرار می داد و سخت سرگرم باز کردن پوست موزها برای اینکه حتما خورده شود و پوست گرفتن خیارها – که مهابت و صلابت خیار غبن فاحش داشتند – شده بود و از میمنه به میسره می رفت و به همه ۷ ۶ تن مهمان رسیدگی می کرد. اغلب مهمان ها هم به تلنگری، اول نارنگی ها را خلع لباس می کردند. صدای به هم زدن بعضی لیوان های شربت هم بازار را آشفته و موقعیت را برای پسرک شیطان صاحبخانه که با حرکات آهسته و مطمئن تانک وارش به تپه استراتژیک تل میوه نزدیک شده بود، مناسب تر می کرد. سنش هم اقتضا نمی کرد که در بحث ها، حتی احوالپرسی ها و حرف های باری به هر جهت که مخصوصا در نیم ساعت اول مهمانی ها زده می شود، شرکت کند و به نیروی غریزه دریافته بود که دیگر بلبشو برای یک تابستان میوه خوردن، بهتر از این نمی شود و بدون دانستن شعر حافظ، به مدلول «وقت را غنیمت دان آنقدر که بتوانی» عمل می کرد. به دقت و مسلسل وار خشابگذاری می کرد و پوکه پوست نارنگی و موز به طور اتوماتیک در گوشه ای که پدرش به آن دید و تسلط نداشت، انباشته می شد. حتی آشغال میوه ها را از ظرفی به داخل سینی می ریخت که گناه خوردن میوه ها را به گردن هنگ هماهنگ مهمان ها بیندازد.

بیشتر از سه موز و یک انبه و چهار نارنگی و چند مشت گیلاس خورده بود که شست پدر مهربان نما و خونسردنما و بخشنده نما و باطنا مهمان گداز و ظاهرا مهمان نوازش خبردار شد. میوه مهم نیست، اما بچه باید تربیت و ادب داشته باشد. حیف که حضور مهمان ها این تادیب و گوش پیچان را به تاخیر می انداخت، اما خون خونش را می خورد. علی الخصوص که مهمان ها به همدیگر اطلاع می دادند که مثلا نارنگی خیلی شیرین و در این فصل نوبر است و هم آنها و هم موزها پاکستانی اند و از هیچ سفارش و تشویقی به همدیگر خودداری نمی کردند. به طوری که تنها کاری که برای صاحبخانه مانده بود، با دل خونین لب خندان آوردن بود و برای خانم صاحبخانه، خالی کردن آشغال میوه ها از زیردستی ها به داخل سطل و سطل های کوچک را به آشپزخانه بردن و در سطل اصلی خالی کردن و ظرف خالی را تمیز کردن و بازگرداندن.

در این اثنا، پدر به رستمی تبدیل شده بود که باید به هر قیمت حساب سهراب را می رسید. پدر چاره را در فن و ترفند دید، نه خشونت لخت و برهنه، بنابراین به بهانه های مختلف مثلا تعارف نمکدان به مهمانی که خیار پوست می کند یا پاکسازی و بهترسازی میز فلان مهمان، حرکات زیگزاگی می کرد و سرانجام با سه حرکت، جایش همجوار پسر شد که همچنان گرد و خاک می کرد و با استفاده از حضور امنیت آور و مصونیت بخش مهمان ها، تلافی کم میوه خوردن تابستان های گذشته را هم درآورده بود و فقط مانده بود تابستان امسال و حاضر. تا سرانجام، یکبار که دستش را مثل بازوی جرثقیل با حرکات افقی و سپس عمودی به سراغ محموله جدید فرستاد، پدر که با هریک خنده خونسردی نما، یک قلپ خون خورده بود، بی اختیار در حالی که از خود بی خود شده بود، با هر دو دستش محکم به شانه های پسرک که شمر هم جلودارش نمی شد، کوبید و دهن خشمگینش بی اختیار فریاد زد: «بچه بس کن، تو که از مهمان هم بدتر کردی!»

بهاءالدین خرمشاهی
محقق، مؤلف و مترجم





تاريخ : پنج شنبه 17 فروردين 1391برچسب:اثنا,بهاءالدین خرمشاهی,خرمشاه,خرمشاهی,میوه نوروزی,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 

چندی پیش مرتضی حاجی بابایی وزیر آموزش و پرورش در پاسخ به پرسش یكی از خبرنگاران درباره فیلم تنبیه بدنی دانش آموزان پاسخ داد: تنبیه بدنی و فیلمی كه پخش شده است دروغین و مشكوک بوده و فضا و جو مناسب در آموزش و پرورش، آمریكا و اسرائیل را وادار كرده است كه بروند و فیلم دروغین بسازند. وی همچنین از همه فرهنگیان بابت فیلم مشكوک و ساختگی!!! تنبیه دانش آموزان كه در شبكه های ماهواره ای و اینترنتی پخش شده است پوزش خواست!

 

با سپاس از افشاگری وزیر محترم چند نکنه به ذهنم رسید که مطرح می کنم:

 1-وزیر عزیز لطف کرده و نقش عوامل و مهره های سازنده این فیلم  - چه اون آموزگار روانی و چه اون دو کودک مظلوم که بر مبنای صحبت های آقای وزیر احتمالاً بدلکار بوده اند!- رو به سمع و نظر ملت برسونند.آیا هر سه عوامل و بازیگران این فیلم امریکایی بوده اند یا اینکه هر سه اسراییلی و یا نه مثلاً یکیشون امریکایی بوده و دوتاشون اسراییلی و یا برعکس؟ مخصوصاً اون دو کودک که اینقدر طبیعی بازی کردند که آدم فکر می کنه واقعاً ترسیدن و دارن گریه می کنند! همچنین مرحمت کرده و از نقش لابی های صهیونیستی و اون هالیوود بی ناموس در پشت صحنه این تهاجم آشکار فرهنگی  پرده بردارند!

 2-هوای تهران به شدت گرمه، خودروی ... هفته پیش تصادف شدیدی کرد، شیر حمام خونه ما ازش آب میچکه و پیراهن سفید بنده پس از شستشو توسط ماشین محترم لباس شویی به رنگ صورتی در اومده.با توجه به اینکه در میان تمامی حوادث بالا ردپای امریکا و صهیونیست به چشم میخوره از جناب وزیر خواهشمندیم در این زمینه نیز افشاگری بفرمایند و ملت ایران را آگاه بنمایند.

 3-اینجانب ....ا به نمایندگی از خودم و خانم رشیدی(آموزگار کلاس سوم ابتدایی)-آقای مومنی(آموزگار حرفه و فن دوم راهنمایی)-آقای حسنی(آموزگار علوم سوم راهنمایی) و دیگر آموزگاران گرامی که طی دوران تحصیل از دستشان کتک خورده ام از تمامی ملت شریف ایران  و همه فرهنگیان پوزش می خواهم.به هر حال جوون بودیم ،امریکا و اسراییل گولمون زدن و بنده با کتک خوردن و اون عزیزان با کتک زدن نقش پیاده نظام رو بازی کردیم و همین جا اعلام می کنم که همگی ما به شدت پشیمان هستیم.خدایا ببخش!

 4-وزیر محترم لطف نموده و تلقی و استنباط خودشان را از معنی عبارت « فضا و جو مناسب » به ما اعلام نمایند!

 
5-بنده دو روز است دجار اسهال شدیدی شده ام به طوریکه شکم محترم به هیچ کدوم از داروهای «بند آور معده!»:جواب نمیده.با توجه به اینکه تا دو روز پیش در دستگاه گوارش بنده فضا و جو مناسبی برقرار بوده آیا وزیر محترم گمان نمی کنند این فضای مناسب امریکا و اسراییل را وادار کرده باشد که بروند و مرا به اسهال بیندازند؟!؟!

6-با توجه به رویه عادی و امروزی اتفاقات بد در جامعه این که در فیلم پخش شده هیچ اثری از تجاوز به چشم نمی خوره کمی عجیب می باشد! و همین امر شک ما را دو چندان می کند که تهیه و ساخت این فیلم به دست هم میهنان غیور انجام نشده.نــــــــــه غلام؟
 
7-نظر وزیر محترم درباره کلمه «ماله»چیست؟درباره «ماله کشی» چطور؟ضمناً بفرمایند آیا ایشان به مقوله «روح» اعتقاد دارند یا خیر؟!

  
در پایان از دوستان گرامی می پرسم:

به نظر شما اگر مشابه این اتفاق در یک کشور دیگه مثل کانادا می افتاد واکنش وزیر آموزش آنها چه بود؟





تاريخ : چهار شنبه 16 فروردين 1391برچسب:افشا,افشاگری,مرحمت,حرفه و فن,غیور,خدعه,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 

معاون وزیر راه: سرعت در آزاد راه ها تا 200 کیلومتر قابل افزایش است.


رویانیان:سرعت تا 200 کیلومتر فقط در گیم ممکن است.

.

.

.

.

پرسش شماره یک: چرا آقای معاون وزیر راه گفته است، سرعت در آزاد راه ها تا 200 کیلومتر قابل افزایش است؟
پاسخ شماره یک: برای کنترل جمعیت.
پاسخ شماره دو: ایشان تحت تأثیر بازی های رایانه ای این جمله را گفته اند.
پاسخ شماره سه: ایشان گفته است افزایش پذیر است، اما نگفته است کی؟! منظورشان احتمالاً صد دویست سال آینده بوده است.
پاسخ شماره چهار: ایشان فیلمهای علمی تخیلی زیاد دیده اند.
پاسخ شماره پنح: ایشان ماشین را با هواپیما اشتباه گرفته اند!
پاسخ شماره شش: دوباره برای کنترل جمعیت!

 

پرسش شماره دو: چه چیزهای دیگری فقط در گیم ممکن است؟
پاسخ شماره یک: گشت زدن با ماشین بدون نگرانی بابت تمام شدن بنزین و ایضاً کارت سوخت.
پاسخ شماره دو: پیدا کردن جای پارک، خیابانهای بدون دست انداز و چاله و چوله و ...
پاسخ شماره سه: خودروهای بدون نقص فنی!
پاسخ شماره چهار: در اتوبان خلاف حرکت بقیه خودروها راندن و جریمه نشدن!
پاسخ شماره پنج: تصادف کردن و ایضاً هیچ آسیب جانی ندیدن!
پاسخ شماره شش: جاده ها و بزرگراه های استاندارد

 

سه نتیجه گیری:
نتیجه گیری شماره یک: رویانیان اطلاعاتش از وضعیت راه های کشور بیشتر از معاون وزیر راه است.


نتیجه گیری شماره دو: رویانیان هم گیم بازی می کند.


نتیجه گیری شماره سه: آقای رویانیان در بازی های رایانه ای زیاد حرفه ای نیستند؛ چون نویسنده متن توانسته است در پلی استیشن 400 کیلومتر هم سرعت برود.

 





تاريخ : سه شنبه 15 فروردين 1391برچسب:سرعت,آزادراه,کنترل,کنترل جمعیت,,
ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


روش هایی خنده دار برای کلافه کردن خانم ها


دختر خانم ها ناراحت نشن فقط جهت خنده !

وقتی پس از یک روز شلوغ براتون غذا درست کرد و با تمام خستگی کنارتون نشست بهش بگید:ممنون عزیزم ، خوب شده ، ولی کاش پیش از درست کردنش به مامانم زنگ میزدی و طرز تهیه این غذا رو ازش میپرسیدی …

وقتی در جمع فامیل خودتون هستید شکم بزرگ پدر زنتون رو سوژه خنده همه قرار بدهید.از صبح کتونی پا کنید و تا شب هم از پاتون در نیارید تا جورابتون بوی گربه مرده بگیرد و سپس با همان جورابها برید توی رختخواب.

به صورتش نگاه کنید و باحالتی متاثر بگید:عزیزم چقدر پیر شدی..

وقتی تخمه میخورید پوستهای تخمه را هر جایی بریزید غیر از بشقاب جلوی دستتون.

همیشه آب را با بطری سر بکشید.

وقتی زنتون حواسش کاملا به شماست وانمود کنید زنتون رو ندیدید و یواشکی به بچه هایتون بگید:دوست دارید براتون یک مامان خوشگل بیارم!!.

وقتی با تلفن صحبت میکنید به محض ورود همسرتون با دستپاچگی بگید :باشه ، من بعدا بهت زنگ میزنم ..و زود گوشی رو قطع کنید..

همیشه از گیرایی چشمهای دختر خاله ترشیده اتون تعریف کنید..

خاطرات شیرین دوران مجردی خودتون رو با دوست دخترهای داشته و نداشته خودتون براش تعریف کنید..

وقتی با اون تو رستوران هستید با صدای بلند باد گلو بزنید..

او را با نامهای مختلف مثل :سمیرا ،مریم ، پریسا، آتنا، شیوا… صدا کنید و سپس بگید ببخشید عزیزم این روزها حواسم زیاد جمع نیست ..

تلاش کنید یک چادر مسافرتی خوب یا ماشین راحت بخرید که شبهایی که قرار است بیرون از خونه بخوابید ، زیاد سختی نکشید.. 





ارسال توسط سورنا

 

دوازده تعریف از معنای خواستگار و خواستگاری در فرهنگ ما:
 

 
 



ادامه مطلب...

ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 




تاريخ : یک شنبه 6 فروردين 1391برچسب:نفس اماره,اماره,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 

یک زن اهل کره جنوبی پس از آنکه 771 بار در آزمون کتبی رانندگی رد شد، سرانجام در آخرین امتحان نمره قبولی را کسب کرد. (خبرگزاری ایسنا)

اصولاً از قدیم گفته اند، خواستن توانستن است، ما نیز به این زن کره ای، موفقیتش را در آزمون رانندگی تبریک می گوییم.


امید است جوانان ایرانی در تمام مراحل زندگی این خانم کره ای را الگوی خویش قرار دهند، به عنوان مثال:
- حتی اگه 770 بار خواستگاری رفتند و «نه» شنیدند، امید خودشون رو از دست ندهند و با اعتماد به نفس به خواستگاری 771 امین دختر بروند!
- حتی اگه 770 بار در کنکور فوق لیسانس شرکت کردند و قبول نشدند، امید خودشون رو از دست ندهند! (از آنجا که این روزها در کنکور لیسانس تعداد صندلی های دانشگاه از داوطلبان دانشگاه بیشتر است، نگفتیم کنکور لیسانس!)
در همین ارتباط گروهی از محققان به انجام تحقیق و تفحص پرداخته و پنج احتمال زیر را در مورد علت قبول نشدن این خانم کره ای در 771 بار آزمون کتبی داده اند.
احتمال نخست: در کره جنوبی احتمال اینکه کسی شانسی قبول بشود، نیست و اگر هم چنین احتمالی وجود دارد این خانم خوش شانس نبوده است.
احتمال دوم: دلیل اینکه این خانم 770 بار در آزمون کتبی رانندگی رد شد، این بوده است که در این کشور کتابهای کمک آموزشی کانون فرنگی آموزش، و گاج و ... وجود نداشته است.
احتمال سوم: این زن کره ای سرانجام توانسته است در آزمون 771 ام تقلب کند.
احتمال چهارم: کره ای ها معتقدند تا 771 نشه، بازی نشه!
احتمال پنجم: این خانم می خواسته نامش در کتاب رکوردهای گینس چاپ بشه!

پرسش اساسی: هر چند پیش بینی می شود این خانم کره ای هفتصد هشتصد هزار دفعه ای هم در آزمون عملی ( تو شهری سابق) رد شوند و از آنجا که فرض محال، محال نیست، تصور کنید این خانم بتواند تا پیش از سفر به دیار باقی در آزمون شهری هم پذیرفته شود، در این صورت کدام اتفاق محتمل است؟!
گزینه نخست: پایین آمدن عمر متوسط شهروندان کره ای بر اثر فوت در تصادفات!
گزینه دوم: شوهر این خانم از این پس باید نصف حقوقش را صرف صاف کاری و... کند!
گزینه سوم: هر دو مورد!

 خبر را کامل تر می خوانیم: «پارک جونگ سئوک» از افسران پلیس راهنمایی و رانندگی کره جنوبی گفته است:«کمترین نمره قبولی برای شرکت کنندگان در آزمون رانندگی 60 است و این زن بالاترین نمره ای که آورد 50 بود که با همان نمره او را قبول کردیم

 نتیجه گیری پایانی: این زن کره ای از همون ابتدا باید خشکه حساب می کرد...شما هم همین کارو بکنین نه وقت خودتونو بگیرین نه بقیه رو





تاريخ : چهار شنبه 24 اسفند 1390برچسب:امتحان رانندگی,نمره قبولی,نمره,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 

دانشمندان کانادایی به این نتیجه رسیده اند که افزایش دی اکسید کربن در هوا، احتمال تولد نوزادان پسر را کاهش می دهد، یعنی در شهرهایی مثل تهران که با معضل آلودگی هوا دست به گریبانند، بخت دخترشدن جنین، نسبت به پسربودن آن بیشتر است.

دختر بدجنس: به درک! دیگی که برای من نمی جوشد می خوام سرسگ توش بجوشه! پسرهای نسل ما که رفتن شهید شدن و ما شوهر نکرده ، بیوه شدیم، بذار نسل های بعدی هم بی شوهر بمونن!

دختر خوش جنس!:چرا دولت برای آلودگی هوا یک فکر اساسی نمی کنه؟! سهمیه بندی بنزین که جواب نداد، تورابه خدا یک اقدام عاجلانه بکنین!ای بابا

دختر ترشیده خرافاتی: حاجی نمی شود یک دعا بنویسید که دی اکسید کربن را از چشم هوا بیندازد و محبت اکسیژن را به دلش بیندازد!؟

دختر ترشیده فرصت طلب: من که عیب و ایرادی نداشتم، خدا به زمین گرم بزند دی اکسید  کربن را!!

دختر  تحصیلکرده: هیچ نمی دونستم مشکل ما پایه و اساس علمی دارد! راستی سوراخ لایه ازن هم به آلودگی هوای کره زمین دامن می زنه ها... پس بین سوراخ لایه ازن با سوراخهای دیگر هم ارتباطی هست. ببینم... دانشمندان کانادایی دراین مورد تحقیق نکرده اند؟!

دختر امیدوار: مامان جان، من می گم حالا که بابا بازنشسته شده بریم توی یک شهرستان خوش آب و هوا زندگی کنیم تا شما بتوانید درست و حسابی استراحت کنید!؟چطوره!!

تبلیغات پیشنهادی برای هتل های شهرستان ها: اگر تصمیم گرفته اید بچه دار شوید، ماه عسل دوم خود را در هتل ما بگذرانید. "هتل اکسیژن" با تهویه فوق العاده و عاری از هرگونه ذرات co2 پسرشدن فرزند دلبند شمارا تضمین می کند!

هشدار جدی دولتمردان چینی به مردم آن کشور:ازآنجا که هرخانواده چینی اجازه داشتن تنها یک فرزند را دارد و بیشترشان مایلند که آن فرزند پسر باشد، ازمردم تقاضا مندیم تا اطلاع ثانوی از نفس کشیدن ( و وارد کردن دی اکسید کربن در حجم میلیاردی به هوا!) خودداری کنند!

آگهی خیریه: بنگاه ازدواج" ترش و شیرین"(تبدیل ترشی به شیرینی) از محل کمک های شما و با احداث کارخانه های تولید گاز اکسیژن، به نجات نسل های آینده از معضل ترشیدگی می شتابد!ابشتاب دیگه واستادی که بالام جان

سخنگوی وزارت دفاع آمریکا:با آینده نگری هرچه تمامتر و به منظورکم کردن تعداد سربازان دشمنان احتمالی آینده، به زودی بمب های دی اکسید کربنی تولید خواهیم کرد! 

تبلیغ هود: با جذب تمام دی اکسید کربن موجود در فضای خانه، شما را جهت پسردار شدن، یاری خواهیم کرد. هم اکنون نیازمند یاریمان هستید!

یک فعال محیط زیست: حقتونه است! چقدر گفتیم کمتر ماشین وارد کنید؟ به فکرآلودگی هوا و فاضلاب ها و بازیافت زباله ها باشید؟ چقدر گفتیم نسل خیلی ازگونه های جانوری و گیاهی دارد منقرض می شود؟ حالا خودتان هم دختردار می شوید و اسم و نسلتان منقرض می شود! تازه دخترانتان هم به خاطر کمبود پسر بی شوهر می مانند و نمی توانید حتی نوه هایتان را ببینید!

جامعه پسران خوشگذران: بدین وسیله ازهرگونه کوتاهی و پشت گوش انداختن مسوولان مربوطه در امر کاهش آلودگی محیط زیست به شدت تشکر و حمایت می کنیم! خودمان هم یک چیزی میدونستیم که از ۱۰سالگی سیگاری شدیم!! فکر عیش دوران بیست سی سالگی مون بودیم





ارسال توسط سورنا

بنام خدا


پنج سنت بسیار خنده دار ، عجیب و غریب آفریقایی !!


آدم دزدی و ازدواج!
قبیله ای به نام «لاتووکا» (Latwoka) در سودان رسم بسیار عجیبی برای ازدواج دارند. اگر پسری قصد ازدواج با دختری را داشته باشد او را می‌دزدد!  پس از دزدیدن دختر بزرگان فامیل پسر نزد پدر دختر رفته و از او درخواست کمک به دخترش را می‌کنند.

اگر پدر دختر با ازدواج موافق بود، به عنوان نشانه موافقتش آن پسر را کتک می‌زند! و اگر موافق نبود پسر دزد به زور با دخترش ازدواج می‌کند! من فکر می‌کنم همه دخترها به خاطر اینکه در «لاتووکا» به دنیا نیامده اند باید خدا را شکر کنند.

رسم «شارو» (Sharo)
به نظر من رسم «شارو» یکی از احمقانه ترین و غیرانسانی‌ترین رسومی‌ است که کسی می‌تواند انجام دهد. بعضی از مردم مالی، نیجریه و کامرون پسری که به سن ازدواج رسیده و قصد زن گرفتن دارد را در انظار مردم کتک می‌زنند.

یک فرد قلدر پسر را کتک می‌زند و این پسر جوان مجبور است علائم درد و رنج خود را پنهان کند. اگر او بتواند با موفقیت کتک‌ها را تحمل کند پس تبدیل به مرد شده است و اگر شکست بخورد نمی‌تواند همسری اختیار کند! تعداد بسیار زیادی از پسرها درحین ثابت کردن مردانگی شان جان خود را از دست داده اند.

سنت «چووا» (Chewa)
آیین زشت دیگری به نام «چووا» در میان مردم «چووا» از آفریقا شهرت دارد. طبق این سنت وقتی کسی که اهل «چووا» است می‌میرد، بستگانش جسد او را به محل ترسناکی می‌برند، چاقویی برداشته و گلویش را می‌برند. سپس از محل برش آب را با فشار به درون شکمش سرازیر می‌کنند تا همه کثیفی‌های بدن بیرون بیاید (از مقعد) آنها زمانی کار را متوقف می‌کنند که آب تمیز از بدن بیرون بیاید!

مراسم Khweta
یکی دیگر از رسومی‌ که مربوط به پسران می‌شود، در زمانی که آنها قصد ازدواج کردن دارند و باید مردانگی خود را ثابت کنند. در مراسم Khweta پسران بالغ را در فصل زمستان در جایی منزل داده و آنها را ختنه کرده در همین حین آنها باید کارهای سخت و کشنده ای را انجام دهند مثل رقصیدن‌های مداوم... که اغلب این کارهای سخت منجر به مرگ پسران می‌شود.

سنت «لوبولا» Lobola
«لوبولا» سنت دیگری است که به ازدواج مربوط می‌شود. اگر عروس یا داماد با این سنت موافق نباشند خانواده‌هایشان آنها را تنبیه می‌کنند. طبق این رسم میان خانواده عروس و داماد مذاکره ای صورت می‌گیرد و در مورد قیمتی صحبت می‌کنند که داماد باید برای ازدواج با دختر مورد علاقه اش بپردازد.

اغلب این مذاکره پیچیده می‌شود و دو خانواده سندی را امضا می‌کنند و تعهد می‌دهند به آن عمل کنند. مثلا اگر دو خانواده نزدیک یکدیگر زندگی کنند نباید تلفنی اقدام به این کار کنند یا ملاقات کوتاهی داشته باشند بلکه باید حضوری ملاقات کرده و مذاکره حتما در نوشته ای ذکر شود.

آنها اعتقاد دارند اگرچه یک خانواده ممکن است سال‌ها یکدیگر را بشناسند اما در مورد رسم «لوبولا» نظر یکدیگر را نمی‌دانند. به عبارت دیگر آنها همدیگر را در زمینه تعهد و وفاداری و تقدس ازدواج نمی‌شناسند.





ارسال توسط سورنا

بنام خدا


شوهر شناسی سنتی و مدرن - طنز بسیار جالب


این مقاله فقط جنبه سرگرمی دارد.

شوهرشناسی سنتی


اگر آقایتان اجازه می دهد که بیرون از خانه هم کار کنید،از اینکه شما را قابل دانسته تا هم در منزل و هم بیرون از خانه کار کنید، از او تشکر کنید.

اگر آقایتان به کوچکترین حقوق زنان بی توجه است، حقتان است.

اگر تحویلتان هم بگیرد شما به او می گوئید زن ذلیل.

اگر آقایتان شلوارش چند تا شد و به تبع آن چند تا زن دیگر هم گرفت، خوشحال باشید که می تواند یک تنه از پس چند زن بر بیاید!!!

مگر اوایل ازدواج همین مردانگی را دوست نداشتید؟!

اگر آقایتان برای شما هدیه نمی خرد، رویتان را زیاد نکنید!

او خودش برای شما بزرگترین هدیه است! و یا لااقل بزرگترین هدیه که شما را همیشه تحمل می کند!

زی زی لوژی (شوهرشناسی مدرن)
اگر شوهرتان شبها دیر به منزل می آید، درب را به رویش باز نکنید.

مبلغ مهریه را هم به او یادآوری کنید تا کامروا شوید!

آگر شوهرتان از شما انتظار پذیرائی دارد، یک هفته او را ترک کنید.از هفته آینده خودش هر شب برایتان کاپوچینو درست خواهد کرد.

اگر شوهرتان موافق نیست که شماهر جایی می خواهید بروید،مگر شما منتظر اجازه او بودید؟! خوب بروید. تازه بعد هم غر بزنید که از این زندگی خسته شدین.

اگر شوهرتان به شما پول نمی دهد، شما هم به او روندین! دو سه روز کم محلی هم بی اثر نیست.

اگر شوهرتان موافق کار کردن شما در بیرون از منزل نیست، خانه را به گند بکشید بی حوصلگی به را بیندازید افسرده باشید تا شما را به کار بیرون از منزل تشویق کند!

اگر شوهرتان موافق کار کردن شما در بیرون از منزل هست،از زیر کار کردن در برید وانمود کنید که دوست ندارید نحوه جارو کردن و ظرف شستن و... را به او آموزش دهید! هرچند آقایون همه بلد هستن.

اگر شوهر شما فمینیست نیست، زن ذلیل که هست.

اگر شوهرتان به مسائل شما بی اعتناست شما بی اعتنا تر باش. ازصبح تا امدن او با دوستان گپ بزنید تا چشمتون به او افتاد قیافه بگیزرید که ناراحت هستید.

اگر شوهرتان هوس تجدید فراش کرد، بدانید که بیچاره حق دارههههههههههههههههه

نتیجه گیری اخلاقی:
زنان سنتی هر چه سرشان بیاید حقشان است! لیاقت شوهر مهربان و به قول خودشان زی زی را ندارند.

زنان مدرن لیاقت هیچ چیز را ندارند. چون از زی زی بودن شوهرانشان سوء استفاده می کنند!

هر چه به سر مردا میاد از زی زی بودنشونه.





تاريخ : دو شنبه 22 اسفند 1390برچسب:حقوق زن,حقوق اجتماعی,زن ذلیل,زی زی,کامروا,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 

 

یادگیری لهجه اصفهانی در 3 دقیقه
 
 
1- مضاف و موصوف همیشه «ی» میگیرد
مثال: درِ باغ ===» دری باغ        گل قشنگ ===» گلی قشنگ         آدم خوب ===» آدمی خُب
 
 
2- «د» ما قبل ساكن قلب به «ت» میشود
مثال: پرید ===» پریت       آرد ===» آرت
 
 
3-  واو ساكن آخر كلمه به «ب» قلب مي‌شود
مثال: گاو ===» گاب
 
 
4- اصولاً در هر كجا كه فتحه قشنگ باشد كسره بكار میرود و هر كجا كه كسره كلمه را زیبا میكند فتحه بكار میرود
مثال بری فتحه: اَز===» اِز       قفَس ===» قفِس        اَزَش ===» اِزِش         بِِزَن ===» بِِزِن
مثال بری كسره: اِمروز===» اَمروز    جمعِه===» جمعَه       سِفید===» سَفید      حِیفِ===» حَیفس    فِشار===» فَشار
 
 
5-  صدی « اُ » هیچ جیگاهی نداشته و به «او» تبدیل میشود.
مثال: شما===» شوما      كجا===» كوجا        چادر===» چادور
 
 
6-  حرف «و» در قالب حرف ربطی به به «آ» تبدیل میشود
مثال: من و تو و حسن ===» منا تو آ حسن
 
 
7-  اصولا خود « آ » به عنوان یک حرف ربط به كار میرود
مثال: من هسم، آ بابامم هسن
در ضمن حرف « آ » به معنی «به علاوه» هم به كار میرود
مثال: 5+4+3 ===» 5 آ 4 آ 3
 
 
8- حرف « ه » در لهجه اصفهانی به نوعی نابود شده
مثال: بچه ها ===» بِچا    گربه ها ===» گربا     میجهد===» می جِد
ه در آخر افعال به «د» ساكن بدل میشود.
بره===» برد     بشه===» بشد
«ه» به ی تبدیل میشود.
بهتر===» بیتِرِس      سر راهی===» سری ریس       گربه===» گربیه
«ه» به «ش» تبدیل میشود.
بهش میگم ===» بشش میگم
«ه» به «و» بدل میشود.          
ما هم می ییم ===» ما وَم مییم
نكته: به غیر اول شخص مفرد حروف «خوا» به «خ» تبدیل میشود
میخوی ===» می خَی
 
 
9-  در برخی افعال حرف «ی» به  «اوی» تبدیل میشود
میشنوی===» میشنُوی        میگی ===» میگوی
 
 
10-  اگر حرف اول كلمه «ب» یا «ن» باشد و حرف سوم «ی» یك «ی» بعد از «ب» یا «ن» اضافه میشود
بگیر===» بیگیر     بشین ===» بیشین       بریز ===» بیریز        ببین ===» بیبین





تاريخ : یک شنبه 21 اسفند 1390برچسب:لهجه,لهجه اصفهانی,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


 

افشای قرارداد ترکمانچای ارزی با چین

 افشای قرارداد ترکمانچای ارزی با چین

  تهران-خبرگزاری ایران نیوز24:سرانجام پس از گذشت سه سال، جزئیات یکی از زیان بار ترین قراردادهای اقتصادی پس از انقلاب با کشور چین برملا شد.

   به گزارش خبرگزاری ایران نیوز24،سه سال پیش مطابق با یک قرار داد عجیب، دولت ایران درآمد حاصل از فروش نفت را نزد دولت چین در اختیار این کشور می گذارد تا به عنوان پشتوانه ال سی های خرید کالای چینی برای ایران استفاده گردد.
  بنابر این قرارداد، دولت چین علاوه بر آن که پول خرید نفت ایران را نزد خود نگه می دارد ، مدیریت این پول را نیز به عهده دارد و خود این پول را به ارزهای مختلف می تواند تبدیل کند.
   یکی از نکات جالب و البته تاسف بار در این قرارداد، این بوده است که دولت چین ، هیچ گونه تعهدی نسبت به نتیجه اقدام خود ندارد و اگر به خاطر اشتباه سهوی یا عمدی دولت چین بخشی از سود یا اصل پول ایران با نوسانات نرخهای ارز از بین برود، مسئولیت آن بر عهده ایران است.
   اما ترکمانچای بودن این قرارداد به اینجا ختم نشده و دیگر مفاد قرارداد عجیب تر است؛ از جمله اینکه دولت چین برای افتتاح ال سی یا فروش نسیه کالا به ایران، در حالی که پول نقد ایران به عنوان پشتوانه در اختیار آن است، اقدام به دریافت بیمه از ایران می کند که امری عجیب و کم سابقه در بانکداری جهان است.
  این موضوع به این معناست که فروشنده در حالی که مبلغی بسیار بیشتر از پول کالا به صورت نقد در اختیار دارد، اقدام به کشیدن درصد قابل توجهی بر روی مبلغ کالا به عنوان حق بیمه یا هزینه ریسک کرده که این مبلغ در سالهای قبل 4 درصد بوده و احتمالا در شرایط فعلی به دو برابر این رقم افزایش یافته است که در مقیاس کلی میلیاردها دلار می شود.
   محور سوم این قرارداد ترکمانچای، عدم استفاده کامل ایران از انبوه سرمایه کشور است که نزد چین سرمایه گذاری شده است و گفته می شود این رقم در حال حاضر از مرز 25 میلیارد دلار گذشته است.
  به بیان دیگر، 25 میلیارد دلار از سرمایه کشور طبق این قرارداد در اختیار دولت چین می باشد، اما به جای پرداخت سود به ایران، از ایران مبالغ سنگینی به عنوان بیمه و ریسک دریافت می شود.
  برای مشخص شدن ابعاد زیان کشور از محل این قرارداد، تنها به ذکر این نکته بسنده می کنیم که اگر این مبلغ هنگفت به جای سپرده گذاری نزد برادران چینی به خرید طلا اختصاص یافته بود، طی این مدت ارزش آن چندین برابر شده بود و علاوه بر آنکه اصل 25 میلیارد دلار موجود بود، حدود 50 میلیارد دلار دیگر که یارانه دو سال مردم است، سود عاید ایران شده بود.
   هرچند مطابق قانون امکان افزایش محورهای سوال از رئیس جمهور نیست، نمایندگان سوال کننده از احمدی نژاد در حاشیه سوالات خود به این موضوع هم اشاره ای کلی کنند، به ویژه که یکی از سوالات مربوط به عدم پرداخت بودجه مصوب مترو از ذخیره ارزی است که مسوولان دولتی خالی بودن این صندوق را بهانه می کردند و اینک برخی زمینه های آن روشن شده است.





ارسال توسط سورنا

بنام خدا


 در این لغت نامه یک برداشت دیگری از لغات شده !
 

جدول :;دول : کسی که نیاکانش علاف باشند را گویند

Saturday : روز جهانی ساطور

Freezer side by side: کسیکه کنار هرکی میشینه، زر مفت میزنه

کراچی : پس تکلیف ناشنوایان چه میشود ؟

سه‌پایه : ۳ تا آدم باحال که همیشه پایه هر حرکتی‌ هستند

وانت : اینترنت آزاد و بدون فیلتر

Category: این گربه کدوم گوریه؟

Morphine: باید بیشتر فین کنی

Keyboard: چه کسی برنده شد؟

MissCall: دختر نا بالغ را گویند

Freezer: حرف مفت

Already: گند زدی به همش رفت !

نلسون ماندلا:نلسون اون وسط گیر کرده

کته ماست : آن گربه مال ماست

مشروبات : روبات مشهد رفته

 

نرگس : موجود مذکری که مرتب حدس می زند

کدبانو: دختر خانمی مجرب در نقشه کشی با نرم افزار اتوکد

چهار محال بختیاری : ممکن نیست عدد ۴ برای شما شانس بیاورد

کالسکه: هنگامی که یک اصفهانی یک میوه ی کال میخورد

جاسبی : فقط باش

مورچه خوار : خواهر مورچه. فحشی که موریانه ها به هم می دهند

سوغاتی : بسیار عصبانی

عجبشیر : احساس رضایت از مطبوع بودن شیر

پدافند : پس گفتی دافن؟

مانیکور – پدیکور : دو برادر نابینا به نام مانی و پدرام

کولر:زمانی که یک لر به مکانی رفته باشد و بین ما نباشد

کامران : راننده کامیون

مهران : شخصی که در هوای مه آلود رانندگی می کند

روبوسی : پارچه ای که روی بوس می کشند

پهناور : کسی که مدفوع گاو می آورد

Superman : مرد بقال !

کنتس : به اصفهانی یعنی این سیگار کنت است

شاطر : کسی که در خرابکاری استاد است!

بیگلی بیگلی : پدربزرگ بروسلی، بزرگ خاندان لی‌

پسمانده : پ نه پ رفته!

Diamond Ring : داییمون زنگ زد

مناجات : انواع و اقسام مونا

کره حیوانی : بیچاره ناشنواست

انبر : داروی برطرف کننده اسهال!

کلکته : بین گربه ها کل افتاده

خاموش : موش نپخته

شیاف : او خاموشه (She Off)

مزدور : نوعی موز که در مناطق دور می روید

دیپلماتیک : فرد دیپلمه ای که ماتیک زده

واویلا : ویلایی که درش به روی همه باز است

چاقو ضامن دار : در شیراز، به شخص فربه‌ای که یکی‌ از اهالی محل ضمانتش را کند گویند

جنسیتی : شهر ارواح

گوگولی : فرزند بروس لی و گوگوش!

مکار : کسی که تخصص اپل دارد!





تاريخ : شنبه 20 اسفند 1390برچسب:مزدور,گوگولی,مکار,کلکته,کره حیوانی,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 


معانی تازه چند کلمه

سطل آشغال :

وسیله ای ا ست موجود در خیابان ها جهت ریختن زباله در اطراف آنها !

مدرک تحصیلی :

کاغذی مستطیل شکل، در ابعاد مختلف که بسته به مقطع ، قیمتش فرق می کند !

اوراقچی :

تنها موجودی که زنها را بهترین رانندگان جهان می داند !

حراج :

اصطلاحی است که در آن به قیمت اصلی کالا درصدی اضافه کرده و با ماژیک قرمز روی آن خط زده و قیمت اصلی کالا را در زیرش درج می کنند …!

رئیس :

فردی که وقتی شما دیر به سر کار می روید خیلی زود می آید و زمانی که شما زود به اداره می روید یا دیر می آید و یا مرخصی است …!

بزرگراه :

نوعی پیست رالی به همراه یادگیری به روز ترین فحش های 2012 !

شب امتحان :

شب التماس به درگاه خداوند !

شب توبه !

البته مجموعه برگه های کمک آموزشی (تقلب) هم بد نیست.

تحقیق :

Copy & Pasteکردن مقالات اینترنتی !

بیرون هم که پروژه می فروشن …
۲۰ تا ۳۰ هزار تومن هلو !


گارانتی :

یک نام صرفا زیبا و خوش تلفظ که تنها کابرد آن در هنگام خرید است !

 

 

----------------------------------------------------------------------------

 

 

ازدواج آقــــایــــان ! ...

 

 



پیش از ازدواج : خوابیدن تا لنگ ظهر
پس از ازدواج : بیدار شدن زودتر از خورشید
نتیجه اخلاقی : سحر خیز شدن

 

 

 

  پیش از ازدواج : رفتن به سفر بی اجازه
پس از ازدواج : رفتن به حیاط با اجازه
نتیجه اخلاقی : معتبر شدن 

 

پیش از ازدواج : خوردن بهترین غذاها بی منت
پس از ازدواج : خوردن غذا های سوخته با منت
نتیجه اخلاقی : تقویت معده

 

 

پیش از ازدواج : استراحت مطلق بی جر و بحث
پس از ازدواج : کار کردن در شرایط سخت
نتیجه اخلاقی : ورزیده شدن

پیش از ازدواج : دید و بازدید از اماکن تفریحی
پس از ازدواج : سر زدن به فامیل خانوم
نتیجه اخلاقی : صله رحم

پیش از ازدواج : آموزش گیتار و سنتور و غیره
پس از ازدواج : آموزش بچه داری و شستن ظرف
نتیجه اخلاقی : همدردی با مردها

پیش از ازدواج : گرفتن پول تو جیبی از پاپا
پس از ازدواج : دادن کل حقوق به خانوم
نتیجه اخلاقی : مستقل شدن

پیش از ازدواج : ایستادن در صف سینما و استخر
پس از ازدواج : ایستادن در صف شیر و گوشت
نتیجه اخلاقی : آموزش ایستادگی

پیش از ازدواج : رفتن به سفرهای هفتگی
پس از ازدواج : در حسرت رفتن به پارک سر کوچه
نتیجه اخلاقی : امنیت کامل.





تاريخ : شنبه 13 اسفند 1390برچسب:طنزنامه,طنز نامه,سطل آشغال,اوراقچی,لنگ ظهر,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 

 

بيچاره مردها كاشكی مثل دايناسورها با افتخار منقرض ميشديم تا اين همه خفت رو نمی ديديم

از طرف يه مرد سابق

 




تاريخ : چهار شنبه 10 اسفند 1390برچسب:سیر تکامل مرد سالاری,مرد سالاری,سالارو,
ارسال توسط سورنا

فوایـد گـاو بـودن !

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org




ادامه مطلب...

تاريخ : چهار شنبه 10 اسفند 1390برچسب:دمخور,گاو,گوساله,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 

 

روزنامه ها:" ازدواج باعث افزایش طول عمر در مردان می شود."
ـ زن=آب حیات!
 

***

روزنامه ها:" مردان متاهل کمتر دچار بیماری های مختلف روحی و جسمی می شوند."
- زن= نوشدارو! ( مواظب باشید پس از مرگ سهراب نباشد!!)
 
***

دکترپوست:" ازدواج و بچه دارشدن باعث بهبود جوشهای غرورجوانی می شود."
ـ ازدواج= کپسول روآکوتان و کرم
Rock مجانی!! ( که باید خداد تومان پولشان را بدهید!)

***

رییس جمهور:" با فرزند کمتر مخالفم."
- ازدواج: مشت محکمی به دهان استکبار!

***

روزنامه ها:" افراد متاهل انگیزه بیشتری برای کسب موفقیت پیدا می کنند."
ازدواج= نردبان موفقیت!

***

آمار:" ازدواج از درصدابتلای زنان به بعضی از انواع سرطان می کاهد."
- واکسن سرطان کشف شد!!

***

رییس جمهور:" کشور ما ظرفیت ۱۲۰ میلیون نفر جمعیت را دارد."
- ازدواج= استفاده بهینه از ظرفیت کشور!

***

روزنامه ها:" افراد متاهل کمتر بزهکار می شوند."
- ازدواج= کانون اصلاح و تربیت!

***

 راستی چرا ازدواج نمی کنید؟؟؟





ارسال توسط سورنا

بنام خدا


تفاوت خنده دار عروسی رفتن دخترها و پسرها

عروسی رفتن دختر خانم ها

دو، سه هفته پیش از عروسی، دغدغه خاطرش اینه که: من چی بپوشم؟! توی این مدت هر روز یا دو روز یه بار «پرو» لباس داره…

ممکنه به نتایجی برسه یا نرسه! آخر سر هم می ره لباس می خره!

پس از اینکه لباس مورد نظر رو انتخاب کرد… حالا متناسب رنگ لباس، آرایش صورتش رو تعیین می کنه… اگر هم توی این مدت پیش از مهمونی، چیزی از لوازم آرایش کم داره رو تهیه می کنه… حتی مدل مویی که اون روز می خواد داشته باشه رو تعیین می کنه…

البته تلاش می کنه با رژیم غذایی سفت و سخت تناسب اندامش حفظ بکنه…

یه رژیمی هم برای پوست اش می گیره…! مثل پرهیز از خوردن غذاهای گرم!

ماسک های زیادی هم می زاره، از شیر و تخم مرغ و هویج و خیار و توت فرنگی و گوجه فرنگی (اینا دستور غذا نیستا!) گرفته تا لیموترش

خوب، روز موعد فرا می رسه!

ساعت 8 صبح از خواب بیدار می شه (انگار که یه قرار مهم داره) بعد از خوردن صبحانه، می پره تو حموم… بالاخره ساعت 10 تا 10:30 می یاد بیرون… (البته ممکنه یه بار هم تو حموم ماسک بزاره… که تا ساعت 11 در حمام تشریف دره!)

پس از ناهار…!

لباس می پوشه می ره آرایشگاه، چون چند روز قبلش زنگ زده و وقت آرایشگاه گرفته برای ساعت 1:30 بعدازظهر…

توی آرایشگاه کلی نظرخواهی می کنه از اینو اون که چی کار بهترتره، هرچی هم ژورنال زیبایی هست رو می گرده آخر سر هم خود آرایشگر به داد طرف می رسه و یه مدل بهش پیشنهاد می کنه و اونم قبول می کنه!!

ساعت 3 می رسه خونه…

پس از پوشیدن لباس که خیلی محتاطانه صورت می گیره (که مدل موهاش خراب نشه) یه عکس یادگاری می گیره که بعدا به نامزد آینده اش نشون بده!!

ساعت 8 عروسی شروع می شه… یه جوری راه می افته که نیم ساعت زودتر اونجا باشه!!

عروسی رفتن آقا پسرها

اگر دو، سه هفته پیش بهشون بگی یا دو، سه ساعت قبل هیچ فرقی نمی کنه!!

روز عروسی، ساعت 12 ظهر از خواب بیدار می شه… خیلی خونسرد و ریلکس! صبحانه خورده و تمام برنامه های تلویزیون رو می بینه!

ساعت 6 بعدازظهر، اون هم حتما با تغییر جو خونه که همه دارن حاضر می شن یادش می افته که بعله.. عروسی دعوتیم…!

پس از خبردارشدن انگار که برق گرفته باشتش…! می پره تو حموم…

توی حموم از هولش، صورتشم می بره…! (بستگی به عمق بریدن داره، ممکنه مجبور بشه با همون چسب زخم بره عروسی!)

صورتش رو اصلاح کرده، نکرده (نصف بیشتر موهارو تو صورتش جا می زاره!!) از حموم می یاد بیرون…

ساعت 6:30 بعد از ظهره… هنوز تصمیم نگرفته چه تیپی بزنه،رسمی باشه یا اسپرت…!

تازه یادش می افته که پیرهنش رو که الان خیلی به اون شلوارش می یابد اتو نکرده! شلوارشم که نگاه می کنه می بینه چند روز پیش درزش پاره شده بوده و یادش رفته بوده که بگه بدوزن..!!

کلی فحش و بده و بیراه به همه می ده که چرا بهش اهمیت نمی دن و پیراهنش که توی کمد لباساش بوده رو پیدا نکردن و اتو نکردن و چرا از علم غیبشون استفاده نکردن که بدونن شلوارش نیاز به دوختن داره…!

خلاصه… بالاخره یه لباس مناسب با کلی هول هول کردن پیدا می کنند و می پوشه (البته اگر نیاز بود که حتما به کمد لباس پدر و برادر هم دستبرد می زنه!!)

ساعت 8 شب عروسی شروع می شه، ساعت 9:30 شب به شام عروسی می رسه..! البته اگر از عجله زیادش، توی راه تصادف نکرده باشه دیرتر از این به عروسی نمی رسه





ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 

زن، چراغ خانه است

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

می گویند زن، چراغ خانه است.
اما
لابد شنیده اید که در همین راستا، بعضی ها طرفدار "چلچراغ" شده اند
و بعضی ها هم تمایل به "صرفه جویی در مصرف برق" دارند!

با این حساب می شود این تعاریف را نیز ارائه داد:

دوست دختر:
چراغ گرد سوز! (در بلاد کفر، آن را GF می گویند. تحقیقات نشان داده این لغت، مخفف عبارت Gerdsooz Fitile (فتیله گردسوز) می باشد که در شرایط اضطراری، روشنایی اندکی می افروزد و خاموش شدنش سه سوته است و یک فوته!)

معشوق:
لامپ مهتابی! (در راستای رمانتیک بودن قضیه!)

همسر موقت:
لامپ کم مصرف!

همسر دائم:
همان چراغ خانه

همسر مطلقه:
لامپ سوخته!

همسر ایده آل:
چراغ جادو! (هردو افسانه اند!)

و اما شعر مرتبط:
با غول چراغ، آرزویی بکنید
از او طلب فرشته خویی بکنید
یک دانه بس است زن، مگر نشنیدید
خواهشا" در مصرف برق صرفه جویی بکنید

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org





ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 

 امروز با دوست دخترم بیرون بودم،تا رسیدم خونه دست کردم تو جیبم دیدم گوشیم نیست!
 زنگ زدم کسی پاسخ نداد !
  مسیری رو که پیاده اومده بودم برگشتم،نبود!
 منم جوگیر!!!
 گفتم : خدایا اگه پیدا بشه یه گوسفند میکشم!!!
 خلاصه با حال و روز داغون برگشتم خونه زنگ زدم به دوست دخترم گفتم: عزیزم... من گوشیم گم شده، اگه زنگ زدی یا پیامک دادی پاسخ ندادم نگران نشو!!!
 گفت: «نه عزیزم من نگران نشدم!!! چون گوشیتو توی ماشین من جا گذاشتی!!! ولی نیوشا جون و نازی جون و عسل جون تا حالا کلی اس.ام.اس دادن یک بند هم دارن زنگ میزنن!فکر کنم اونا خیلی نگرانت شدن! گوشیتو میندازم تو سطل آشغالِ کنارِ درِ ورودیِ همون پارکِ خراب شده ای که با توی عوضی توش آشنا شدم! دیگه هم به من زنگ نزن! باااای هانــــــی ..! »

 

اکنون یه پرسش : من باید گوسفند بکشم یا نباید بکشم؟؟؟





تاريخ : شنبه 6 اسفند 1390برچسب:دوست دختر,هانی,بای,داغون,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


فقط یه ایرانی میتونه...


 


  فقط یه ایرانی میتونه صبح جمعه ساعت 6 با هزار مشقت و برنامه ریزی قبلی پاشه بره بیرون حلیم بخوره , پارک بره,ورزش هم کنه, سپس ساعت 9 برگرده خونه بگیره تا ظهر بخوابه!

   ***

    فقط یه ایرانی میتونه کند بودن رشد موهاشو بندازه گردن دست سنگین ارایشگر!

  ***
  فقط خانومهای ایرانی هستن از یه هفته پیش از عروسی هی میگن
چی بپوشیم؟! .. چی بپوشیم؟!
اونوقت شب عروسی ؛ رسماً هیچی نمی پوشن

***
 فقط یه ایرانی میتونه اینو باور داشته باشه که اگه جفت راهنمای ماشین و روشن کنه، مجازه تو اتوبان دنده عقب حرکت کنه!

   ***
 فقط تو ایران مدارسو 5شنبه ها تعطیل میکنن ولی به جاش بقیه هفته رو براش کلاس جبرانی در نظر میگیرن باپولهای آنچنانی !!!

  ***
 تعمیرات مدل ایرانی‌:
۱-درشو باز کردن و فوت کردن. ۲-کامل باز کردن و دوباره بستن
۳-محکم زدن(مثل به پشت کنترل تلویزیون).

   ***
 فقط آسمون ایران میتونه : کمی ! تا قسمتی! نیمه ابری! همراه با بارش پراکنده!در برخی از نقاط باشه. . . ( آخر ادبیاته این جمله)! :

   ***
 فقط در تهران که مردم شمال شهردر سال 2011میلادی و مردم جنوب شهر در سال 70 هجری قمری زندگی میکنن!

   ***
 تنها ایرانیان که وقتی میخوان از خیابون رد شن به جا اینکه به چراغ عابر نگاه کنند
به ماشینا نگاه میکنن که کی خلوت میشه سریع رد شن!

    ***
 اگه ورزشی به نام "سگ دو" وجود داشت ما ایرانیا حتما توش می تونستیم یه خودی نشون بدیم... !!!

   ***
 فقط یه ایرانی میتونه پیتزا رو با دوغ ,نوشابه رو با آبگوشت, سبزی رو با کوکوسبزی,
و کالباس رو با نون سنگک بخوره!

  ***
 فقط یه ایرانی میتونه بره قشم لباس بیاره تو خونه بفروشه و بگه اینارو از دبی و ترکیه اوردم!

   ***
 فقط یه ایرانی میتونه جلوی خودپرداز بانک با دیدن جمله لطفا منتظر بمانید استرس رو
با بیشترین فشار تحمل کنه و با نگاهی ملتمسانه به دستگاه تو دلش بگه
که اگه پول نمیدی جون هرکی دوست داری کارتم رو بده و بعد از دیدن جمله دستگاه
در حال شمارش وجه می باشد به ناگاه آرامش تمام وجودش رو فرا بگیره دقیقا مثل
فرود موفقیت آمیز هواپیما اونم در فرودگاه مشهد !!!

   ***
 فقط یه ایرانی میتونه وقتی میخواد بره عروسی در به در دنبال یکی بگرده که کراواتشو براش گره بزنه :)))

   ***
 فقط یه ایرانی میتونه ابتدا از دستشویی بیاد بیرون سپس زیپ و کمربندشو ببنده :

   ***
 فقط یه ایرونی میتونه اینجوری آشپزی کنه و به نظرش هم آخر برنامه آشپزیه!
آشپزی سامان گلریز: ماهیتابه چدنی دسینی رو میذارید روی گاز پنج شعله سامسونگ که با ضمانت سام سرویس عرضه میشه,یه کمی روغن لادن دوست تو و من رو بریزید توش و یا از کره اطلس طلایی استفاده کنید, دو تا هم تخم مرغ تلاونگ بندازید داخلش,اگر در حین کار خسته شدید میتونید از ماساژور شاندرمن استفاده کنید,دیدید که چه زود یه غذای خوب آماده شد!
تا برنامه بعد همتون رو میسپارم به خدای بزرگ و بیمه سینا و ایران و دانا !!

   ***
 فقط یه ایرانی میتونه وقتی مامور آمارگیر میاد در خونه اشون،بگه شرمنده من اینجا مهمونم,صاحبخونه رفته مسافرت!

   ***
 فقط یه ایرانی میتونه 2 سال بره سربازی 30 سال تعریف کنه

   ***
 فقط یه ایرانی میتونه بـــــه نوشابـــــه "نارنـــجــی" بگــــه "زرد"!

   ***
 فقط یه ایرانی میتونه پس از شنیدن صدای پیغامگیرِ تلفن بگه اِاا رفت رو پیغامگیرشون و زود تلفن رو قطع کنه!

   ***
 فقط یه ایرانی میتونه طوری زل زل نگات کنه تو خیابان که نفهمی خوشگلی یا زیپت بازه !

    ***
 
از هر 2 تا تبلیغ تلویزیون یکی تبلیغ بانکه ، ولی مردم هر روز فقیر تر میشند
  از هر 2 روز هفته یکیش تعطیله اما باز مردم افسرده تر میشند
  از هر 2 نفر توی خیابون یه نفر لیسانس داره اما باز مردم بیکار تر میشند
  از هر 2 تا خونه یکیش نوسازه اما مردم باز بی خانمان تر میشند
  از هر 2 نفر یکی دماغش رو عمل کرده اما باز قیافه ها زیبا نمیشند
  از هر 2 نفر یکی حاجی شده اما باز مردم بی خدا تر میشند!

 

   ***
 فقط یه ایرانی میتونه از بی قانـــونی مملکت بنـــالـــه,
اما موقــــع دعـــوا و درگیـــــری بگـــــه مملکت قانــــون داره!

   ***
 فقط یه زن ایرانی
درباره زندگی دخترش میگه: شوهرش خیلی خوبه همش میبرتش مسافرت و تو خونه هم خیلی کمکش میکنه حتی پوشک بچه را هم خودش عوض میکنه ، دخترم خوشبخت شد واقعا!
درباره زندگی پسرش میگه:بیچاره هر چی پول در میاره باید خرج سفرهای خانم کنه!
از سر کار هم که خسته میاد خونه خانمش کلی ازش کار میکشه حتی زورش میاد پوشک بچشو خودش عوض کنه، پسرم بد بخت شد واقعا!!!

   ***
 اینجا ایران است :
کارت شارژیو که مغازه دار4700میخره و ما 5500میخریم و 4900 شارژ میکنه بهش میگن 5000 تومنی !!!

   ***
 فقط یه معلم ایرانی میتونه (البته از نوع اول دبستانی) بری ترسوندن دانش آموزاش و زود خوابیدن اونا بهشون بگه:من رفتارای شما رو تو خونه با دوربین میبینم!:)))

   ***
 فقط یه کارخونه ایرانـــی می تونـــــه بهــــت یه بستـــــه هوا بــــده که توش چــند تا دوونـــه چیپس هم اشانتـــــــــیون باشــــــــه!

   ***
 فقط یه کودک ایرانی وقتی میره تو صف نونوایی هرچی صبر می‌کنه می‌بینه همش آخره صفه!

   ***
 اینجا ایران است یعنی:
ببخشید اتوبوس 9:30 ساعت چند حرکت میکنه؟

   ببخشید کارت شارژ دو تومنی دارین؟ چنده؟

   ***
 فقط یه ایرانی میتونه وقتی توی مهمونی یا عروسی آب خوردن گیرش نیاد،
قرص قندش رو با یک لیوان نوشابه بخوره!

  ***
 فقط یه ایرانی میتونه وقتی تو ایرانه همش دنبال جانی واکر و شراب فرانسوی و
رستورانای مکزیکی و ایتالیایی باشه،
  سپس وقتی رفت خارج در به در بگرده دنبال دوغ آبعلی و شراب شیراز و شربت سکنجبین
و رب یک و یک !
***
 فقط یه ایرانی میتونه ماشین خودشو با ریموت قفل کنه, ولی بعدش 4 تا دستگیره رو امتحان کنه که ببیــنـه قفل شده یا نه!





ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 

زن: ببینم حقوق این ماهت کجاست؟
 
مرد : سر قبر بابات !! ( البته تو دلش میگه )
 
گالری عکس پیکسفا - pixfa.net
 
زن : جون من اذیت نکن میخام باهش ریمیل ، رژ ، پاور چشم و .....
مرد: ندارم به پیر به پیغمیر ندارم !! بد بختم کردی
 
گالری
عکس پیکسفا - pixfa.net
زن (در حالی که جیب پشت شلوار شوهرش رو چک می کنه):
 
پس کجا قایمش کردی ذلیل مرده؟!
مرد با گریه: به خدا تو جیبام نیست!
 
گالری
عکس پیکسفا - pixfa.net
زن: ای وا اونجا رو کیفم گذاشتیش!
مرد: امون نمیدی بهت بگم که
گالری
عکس پیکسفا - pixfa.net
زن: مرسی عزیزم بیخود نیست من اینقدر دوست دارم! .
مرد : خودتی
گالری
عکس پیکسفا - pixfa.net
 




تاريخ : چهار شنبه 3 اسفند 1390برچسب:دعوای زن و شوهر,جیب,ریمل,رژ,,
ارسال توسط سورنا

3 دلیل برای لزوم افزایش حقوق!!!



ادامه مطلب...

تاريخ : چهار شنبه 3 اسفند 1390برچسب:خدمت,خدمتکار,افزایش حقوق,,
ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا

 

خلاصه تصاویر تست مانکن زیر از ایران خودرو لو رفته جالب است … rolling on the floor


ادامه مطلب...

تاريخ : پنج شنبه 27 بهمن 1390برچسب:مانکن,مانکن تست,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 

خب دست نزن!!
 
15254083749812714511.jpg
 
 علی پهلوان، خواننده گروه موسیقی آریان،در کنسرتی که به همراه گروه برای ایرانیان مقیم لندن به منظور جمع آوری کمک برای مردم آفریقا داشتند،در میان اجرا از همه تماشاچیان خواست که سکوت محض برقرار کنند. سپس در حالیکه در سکوت کامل سالن دستهایش را با ریتمی آرام ولی پیوسته به هم می کوفت، برای این که مردم را متوجه عمق فاجعه گرسنگی در آفریقا کند، خطاب به تماشاچیان گفت: « هربار که من دستهام رو به هم می کوبم،  کودکی در افریقا می‌میره »
 از ردیف جلوی تماشاچیان، صدایی با لهجه غلیظ ترکی سکوت را شکست: «خب دست نزن پدر سگ! »




ارسال توسط سورنا

بنام خدا



 سرشماری در شهرهای مختلف    بي منظوره ها


  قم
-
سلام حاج آقا
-
سلام علیکم و رحمه الله و برکات برادر . خسته نباشید . خدا قوت ان شاالله . الله اکبر.
-
ببخشید حاج آقا شما چند تا فرزند دارید؟
-
بسم الله الرحمن رحیم ..... دو تا , یه دختر یه پسر
-
شغل
-
مداحی . نوحه خونی . فروش البسه روحانیون و طلبه ها . مدیریت خانه عفاف.
-
تعداد همسر ؟
- 55
تا
-
بله!؟!؟!؟!؟!؟!؟! ببخشید بچه هاتون زن زاییدن یا زناتون بچه زاییدن؟!
- 54
تا صیغه یک نفر هم نکاح.
-
صحیح .
-
وقت نمازه برادر امری با من نیست؟
-
نه متشکرم
والسلام علیکم و رحمه الله و برکات
-------------------

اصفهان
-
سلام
-
سلام دادا
-
شما چند تا فرزند دارید؟
-
سی و سه تا
-
چند تا دختر چند تا پسر ؟
-
همش پسرس دادا
-
تحصیلات؟
-
دکترای متالوژی گرایش ذوب آهن .
-
شغل؟
-
برج ساز .
-
وسیله نقلیه دارید؟
-
بله . یه ژیان دارم
------------------------
زاهدان
-
سلام
-
شلام
-
شما چند تا فرزند دارید؟
-
شی و هفتا داشتم الان شه تاش مونده!
-
جان!؟!؟!؟ منظورتون چیه!؟!؟؟!
-
شی تاشون تو درگیری با نیرو انتظامی کشته شدن!
-
متاسفم . حالا باقیمانده چندتا دختر و چند تا پسر؟
-
شه تا دختر
-
شغل ؟
-
مامور نیروی انتظامی . شتاد مبارزه با مواد مخدر
-
بسیار عالی!!!
----------------------
 

خوزستان – عرب


-
سلام
-
السلام علیک!
-
شما چند تا فرزند دارید؟
-
خمسه عشره واحد (51 عدد)
-
چند تا دختر چند تا پسر!؟
-
اربعه عشره ذکور(40 تا پسر) آمار دخترام هم به تو لامربوط !!!!
-
متشکرم!!! خدانگهدار
-
فی امان الله
-----------------------
شیراز
-
سلام
-
سلام کاکو
-
شما چند تا فرزند دارید؟
-
سه تا کاکو
-
تعداد دختر و پسر ؟
-
سه تاش دختره کاکو
-
شغلتون ؟
-
لوازم آرایشی بهداشتی میفروشم کاکو.
-
در آمد متوسط ماهانه؟
- 15
میلیون تومن در ماه کاکو.
-
ببخشید شما خلبان هستید یا کاسب!!!!!؟؟؟؟
-
نه جون کاکو من کاسب لوازم آرایشی هسم
-------------------------------
جنوب تهران
- سلام
-
کرتیم
-
شما چند تا فرزند دارید؟
- 4
تا دختر 6 پسر جمعا 12 تا .
-
شغل
-
فروش بیل و کلنگ یه باشگاه بدنسازی هم دارم !
-
تحصیلات ؟
-
سیکلم
-
متشکرم
-
زد زیاد
-------------------------


آبادان
- سلام
-
سلام ولک
-
شما چند تا فرزند دارید؟
-
به تو چه کوکا!!!
-
ای بابا ! آقا من مامور آمار هستم!
-
خو کوکا منم مامورم !
-
کارتتون لطفا
-
خودت کارتت لطفا!!
-
آقا اصلا شما بچه داری!؟!؟
-
نه کوکا تموم کردیم!
-
آقا یه جواب درست حسابی بدین
-
باشه ولک بپرس
چند تا بچه داری ؟
اونش دیگه به تو مربوط نیست ولک
--------------------------------------
قزوین
- سلام
-
به به سلاااام پیسر گلم؛ بیفرما تو
-
خیلی ممنون - شما چند تا بچه دارین
-
حالا چرا دم در، بیفرما تو کسی خونه نیست
-
نه مزاحم نمیشم، فقط بگین چند تا بچه دارین
-
چرا نمیائی تو خودت بشماری، تعارف میکونی ها
-
نه متشکرم در حین انجام وظیفه هستم
- 6
تا
-
چندتا پسر چند تا دختر
-
حالا میومدی تو یه چائی میخوردیم
-
خیلی ممنون
-
همش پیسره
-
متشکرم - فعلا خدافظ
-
بند کفشت بازه مهندس
-
باشه سر کوچه میبندم
------------------------------------------------
اردبیل
- سلام
-
نه منه ؟ (چی کار داری)
-
سرشماري اوچون گلميشم (برای سر شماری اومدم)
-
ها !
-
سرشماری، آمارگیری، چند تا سوال دارم
-
خودیش خونه نیست
-
شما چندتا بچه دارین ؟
-
سنه نه ؟ (به تو چه مربوطه)
-
سرشماری ماموريم (مامور سرشماریم)
-
كپك اوغلی ايت جهنمه بلی نن ور رام پخون چيخار (گم شو پدرسگ تا با بیل نکشتمت(
-
چرا حول میدی ؟ دارم میرم خوب
- ......





تاريخ : پنج شنبه 27 بهمن 1390برچسب:سرشماری,سرشماری در ایران,قم,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


شيخ و مريدان
 
 
 
روزی شیخ با مریدان خویش در مجلسی بودندی و شیخ برای آنها از کارهای خارق العاده صحبت مینمودندی! ناگاه مریدی برخواستی به نزد شیخ رفتی، گفت یا شیخ من میتوانم از فاصله 7 قدمی در لیوانی که روبروی شماست بشاشمی!! شیخ فرمود محال است حاضرم با تو 500 سکه شرط ببندم نتوانی!مرید قبول بکردی، 7 قدم فاصله بگرفتی و  کار خود آغاز بکردی. ناگهان کنترل از کف بدادی و به همه جا بشاشیدی الا به داخل لیوان!! کنار لیوان، روی مریدان و حتی شیخ نیز بی نصیب نماندی. ولی شیخ شادمان از اینکه شرط را برده گفت باختی، سکه ها را رد کن بیایندی! مرید ابتدا با مرید دیگری پچ پچی کردندی سپس برگشتی و شادمان پانصد سکه را به شیخ دادی! شیخ فرمود:تو هم اکنون 500 سکه باختندی چرا شادمانی بکردی؟مرید بگفتی:با آن مرید هزار سکه شرط بسته بودمی در این مجلس روی همگان بشاشیدمی حتی به روی شما شیخ و نه تنها ناراحت نشوندید بلکه خوشحال نیز بگردید!!  شیخ و مریدان چون این را بشنیدندی جامه بدریدندی، به بیایان رفتندی و از خشتک خود را به دار آویختندی





تاريخ : چهار شنبه 26 بهمن 1390برچسب:شیخ,مرید,مریدان,شیخ و مریدان,همگان,خشتک,,
ارسال توسط سورنا


ادامه مطلب...

تاريخ : چهار شنبه 26 بهمن 1390برچسب:شوهر,شوهران,شوهران برگزیده,بلژیک,,
ارسال توسط سورنا


ادامه مطلب...

تاريخ : چهار شنبه 26 بهمن 1390برچسب:پز,پزیدن,پزدادن,پز دادن,پز میدی,,
ارسال توسط سورنا

 

بنام خدا

 

دیگه رسماً... رو لو لو برد
 
  
بریده شدن ... مانکن ها بدستور نیروی انتظامی
 
http://www.tizrap.com/1/files/268559_185787388146833_154422454616660_565768_2980607_n.jpg




تاريخ : سه شنبه 25 بهمن 1390برچسب:ممه,لولو,ممه رو لولو برد,مانکن,نیروی انتظامی,,
ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا

بنام خدا



نامه ی شرکت ایران خودرو که بزرگترین تولید کننده خودرو در خاور میانه هست!
 
 




تاريخ : دو شنبه 24 بهمن 1390برچسب:شرکت ایران خودرو,ایران خودرو,,
ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا

 

بنام خدا

 

آقاین حواسشون رو جمع کنن در ساعت مختلف که به خانه برسند!

 چه چیزهایی انتظارشون رو می کشه !!!

http://iranroshan.com/uploads/1362544483.jpg





تاريخ : دو شنبه 24 بهمن 1390برچسب:آقایان,آقایون,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 

چتر

erection.gif
 
پیرمرد ۸۵ ساله‌ای می‌ره پیش دکترش برای چک‌آپ
دکتر در مورد وضعیتش می‌پرسه
پیرمرد با غرور جواب می‌ده: هیچ‌وقت به این خوبی نبودم
تازگی با یه دختر ۲۵ ساله ازدواج کردم و حالا باردار شده
نظرت چیه دکتر؟

دکتر می‌گه: من یه شکارچی رو می‌شناسم که  
یه روز که می‌خواسته بره شکار، از بس عجله داشته
اشتباهی چترش رو به جای تفنگش برمی‌داره
و می‌ره توی جنگل
 همین‌طور که می‌رفته جلو، یهو یه پلنگ جلوش ظاهر می‌شه  
شکارچی چتر رو می‌گیره به طرف پلنگ و نشونه می‌گیره
و …. بنگ! پلنگ کشته می‌شه

پیرمرد با حیرت می‌گه: این امکان نداره!
حتما یه نفر دیگه پلنگ رو با تیر زده

دکتر با لبخند می‌گه
منظور منم دقیقا همین بود
Impotence-Erectile-Dysfunction 2.jpg





تاريخ : یک شنبه 23 بهمن 1390برچسب:پیرمرد,چک آپ,آپ,چتر,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


*تو تلویزیون 2 ساعت در مورد سرویس جاسوسی گوگل صحبت میکنند! آخر برنامه که میخواد پست الکترونیک بده آدرس جیمیل میده!


* مجری از طرف میپرسه نظرتون راجع کتاب تو اتوبوس چیه؟ میگه خوبه، هوا گرمه تو اتوبوس باهاش خودمو باد میزنم!

* توی تهران، کل جدول مندلیف رو با یه نفس میکشی تو بدن!

* رفتم داروخونه میگم پماد ضد خارش میخوام, یارو زیر لب میگه نیگا جوونای این مملکت حال ندارن خودشونو بخارونن!

* خواستگار اومده بابام میگه نمیدونم هر چی خودت میگی؟منم گفتم نه! میگه تو غلط کردی مگه بحرف توئه!

* یه عمر رفتیم سینما آخر نفهمیدیم دسته های صندلیش ماله خودمونه یا بغل دستیمون!

*رفتم نمایندگی به مسئولش میگم فرمون ماشین زیاد صدا میده، چه کار کنم؟ میگه صدای ضبط رو زیاد کن!

* قیمت نون سنگک با ویندوز 7 ، یکیه!





تاريخ : سه شنبه 18 بهمن 1390برچسب:جی میل,جیمیل,,
ارسال توسط سورنا

 


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org



ادامه مطلب...

تاريخ : دو شنبه 17 بهمن 1390برچسب:عروس,عروسی,زل,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 


وچون موسی در گریز از فرعون به نیل رسید خداوند فرمود موسا واسا 
اما موسا نواسا !
خداوند فرمود موسا هو نیله خیلی قیله (گوده) واسا!
اما موسا نواسا
 !
و چنین بود که نیل را فرمان آمد ای نیل تو واسا موسا لره وانیسه !!!




تاريخ : سه شنبه 11 بهمن 1390برچسب:موسی و نیل,نیل,موسی,,
ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


نتايج يک بررسی نشان مي‌دهد که کشور مالت بيشترين ميزان تعطيلات را در جهان دارد.

ايسنا:  موسسه مطالعاتی مرسر در يک تحقيق به بررسي ميزان تعطيلات کشورهاي مختلف جهان پرداخته و 30 کشور جهان را که بيشترين ميزان تعطيلات را دارند فهرست کرده است.

 اين موسسه براي بررسي خود به تعطيلاتي پرداخته است که شامل کارمندان کشورها مي‌شود.

به اعتقاد اين موسسه دو نوع تعطيلات وجود دارد: يکی تعطيلات عمومی و ديگری تعطيلاتی که طبق قانون برای کارمندان در نظر گرفته است.

پس از کشور مالت، اتريش، لهستان و بوليوی در مکان‌های بعدی جای گرفته‌اند.

يونان، انگليس، سوئد، اسپانيا، فرانسه، ونزوئلا، پرتغال، لوکزامبورگ، ژاپن، فنلاند، قبرس، پرو، دانمارک، مجارستان، کرواسي، برزيل، جمهوري چک، آرژانتين، امارات، نروژ، ايتاليا، بلژيک، استراليا، آلمان، ايرلند و هند ديگر کشورهايي هستند که به ترتيب بيشترين تعطيلات را براي کارمندان اداره‌جات در نظر گرفته‌اند.

نكته قابل توجه اين است كه با وجود اعتقاد عمومي در ايران مبني بر تعطيلي‌هاي فراوان در كشورمان،‌ اما ايران در ليست كشورهاي داراي تعطيلي زياد جايي ندارد.





تاريخ : چهار شنبه 5 بهمن 1390برچسب:مرسر,تعطیل,تعطیلات,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


روزی رییس یک شرکت بزرگ به دلیل یک مشکل اساسی در رابطه با یکی از رایانه های اصلی مجبور شد با یکی از کارمندانش تماس بگیرد.
بنابراین، شماره خانه او را گرفت.
کودکی به تلفن پاسخ داد و نجوا کنان گفت: سلام
رییس پرسید: بابا خونس؟
صدای کوچک نجواکنان گفت: بله
ـ می تونم با او صحبت کنم؟
کودک خیلی آهسته گفت: نه
رییس که خیلی متعجب شده بود و می خواست هر چه زودتر با یک بزرگسال صحبت کند، گفت: مامانت اونجاس؟
ـ بله
ـ می تونم با او صحبت کنم؟
دوباره صدای کوچک گفت: نه
رییس به امید این که شخص دیگری در آنجا باشد که او بتواند حداقل یک پیغام بگذارد پرسید: آیا کس دیگری آنجا هست؟
کودک زمزمه کنان پاسخ داد: بله، یک پلیس
رییس که گیج و حیران مانده بود که یک پلیس در منزل کارمندش چه می کند، پرسید: آیا می تونم با پلیس صحبت کنم؟
کودک خیلی آهسته پاسخ داد: نه، او مشغول است؟
ـ مشغول چه کاری است؟
کودک همان طور آهسته باز پاسخ داد: مشغول صحبت با مامان و بابا و آتش نشان.
رییس که نگران شده بود و حتی نگرانی اش با شنیدن صدای هلی کوپتری از آن طرف گوشی به دلشوره تبدیل شده بود پرسید: این چه صدایی است؟
صدای ظریف و آهسته کودک پاسخ گفت: یک هلی کوپتر
رییس بسیار آشفته و نگران پرسید: آنجا چه خبر است؟
کودک با همان صدای بسیار آهسته که حالا ترس آمیخته به احترامی در آن موج می زد پاسخ داد: گروه جست و جو هم اکنون از هلی کوپتر پیاده شدند.
رییس که زنگ خطر در گوشش به صدا درآمده بود، نگران و حتی کمی لرزان پرسید: آنها دنبال چی می گردند؟
کودک که همچنان با صدایی بسیار آهسته و نجواکنان صحبت می کرد با خنده ریزی پاسخ داد: من !





تاريخ : چهار شنبه 5 بهمن 1390برچسب:کودک,رئیس,باهاش,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 




تاريخ : چهار شنبه 5 بهمن 1390برچسب:خیانت ایرانی,,
ارسال توسط سورنا


ادامه مطلب...

تاريخ : شنبه 10 دی 1390برچسب:پیاده,نامه,زهرمار,زهر مار,,
ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 




تاريخ : پنج شنبه 17 آذر 1390برچسب:بیدار,بیداری,بیدار شدن دانشجو,,
ارسال توسط سورنا


ادامه مطلب...

تاريخ : سه شنبه 1 آذر 1390برچسب:خر,خرزور,گازسوز,انواع خر,,
ارسال توسط سورنا
آخرین مطالب
آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی