بنام خدا
|
||
|
||
|
||
مهران نميرانيان- ميترا دهموبد : | ||
از دروازهی شهر يزد به سوی شمال كه بيرون بزنيم، روستاهای زرتشتينشين كوچک و بزرگی، خفته بر خاک كوير، يكييكی رخ مينمايانند. يكی از اين روستاها كه البته ديگر نميتوان به آن، روستا گفت و چيزی تا شهری شدن، كم ندارد، نصرتآباد است. در اين بخش گشت و گذاري در نصرتآباد خواهيم داشت، روستايی كه بسياری از فاميليهای «نميرانيان» اهل آنجايند.
هنوز از يزد دور نشده، پس از نخستين بريدگی جاده، نصرتآباد بر سر راه است. به چشم بر هم زدني به نصرتآباد، ميرسيم، خيابانی كموبيش پهن دارد كه تالار و مجموعهی فرهنگی نصرتآباد، درمهر و مدرسهي كهنسال اين آبادي، يعني مركزيت زرتشتينشين در آنجايند. تا چند سال پيش همهي نصرتآباديهاي زرتشتي هم در كوچهپسكوچههاي همين خيابان اصلي زندگي ميكردند اما اين روزها، چنين نيست. از هر كه بپرسي سن و سال اين آبادي، چه اندازه است، به درخت سرو كهنسال نصرتآباد اشاره ميكند. جمشيد منوچهري، فرنشين انجمن زرتشتيان نصرتآباد نيز دربارهي پيشينهي اين روستا به سرو كهنسال روستا اشاره كرد كه اين روزها در مجموعهي فرهنگيديني نصرتآباد، جاي دارد. به گفتهي منوچهري بنابر گمانهزنيها، اين درخت بيش از ٢٠٠سال دارد. جمشيد منوچهري گفت: «آنگونه كه بزرگترهايمان ميگويند، نصرتآباديها از استان خراسان به يزد كوچيدهاند، از شهري در نزديكي نيشابور. آنها در آغاز به «كسنويه» ميروند، پس از آن به «مزرعه صدري» و در پايان در نصرتآباد، ساكن ميشوند.» آنگونه كه منوچهري گفت، گويا پس از اين كه آب قنات به اينجا كشيده ميشود، آنها به اين بخش آمده و ساكن ميشوند، از همين روي نصرتآباد سن و سال چنداني ندارد. زرتشتيان هميشه درحال كشت و كار و آباداني بودهاند چون باور داشتهاند كه؛ آنكه دانه ميكارد، راستي ميافشاند. بر همين پايه چندان دور از ذهن نيست اگر بگوييم تا چند دههي پيش، شغل اصلي اهالي نصرتآباد هم كشاورزي بود. از جمشيد منوچهري دربارهي محصولي كه نصرتآباد به آن، نامور بوده، پرسيدم و او گفت: «نعناي نصرتآباد، معروف بود، گندم و جو و انار و درختان ميوهي پربار ديگر هم داشت اما از زماني كه آبهاي قنات خشك شدند، ديگر كشاورزي نصرتآباد، برو و بياي گذشته را ندارد.» البته هنوز هم در نصرتآباد، به زور آب چاه، درختان انار بسياري سر پا هستند، گندم و جو و چغندر و يونجه(آسپس) هم كشت ميشود، اما اصلا به مرغوبي گذشته نيست. تا يادم نرفته بگويم، سر جاده آنجا كه ميخواهيد به نصرتآباد وارد شويد، تابلويي نصب است كه بر آن نوشته شده؛ شهرك شاهديه. و اما شهرك شاهديه: مجموعهي «نصرتآباد»، «گردفلامرز» و «ابرندآباد»، اين روزها به شهرك شاهديه، نامورند. به گفتهي منوچهري، هرچند نصرتآباد، سن و سال چنداني ندارد اما «گردفلامرز» و «ابرندآباد» بسيار كهنسالند، با آثار تاريخي بسيار كه نشان ميدهد اين دو آبادي، تاريخچهشان به روزگار ساسانيان بازميگردد. اين روزها جمعيت زرتشتي نصرتآباد كه تا چند سال پيش در همان خيابان اصلي و در كنار درمهر و مدرسهي نصرتآباد، بود، جاي ديگري است. يك شهرك تازهساز با خانههاي آجري و سنگي، به پا شده كه بيشتر زرتشتيان نصرتآباد، در آنجا زندگي ميكنند. نصرتآباديها باز هم در يك كوچه گرد هم آمدهاند كوچهاي به نام گلنار. نصرتآباد، هرچند تا چند دههي پيش، جمعيت بسياري داشت اما اين روزها بنا به گفتهي فرنشين انجمن زرتشتيان نصرتآباد، بين ١١٠ تا ١١٥ زرتشتي در آن زندگي ميكنند. نصرتآباد يك درمهر كهنسال دارد و يك آموزشگاه كهنسال كه در كنار درمهر است درست همچون همهي آباديهاي زرتشتينشين. يك مجموعهي فرهنگيديني دارد، يك آبانبار كه البته چيز چنداني از آن نمانده و يك حمام كهنسال كه ديگر تنها خاطرهاي دور است براي كهنسالان نصرتآباد. درمهر نصرتآباد كه آتش سپند اين آبادي در آن روشن است را روانشاد اردشیر مهربان فرهی، بيش از ١٠٠ سال پيش، بنيان گذارده است. روانشاد اردشير مهربان فرهي، باني مدرسهي عليآباد نيز بوده است. اكنون يك تابلوي نقاشي از اردشير فرهي كه گويا در جواني و در سن ٤٠ سالگي، درگذشته، در درمهر نصرتآباد، نصب است. ميگويند آتش اين آتشكده نيز همسن و سال درخت سرو نصرتآباد است. اين روزها، خدامراد دهموبد، آتشبند آتش آتشكدهي نصرتآباد است. پيش از او به ترتيب، موبد فرهنگ فلاحتي، موبد جمشيد نميرانيان و روانشاد بهرام مهربان برزو، آتشبندي آتشكدهي نصرتآباد را بر دوش داشتهاند.
در كنار درمهر نصرتآباد، مدرسهاي معروف به مدرسهي اردشيري است كه تا چند سال پيش، تنها مدرسهي محل، بود. اين مدرسه، روزي كه بنا شد، زرتشتي و غيرزرتشتي در آن، و در كنار هم درس ميخواندند. مدرسه، خصوصي بود يعني زرتشتيان آنرا اداره ميكردند و هزينههاي آن را نيز ميپرداختند. بنا به گفتهي جمشيد منوچهري، هزينههاي ادارهي مدرسه را موسسهي ماركار ميپرداختهاست. منوچهري گفت: «پيش از دولتي شدن اين مدرسه، مادر من «سيميندخت نميرانيان»، واپسين مدير مدرسه بود. او هم مدير بود و هم آموزگار. من به خوبي به ياد دارم كه هر بامداد، سر صف اوستا، ميخوانديم، سرود وخشور پاك، اشوزرتشت مهر اسپنتمان را ميخوانديم و بعد ميرفتيم سر كلاس.» اين مدرسه، اكنون چند سالي است كه با كوشش انجمن زرتشتيان نصرتآباد از آموزش و پرورش بازگرفته شده است. تا سال گذشته كلاسهاي ديني نصرتآباد در آنجا برپا بود و كتابخانهي نصرتآباد نيز در اين مدرسه است. و اما درخت سرو كهنسال نصرتآباد كه همهچيز را در اين آبادي با قدمت آن ميسنجند، بنابر گفتهي كهنسالان نصرتآباد، در كنار آب قنات كاشته شده و درون باغي بوده است. ميگويند باغ متعلق به «شهریار گلی» بوده که در بمبئی زندگي ميكرده است. اين باغ به انجمن زرتشتيان نصرتآباد داده شده است. اكنون جايي كه باغ بوده يك مجموعهي ديني فرهنگي است با سرو تنومندي كه يك دنيا سخن از ديروز و ديروزهاي نصرتآباد دارد. سرو كهنسال اين روزها در كنار سرو و كاجهايی كوچک و نورسته، گهگاه بازي بچهها را در اين مجموعه به تماشا مينشيند و گاه رفت و آمد و هياهوي برگزاري نشستها و جشنها را در تالاري كه درون همين مجموعه است، ميبيند.جمشيد منوچهری گفت: «مدتی پيش سرو نصرتآباد ناخوشاحوال شده بود، از ادارهی حفظ نباتات، كارشناسی آمد و برای درمانش، راهكارهايي را پيشنهاد داد. انجمن نزديک به ٢ ميليون تومان هزينه كرد تا دوباره اين سرو كهنسال، همچون گذشته شاداب شود.» او گفت: «كارشناس سازمان نباتات هنگامی كه به بررسی اين درخت آمده بود، اشک در چشمانش حلقه زد و گفت؛ اين درخت ٣٠٠ سال است كه با خدا به راز و نياز است.» درون مجموعهي ديني فرهنگي نصرتآباد، افزونبر زمين بازی، دوتا تالار هست، يكی از تالارها كه به تالار جهانبخش نميرانيان، نامور است، به ياد جانباخته «جهانبخش نميرانيان» از سوی پدر اين شهيد راه ميهن، ساخته شده است. دومين تالار نيز از دهش «کیخسرو مهرشاهی» بنامگانهي فرزند ناکامش «مهربان کیخسرو مهرشاهی» ساخته شده است. نصرتآباد نيز همچون همهی آباديهای زرتشتينشين هرگوشهاش به همت و دهش نيک انديش يا نيک انديشانی، بنا شده، تعمير يا بازسازي شدهاست. اينهمه همدلي و همازوري را در جايجاي آباديهاي زرتشتينشين ميتوان ديد از جمله در نصرتآباد. نصرتآباد هنوز هم يک آبادی كوچک زرتشتينشين است، يک آبادی كوچک كه اين روزها به پاس همهی ساختو سازها كه نميدانم خوب است يا بد، به شهر يزد چسبيده است، نصرتآباد يكي از آباديهاي سر پا و زندهي زرتشتی است، پر از شور و هياهوی ساكنان زرتشتياش. فرتورها از مهران نميرانيان و دل افروز رستمی چمی است. |
نظرات شما عزیزان:
ارسال توسط سورنا
آخرین مطالب