به نام خداوند مهر آفرین
سال 14094 اهورایی، 7037 میترایی، 3753 زرتشتی، 2573 کوروشی (شاهنشاهی) و 1394 خورشیدی

بنام خدا


شيخ و مريدان
 
 
 
روزی شیخ با مریدان خویش در مجلسی بودندی و شیخ برای آنها از کارهای خارق العاده صحبت مینمودندی! ناگاه مریدی برخواستی به نزد شیخ رفتی، گفت یا شیخ من میتوانم از فاصله 7 قدمی در لیوانی که روبروی شماست بشاشمی!! شیخ فرمود محال است حاضرم با تو 500 سکه شرط ببندم نتوانی!مرید قبول بکردی، 7 قدم فاصله بگرفتی و  کار خود آغاز بکردی. ناگهان کنترل از کف بدادی و به همه جا بشاشیدی الا به داخل لیوان!! کنار لیوان، روی مریدان و حتی شیخ نیز بی نصیب نماندی. ولی شیخ شادمان از اینکه شرط را برده گفت باختی، سکه ها را رد کن بیایندی! مرید ابتدا با مرید دیگری پچ پچی کردندی سپس برگشتی و شادمان پانصد سکه را به شیخ دادی! شیخ فرمود:تو هم اکنون 500 سکه باختندی چرا شادمانی بکردی؟مرید بگفتی:با آن مرید هزار سکه شرط بسته بودمی در این مجلس روی همگان بشاشیدمی حتی به روی شما شیخ و نه تنها ناراحت نشوندید بلکه خوشحال نیز بگردید!!  شیخ و مریدان چون این را بشنیدندی جامه بدریدندی، به بیایان رفتندی و از خشتک خود را به دار آویختندی





تاريخ : چهار شنبه 26 بهمن 1390برچسب:شیخ,مرید,مریدان,شیخ و مریدان,همگان,خشتک,,
ارسال توسط سورنا
آخرین مطالب

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 78 صفحه بعد

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی