به نام خدا
دکتر علی شریعتی
فقر
میخواهم بگویم ......
فقر همه جا سر میکشد .......
فقر ، گرسنگی نیست ، عریانی هم نیست ......
فقر ، چیزی را " نداشتن " است ، ولی ، آن چیز پول نیست ..... طلا و خوراکنیست .......
فقر ، همان گرد و خاکی است که بر کتابهای فروش نرفتهء یک کتابفروشی می نشیند ......
فقر ، تیغه های برنده ماشین بازیافت است ، که روزنامه های برگشتی را خرد میکند ......
فقر ، کتیبهء سه هزار ساله ای است که روی آن یادگاری نوشته اند .....
فقر ، پوست موزی است که از پنجره یک خودرو به خیابان انداخته میشود .....
فقر ، همه جا سر میکشد ........
فقر ، شب را " بی خوراک " سر کردن نیست ..
فقر ، روز را " بی اندیشه" سر کردن است ..
بنام خدا
|
||
|
||
|
||
|
||
خبرنگار امرداد - شهداد حیدری : | ||
«هخامنش به معنای "دوستدار اندیشه" است. باید دید هخامنشیان چه فرهنگ و اندیشهی والایی داشتهاند که چنین نام سنجیده و بامعنایی را برای قوم خود برگزیدهاند. چنین فرهنگی را باید شناخت و دربارهی آن اندیشید.» هووخشتره، فرمانروای نیک از ختن تا هیمالیا، گسترهی شاهی هخامنشیان شیدرنگ در پایان سخنانش، به هخامنشیان و بنیانگذاری شاهنشاهی بزرگ آنان اشاره کرد و گفت: «گسترهای که هخامنشیان بر آن فرمانروایی میکردند، از خُتن و دامنهی تبت و هیمالیا، تا دریای اژه و سیاه و رود نیل ادامه داشت. در اسناد آن زمان آمده است که همسر داریوش بزرگ، بیهیچ نگهبانی، در سراسر این گستره راه میسپرد و به کارگاههایی که خود بنیان گذارده بود، سرکشی میکرد. شگفتآور است که در پهنهای بدین بزرگی، چنان امنیتی بوده است و مردم از چنان درک و احساس مسوولیت و پایبندی به راستی و درستی برخوردار بودهاند که بانویی از درباریان میتوانست آزادانه و بینگهبان، راه بسپارد و به کارهایش برسد.» |
بنام خدا
فهمــیده ام که یک زلزله ۷ ریشتری تمام مشکلات دیگر زندگی آدم را کم اهمیت می کند. ۲۸ ساله
فهمــیده ام که در زندگی باید برای رسیدن به اهدافم تلاش کنم ولی نتیجه را به خواست خدا بسپارم و شکایت نکنم. ۲۹ ساله
فهمــیده ام که هیچ وقت نباید وقتی دستت تو جیبته روی یخ راه بری. ۱۲ ساله
فهمــیده ام که نباید بگذاری حتی یک روز هم بگذرد بدون آنکه به زنت بگویی "دوستت دارم". ۶۱ ساله
فهمــیده ام که اگر عاشق انجام کاری باشم، آن را به نحو احسن انجام می دهم. ۴۸ ساله
فهمــیده ام که وقتی گرسنه ام نباید به سوپر مارکت بروم. ۳۸ ساله
فهمــیده ام که می شود دو نفر دقیقا به یک چیز نگاه کنند ولی دو چیز کاملا متفاوت ببینند. ۲۰ ساله
فهمــیده ام که وقتی مامانم میگه "حالا باشه تا بعد" این یعنی "نه". ۷ ساله
فهمــیده ام که من نمی تونم سراغ گردگیری میزی که آلبوم عکس ها روی آن است بروم و مشغول تماشای عکس ها نشوم. ۴۲ ساله
فهمــیده ام که بیشتر چیزهای که باعث نگرانی من می شوند هرگز اتفاق نمی افتند. ۶۴ ساله
فهمــیده ام که وقتی مامان و بابا سر هم دیگه داد می زنند، من می ترسم. ۵ ساله
فهمــیده ام که اغلب مردم با چنان عجله و شتابی به سوی داشتن یک "زندگی خوب"حرکت می کنند که از کنار آن رد می شوند. ۷۲ساله
فهمــیده ام که وقتی من خیلی عجله داشته باشم، نفر جلوی من اصلا عجله ندارد. ۲۹ ساله
فهمــیده ام که بیش ترین زمانی که به مرخصی احتیاج دارم زمانی است که از تعطیلات برگشته ام. ۳۸ ساله
فهمــیده ام که مدیریت یعنی: ایجاد یک مشکل، رفع همان مشکل و اعلام رفع مشکل به همه. ۳۴ ساله
فهمــیده ام که اگر دنبال چیزی بروی بدست نمی آوری، باید آزادش بگذاری تا به سراغت بیاید. ۲۹ ساله
فهمــیده ام که باز کردن (نی زدن) در ساندیس از طرفی که نوشته "از این قسمت باز کنید" سخت تر از طرف دیگر است. ۵۴ ساله
فهمــیده ام که عاشق نبودن گناه است. ۳۱ساله
فهمــیده ام هر چیز خوب در زندگی یا غیر قانونی است و یا غیر اخلاقی و یا چاق کننده. ۴۶ ساله
فهمــیده ام مبارزه در زندگی برای خواسته هایت زیباست. اما تنها در کنار کسانی که دوستشان داری و دوستت دارند. ۲۷ ساله
فهمــیده ام در فکر عوض کردن همسرم نباشم. خودمو عوض کنم و وفق بدم به موقعیت ها و مراحل مختلف زندگیم تا بتونم با بینش واضح زندگیم رو با خوشحالى و سرور ادامه بدم. ۴۲ ساله
فهمــیده ام که وقتی طرف مقابل داد میزند صدایش به گوشم نمیرسد بلکه از آن رد می شود. ۵۰ ساله
فهمــیده ام هرکس فقط و فقط به فکر خودشه، مرد واقعی اونه که همیشه و در همه حال به شریکش هم فکر کنه بی منت. ۳۵ ساله
فهمــیده ام برای بدست آوردن چیزی که تا بحال نداشتی باید بری کاری رو انجام بدی که تا بحال انجامش نداده بودی. ۳۶ ساله
فهمــیده ام سخت ترین کار دنیا شناخت انسانهاست و نمی توانی به شناخت تقریبی که از یک فرد چند لحظه قبل داشته ای ۱۰۰% اطمینان و اعتماد کنی. ۳۱ ساله
فهمیده ام که ظرف های تو خالی بیشتر صدا دارند. ۲۱ ساله
فهمیده ام که به خود بیاندیشم و فکر کسی نباشم چون کسی به فکر من نیست. ۲۵ ساله
فهمیده ام که هرآنچه را که می اندیشیم روزی به حقیقت میرسد پس مثبت بیندیشید. 27 ساله
فهمیده ام چیزهایی که برایم بی اهمیت هستند همیشه دردسرساز می شوند. ۱۳ساله
فهمیده ام برای به خطا نرفتن باید عاشق بود. عاشق خدا. عشق تنها چیزیه که اجازه نمیده خلاف نظر معشوق کاری انجام بدیم. ۲۷ساله