بنام خدا
در روزهای صدارت میرزاتقی خان امیرکبیر روزی احتشام الدوله (خانلر میرزا) عموی ناصرالدین شاه که والی بروجرد بود به تهران آمد و به حضور میرزاتقی خان رسید.
امیر از احتشام الدوله پرسید: خانلر میرزا وضع بروجرد چطور است؟
حاکم لرستان پاسخ داد: قربان اوضاع به قدری امن و امان است که گرگ و میش از یک جوی آب میخورند !
امیر برآشفت و گفت: من میخواهم مملکتی که من صدراعظمش هستم آنقدر امن و امان باشد که گرگی وجود نداشته باشد که در کنار میش آب بخورد. تو میگویی گرگ و میش از یک جوی آب میخورند؟
خانلر میرزا که در قبال این منطق امیرکبیر پاسخی نداشت بدهد سرش را پائین انداخت و چیزی نگفت...
سخن روز : جهان هر کس به اندازه ی وسعت فکر اوست. محمد حجازی