به نام خدا
کوتوله ترسناک کرمانی
در حاشیه کویر شهداد، شهری در اندازه های بسیار کوچک که در خانههای چند وجبیاش آدم کوتولههایی سکونت داشتهاند پس از سده ها فراموشی سر از خاک بیرون آورده تا تمدنی با بیش از ۵ هزار سال حکومت را که در سینه این شهر کوچک و اعجابآور مدفون بوده، آشکار کند.
به گزارش ایسنا، شبکه ایران در ادامه افزود: در حاشیه کویر شهداد، شهری در اندازه های بسیار کوچک که در خانههای چند وجبیاش آدم کوتولههایی سکونت داشتهاند پس از سده ها فراموشی سر از خاک بیرون آورده تا تمدنی با بیش از پنج هزار سال حکومت را که در سینه این شهر کوچک و شگفت آور مدفون بوده، آشکار کند.
در این شهر پنج هزار ساله انسانهایی زندگی میکردند که قدی کمتر از یک متر داشتهاند و به همین خاطر به شهر کوتولهها شهرت یافته بود که کوچهها و خانههایش حتی با تنورهایی که در آنها نان میپختند همه و همه به اندازههای کوچک و متناسب با آدم کوتولهها ساخته شده است. این شهر که در ۱۰۰ کیلومتری کرمان و در حاشیه غربی کویرلوت قرار گرفته است توجه بسیاری از باستانشناسان را به خود جلب کرده است اما هیچ گاه پاسخی منطقی در خصوص دلایل ساخت این شهر عجیب داده نشده است.
مسئولان میراث فرهنگی وجود شهر کوتولهها را تکذیب میکنند اما هیچگاه نتوانستند توضیح دهند که دلیل ساخت این شهر و از همه مهمتر استفاده از وسایل تعبیه شده در این شهر کوچک چه بوده است.
برخی از کارشناسان میگویند اجساد مومیایی شده مربوط به کودکانی است که به دلایلی سالها قبل فوت کردهاند. با وجود این داستانهای شهر کوتولههای استان کرمان ادامه دارد و کسی نتوانسته است جوابی مناسب در این خصوص ارائه دهد.
برخی بر این عقیده هستند که هزاران سال پیش مردمان این شهر به دلیل عواملی ناشناخته که شهر را تهدید میکرده و برای حفظ جان خود اقدام به گل اندود کردن در خانهها و مسدود کردن آنها کردهاند و در حالی که خانهها و اشیای درون آنها سالم بودهاند شهر را به حال خود رها کرده و رفتهاند.
با وجود کشفیات آن دوران، پس از انقلاب نیز چهار فصل کاوش در این منطقه صورت گرفته است که نتایج قابل توجهی از جمله محله بندی شهرها بر اساس صنوف پیدا شد. مردمان با تمدنی کهن که هزاران سال پیش در این منطقه زیست میکردهاند و محلههای مختلف از جمله محله جواهرسازان و کشاورزان و پیشه وران داشتهاند.
میرعابدین کابلی، سرپرست وقت باستانشناسی منطقه تاریخی شهداد میگوید: مردمان این شهر پنج هزار سال پیشینه تمدن دارند و یافتههای حاصل از کاوشها نشان میدهد مردمانی فکور و دارای تمدن و قدرتمند در این منطقه زیست میکردهاند.
وی درباره دلیل ترک این شهر توسط ساکنانش اظهار می دارد: عاملی این شهر را تهدید میکرده است، بررسیهای میدانی نشان میدهد مردم در هنگام ترک شهر برای بازگشت امید داشتهاند به طوری که بسیاری از جواهرات و مهرهها و اشیای مورد نیاز برای زندگی را درخانهها رها کردهاند و با فرصتی که داشتهاند در خانه را با خشت بستهاند و به محلی دیگر رفتهاند اما هیچ گاه باز نگشتهاند. وی می افزاید: این شهر در مسیر گردشگری قرار گرفته است و در صورتی که گردشگران بخواهند از این شهر کوچک بازدید کنند و در کوچهها و خانههای بسیار کوچکی که کمتر از یک متر ارتفاع دارند قدم بزنند میتوانند در یک روز شگفتیهای بسیاری را ببینند.
صدوقی ادامه می دهد: شهر کوتولهها تا شهر کرمان تنها یک ساعت فاصله دارد و برای رسیدن به این شهر باید از جاده قدیم کرمان – ماهان به سمت سیرچ حرکت کنند.
صدوقی درپایان میگوید: شهر کوتولهها در حاشیه و چسبیده به شهر شهداد قرار دارد اما این پایان ماجرا نیست زیرا مسافران پس از ورود به شهداد در نزدیکی شگفتی های زیبای کویر قرار میگیرند.
بنام خدا
|
||
|
||
|
||
|
||
شهداد حيدری : | ||
فردوسی در شاهنامه، هندیها را پدیدآورندهی بازی شطرنج میداند و چنین میگوید که در زمان خسرو انوشیروان ساسانی، فرستادهی شاه هند بازی شطرنج را به ایران آورد و از دانایان ایرانی خواست که راز این بازی را بگشایند. سرانجام، بزرگمهر، وزیر خردمند انوشیروان، به راز شطرنج پی بُرد و آن را بهدرستی بازی کرد.اما شگفت است که این داستان شاهنامه، با همهی گیرایی و کششهای داستانی که دارد، افسانهای است و ایرانیان بسیار پیشتر از روزگار خسرو انوشیروان شطرنج را میشناختند و چه بسا خود پدیدآورندهی این بازی بودهاند. کهنترین سندی که در آن از واژهی شطرنج سخن رفته است، «کارنامهی اردشیر بابکان» نام دارد. این کتاب در سال ٦٠٠ میلادی به زبان پهلوی نوشته شده است. در آنجا میخوانیم که در زمان اردوان پنجم، واپسین پادشاه اشکانی(٢١٦- ٢٢٦ میلادی)، درباریان ایران شطرنج بازی میکردند. اردوان از دانایان دربار خواسته بود که آیین شکار و چوگان و چترنگ(شطرنج) و دیگر هنرها را به اردشیر بیاموزند. بنابراین، دستکم ٣٠٠ سال پیش از روزگار انوشیروان ساسانی، ایرانیان شطرنج را میشناختهاند. از اینرو، روایت شاهنامه دربارهی پدیداری شطرنج و چگونگی آشنایی ایرانیان با آن، نمیتواند درست و پذیرفتنی باشد. آیا شطرنج را هندیها پدید آوردند؟ آشنایی ایرانیان با بازی شطرنج، به روایت شاهنامه شیوهی بازی شطرنج در گذشته
|
خوزستان جايی برای پيروان دينها و آيينهای گوناگون
بنام خدا
|
||
|
||
|
||
شهداد حيدری : | ||
بیگمان شاملو پیشاهنگ و سرآغازی در شعر ایران بود. پیشگامی او با گذشتن از زبان نیما و چارچوب شعر او بهدست آمد. اگرچه نیما تاب سنتشکنیهای شاملوی جوان را نمیآورد و او را از کنار نهادن وزن پرهیز میداد. |
|
||
|
||
|
||
خبرنگار امرداد - شهداد حیدری : | ||
انجمن علمی باستانشناسی ایران و گروه باستانشناسی دانشگاه تربیت مدرس، برگزار کنندهی نشستی با عنوان «مسیرهای قدرت در پیش از تاریخ» بودند. در این نشست صادق ملک شهمیزادی از دانشگاه تهران، عباس علیزاده از موسسه خاورشناسی دانشگاه شیکاگو و حمیدرضا ولیپور از دانشگاه بهشتی، واپسين دستاوردهای باستانپژوهی خود را دربارهی مرکز و جنوب فلات ایران در هزارهی ششم و چهارم پیش از میلاد، با دانشجویان رشتهی باستانشناسی در میان گذاشتند.
|
بنام خدا
|
||
|
||
|
||
|
||
خبرنگار امرداد - شهداد حیدری : | ||
«مری ستگاست، باستانشناس آمریکایی، رنسانسی در شناخت زمان اشوزرتشت پدید آورده است. او برپایهی یافتههای باستانشناسانه، ثابت میکند که اشوزرتشت در عصر نوسنگی زندگی میکرد و تاثیر اندیشهها و باورهای او را در همهي دورهی نوسنگی، حتا در خاورمیانه و یونان آن روزگار هم میتوان دید. تا پیش از مری ستگاست، هیچ باستانشناسی به چنین یافتهای دست پیدا نکرده بود. اما شگفت است که در ایران، دستاوردهای باستانشناختی او را نادیده میگیرند.» نوشتههای كلاسيک درباره زمان اشوزرتشت ناديده گرفتن نوشتههای يونانی بحثبرانگيزی تاريخی كه ذبيح بهروز می آورد اشارههاي «دينكرد» و «زادسپرم» به زمان اشوزرتشت خورشيدگرفتگی در بازه زمانی 6100 تا 5000 پیش از میلاد
فیروزی آنگاه افزود: «من از کارشناس بخش تقویم مرکز ژئوفیزیک دانشگاه تهران خواستم که به کمک نرمافزارهای خود، ٢ بازه زمانی را برای این خورشیدگرفتگی برآورد کند؛ یکی بازه زمانی 6100 تا 5000 پیش از میلاد که دیدگاه نوشتههای کلاسیک دربارهی زمان اشوزرتشت است؛ و دیگری 1500 تا 1300 پیش از میلاد که دیدگاه ذبیح بهروز است. یکی از این خورشیدگرفتگیها که با دادههای تاریخی همخوانی دارد، در میان ساعات 1 تا 3 پس از نيمروز یک روز تابستانی (29 تا 31 اگوست) روی داده و از سرزمینهای روزگار اشوزرتشت گذر کرده است؛ سرزمینهایی همانند: ری و زابلستان و بلخ و کابل. نکته اینجاست که این خورشیدگرفتگی، در سال 5855 پیش از میلاد رخ داده است که اگر 330 سال را به آن بیافزاییم، سال 6183 پیش از میلاد به دست میآید که همان زادسال زرتشت در 5000 سال پیش از نبرد تروی میشود. میدانیم که جنگ تروی در سال 1184 پیش از میلاد بوده است. اما چنانچه این دادهها را با برآورد استاد ذبیح بهروز بسنجیم، خطای ده ساله خواهد داشت. پس برآورد بهروز جدای از اشکالات جمع و تفریقی، حتا با دادههای نجومی و دیدگاههای کلاسیک همخوانی ندارد.» گسترش فرهنگ ايرانی در ميانرودان به سخن فیروزی، زمانی که با این برآوردها به دست میآید، همزمان با دورهی نوسنگی است. یعنی همان دورهای که برپایهی یافتههای «مری ستگاست»، پژوهشگر آمریکایی، اشوزرتشت در آن زمان زندگی میکرد. فیروزی در پایان افزود: «مری ستگاست میگوید که زرتشت نخستین کسی است که اندیشههای او کشاورزی را گسترش داد. در حالی که تاکنون گمان بُرده میشد که گسترش کشاورزی در پيِ عامل شکممحوری و تکامل جامعه انسان بوده است. اما این پژوهشگر و صاحبنظر آمریکایی چنین برداشتی را نادرست میداند و میگوید که روی گذاردن انسان به کشاورزی و رها کردن شیوهي زندگانی شکارورزی و گردآوری خوراک، که بسیار سادهتر از کشاورزی بوده و هزاران سال نیز به آن، خوی گرفته بود، از آنرو بود که باور عقیدتی نويني شکل گرفته بود. این باور، همان اندیشههای اشوزرتشت بود که بارها به آن در متون اوستایی و دینی زرتشتیان اشاره شده است.» فیروزی در ادامهي سخنهای خود، از فلات ایران به آسیای کوچک و میانرودان رفت. وی بیان داشت که در فرهنگ نوسنگی «چاتال هویوک»، به روشنی فرهنگ ایرانیان را میتوان ديد. فیروزی در پایان، به شمال باختري ایران و بررسی درستی یا نادرستی گزارشهای تکمیلی یونانی پرداخت. وی اشاره کرد که سندهای یونانی از حضور سیاسی مادها و دیگر ایرانیان در پايان هزارهي سوم پیش از میلاد در شمالباختري ایران و همدان امروزی ياد کردهاند. برپایهي این گزارشها، این مادها و ساکنان شمالباختري ایران، در پی يورشهايي سهمگین در حدود 2000 سال پیش از میلاد برافتادهاند. چنانچه در یافتههای باستانشناسی دقیق شویم و از شگرد تفسیر و تطبیق یافتهها با گزارشهای کلاسیک که در همهجا رواج و اعتبار دارند، بهره ببریم، درمییابیم که در سه نقطه یانیقتپه، گویتپه و هفتوانتپه، اثرات چنین یورشهای ويرانگري در حوالی 2000 پیش از میلاد دیده میشود که در یک مورد، شوندِ برافتادن کامل سکونتگاه، در مورد دوم شوند دگرگونی فرهنگ و در نقطهی دیگر شوندِ ایجاد یک فاصله تا ادامهی دوره بعدی سکونت شده است. این مطلب، ما را به درستی گزارشهای کلاسیک یونانی درباره پيشينهی حضور ایرانیان در فلات مطمئنتر میسازد. |
بنام خدا
|
||
|
||
سورنا لطفی نيا : | ||
|
ساخت و سازها، بر «لوت» و «کلوتهای شهداد» که «تاریخ طبیعی» کویر ایران، نامیده میشود، سایه افکنده است، سایهای که مرگش را چشم در راه است.
به گزارش مهر؛ کویر لوت تا چندی پیش یکی از دستنخوردهترین جاهای روی زمین بود که از این نگاه میشد آن را در جهان از اندک جاهایی برشمرد که کمتر پای انسان به آن رسیده است. اما با آگاهی از زیباییهای گردشگری کویر لوت که کلوتهای شهداد، برجستهترین بخش آن است، رفتهرفته نگاهها به این گستره، دوخته شد و در پایان، راه کرمان به نهبندان که به تنها راه دسترسی استان کرمان به خراسان جنوبی است، در این گستره، ساخته شد.
گرمترین جای کرهی زمین همینجاست و کارشناسان از این بیم دارند که با گسترش گردشگری در این گستره و به ویژه گردشگری بیبندوبار، زیبایی دستنخوردهی کلوتها، نازیبا شود.
مجتمعهای رفاهی و دکلهای مخابراتی، بلای جان کلوت
در کنار همهی آسیبهایی که از گردشگری بدون برنامه به کلوتها میرسد، آغاز ساخت کمپهای گردشگری و مجتمع رفاهی نیز در ویرانی کلوتها، دست داشته است.
اما آنچه بر این نابودی دامن زده، نصب دکلهای مخابراتی است. سال ١٣٨٩، مخابرات، دکلی را در کیلومتر 45 جاده شهداد – نهبندان، نصب کرد که شوند(:موجب) ویرانی بخشی از این منطقه و کلوتها شد و اکنون بار دیگر در کیلومتر 100 این راه، بخشی از کلوتها، برای نصب دکلی دیگر در حال ویران شدن است.
کلوتها، غولهای بزرگ شنی کویر شهداد
کلوتها، غولهای بزرگ شنی در میانهی کویر شهداد هستند که به درازای 180 کیلومتر و پهنای نزدیک به 50 کیلومتر به مانند کمربندی در پیرامون کویر لوت جای گرفتهاند و روبهروی آنها نیز رودخانهی شور و منطقه گندم بریان جای گرفته است که چشمانداز بسیار زیبا و بیمانندی را ساخته است.
به شوند(:دلیل) نمناکی رودخانهی شور و شنهای کویر و وزش باد در درازای میلیونها سال، سازههای زیبا از شن به درازای چندین متر در این گستره ساخته شده است که خاورشناسان، از آن به نام «شهر وهم و خیال» و شهر «دیوان» یاد میکنند.
کلوتها را که نگهبانان کویر نامیدهاند، این روزها، خود نیاز به نگهبان دارند. نگهداری از این کلوتها، از آن روی که متولی خاصی ندارند بر زمین مانده است. کلوتها ثبت ملی نشدهاند و میراث فرهنگی نیز هیچ ابزار قانونی برای نگهداری از کلوتها ندارد و هر گونه کار عمرانی بدون دریافت مجوز از میراث فرهنگی انجام میشود.
زیرساختها نیاز است اما کلوتها مهمترند
«محمد جهانشاهی»، هموند(:عضو) انجمن بینالمللی اکوتوریسم گفت: «در روزهای گذشته، کارهایی برای نصب دکل مخابراتی در دست انجام است ازاینرو، بخشی از این کلوتها با لودر، ویران شده است.»
وی افزود: «گسترش زیرساختها در این گستره، بسیار نیاز است اما باید نگهداری کلوتها در درجه نخست ارزش جای گیرد و نباید به بهانههای گوناگون، کلوتها را ویران کرد.»
وی گفت: «میشد دکلی را با طول بیشتر در منطقه نصب کرد نه اینکه کلوت را برای نصب این دکل ویران ساخت.»
جهانشاهی با خوردهگیری به اینکه، نگاه به گسترههای بیابانی جدی نیست و به کویر به عنوان جایی برای گردشگری نگاه نمیشود، گفت: «کویر شهداد از شرایط ویژهای در جهان برخوردار است.»
جهانشاهی با یادآوری افزایش رفت آمد به این منطقه پس از ساخت راه نهبندان گفت: «این راه درست از جایی گذشته که زیباترین چشمانداز کلوتها را دارد و رفت و آمد ماشینها روی کلوتها، تاثیر گذاشته و به روشنی میتوان ویرانی کلوتها را دید.»
کلوتها را به عنوان ژئوپارک ثبت کنید
وی افزود: «٥ سال پیش یک پوست شکلات هم در کویر شهداد بسیار به چشم میآمد اما شوربختانه این روزها، گردشگری غیرمسوولانه و بیتوجهی برخی مسوولان به کویر آسیب زده است.»
وی گفت: «جشنواره و برنامههای گوناگونی در این گستره اجرا میشود. میگویند برای شناساندن کلوتها است، اما پس از پایان جشنوارهها بسیاری از زبالههای به جای میماند و در کویر رها میشود.»
وی خواستار ثبت کلوتها به عنوان ژئوپارک شد و گفت: «برخی سدها مانند هزینهی بالای مطالعاتی تاکنون جلوی ثبت ملی کلوتها را گرفته است اما این کار باید هر چه زودتر انجام شود تا میراث فرهنگی بتواند به گونهی قانونی جلوی ویرانیها را بگیرد.»