به نام خداوند مهر آفرین
سال 14094 اهورایی، 7037 میترایی، 3753 زرتشتی، 2573 کوروشی (شاهنشاهی) و 1394 خورشیدی

بنام خدا

 

 کوشش 50 ساله‌ی یک آلمانی‌تبار فرانسوی برای ویرایش و چاپ شاهنامه
   
 
  پویان پشوتنی :
  چه انگیزه‌ای دانشمندی بیگانه را برآن می‌دارد تا 50 سال از زندگی خود را بر سر ویرایش و برگردان شاهنامه‌ی فردوسی بگذارد و تا واپسین روزهای زندگی، دست از کار توان‌فرسای خود نکِشد؟ چنین دانشوری را باید شناخت و کار کم‌مانند او را ارج‌گزارد.
 «ژول مول» زمانی که از سوی مدرسه‌ی زبان‌های خاوری پاریس ماموریت یافت تا شاهنامه را ویرایش و چاپ کند، می‌دانست کار دشواری را آغاز کرده است که به سرانجام رساندن آن بردباری و زمان بسیاری می‌خواهد. او زندگی و کوشش خود را به تمامی به‌کار بُرد تا کاری را که در پیش گرفته است، سنجیده و استوار، به انجام برساند. هرچند مرگ، این بخت را به او نداد تا چاپ واپسین جلد شاهنامه را ببیند، اما زمانی که چشم از جهان فروبست می‌دانست که خویشکاری‌اش را به درستی انجام داده است.

 رهاکردن کرسی دانشگاه و فراگرفتن زبان و ادبیات فارسی
 ژول مول در سال 1800 میلادی در اشتوتگارت آلمان زاده شد. در روزگار جوانی و دانش‌اندوزی روی به فلسفه آورد و از دانشگاه توبینگن درجه‌ی دکترا گرفت. مول پیشنهاد سرپرستان دانشگاه را برای تدریس فلسفه رد کرد. زیرا دلبستگی بسیارش به فرهنگ و زبان فارسی، او برانگیخته بود تا راهی فرانسه- پایتخت فرهنگی اروپا-  شود و در مدرسه‌ی زبان‌های خاوری آن‌جا(کلژدوفرانس) درس بخواند و بر دانش خاورشناسی خود بیفزاید. به ویژه آن‌که در آن‌جا خاورشناس نامداری چون «سیلوستر دو ساسی» سرگرم تدریس بود. مول در نزد او دانش اندوخت و پژوهش‌هایش را گسترش داد. در این زمان او 23 ساله بود و شهروندی(:تابعیت) کشور فرانسه را پذیرفته بود.
 تنها 3 سال پس از آن، به چنان پیشرفت و استادیی رسیده بود که دولت فرانسه از او خواست یک بخش از پروژه‌ای را که به نام «مجموعه‌ی خاوری(:شرقی)» نامیده می‌شد، به سرانجام برساند. بخشی که بر دوش مول گذاشته شد، ویرایش شاهنامه و برگردان آن به زبان فرانسه بود. او بی‌درنگ دست به کار شد و در گام نخست دستنویس‌های باارزش شاهنامه را گردآوری کرد. 8 دستنویس از آنِ کتابخانه‌ی پادشاهی فرانسه بود؛ 13 دستنویس در کتابخانه‌ی کمپانی هندشرقی در لندن نگهداری می‌شد؛ 2 دستنویس از آنِ «سر جان ملکم»- تاریخ‌نگار و سیاستمدار انگلیسی-  بود و نشان یک دستنویس دیگر را در کلکته یافته بود. افزون بر آن از هر فرصتی برای شناخت بهتر شاهنامه بهره می‌بُرد. نه تنها دست به بررسی حماسه‌نامه‌های پس از شاهنامه زد، بلکه هنگامی که شنید هیاتی از سوی دولت فرانسه رهسپار ایران است(1839 میلادی)، از یکی از همراهان هیات خواست تا معنای برخی از اصطلاحات و واژگان دشوار شاهنامه را از استادان ایرانی بپرسد و در بازگشت، او را آگاه سازد. زمانی هم که دریافت «ترنر ماکان» شاهنامه را در کلکته چاپ کرده و نسخه‌ای از چاپ او به پاریس رسیده است، از آن ویرایش هم بهره بُرد تا چاپی استوار و درخور اعتماد از شاهنامه منتشر کند. هم‌چنان که چاپ سنگی شاهنامه را که در تهران منتشر شده بود، نادیده نگرفت.

  فراهم آوردن کهن‌ترین دستنویس‌های شاهنامه
 بررسی‌های آغازین ژول مول 5 سال به درازا انجامید. تا آن‌که 33 دستنویس از شاهنامه را گرد آورد و دست به کار توان‌فرسای سنجش آن‌ها زد. سرانجام 12 سال پس از پذیرفتن ماموریتش، نخستین جلد از ویرایش و برگردان شاهنامه را آماده کرد(1838 میلادی). در چاپ او، یک رویه از کتاب، بیت‌های شاهنامه را دربرمی‌گرفت و رویه‌ی رو‌به‌روی آن دربردارنده‌ی برگردان فرانسوی همان بیت‌ها بود.
به دستور لویی هیجدهم- پادشاه فرانسه- چاپ شاهنامه‌ی مول در چاپخانه‌ی سلطنتی آغاز شد. جلد دوم 4 سال پس از آن، جلد سوم در 1846، جلد چهارم در 1855، جلد پنجم در 1866 و جلد ششم در 1868 چاپ شد و تاثیری ماندگار بر ادبیات فرانسه گذاشت؛ هم‌چنان‌که بر اعتبار علمی ژول مول بسیار افزود. «لامارتین» و «ویکتور هوگو»، دو تَن از نویسندگان نامدار فرانسوی بودند که از راه برگردان مول با شاهنامه‌ی فردوسی آشنا شدند و از آن تاثیر گرفتند.
 در سال 1870 میلادی میان فرانسه و پروس(:آلمان) جنگ روی داد. مول که آلمانی‌تبار بود، از بیم بدگمانی فرانسویان، پاریس را ترک کرد و راهی انگلستان شد. با این همه، گروهی از پاریسی‌ها به خانه‌ی مول یورش بُردند و بخش‌هایی از یادداشت‌ها و رویه‌های چاپ شده‌ی جلد پایانی شاهنامه را از میان بُردند. 5 سال پس از آن، زمانی که مول به پاریس بازگشته بود، برادرش- روبر- درگذشت. این رویداد ناگوار که تاثیری ژرف و ویران‌کننده بر ذهن و روان مول گذاشت، نتوانست او را از ادامه‌ی کارش بازبدارد. مول با کوشش بسیار سرگرم چاپ جلد واپسین شاهنامه(جلد هفتم) شد. اما زمانی که به بخش «شیون باربد بر مرگ خسروپرویز» رسیده بود، در بستر بیماری چشم از جهان فروبست و پس از 50 سال تلاش بی‌گسست برای چاپ شاهنامه، دفتر زندگیش در 76 سالگی( 4 ژانویه 1876) بسته شد. شاگرد وفادار او، «باربیه دومنار»، کار استاد را ادامه داد و برگ‌های اندک بازمانده‌‌ی شاهنامه را ویرایش و چاپ کرد.
 شاهنامه‌ی ژول مول، شاهکار صنعت چاپ در سده‌ی نوزدهم میلادی
 چاپ ژول مول، جدای از ارزش‌های علمی و نسخه‌شناسی آن، یکی از نفیس‌ترین چاپ‌های شاهنامه به شمار می‌رود و هنوز هم در گرانبهایی و زیبایی چاپ، کم‌مانند است. این کتاب در اندازه‌ی بزرگ سلطانی، با کاغذ نفیس و حروف درشت و چشم‌نواز، که از شاهکارهای صنعت چاپ است، انتشار یافت. در سال 1976، هم‌زمان با یکصدمین سال درگذشت مول، بنیاد شاهنامه‌ چاپ افستی از این کتاب، در اندازه‌ی کوچک‌تر و با شمارگان 625 دوره، منتشر کرد. متن فارسی کتاب، به یاری استاد مجتبا مینوی دوبار در سال‌های 1344 و 1353، و از سوی  سازمان کتاب‌های جیبی انتشار یافت. در سالیان گذشته نیز چاپ دیگری از ویرایش ژول مول(بدون برگردان فرانسوی آن) با پیشگفتاری از استاد محمدامین ریاحی، چاپ و پخش شد.
 برگردان ژول مول از شاهنامه را رسا، روان و وفادار به متن دانسته‌اند. او به شیوه‌ای امانتدارانه برگردان خود را، تا آن‌جا که شدنی بود، واژه به واژه انجام داده است. یکی از آرزوهای مول، که همواره آن را بر زبان می‌آورد، چاپ شاهنامه در اندازه‌ی کوچک بود تا همه‌ی فرانسوی‌ها توانایی دسترسی به آن را داشته باشند. این آرزوی مول، پس از مرگ او، به دستیاری همسرش برآورده شد.

 یاری‌نامه:
 «نامه‌ی ایران»، 1384، جلد 1- جستار تهمورس ساجدی/ «متن‌شناسی شاهنامه‌ی فردوسی»،  1385، جستار ایرج افشار/  «شاهنامه متن بینافرهنگی»- 1388، جستار بهمن نامور مطلق/ «فردوسی»، 1375- محمدامین ریاحی





تاريخ : دو شنبه 19 تير 1391برچسب:پویان پشوتنی,پویا,پویان,ژول,ژول مون,مون,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا



خسروانی درختان شاهنامه



  پويان پشوتنی :

طرح از امين نبي‌پور  در جهان شاهنامه و اندیشه‌ی فردوسی، درخت جایگاهی بلند و نمادین دارد و سرشار از راز و رمزهاست.  تا بدان‌جا که نام 570 درخت سرافراز را در شاهنامه می‌توان یافت. درخت در شاهنامه نماد پایداری و ایستادگی و سربلندی است. افزون بر آن‌که رمز بالندگی و پیشرفت نیز هست. در فرهنگ ایرانی، درخت پدیده‌ای خجسته و سپند و اهورایی است. آن‌چه در این‌جا به آن اشاره می‌شود برپایه‌ی پژوهش گسترده‌ای است که دکتر مهدخت پورخالقی درباره‌ی «درخت شاهنامه» انجام داده است.

 آیین‌هایی که با درخت پیوند دارند
 در شاهنامه شمار فراوانی از آیین‌ها را می‌توان یافت که پیوندی نمادین با درختان دارند. یک نمونه‌ی آن، آیین درختکاری به پاس برآورده شدن آرزوها و خواسته‌هاست. هنگامی که اسفندیار راهی جنگ با ارجاسب تورانی است، از خداوند می‌خواهد که او را در این نبرد یاری کند تا او به نشانه‌ی سپاسگزاری، درخت بنشاند و آتشکده برپا کند و ده هزار چاه آب بسازد:«به گیتی صد آتشکده نو کنم/ جهان از ستمکاره بی‌خو کنم؛ کنم چاه آب اندرو ده هزار/ نشانم درخت از بر کوهسار».
 یک نمونه‌ی دیگر آیین‌های درختی شاهنامه، نهادن تخت شهریاران ایران در زیر درختان است. بزم‌ها و جشن‌های شاهنامه نیز در زیر درختان پُر برگ و بار و در باغ‌ها برگزار می‌شده است. در آن‌جا بود که تخت شاهی را در زیر انبوه‌ترین درخت می‌نهادند:«درختی زدند از بر گاه شاه/ کجا سایه گسترد بر تاج و گاه؛ بیامد نشست او به زرینه تخت/ به سر برش ریزنده مشک از درخت». چنین آیینی از آن‌رو بود که درخت، نماد سر سبزی و شادکامی و سرخوشی دانسته می‌شد.
 آیین خاکسپاری مردگان در زیر درخت نیز در شاهنامه نمونه دارد. پیکر رستم را در باغ به خاک می‌سپارند و بر روی آن دخمه‌ای بلند می‌سازند. اسفندیار نیز آرزو می‌کند که ایکاش می‌توانست پیکر بی جان برادرش- فرشیدورد- را در جایی به خاک بسپارد که درخت سر برآورده باشد.
در جهان شاهنامه، گاه بر درختان بارور و میوه‌دار نیز خراج می‌نهادند که خود آیینی دیگر بود.

 برخی از درختان شاهنامه
 درخت سرو: درخت سرو در شاهنامه نمودی برجسته دارد. سرو نماد و رمز جاودانگی و نامیرایی است و در میان درختان از ارزش اساتیری بیشتری برخوردار است. سویه‌ای مینوی و سپند نیز دارد و نماد آزادگی و راستی و دادگستری نیز هست. سرو را «درخت ایران» نامیده‌اند. هنگامی که گشتاسب کیانی دین می‌پذیرد، درخت سروی را که اشوزرتشت از بهشت آورده بود، در برابر آتشکده‌ی مهربرزین کاشمر می‌کارد و بر آن سرو بلند می‌نویسد که: گشتاسب دین بهی را پذیرفت:«نخست آذر مهر برزین نهاد/ به کشمر نگر تا چه آیین نهاد؛ یکی سرو آزاده بود از بهشت/ به پیش در آذر آن را بکشت؛ نبشتی بر آن زاد سرو سهی/ که پذرفت گشتاسب دین بهی؛ گوا کرد مر سرو آزاد را/ چنین گستراند خرد داد را».
 درخت نارون: تابوت جهان پهلوان شاهنامه، رستم، از درخت نارون ساخته شده است.
 درخت ساج: در شاهنامه، از این درخت نیز کرسی و تخت و تابوت می‌سازند. ساختن مهره‌های شطرنج نیز از چوب درخت ساج است.
 درخت ترنج: در شاهنامه درخت ترنج و میوه‌ی آن نماد پیروزی و شکوه و غرور و سربلندی است و به نشانه‌ی پیروزی، میوه‌ی آن را در دست می‌گیرند. در یکی از داستان‌ها- داستان «رستم و اسفندیار»- رستم، ترنج به دست بر کرسی زر می‌نشیند:«بیامد بر آن کرسی زر نشست/ پُر از خشم و بویا ترنجی به دست».
 درخت سخنگو: درختی نمادین در شاهنامه است که اسکندر با آن سخن می‌گوید و درخت سخنگو، آینده‌ی او را پیشگویی می‌کند. درخت سخنگوی شاهنامه، دو بُن دارد و نرینه و مادینه است. سخن گفتن درخت، ریشه در اندیشه‌ی جاندار پنداری مردمان باستان دارد. آن‌ها درخت را همانند انسان دارای شعور و فهم می‌دانستند و موجودی زنده گمان می‌بردند. پس در نگاه آنان سخن گفتن یک درخت، چندان شگفت‌آور نبود. این جاندار پنداری(آنیمیسم) در دیگر عناصر طبیعت نیز در دیده می‌شود. چنینان باستان نیز باور داشتند که درخت سرو، سخن می‌گوید.
دیگر درختان شاهنامه: در شاهنامه به درختان فراوان دیگری اشاره شده است. همانند:صنوبر، زیتون، توت، سنجد، عناب، آبنوس، خدنگ، گز، بید، سیب، خرما، شمشاد، نارون، چنار، صندل، بادام و بسیارانی دیگر.

 سوزاندن درختان
 نمونه‌هایی از سوزاندن درختان در شاهنامه دیده می‌شود که سرانجامی تخ و ناگوار در پی دارد. فرامرز به کین‌خواهی رستم، چناری را که شغاد- کشنده‌ی رستم- در درون آن پناه گرفته بود، آتش می‌زند: به کردار کوه آتشی برفروخت/ شغاد و چنار و زمین را بسوخت. اما فرامرز، سرانجام، به دست بهمن به دارآویخته می‌شود و زندگیش پایانی ناگوار می‌یابد. فریدون نیز در سوگواری فرزندش ایرج، درختان سرو را می‌سوزاند: گلستانش برکند و سروان بسوخت/ به یکبارگی چشم شادی بدوخت. فریدون نیز بینایی چشمانش را از دست می‌دهد. این کار او، ریشه در آیین سوکواری بسیار کهنی دارد.

 یاری‌نامه
 در این نوشتار، افزون بر پژوهش دکتر پورخالقی به نام «درخت شاهنامه»(1381)، از جستار «نگاهی به جایگاه درختان و گیاهان مقدس در شاهنامه‌ی فردوسی» نوشته‌ی دکتر بهناز پیامنی(کتاب ماه- شماره پیاپی 151) و کتاب «نمادها و رمزهای گیاهی در شعر فارسی» نوشته‌ی دکتر حمیرا زمردی(1387) بهره برده شده است.






ارسال توسط سورنا
آخرین مطالب

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 78 صفحه بعد

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی