انوشیروان پسر قباد ساسانی، پس از مرگ پدر بر اورنگ شاهنشاهی ایران تکیه زد. وی به دادگری پرآوازه بود و یکی از خوشنام ترین پادشاهان دودمان ساسانی.
فردوسی بزرگ دربارهي به تخت نشستن او می فرماید:
چو کسرا نشست از بر گاه نو/همی خواندندی ورا شاه نو
به شاهی بر او خواندند آفرین/به فرمان او شد زمان و زمین
جهان تازه شد از سر گاه اوی/ابا گرگ و میش آب خوردی بجوی
بگفتند کان شاه جاوید باد/فرش برتر از فر جمشید باد
ز بس خوبی و داد و آیین اوی/وزان نامور دانش و دین اوی
ورا نام کردند نوشیروان/ که مهرش جوان بود و دولت جوان
انوشیروان دانشگاه گندی شاپور را با کمک و همیاری وزیر خردمندش بزرگمهر به اوج شکوهمندی رسانید، وی آن چنان به دانش دوستی شهره بود که هنگامی که مدرسهی آتن در سال 529 ميلادی بسته شد، شمار زیادی از فيلسوفان يونانی به گندیشاپور آمدند و به پژوهشهای خود ادامه دادند و هنگامی که خواستند به ميهن خود بازگردند، انوشيروان در پيماننامه ای با امپراتور روم شرقی خواستار امنیت آنان شد.