به نام خداوند مهر آفرین
سال 14094 اهورایی، 7037 میترایی، 3753 زرتشتی، 2573 کوروشی (شاهنشاهی) و 1394 خورشیدی

بنام خدا


ديگر نيازی نيست كاخ اردشير را از پشت ميله‌ها ببينيد
بازديد از کاخ هخامنشی شائور پس از سه دهه آزاد می‌شود



خبرنگار امرداد - آفتاب یزدانی :

كاخ شائور کاخ شائور (‌كاخ اردشير دوم هخامنشي) در شوش كه سال‌هاست، هيچ گردشگری از آن، بازديد نداشته و درهايش  به روی گردشگران بسته بود، ساماندهی و مرمت خواهد شد و بنا به گفته‌ی غلامعلی باغبان، مدیر پایگاه میراث فرهنگی و گردشگری شوش، درهای کاخ شائور در سال ٩١ بر روی بازديدكنندگان گشوده خواهد شد.
 سه دهه، درهای اين كاخ هخامنشی در شهر باستانی شوش به روی بازدیدکنندگان بسته بود. گردشگرانی که از کاخ آپادانا و دژ شوش بازدید می‌کردند تنها از پشت میله‌های آهنی می‌توانستند نگاهی به این کاخ بیندازند. اين كاخ دارای يک تالار ستون‌دار و دو ايوان سنگی است.
  مجتبا گهستونی،‌ دبير انجمن دوستداران ميراث فرهنگی خوزستان(تاريانا)،‌ دراين‌باره در گفت‌و‌گو با خبرنگار امرداد، گفت:‌ «شهر شوش، خود را برای ثبت جهانی آماده می كند و پرونده‌ی اين شهر برای پيوستن به يادمان‌های جهانی در دست تهيه است. از همين‌روی مسوولان،‌ بر آن شده‌اند تا يادمان‌های تاريخی اين شهر را برای بازديدهای داخلی و خارجی آماده كنند.»
 بنابر سخنان وی اين كاخ هزاران ساله كه حتا ثبت ملی هم نشده بود، امسال به سياهه‌ی يادمان‌‌های ملی پيوسته است و قرار است بهسازی و مرمت‌های لازم،‌ انجام شود تا برای ثبت جهانی شدن شهر شوش، آماده باشد چراكه كاخ شائور جدا از ديگر يادمان‌های باستانی اين شهر نيست. 
 کاخ شائور یکی از کاخ‌های هخامنشی است که گويا به هنگام انجام تعمیرات کاخ آپادانا شوش، توسط اردشیر دوم ساخته شده است. اکنون از این اثر هخامنشی تنها چندین پایه‌ستون و دیوارهای خشتی کاخ برجای مانده است.
 به هر روی بنا بر خبرها و بنا به گفته‌ی غلامعلی باغبان، مدير پايگاه ميراث فرهنگی شوش، ساماندهی اين يادمان كه شامل شناسايی قطعات، آسيب‌شناسی، مستندنگاری و وصالی کردن است،‌ آغاز شده است.
 به گفته‌ی باغبان، اين کاخ وارون(:برخلاف) کاخ آپادانای داريوش در شوش که دارای پايه و ستون سنگی است، از سرستون‌های چوبی تشکيل شده است.‌






ارسال توسط سورنا


ادامه مطلب...

تاريخ : شنبه 6 اسفند 1390برچسب:پدید,پدیده,پند,سوره نحل,نحل,النحل,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 

 

 چگونه سایز کمر خود را کم کنیم؟

 

 چربی های دور کمر و ظاهر بدی که این چربی های اضافه به ترکیب بدن می دهند، ممکن است برای بسیاری از افراد آزار دهنده باشند. احتمالاً همه افراد دوست دارند کمری باریک، زیبا و منعطف داشته باشند. چنین خصوصیاتی علاوه بر اینکه نشان سلامتی فرد به حساب می آیند، مسلماً در ترکیب بندی بدن هم تاثیر گذار خواهند بود.


اما اگر شما هم یکی از افرادی هستید که از ترکیب کمر و پهلوهای خود راضی نیستید، دیگر نگران نباشید. برای رسیدن به اندام مورد نظر خود، کافی است در ادامه مطلب با ما همراه باشید.

داشتن یک دور کمر متناسب با بدن، با انجام یک سری تمرین های ورزشی مداوم و مخصوص و داشتن یک رژیم غذایی مطلوب، امکان پذیر می شود. چربی اضافه انباشته شده دور کمر می تواند زنگ خطری برای سلامتی افراد باشد. به عنوان مثال افرادی که دچار بیماری های عروق کرونری هستند، در صورت داشتن چربی اضافه دور کمر، بیشتر در معرض خطر مرگ قرار دارند. علاوه بر این داشتن یک کمر متناسب برای خانم ها یک فاکتور جذابیت و زیبایی محسوب می شود.

تحقیقات نشان می دهند، کمری باریک، که بدن را به شکل ساعت شنی در می آورد، نسبت به سایز سینه معیاری بهتر از جذابیت و زیبایی در خانم ها محسوب می شود.

گرچه شکل و شمایل ظاهری شما متاثر از ژنتیک تان است، اما در صورت داشتن برنامه غذایی نادرست و یا نداشتن تحرک کافی نمی توانید ژنتیک را به طور کامل در داشتن اندام نامتناسب مقصر بدانید. دور کمر حدود ۸۱ تا ۸۹ سانتیمتر نامتناسب محسوب می شود. اما خبر خوش این است که هر شخصی با هر شکل اندامی قادر است مقداری از چربی های اضافه دور کمر خود کم کند.

در ادامه به سه قدم موثر در کاهش چربی های دور کمر اشاره می کنیم.

 گام نخشت : رژیم غذایی خود را تغییر دهید

کاهش کالری دریافتی برای سوزاندن چربی های اضافه بدن خود امری موثر محسوب می شود. اما در کنار آن شما می توانید با انتخاب بعضی غذاها نیز چربی های دور کمر خود را نشانه گرفته و به شکل مطلوبی کاهش دهید.

به عنوان مثال در یک مطالعه علمی، افرادی که از حبوبات کامل به جای حبوبات تصفیه شده (به همراه ۵ وعده میوه و سبزیجات، ۳ وعده لبنیات کم چرب، ۲ وعده گوشت بدون چربی، ماهی یا مرغ) استفاده می کنند، موفق به سوزاندن مقادیر بیشتری از چربی های اضافه دور کمر خود می شوند. چند نکته دیگر عبارتند از:

-چربی های بهتر مصرف کنید. تحقیقات نشان می دهند که یک رژیم غذایی با چربی های ساده اشباع نشده مانند آووکادو، آجیل، دانه ها، سویا و شکلات، از انباشته شدن چربی در ناحیه کمر جلوگیری می کند. در همین زمینه می توانید «چهار چربی خوردنی» را مطالعه کنید.

-از خوردن چربی های ترانس که اغلب در مواد تهیه شده از روغن های هیدروژنه مانند مارگارین، کلوچه و بیسکوییت یافت می شود، اجتناب کنید. این مواد به افزایش چربی های دور کمر و شکم کمک می کند.

-در رژیم غذایی خود از مواد فیبردار استفاده کنید. فیبرهای قابل حل مانند سیب، جو دوسر و گیلاس، سطح انسولین را پایین می آورند و منجر به افزایش سرعت سوختن چربی های دور کمر می شوند.

 گام دوم: از تمرینات ورزشی مناسب کمک بگیرید

-به روی شکم دراز بکشید و کمی از زمین فاصله بگیرید، سپس بر روی آرنج دستان خود در حالی که به سطح زمین نگاه می کنید تکیه کنید. عضلات شکم خود را محکم به درون منقبض کنید. در این حالت باسن شما به طرف پایین و کمر صاف قرار می گیرد. سعی کنید تا حدی که می توانید در این وضعیت بمانید و از قوس دادن به کمر جلوگیری کنید. این حرکت را ۳ تا ۵ بار در روز و هر دفعه به مدت ۳۰ ثانیه تکرار کنید.

-بر روی یک سطح راحت روی بازوی سمت راست خود دراز بکشید و پاهای خود را به سمت بیرون کشیده و پای راست را روی پای چپ قرار دهید. در این حالت آهسته باسن خود را از زمین جدا کرده و به سمت بالا بکشید. سعی کنید وزن خود را بر روی بازوی راست و پاها به مدت ۱۰ تا ۱۵ ثانیه تحمل کنید. این تمرین را برای هر سمت بدن ۵ بار تکرار کنید.

-در حالی که پاهای شما به اندازه ۸ تا ۹ اینچ فاصله دارند، به حالت نیم خیز قرار بگیرید و بازوهای خود را به سمت جلو بکشید. این حرکت را ۱۵ تا ۲۰ بار و هر بار به مدت ۵ تا ۱۰ ثانیه انجام دهید.

-در حالی که یک دست خود را به کمر زده اید، دست دیگر را بالای سر برده و تا جایی که می توانید به سمت مخالف بکشید. در این حالت بدن به صورت اریب قرار می گیرد.

-روی یک نیمکت بنشینید. زانوهای خود را به سمت شکم خم کرده و در حالی که کم کم پاهای خود را از زمین جدا می کنید بدن خود را نیز به عقب متمایل کنید. در این حالت که عضلات شکم منقبض می شود کمر خود را نیز آهسته به راست و چپ بپیچانید. این حرکت باعث انقباض و کشیدگی عضلات شکم می شود.

هنگام انجام حرکات ورزشی می توانید از ابزارهای کمکی نیز بهره بگیرید که در ادامه به چند حرکت مفید با استفاده از این ابزارها که به کوچک شدن دور کمر شما کمک می کند اشاره می کنیم:

-از دمبل استفاده کنید. در حالی که صاف ایستاده اید و با هر دست یک دمبل را برداشته اید، دستان خود را از دو طرف بدن به صورت صاف از خود دور کنید و کمی نگه دارید. ۴ مرتبه در هر روز و هر بار به تعداد ۱۰ دفعه این حرکت را انجام دهید. این حرکت ضمن تقویت عضلات شانه و گردن باعث پهن ترشدن این عضلات شده ودر نتیجه کمر باریکتر بنظر می رسد.

-بر روی زمین صاف ایستاده و با دست راست دمبل را بردارید و دست چپ را به کمر بزنید. کم کم بدن خود را به طرف راست متمایل کرده، بازو و دست راست را آویزان کنید و به مدت ۵ ثانیه در این وضعیت باقی بمانید. همین حرکت را با دست چپ نیز انجام دهید.

-هر روز به مدت ۱۰ دقیقه از حلقه لاغری استفاده کنید. این حرکت علاوه بر ایجاد شور و نشاط بچه گانه در شما، کمک شایانی به کاهش چربی های دور کمر می کند.

 گام سوم: از انجام تمرینات ورزشی لذت ببرید

ورزش کردن را به تدریج آغاز کرده و ادامه دهید. معمولا اشتیاق افراد در شروع یک رژیم ورزشی جدید باعث می شود که فرد در ابتدا همه تمرینات را پشت سرهم و بشدت انجام دهد. این شدت عمل دیر یا زود منجر به خستگی و سرخوردگی فرد (پیش از دستیابی به نتیجه مورد نظر) در انجام تمرینات خواهد شد. بنابراین پیشنهاد می شود بجای انتخاب یک برنامه شدید ورزشی، تعدادی از تمرینات را انتخاب کرده و به دفعات کم در طی روز انجام دهید و به تدریج افزایش دهید.

-در یک دفترچه یادداشت تمریناتی که انجام می دهید و روند پیشرفت خود را ثبت کنید. به این ترتیب هرگز از انجام این تمرینات احساس خستگی نخواهید کرد و بتدریج نتیجه مطلوب را در کمر و اندام خود خواهید دید!

-شرایط مناسب و راحت را هنگام انجام تمرینات برای خود فراهم آورید. پوشیدن لباس مناسب، همراه داشتن بطری آب و یا حتی گوش دادن به یک موسیقی مناسب می توانند کمک کنند که تمرینات را با انگیزه و هیجان بیشتری انجام دهید.

-تمرینات یوگا را در برنامه ورزشی خود بگنجانید. یوگا در کاهش چربی های دور شکم و تقویت عضلات آن تمرین مناسبی است و خصوصا اگر به صورت دسته جمعی انجام گیرد هیجان و لذت بیشتری به همراه خواهد داشت.

-هنگام انجام تمرینات تنفس را فراموش نکنید! بیشتر افراد حین ورزش کردن، برای داشتن تمرکز در انجام درست تمرینات خصوصا تمریناتی که عضلات داخلی را درگیر می کنند، نفس کشیدن را فراموش می کنند و این منجر به سفتی بدن و خستگی زودرس می شود.

***

با رعایت رژیم غذایی مناسب و انجام ورزش هایی که در این مطلب توصیه شده، تنها با اندکی پشتکار به سایز و اندام دلخواه خود خواهید رسید.





ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 

و خداوند مرا بدون دست و پا ولی عاشق آفرید


  من «نیک ووجیلسیک» هستم و خدا را شاکرم به خاطر لطفی که به من کرد و توانسم با قلب های زیادی در تماس باشم.
  من در «ملبورن» استرالیا بدون دست و پا به دنیا آمدم. پزشکان هیچ پاسخ پزشکی در این رابطه نداشتند و تنها می گفتند ناقص هستم ؛چیزی که شما حتی نمی توانید تصور کنید! من با مشکلات بسیاری رو به رو شدم.
پدر و مادرم مسیحی بودند. وقتی بدون دست و پا به دنیا آمدم آنها به شدت شوکه شدند. شاید این یک آزمایش الهی بود!
  خانواده ام خیال می کردند زمان زیادی زنده نخواهم ماند اما آزمایش های پزشکی ، چیز دیگری نشان داد؛ من از لحاظ جسمی و روانی کاملا سالم بودم اما بدون دست و پا.آنها نگران آینده ام بودند اما با توکل به خدا و درک این موضوع توانستند به خوبی مرا بزرگ کنند و حتی به مدرسه بفرستند.
  یک خواهر و برادر دارم که هر دو سالم بودند؛ آنها مانند دیگر کودکان به این سو آن سو می پریدند و من تنها به آنها نگاه می کردم. بر اساس قانون استرالیا به خاطر معلولیت جسمی نمی توانستم به مدرسه معمولی بروم اما مادرم با قانون جنگید.سرانجام با بچه های عادی همراه شدم و به مدرسه رفتم.

 


  من می خواستم مانند دیگران زندگی کنم اما این فقط در سال های نخستین تحصیلم بود.همکلاسی هایم به خاطر نداشتن دست و پا اذیتم می کردند و دیگر بریده بودم اما با کمک و حمایت خانواده ام توانستم بر مشکلات پیروز شوم.
  با وجود اینکه می دانستم با دیگران فرق دارم اما وقتی کنارشان بودم تصور می کردم همانند آنها هستم. زمانی که با مشکلی رو به رو می شدم تصمیم می گرفتم که دیگر به مدرسه نروم. پدر و مادرم اما تشویقم می کردند که مشکلات را نادیده بگیرم و با بچه های همسن و سالم دوست شوم.
  همکلاسی هایم خیلی زود فهمیدند تنها مشکل من نداشتن دست و پایم است و بعد بامن دوست شدند.
  معنای عشق و دوست داشتن را از همان کودکی فهمیدم.
  در کنار جدال های درونی ام ، آزار و اذیت دیگران را هم تحمل می کردم و ایمان به خدا به من کمک کرد تا بر چالش های زندگی غلبه کنم و به شکوفایی برسم. نخستین درسی که در زندگی آموختم این بود: «برای گرفتن چیزی از کسی کمک نخواهم.»
  می گویند خدا به کسانی که دوست دارند بهترینها پاداش ها را می دهد. این جمله همیشه در قلبم نواخته می شود و امیدی دوباره به من می دهد. دیگر شکایتی ندارم چون می دانم که تا مصلحت خدا نباشد هیچ اتفاقی در زندگی نخواهد افتاد.
  پس از خواندن آیه ای در کتاب انجیل ، زندگی ام به کلی عوض شد:« مردی کور به دنیا آمد تا معجزه خدا با او آشکار و بینا شود.» بدین ترتیب اعتقاد پیدا کردم که خداوند روزی مرا هم شفا خواهد داد و اگر او مصلحت بداند خواسته ام را اجابت می کند.
  اکنون 22 ساله هستم و در یک شرکت حسابداری و نقشه کشی ،کار می کنم. سرشار از انگیزه و عاشق این هستم که در جمع مردم ، داستان زندگی ام را بگویم تا کسانی که با مشکلات بزرگی رو به رو هستند امیدوار شوند و همیشه به خدا توکل کنند.
  تلاش خود را می کنم تا خداوند آنچه را از من می خواهد به خوبی انجام دهم.
  من هدف های بزرگی در زندگی دارم و دلم می خواهد تا 25 سالگی شرکت مستقلی داشته باشم تا با سرمایه گذاری دولتی ، خودروی ویژه ای بسازم و بتوانم راحت سوار آن شوم. می خواهم کتابی درباره آرزوها و داستان زندگی خودم بنویسم و نام آن را «بی دست و پا اما بدون نگرانی» بگذارم.
این را بدانید اگر آرزویی برای به دست آوردن کسی یا چیزی دارید اگر خداوند مقرر کرده باشد ؛ وقتی که حتی فکرش را هم نمی کنید به دست خواهید آورد. ما انسانها با دیدن محدودیت در خودمان خدا را محدود می کنیم در حالی که «قدرت مطلق» است و بر انجام تمامی کارها توانا.
ما اگر بخواهیم کاری را برای خداوند انجام دهیم باید به خداوند تکیه کنیم و بدانیم که بدون توکل و یاری خواستن از او ، آب از آب تکان نمی خورد.حالا شماه م با من زمزمه کنید: «خدایا ، بیماران را به حرمت دل های پاک و بی ریا ، شفا ده.»

 





تاريخ : شنبه 6 اسفند 1390برچسب:ملبورن,استرالیا,,
ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


 

8 عادت بد ما که حتماً باید فکری بحال آنها کرد


هر جامعه ای در هر جایگاه و شرایطی که باشد متاثر و برآیند مجموعه ای از قوانین، خصایص، رفتارها، فرهنگها و الگوهای شخصیتی افراد آن جامعه است. میزان رشد و پیشرفت هر کشوری ارتباط مستقیم با سلامت فکری، روحی و جسمانی مردم دارد که گاهی این موضوع کم اهمیت جلوه داده می شود. در این مقاله به 8 خصلت مهمی که برای داشتن دنیایی بهتر باید اصلاح شوند آشنا میشوید.

1- از خود تعریف کردن
از قدیم گفته اند "درخت هرچقدر بارش بیشتر باشد افتاده تر است." مثلی که در شرایط فعلی عکس آن مصداق پیدا کرده است. برخی مردم بطور مداوم در حال منم منم کردن، لاف زدن و بالا بردن شأن و شخصیت خود هستند و اینگونه میخواهند وجاهتی، ولو کاذب، در میان دیگران کسب کنند. مرتب از کلمه "من" استفاده میکنند: "من از همه بیشتر میفهمم"، "من خیلی زیبا هستم"، "من فقط میتوانم"،"من فلان جا آشنا دارم بیچاره ات میکنم!"، "من درست میگویم." خود شیفتگی و اعتماد بنفس بیش از حد در این افراد توهم خودبرتر بینی را در آنها تقویت میکند و باعث بروز چنین رفتارهایی میگردد.

2- دو صد گفته چو نیم کردار نیست
موضوع مهم دیگر این است که اغلب مردم عمل گرا نیستند و بیشتر ترجیح میدهند حرف بزنند. حرفهایی که به ظاهر زیبا و دلربا هستند اما عملی کردن آنها قدری مشکل می نماید. اکثر ما عادت کرده ایم دیگران را نصیحت کنیم، نظرات سازنده خود را ابراز کنیم، از دیگران انتقاد کنیم، ولی هیچ گاه حاظر نیستم اصلاح را از خود شروع کنیم و به اعتقاداتمان از جنبه عملی بنگریم. کوچکترین قدمی برنمی داریم و فقط شعار می دهیم و انتظار داریم دنیا با کلمات ما بهتر شود. آیا تا به حال فکر کرده اید که از این همه حرف بدون عمل چه چیزی نصیبمان شده و یا خواهد شد؟ آیا قدمی هرچند کوچک برای رسیدن به اهدافتان برداشته اید؟ اهدافی که خودتان منتفع شوید و نه حتی دیگران؟

3- زودباوری
ساده لوحی و سطحی نگری یکی از دلایل اصلی عقب ماندن در زندگی و صدمات فرهنگی، مالی و اعتقادی بشمار میرود. در دنیایی که همگان در پی انتفاع شخصی خود هستند نباید هر چیزی را که شنید، خواند و یا حتی دید، بسادگی باور کرد. کمی اندیشه و تعقل برای باور هر موضوعی لازم است. در واقع کسانی که کلاه برداری میکنند نه بخاطر زرنگیشان، بلکه بدلیل ساده لوحی افرادی که کلاه سرشان میرود، به اهداف خود میرسند. خرد ورزی در ایجاد باورها و تثبیت آنها یکی از خصایص مهم انسانها است.

4- شخصیت پرستی
بالا بردن افراد در زمینه های مختلف از قبیل ورزشی، سینمایی، موسیقی و غیره در حد بت و پرستش شخصیت آنها باعث میگردد بسیاری از گرفتاری های جامعه شکل بگیرد و کاستی ها و نواقص افراد در پس این شخصیت کاذب و ساختگی مخفی بماند. تعصب گرایی در میان افراد شخصیت پرست شکل میگیرد و فردی که بت شده، دیگر لزومی به نقد شدن و جواب پس دادن در خود نمی بیند و همه بی هیچ چون و چرا خود را ملزم به پیروی از او میکنند. باید بدانیم که همه انسانیم نه کمتر و نه بیشتر و با هر انسانی باید در حد اعتدال رفتار شود و احترام کسب کند.

5- بی تفاوتی
بی توجهی و بی تفاوتی به محیط اطراف و نزدیکان به شدت در حال باب شدن است. اغلب سر در کار خود دارند و توجهی به آنچه که در پیرامونشان می گذرد ندارند و یا اگر اندک التفاتی است با بی تفاوتی از آن رد می شوند: در گوشه ای دو نفر در حال نزاع خونین می باشند ولی افراد حاظر در محل تنها به تماشای ماجرا اکتفا میکنند، شخصی خود را بدون نوبت در جلوی صف جا میکند ولی تنها عده معدودی به این عمل او معترض میشوند، فروشنده ای بابت اجناس خود مبالغ خارج از عرف از مشتریانش دریافت میکند اما کمتر کسی اعتراض میکند، همسایه ای از فرط فقر شبها گرسنه می خوابد ولی همسایه اش با بی تفاوتی از او میگذرد، فرد سالخورده ای در اتوبوس بدون صندلی مانده و هیچکس حاظر نیست جایش را به او بدهد، در نهایت باید دانست: بنی آدم اعضای یک پیکرند... راستی شما همسایه طبقه بالا یا پایین خود را می شناسید؟! در برابر آنچه که در اطرافتان میگذرد هوشمندانه و با چشمانی تیزبین نظاره گر باشید!

6- بی هویتی
بحران هویت در میان جوانان معضلی است که باید بطور جد مورد بررسی و حل و فصل قرار گیرد. بسیاری از هویت اصلی خود فرسنگها جدا افتاده اند و آنرا در افراد دیگری می جویند تا بلکه از این بحران خود را خلاص کنند. الگو برداری از شخصیتهای غیر متعارف و غربی و قدم گذاردن در مسیر آنها برای کسب هویت از خطرناکترین اختلالات شخصیتی بشمار میرود. فقر فرهنگی و نداشتن اصول و معیارهای ایجاد و حفظ هویت از جمله مسائلی هستند که باید بیش از بیش برای بهبود آنها اقدام شود.

7- رفتار احساسی
خداوند جهان آفرینش را بر اساس عقل و خرد بنا کرده است بنابراین انسانها نیز به عنوان وارث می باید امور خود را بر اساس این موهبت الهی سازماندهی کنند. در دنیای کنونی بروز رفتارها و معیارهای احساسی برای تصمیم گیری در امور زندگی و جنبه های مختلف آن مانند ازدواج، و شغل، مشکلات عدیده ای را برای افراد بوجود آورده و سبب ناکامی ها و شکستهای بسیاری گشته است. مقدم داشتن عقل نسبت به احساس میتواند مقدمه ای برای رسیدن به اهداف و آرزوها باشد و انسان را از پسرفت بازدارد. از جمله نمودهای ناهنجار رفتارهای احساسی در جامعه میتوان به خودکشی، سرخوردگی بعد از شکستهای عشقی، پشتکار نداشتن در امور شغلی، تعارفات بیش از حد، محبتهای بی جا و مضر، وسواس فکری و مشکلات خانوادگی اشاره کرد.

8- ندیدن تصویر بزرگ
ندیدن تصویر بزرگ و غرق شدن در امور روزانه زندگی که همیشه در حال تکرار شدن هستند و مشغولیات کم اهمیت، مانعی جدی در برابر افق دید انسان برای مشاهده دوردستها و آرزوهای بزرگ ایجاد میکند. افرادی که در لاک روزمرگی خود فرو میروند و یک زندگی بی حرکت و روتین برای خود ایجاد میکنند همیشه در موقعیت فعلیشان باقی می مانند و هیچ پیشرفتی در زندگی آنها دیده نمی شود.

 
""خداوند حال هیچ قومی را تغییر نمی دهد مگر آنکه آن قوم، خود حاشان را تغییر دهند""





ارسال توسط سورنا

بنام خدا


چرا مردم برخی از قوانین را رعایت نمی کنند؟

وجود قوانین کارامد و پیش برنده در هر کشور همیشه باعث ترغیب افراد برای رعایت کردن آن قوانین میشود اما بنظر میرسد گاهی برخی از قوانین برای شکستن وضع میشوند چرا که در عمل فقط باعث کندی انجام امور و نارضایتی عمومی میگردند. نکته مهم این است که اصلاح رفتار مردم یک جامعه مستلزم وجود قوانین بروز، منطقی و در خور شأن آن جامعه است. در این بخش به 6 دلیل عمده عدم تمایل مردم به اجرای قوانین اشاره می کنیم.


1- نداشتن ضمانت اجرایی
وضع قوانین بدون داشتن ضمانت اجرایی قابل قبول و مجازاتهای متناسب و مطابق با میزان خسارت وارده در صورت عدم اجرای آن قوانین، عملاً نتایج ناامید کننده ای در بر خواهد داشت. ممکن است خود قانون از لحاظ ماهیتی با ارزش و پیش گیرنده باشد اما وقتی مجری قانون پشتوانه محکمی برای اجرای آن در نظر نگرفته باشد، بطور طبیعی، افراد آن قوانین را نادیده گرفته و یا اهمیت زیادی برای آنها قائل نخواهند بود. هرچقدر اجرای قانون جدی تر گرفته شود، مردم نیز خود را برای پیروی از آن آماده تر میکنند. به عنوان مثال می توان به قوانین ترافیکی اشاره کرد که به دلیل نبودن ضابطین اجرایی به تعداد کافی و عدم وجود امکانات پیشرفته برای ثبت تخلفات و نیز متناسب نبودن مبلغ جرائم با نوع جرائم ارتکابی، بعضاً از طرف رانندگان نادیده انگاشته شده و سالیانه باعث بوجود آمدن خسارات مالی و جانی فراوان میگردد. در حالیکه برخی از کشورها برای تخلفاتی که باعث تهدید جانی دیگر اتومبیلها میشود، مجازاتهای مالی بسیار سنگین و حبس در نظر گرفته اند، در کشور ما قانون گذار به چندین هزار تومان جریمه بسنده کرده است.

2- مستهلک بودن قوانین
قوانین وضع شده در هر کشور بیشتر از هر مسئله دیگری نیاز به بروز رسانی و اصلاح دارند. قانونی که چندین سال پیش کاربرد داشت و مفید هم واقع میشد، نه تنها ممکن است با توجه به شرایط فعلی جامعه و تغییر و تحولات ایجاد شده دیگر کارایی نداشته باشد، بلکه میتواند باعث دردسر و زحمت مردم گردد. سرعت حیرت آور تغییر و تحول در شرایط زندگی، پیشرفت روزافزون تکنولوژی، بالا رفتن سطح آگاهی افراد، پویایی و تغییر قوانین را غیر قابل اجتناب میکند. به عنوان نمونه قوانین اقتصادی، مالیاتی، تامین اجتماعی و قوانین مربوط به تبعیض جنسیتی و ازدواجهای نامتعارف، از جمله مواردی می باشند که باید همگام با موقیعتهای جدید بروز شوند. در چنین شرایطی که قوانین کهنه و فرسوده شده اند و بنظر نمی رسد بتوانند با شرایط کنونی خودشان را تطبیق دهند، نباید انتظار داشت اشخاص رغبتی به اجرای قانون داشته باشند و ممکن است تنها از روی ناچاری تن به این کار دهند.

3- منطقی نبودن قوانین
طبیعی است که قوانین باید در راستای پیشبرد اهداف مترقی و منطقی یک جامعه وضع شوند و هرگونه رنگ و بوی غیر واقع بینانه و خلاف مصالح و منافع ملی در قوانین باعث میشود روند اجرای آنها توسط مردم روبه سردی گراید. قوانین خوب انگیزه لازم را برای اجرا در بین افراد جامعه افزایش میدهد و بالعکس.

4- تضاد با آزادیهای معقول فردی و اجتماعی
افراد هر جامعه دارای آزادی های فردی و اجتماعی تعریف شده ای می باشند و باید از این حقوق اولیه برخوردار گردند. آزادی های فردی باید حد و مرز مشخصی داشته باشند و تا زمانی موجه شمرده میشوند که به حقوق دیگران و عرف جامعه لطمه ای وارد نکنند. مسائلی همچون آزادی بیان و ابراز عقیده، انتقادات سالم و سازنده، حق انتخاب نوع زندگی، حفظ حریم خصوصی و شخصی باید به رسمیت شناخته شوند. هر نوع قانونی که حریم خصوصی و آزادیهای معقول فردی را نقض کند معمولاً از جانب مردم جدی گرفته نمیشود. برخی قوانین نژاد پرستانه در کشورهای غربی از این نوع قوانین محسوب میگردند.

5- عادت به بی قانونی
اگر مردم کشوری نسبت به یک قانون بی اهمیت شوند و عدم پیروی از آن بصورت یک عادت درآید، به تدریج قبح قانون شکنی از بین رفته و اکثریت تمایلی به اجرای آن قانون پیدا نمی کنند. این امر در مواردی که افراد سرشناس و شناخته شده جامعه قانونی را اجرا نمیکنند نمود بسیار بیشتری پیدا میکند چراکه آنها به نحوی الگوی دیگران شمرده میشوند. گذشته از این، آموزش رعایت قوانین در سنین کودکی به فرزندان میتواند فرهنگ رعایت قانون را در بین اشخاص نهادینه کند. والدین، معلمان و مربیان مدارس نقش بسیار مهمی در این زمینه میتوانند داشته باشند.

6- قوانین آزمون و خطایی
بدترین شکل وضع یک قانون این است که قانونگذار صحت و سقم آنرا از طریق آزمون و خطا تشخیص دهد به این معنی که قانونی بدون کارشناسی و بررسی تبعات و نتایج آن وضع شود و وقتی به مرحله اجرا درآمد مشخص گردد که آیا آن قانون خوب بوده یا خیر. تغییرات مکرر مقررات و الصاق تبصره های عجولانه و بعضاً متناقض به بدنه قوانین سبب میشود مردم در سردرگمی فرو روند و نسبت به اجرای آن قوانین دچار تردید شوند. پیش بینی علمی در نتایج وضع یک قانون و اجتناب از بکارگیری روشهای آزمون و خطا تضمین کننده سلامت و کارایی قوانین می باشد.





تاريخ : شنبه 6 اسفند 1390برچسب:صحت,سقم,صحت و سقم,قانونگذار,,
ارسال توسط سورنا


ادامه مطلب...

تاريخ : شنبه 6 اسفند 1390برچسب:شیراز,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


به چه کسی روشنفکر میگویند؟

به میزانی که به نظرات دیگران احترام می‌گذارید رشد می‌کنید.

بچه‌ ها به آب و غذا نیاز دارند. بقای آنها به آن بستگی دارد. اما به شناخت، پذیرش و عشق هم نیاز دارند. سلامت احساسی آنها به این وابسته است. درست مثل گیاهان که اگر به اندازه کافی آبیاری نشوند یا می‌میرند یا رشدشان متوقف می‌شود، بچه‌هایی که با مهر و محبت کافی بزرگ نمی‌شوند هم زخم‌خورده می‌شوند. زخم‌هایی که بسیار دردناک است. تا زمانیکه یاد نگرفته‌اند چطور زخم‌هایشان را التیام بخشند، به دنبال درمان‌های موقت خواهند بود. کودکان زخم‌خورده بزرگ می‌شوند و به بزرگسالانی زخم‌خورده تبدیل می‌شوند. از آنجا که هیچ‌کس به ما یاد نداده چطور خود را التیام بخشیم،تلاش می‌کنیم با حق به جانب نشان دادن خودمان، درمانی موقتی پیدا کنیم. بله، خیلی از ما دوست داریم همیشه حق با ما باشد. چون فکر می‌کنیم اگر حق با ما باشد آنوقت با ارزش خواهیم بود. تصور کنید من و شما گفتگویی با هم داریم و من شدیداً با هر چه که شما می‌گویید مخالفت می‌کنم، چه احساسی به شما دست خواهد داد؟به طور متوسط افراد احساس ناامنی و تهدید می‌کنند و چون یک نفر عقایدشان را به چالش می‌کشد یعنی خود آنها را به چالش کشیده است. اگر من عقاید شما را بی‌ارزش بدانم آیا نمی‌تواند به این معنی باشد که خود شما هم بی‌ارزش هستید؟ چرا باید چنین کاری کنم؟ ما آدمها به این دلیل از بقیه انتقاد می‌کنیم که احساس بهتری نسبت به خودمان پیدا کنیم. بنابراین برای جبران عشقی که در کودکی نداشته‌ایم، به دیگران ضربه می‌زنیم. دلیلش این نیست که بخواهیم دیگران را مجازات کنیم؛ نه. فقط می‌خواهیم بپذیرند که حق با ماست و آنها اشتباه می‌کنند چون با این کار آن پذیرش و شناختی که می‌خواهیم را به دست می‌آوریم.

حتی اگر من مجبورتان کنم که تایید کنید که حق با من است، فقط موفق شده‌ام که دردم را به شما منتقل کنم. آسودگی من به قیمت درد شما تمام خواهد شد. بنابراین صرفنظر از اینکه چه کسی در آن گفتگو پیروز شده است، هر دو بازنده هستیم زیرا رابطه ما آسیب خواهد دید. ما به اندازه قدرت یا ضعف روابطمان قوی یا ضعیف هستیم به همین دلیل تخریب آنها چاره کار نیست. در برخورد با همکاران، خانواده و دوستان باید از خودمان سوال کنیم آیا می‌خواهیم حق با ما باشد و ضعیف‌تر یا قوی‌تر و دلپذیرتر باشیم؟ آیا می‌خواهم به خودم فکر کنم یا به خودمان؟

علاوه بر ضعیف کردن روابطمان، اصرار ورزیدن روی حق به جانب بودن، ما را به فردی مبدل خواهد کرد که اصلاً دوست نداریم باشیم و این عاقبتی بد است. بنابراین به افرادی خودخواه، خودمحور و مقدس‌نما تبدیل می‌شویم. رویکرد کوته ‌فکرانه و حق‌به‌جانب آدمها را از ما دور خواهد کرد. فقط آدمها نیست که از خودمان دور می‌کنیم، بلکه علم و دانش را هم از خود دور می‌کنیم. زیرا با نپذیرفتن عقاید و افکار دیگران، در را به روی ایده‌های نو می‌بندیم. یکی از بزرگترین متفکران قرن در این رابطه گفته است، "نیاز به اینکه همیشه حق با ما باشد، بزرگترین مانع بر سر راه ایده‌های نو است. اینکه ایده‌های نوی زیادی داشته باشیم که برخی از آنها اشتباه باشد خیلی بهتر از آن است که همیشه درست بگوییم و هیچ ایده نویی نداشته باشیم."
وقتی کسی ایده‌هایی مطرح می‌کند که با ایده‌های شما تفاوت دارد، باید بایستید و گوش کنید. ممکن است شما اشتباه می‌کرده‌اید! به گذشته فکر کنید: چه تعداد از نظراتی که 10 سال پیش داشتید امروز تغییر کرده‌اند؟ رشد کردن بدون تغییر مثبت غیرممکن خواهد بود. افکار، ایده‌ها، نظرات و اعتقادات ما هم باید تغییر کنند. گاهی‌اوقات باید جایگزین شوند. گاهی اوقات هم فقط کافی است که با ترکیب شدن با ایده‌های دیگران گسترده‌تر شوند.

وقتی روشنفکر باشیم و با آغوش باز نظرات دیگران را پذیرا باشیم، با رشد و پیشرفت خود سهیم خواهیم بود. و وقتی خود را در حال پیشرفت ببینیم، اعتمادبه‌نفسمان بالاتر رفته و نیازمان به اینکه همیشه حق به جانب ما باشد کمتر خواهد شد. با قبول کردن نظرات دیگران، اعتمادبه‌نفسمان را بالا خواهیم برد. آنهایی که احساس می‌کنند باید همیشه حق با آنها باشد، برای اعتمادبه‌نفس خود به دیگران وابسته هستند. نیاز دارند که دیگران آنها را تشخیص داده و ارتقاء دهند. اما وقتی به جای اینکه درست بگوییم، درست عمل کنیم، اعتمادبه‌نفسمان را تقویت کرده و برای خود کسب احترام می کنیم و دیگر برای شادی و خوشبختی خود به کسی وابسته نیستیم.

پس تلاش کنید همیشه روشن‌فکر باشید. وقتی دیگران حرف می‌زنند، بدنبال نکاتی برای مخالفت کردن با آنها نباشید، به دنبال منطقی باشید که بتوانید به اطلاعات خودتان اضافه کنید. افراد روشن‌فکر حقیقت را در چیزهای متفاوتی می‌بینند اما افراد کوته‌بین فقط تفاوت‌ها را می‌بینند.

یکی دیگر از دلایل اینکه باید از تفاوت‌هایمان استقبال کنیم این است که این تفاوت‌ها فرصت هدیه دادن صبر و پذیرش را به دیگران در اختیار ما قرار می‌دهند. با چشم‌پوشی از حقمان برای حق به‌جانب بودن و قدرت دادن به دیگران به آنها این حق را می‌دهیم که حق با آنها باشد. هیچ هدیه‌ای باارزش‌تر از این نیست. اگر باوجود میل شدیدمان برای حق‌به‌جانب بودن، سخاوتمندانه برخورد کنیم، این حقیقت را کشف خواهیم کرد که آنقدر قدرت درونی داریم که بر آسیب‌پذیری خود پیروز شویم. وقتی ذهنیت ما از قربانی به پیروز تغییر یابد، تردیدهای درونیمان به تدریج از میان می‌روند.

کشف دیگر ما این خواهد بود که فقط با پذیرفتن و شناختن دیگران است که پذیرش و شناختی که به دنبالش بودیم را به دست خواهیم آورد. کشف دیگر می‌تواند این باشد که عادات بد ما معرف ما نیستند زیرا می‌توانیم افکار و رفتار‌های خود را هر زمان که بخواهیم تغییر دهیم.

برای تغییر یافتن باید از افکار خود آگاه شویم و پرسشهای درست را از خود بپرسیم. مثلاً اگر مدام با همسرتان مشاجره دارید، باید از خود بپرسید که، "آیا می‌خواهم همیشه حق با من باشد یا می‌خواهم خوشبخت باشم؟ آیا می‌خواهم فردی باشم که همیشه درست می‌گوید و حق با اوست و دیگران را ناراحت می‌کند یا می‌خواهم دیگران را بپذیرم و به آنها محبت کنم؟ آیا می‌خواهم هر چه که می‌خواهم را از رابطه گرفته و آن را ضعیف‌تر کنم یا هر چه که دارم را به آن اضافه کرده و آن را تقویت کنم؟"

سامان همیشه با پرسشهای "احمقانه" همسرش اذیت می‌شود. همسر او مدام پرسشهایی که خودش پاسخ را می‌داند می‌پرسد. این سامان را اذیت می‌کند چون پرسیدن درمورد چیزی که می‌دانیم "غیرمنطقی" است. اما این سامان است که غیرمنطقی رفتار می‌کند چون با عصبانیت خود میان خود و همسرش فاصله ایجاد می‌کند. چیزی که سامان درک نمی‌کند این است که همسرش از او سوال نمی‌پرسد، بلکه فقط می‌خواهد سر صحبت را با او باز کند. او با دعوت همسرش به حرف زدن می‌خواهد عشق خود را به او نشان دهد. او قصد ساختن رابطه‌شان را داشته است که کاری کاملاً منطقی است.

شاید همه ما نتوانیم در درک تفاوت‌های میان طرز فکر خانم‌ها و آقایان استاد باشیم اما لازم هم نیست که اینطور باشیم. تنها کاری که باید انجام دهیم این است که به دیگران احترام بگذاریم و تلاش نکنیم همیشه حق را به جانب خودمان ببینیم. مراقب آنچه درمورد دیگران فکر می‌کنید باشید چون به میزانی که به نظرات دیگران احترام می‌گذارید رشد می‌کنید.
 





ارسال توسط سورنا

بنام خدا


بوتاکس در چه مواردی تزریق می شود؟

 
 
 تزریق بوتاکس مانند سایر روش‌های زیبا‌یی‌، در ایران هم با استقبال زیادی مواجه شده است. اما وجود دو چالش عمده باعث شده است که متخصصان درباره آن هشدارهایی جدی مطرح کنند. یکی از آنها مراجعه افراد به پزشکان غیرمتخصص و دیگری وجود انواع تقلبی و بدون مجوز بوتاکس در بازار دارویی کشور است.
بوتاکس در چه مواردی تزریق می شود؟
- اصلاح چین و چروک‌های اطراف چشم
- جلوگیری از تعریق بیش از حد زیر بغل و کف دست
- اصلاح تیک‌های عصبی و عضلانی
- اصلاح چپی چشم
- اصلاح پرش عضلانی اطراف چشم
بوتاکس باید توسط پزشک متخصص تزریق شود
تزریق این ماده باید با سوزن‌های بسیار ظریف و توسط فوق تخصص جراح پلاستیک یا متخصص پوست صورت بگیرد.
پزشک باید آناتومی عضلات صورت، فیزیولوژی پوست، فیزیولوژی اثر سم وحتی مکانیسم چین و چروک را بشناسد.
ضمن اینکه روش تزریق را هم به خوبی یاد گرفته باشد، چرا که اگر تخصص این کار را نداشته باشد، می‌تواند بیمار را دچار عوارض جدی کند.
اگر تزریق بوتاکس به صورت مجاز و اندازه مناسب بر اساس تشخیص پزشک فوق تخصص جراح پلاستیک صورت بگیرد، استفاده از آن خطرناک نخواهد بود.
تزریق بوتاکس به علم و آگاهی بالایی نیاز دارد و باید متخصصان این امر از ترکیب و تشریح بدن بیمار آگاهی لازم را داشته باشند.
تزریق این ماده توسط غیر پزشک متخصص که از تبحر لازم در این زمینه برخوردار نباشد، باعث عارضه‌های بسیاری می‌شود.
در این زمینه فقط دو رشته فوق تخصصی جراحی پلاستیک و متخصص پوست می‌توانند با آگاهی از عوارض این ماده، استفاده درمانی یا زیبایی را از آن داشته باشند.
افرادی که مایل هستند از بوتاکس استفاده کنند، باید در مراکز معتبر زیر نظر فوق‌ تخصص جراحی پلاستیک یا متخصص پوست این عمل را انجام دهند، ولی باید آگاه باشند که بوتاکس فقط برای چین‌وچروک‌های سطحی و فقط 3 تا 5 بار می‌تواند استفاده شود. فواید بوتاکس در هر بار نیز بیشتر از چهار ماه دوام ندارد و افراد فقط مدت دو سال می‌توانند از تزریق بوتاکس استفاده کنند.
افراد فوق تخصص جراحی پلاستیک و متخصصان پوست به دلیل آگاهی از انواع بوتاکس‌های وارداتی، همیشه از نوع استاندارد آن استفاده می‌کنند، ولی مسلما نمی‌توان وجود بوتاکس‌های غیر مجاز در بازار را نادیده گرفت که عوارض بسیاری نیز در پی دارند.
 
کشورهای تولید کننده بوتاکس
عمده کشورهای تولیدکننده این ماده، کشورهای غربی از جمله انگلستان، کانادا و آمریکا است که در چند سال اخیر به دلیل گسترش علم، چین نیز وارد تولید این ماده شده است.
از این کشورها ماده بوتاکس وارد ایران می‌شود که مقدار و اندازه‌های تولیدکننده هر کشور متفاوت است. کشورهایی مثل چین و تایوان موادی به اسم بوتاکس تولید کرده‌اند که غیراستانداردند، مجوز هم ندارند و استفاده از آنها مشکلات غیرقابل جبرانی را برای مصرف کنندگان به‌دنبال خواهد داشت.

عوارض تزریق بوتاکس غیرمجاز یا تزریق توسط غیرمتخصص
مواردی مشاهده شده است که افراد بر اثر از استفاده از بوتاکس‌های غیرمجاز یا تزریق توسط غیر متخصص دچار سرگیجه و دوبینی چشم شده‌اند.
این احتمال وجود دارد که بوتاکس به اشتباه به ماهیچه‌های کناری تزریق شود، یا حتی در اثر تزریق عمیق روی آنها تاثیر بگذارد.
مقادیر کم این سم مهلک می‌تواند در مدت چند دقیقه جان فردی را بگیرد و باعث فلج شدن دستگاه عصبی و در نهایت باعث اختلال قلب و تنفس افراد شود.
تزریق غیرکارشناسانه بوتاکس ممکن است خطرات گوناگونی مثل نامتقارن شدن صورت و ابرو، افتادگی پلک و یا فلج صورت را به‌دنبال داشته باشد.
نکته دیگری که در این تزریق‌های غیرکارشناسانه وجود دارد این است که تزریق بوتاکس ممکن است باعث فعال شدن برخی از بیماری‌های نهفته در فرد شود.
این پزشک است که با سؤالاتی که از بیمار می‌پرسد و فرم‌هایی که از این طریق بررسی می‌‌کند، بیماری‌های زمینه‌ای مداخله کننده را تشخیص می‌دهد. به این معنی که حتی اگر فرد مراجعه کننده ظاهر سالمی داشته باشد، باید از لحاظ بیماری‌های قبلی، بیماری‌های خانوادگی و ارثی مورد بررسی قرار گیرد.

از آنجا که این ماده (بوتاکس) به هر حال یک سم است، چنانچه درست تهیه، خالص و نگهداری نشده باشد و همچنین درست تزریق نشود، موجب عوارضی که گاهی نیز جبران پذیرنیستند، برای بیمار خواهد شد.
سم بوتولونیوم با از بین بردن انتقال پیام عصبی به عضله موجب کاهش قدرت انقباض عضله می‌شود.
دوز استفاده از این سم بسیار حائز اهمیت است، چرا که میزان زیاد این سم به‌ علت ایجاد فلج عضلانی، حتی می‌تواند منجر به مرگ شود.
مقادیر خیلی کم و کنترل شده از این سم در بیماران مبتلا به اسپاسم عضلانی مورد استفاده قرار گرفته که با شل کردن عضله موجب کنترل مشکل بیمار می‌شود، اما اگر به میزان زیاد و غیرکارشناسانه تزریق صورت گیرد، حتی می‌تواند مرگ را به‌دنبال داشته باشد.
از دیگر عوارض تزریق بوتاکس می‌توان به خشکی موقتی چشم و اشک، ورم پلک، خطای دید، التهاب قرنیه، هماتوم یا تراوش و تجمع موضعی خون که به زودی منعقد می‌شود، دردهای موقتی و سوزش خفیف اشاره کرد.




ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


  عضو هیئت علمی دانشکده پرستاری- مامایی دانشگاه شاهد با بیان اینکه آنورگاسمی یکی از مهمترین عوارض خودارضایی در دختران است تاکید کرد:« ممکن است این افراد در دوره مجردی با خودارضایی بتوانند نیازهای جنسی خود را برآورده کنند اما درآینده رضایتمندی جنسی درزندگی مشترک و لذت به ارگاسم رسیدن با همسر خود را از دست خواهند داد.»

 معصومه حیدری در گفت و گو با خبرنگار سلامت نیوز گفتخودارضایی در میان دختران با تحریک قسمت های خارجی دستگاه تناسلی رایج تر است که صدمه چندانی به دستگاه تناسلی نمی رساند اما زمانی که خودارضایی با تحریک قسمت های داخلی تر دستگاه تناسلی باشد بسته به نوع فشار و ناحیه لمس شونده ممکن است در صورتی که به صورت مداوم تکرار شود آسیب های جدی به دستگاه تناسلی دختران وارد سازد.»

وی ادامه داد:«در برخی موارد خودارضایی در دختران با تخیلات جنسی، دیدن تصاویر و فیلم صورت می گیرد که فرد با دیدن این تصاویر به هیجان می رسد و در این صورت آسیبی به دستگاه تناسلی وی وارد نمی شود اما سوالی که در اینجا مطرح می شود این است که چرا خودارضایی از لحاظ شرعی و بهداشتی نفی شده است؟

واقعیت این است که دختران و پسران با بلوغ دچار تغییرات هورمونی و جسمانی می شوند و در دوره ای قرار می گیرند که نیازهای جنسی آنها شعله ور شده و راهی برای ارضاء ندارند و ممکن است به سمت خودارضایی کشیده شوند اما همانطوری که می دانید ازدواج تنها راه صحیح ارضای افراد است و ما رفتارهای پرخطر جنسی را نهی می کنیم و بایستی به مقتضای سن و رشد و نیازهای فکری ازدواج به موقع صورت گیرد چرا که نیازهای جنسی یک روند فیزیولوژیک دارد و باید طی شود و افرادی که از لحاظ شرعی مقیدند نیازهای جنسی خود را در جاده صحیح خود قرار دهند بایستی ازدواج کنند.»

این کارشناس ارشد مامایی در ادامه به خبرنگار سلامت نیوز گفت:«خودارضایی در دختران عوارض بسیاری را در پی خواهد داشت و در صورتی که به صورت رفتار روزانه درآید خطرناک می شود و مانند هر اعتیادی ، روح و جسم و روان فرد را به هم می ریزد و زمانی که فردی اقدام به خودارضایی می کند خیلی سریع فاز هیجان جنسی اتفاق می افتد و جنبه های مهم و عاطفی در یک ارتباط صحیح جنسی را دریافت نمی کند و دچار خلاء عاطفی، افسردگی، اضطراب و عدم اعتماد به نفس می شود  و بعد از ازدواج در یک رابطه زناشویی دیگر تحریک نمی شود و در به ارگاسم رسیدن دچار مشکل می شود چرا که با خودارضایی شرطی شده است تا در یک وضعیت خاصی که خود را تحریک می کند به ارگاسم برسد و به هنگام نزدیکی به همسر خود به یاد رفتارهای خود می افتد و گمان می کند تنها در آن شرایط می تواند به ارگاسم برسد.»

این درمانگر اختلالات جنسی بانوان افزود:«یکی از مهمترین مشکلاتی که این زنان به آن دچار می شوند این است که دچار نارضایتی جنسی شده و رفته رفته با بی میلی جنسی مواجه می شوند بنابراین بایستی گفت ممکن است این افراد در دوره مجردی با خودارضایی بتوانند نیازهای جنسی خود را برآورده کنند اما آینده طولانی زندگی مشترک و لذت به ارگاسم رسیدن با همسر خود را از دست خواهند داد.»

همکار علمی کلینیک سلامت خانواده افزود:«از جمله راه های پیشنهادی به جوانان پرداختن به فعالیت های مختلفی از جمله ورزش کردن، مطالعه کردن، با خستگی به خواب رفتن و تفریحات ، نخوردن غذاهای محرک و عدم استفاده از لباس های تنگ است همچنین نباید به مدت طولانی در حمام زیر دوش آب باشند و مهمتر از همه این موارد دوری کردن از محرکات و دوستی با جنس مخالف و تماشای فیلم های محرک است تا فرد به سن مناسب ازدواج برسد و با ازدواج بتواند نیازهای خود را به طور صحیحی ارضاء کند.»





ارسال توسط سورنا

بنام خدا


سی نصیحت زرتشت

 

 

1. آنچه را گذشته است فراموش کن و بدانچه نرسیده است رنج و اندوه مبر

2. پیش از پاسخ دادن فکر کن

3. هیچکس را تمسخر مکن

4. نه به راست و نه به دروغ قسم مخور

5. خود برای خود، زن انتخاب کن

6. به ضرر و دشمنی کسی راضی مشو

7. تا حدی که می توانی، از مال خود داد و دهش نما

8. کسی را فریب مده تا دردمند نشوی

9. از هرکس و هرچیز مطمئن مباش

10. فرمان خوب ده تا بهره خوب یابی

11. بیگناه باش تا بیم نداشته باشی

12. سپاس دار باش تا لایق نیکی باشی

13. با مردم یگانه باش تا محرم و مشهور شوی

14. راستگو باش تا استقامت داشته باشی

15. متواضع باش تا دوست بسیار داشته باشی

16. دوست بسیار داشته باش تا معروف باشی

17. معروف باش تا زندگانی به نیکی گذرانی

18. دوستدار دین باش تا پاک و راست گردی

19. مطابق وجدان خود رفتار کن که بهشتی شوی

20. سخی و جوانمرد باش تا آسمانی باشی

21. روح خود را به خشم و کین آلوده مساز

22. هرگز ترشرو و بدخو مباش

23. در انجمن نزد مرد نادان منشین که تو را نادان ندانند

24. اگر خواهی از کسی دشنام نشنوی کسی را دشنام مده

25. دورو و سخن چین مباش و نزدیک دروغگو منشین

26. چالاک باش تا هوشیار باشی

27. سحر خیز باش تا کار خود را به نیکی به انجام رسانی

28. اگرچه افسون مار خوب بدانی ولی دست به مار مزن تا تو را نگزد و نمیری

29. با هیچکس و هیچ آیینی پیمان شکنی مکن که به تو آسیب نرسد

30. مغرور و خودپسند مباش، زیرا انسان چون مشک پرباد است و اگر باد آن خالی شود چیزی باقی نمی ماند

 





ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


 

 

10 نشانه مردی که مورد پسند خانمها قرار نمی گیرد

 

 

"DeleAria Group www.delearia.com"

 

 


  مرد بودن ساده نیست. اینکه بخواهید مرد غالب باشید سخت‌تر هم می‌شود.

 

  آنها باحالند. اعتمادبه‌نفسی عالی دارند. طوری وارد اتاق می‌شوند که همه نگاه‌ها را به سمت خود می‌کشانند. وقتی حرف می‌زنند، بقیه فقط گوش می‌کنند. مردهای دیگر دوست دارند با آنها نشست و برخاست کنند. خانمها دوست دارند آنها را مال خود کنند. آنها مردهای غالب هستند.

   مردان غالب چند خصوصیت خاص دارند. آنها رهبرانی مادرزادی هستند. رهبری می‌کنند، تامین می‌کنند و محافظت می‌کنند (از همسرشان، دوستانشان، هم‌تیمی‌هایشان و امثال آن).

 

دنیای همیشه در تغییر، فرصت‌های زیادی را در اختیار مرد غالب قرار می‌دهد. وقتی مردان دیگر تغییر را به چشم بحران می‌‌بینند، مرد غالب در عنصر طبیعی خود به سر می‌برد. او مداوم علت و معلول‌ها را می‌بیند و هر فرصت را به مزیتی برای خود تبدیل می‌کند. او عاشق برنده شدن است و خیلی خوب هم از پس آن برمی‌آید.

او نگران تصویر خود نیست—فقط می‌خواهد در بازی برنده شود، این بازی هر چه که باشد، و بقیه باید از او پیروی کنند. دیگران از سبک او، حرف زدنش و ظاهرش تقلید می‌کنند. مرد غالب هیچوقت از کسی تقلید نمی‌کند. 

مرد غالب هیچ واهمه‌ای از جنگ ندارد. او بهترین رهبر روی زمین است.

اما کارهایی هم هست که مرد غالب هیچوقت انجام نمی‌دهد. در زیر به 10 خصوصیتی که نشان می‌دهد مرد غالب نیستید اشاره می‌کنیم:


1. اجازه می‌دهید نامزدتان پول شام را حساب کند.

 

مرد غالب همیشه تامین کننده دیگران است. اگر خانمی که همراه اوست بخواهد چنین کاری کند، او به آرامی صورتحساب را می‌گیرد و می‌گوید، "این مربوط به من است." و این اتمام بحث است.


2. هیچوقت عذرخواهی نمی‌کنید، حتی وقتی اشتباه کرده‌اید.


مرد غالب خیلی راحت اشتباه خود را می‌پذیرد و می‌گوید، "من اشتباه کردم. معذرت می‌خواهم." و درصورت امکان اشتباه خود را جبران می‌کند.


3. به دنبال تایید دیگران هستید.


مرد غالب هیچوقت منتظر تایید کسی نیست. اصل خودِ اوست.


4. غیبت می‌کنید.


درمورد رئیستان، همکارتان، دوستتان، نامزدتان. از بیان کردن نقص‌های دیگران و حتی مسخره کردن آنها باکی ندارید. مرد غالب هیچوقت به اطرافیان خود خیانت نمی‌کند. لازم نیست که با کوچک کردن دیگران خود را بزرگ کند.


5. ترس شما بحران است.


عنصر طبیعی مرد غالب تغییر است. تغییر سریع چالشی جالب برای اوست. او می‌توانید خیلی سریع وضعیت را بررسی کند، تا جاییکه زمان به او اجازه می‌دهد تلاش خود را به کار گیرد و اگر وقت نداشته باشد، برحسب تجربیات قبلی اقدامات لازم را قاطعانه انجام می‌دهد.

 

6. پیش از اینکه فکر کنید عمل می‌کنید.

 

مرد غالب با سرعتی فوق‌العاده عمل می‌کند اما همیشه پیش از اینکه وارد عمل شود، خوب فکر می‌کند.

 

7. تقصیر را به گردن دیگران می اندازید.

 

مرد غالب مسئولیت اعمال و رفتارهای خود را می‌پذیرد.

 

8. دروغ می‌گویید.
به رئیستان، دوستتان، نامزدتان. مرد غالب دروغگو نیست. او مردی راسخ است و حرف‌هایش را رک و راست می‌زند. لازم نیست برای اشتباهی که کرده است دروغ بگوید. او همیشه کاری را انجام می‌دهد که درست است.

 

9. برای جلو افتادن به دیگران خیانت می‌کنید.

 

مرد غالب هیچوقت به اطرافیان خود خیانت نمی‌کند.

 

10. به دیگران قلدری می‌کنید.

مرد غالب فقط در مواقع لزوم وارد جنگ می‌شود و اگر مسئله جدی باشد برای اینکه با یک نفر قوی‌تر، بزرگ‌تر و با موقعیتی بهتر از خودش وارد جنگ شود تردید به دل راه نمی‌دهد. و به خاطر اراده‌اش، احتمال اینکه برنده باشد بسیار زیاد است.





تاريخ : چهار شنبه 3 اسفند 1390برچسب:قلدر,قلدری,راسخ,,
ارسال توسط سورنا

چگونه می‌توانید اعتماد به نفستان را بالا ببرید؟

ذهن کیوان وقتی مشغول انجام تکالیف مدرسه است مدام سرگردان است. با خود فکر می‌کند، "محال است که در این امتحان را بتوانم خوب بدهم"، "حق با پدرم است، من درست مثل اونم—هیچوقت نمی‌توانم آدم موفقی شوم." بعد به بدن خود نگاه می‌کند و فکر می‌کند که چقدر پاهایش لاغر هستند. با خود می‌گوید، "اَه مطمئنم که مربی فوتبال وقتی ببیند که چقدر لاغرم نمی‌گذارد که در تیم بازی کنم."



ادامه مطلب...

تاريخ : چهار شنبه 3 اسفند 1390برچسب:اعتماد به نفس,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 

چگونه فکر دیگران را بخوانیم؟

آیا مایلید به افکار کسی که کنار دستتان نشسته است پی ببرید؟ اگر با افراد زیادی مواجهه شده باشیم می توانیم بسیاری از افراد را حتی از نوع صحبت کردنشان نیز بشناسیم اما این شناخت در مواجهه حضوری با دانستن بسیاری از حالات اثبات شده در علم روانشناسی بهترین شناخت را نسبت به دیگران برایمان به ارمغان می اورد. اکنون با توجه به نکات ارائه شده میتوانید از روی هر یک از حالات زیر افکار آنها را بخوانید:

 

http://marshal-modern.ir/Archive/2012/2/21/fekr-200x300.jpg

خوددار

اگر شخصی دستهایش را پشت کمر خود قفل کند این امر نشان میدهد که وی خود را بشدت کنترل کرده است . دراین حالت او سعی دارد خشم یا احساس نا امیدی را از خود دور کند. این فرد در واقع نشان میدهد که از اعتماد به نفس بسیار بالایی برخوردار است و میتواند در حالات مختلف بر خشم یا ناامیدی خود غلبه کند . در این حالت بهتر است با این فرد به آرامی ارتباط برقرار کرد

تدافعی

اگر انگشتان دستها به بازو گره خورده باشد این حالت نشان دهنده حالت تدافعی در برابر حمله غیر منتظره و ناگهانی یا بی میلی برای تغییر چهره شخص است. اگر انگشتها مشت شده باشند حالت بی میلی شدیدتر است در این حالت بهتر است با ارامش با شخص مورد بحث برخورد شود تا کم کم از حالت تدافعی خود خارج شده و ارتباطی زیبا را شروع کند

متفکر

گره کردن دستها به دسته های صندلی نشان میدهد که شخص سعی دارد احساس خود را مهار کند اما قفل کردن قوزک پاها به یکدیگر حالت تدافعی است این حالت شاید بیشتر در مسافران مظطرب هواپیما به هنگام پرواز و فرود دیده شود.

بسیاری از افراد این حالت را به نوعی رسیدن به تصمیمی بزرگ میدانند اما روانشناسان بالینی میگویند که حتی اظطراب نیز نشانه تفکر فرد است

دقیق

وقتی شخص انگشت سبابه خود را روی صورت و بقیه دستش را بصورت گره کرده در پایین صورتش قرار میدهد یعنی که فرد مورد نظر بسیار دقیق است. این حالت نشان میدهد که شخص با دقت زیاد به صحبت های شما گوش میدهد و یک یک کلمات شما را می سنجد و در عین حال در چهره او حالت انتقادی نیز به چشم میخورد اما این انتقاد جنبه دوستانه دارد و شاید بیشتر به منظور برقرار یک ارتباط بین دو نفر است

دودلی

انگشتهای گره شده زیر چانه و نگاه خیره نشان دهنده حالت تردید و دو دلی است . او به صحبت های شما و صحت گفته هایتان تردید میکند . در این حالت ممکن است آرنج روی میز قرار گرفته باشد به گفته برخی از روان شناسان نگاه خیره همیشه نشانه دو دلی است چرا که ثابت قدم و محکم بودن نگاه انسان را نیز مصمم و با اراده می سازد. شاید چون از نگاه شما تردید و دودلی آشکار است دیگران برای قدم جلو گذاشتن و دوست شدن با شما ترید دارند

بی گناه

دستهایی که روی سینه قرار گرفته باشند بهترین نمونه برای حالت بی گناهی و درستکاری است. این حالت به عقیده اکثر روانشناسان اثر باقیمانده ای از شکل سوگند خوردن است که در آن دست را روی قلب قرار میدهند. حالت تواضعی که در این عمل وجوددارد میتواند به شما بگوید که این فرد به رغم آنکه خود به بی گناهیش اذعان دارد ولی نمیداند چگونه آنرا به اثبات برساند و در عین حال بسیار مایل است تا دوست صمیمی برای بیان آنچه در قلبش میگذرد داشته باشد

مطمئن

دستهایی که به کمر زده میشود در مردها نشان دهنده آن است که فرد به آنچه میگوید اعتقاد و اعتماد کامل دارد. خانمها هنگامی که دست خود را به کمر میزنند نشان میدهند که به آنچه میگویند اطمینان دارند. اما در هر دو مورد این حالت به ما میگوید که فرد به هر حال احساس اطمینانی در گفته ها و رفتار خود دارد که میتواند به سادگی این شرایط را به دیگری نیز منتقل کند

مرموز

دستهای مشت شده در زیر چانه نشان میدهد که شخص نظریاتش را پنهان میکند و به شما اجازه می دهد تا صحبت خود را تمام کنید. آنگاه زمانیکه حرفهای شما پایان یافت در کمال آرامش به شما و نظریات شما حمله میکند. شگرد جالبی است. شخص ابتدا اطمینان شما را جلب میکند و سپس در نهایت آرامش به شما میگوید که شما و نظریاتتان را قبول ندارد

ظاهر ساز

در این حالت شخص آرام بنظر میرسد اما این آرامش پیش از توفان است این حالتی است که بیشتر روسا بخود میگیرند تا خود ر ا بگونه ای به زیر دستان نزدیک کنند و در عین حال جاذبه و جذابیت آنها نیز کم نشود. ظاهرسازی معمولا از آن دسته حالتهایی است که در بیشتر افراد دیده میشود ولی نوع آنها با یکدیگر متفاوت است . اما به هر حال حالت خوبی از یک فرد برای شروع یک ارتباط محسوب نمیشود

مالکیت

قرار دادن پاها روی هر چیز (روی صندلی- میز-سکو و (شانه حالت مالکیت است. در یک میز گرد تنها رئیس اجازه دارد چنین حالتی داشته باشد و از این طریق آرامش خود را نشان دهد. روان شناسان این حالت را حالت مالکیت میدانند که در نهایت به عقیده فرد مورد نظر به موفقیت وی در کارها منجر خواهد شد

اعتماد به نفس

تکیه زدن به صندلی در حالتیکه دستها پشت سر قفل شده نشان دهنده اعتماد به نفس قوی است . اگر شخصی در این حالت صحبت میکند به گفته های خود اعتماددارد و اگر به صحبت های شما گوش میدهد به خود زحمت ندهید ا و خود همه ماجرا را میداند.

 





تاريخ : چهار شنبه 3 اسفند 1390برچسب:ارمغان,سبابه,انگشت سبابه,نگاه خیره,,
ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا


 

  دانستنیهای جالب

 

 

 



ادامه مطلب...

تاريخ : سه شنبه 2 اسفند 1390برچسب:کرگردن,پنگوئن,گراهام بل,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


چطور یک فرد خاص را مجذوب خود کنید؟

یکی از پرسشهایی که زیاد پرسیده می‌شود این است که "آیا می‌توانید با استفاده از قانون جاذبه یک فرد خاص را مجذوب خود کرد؟" خوشبختانه پاسخ آن مثبت است.

عشق یکی از مهمترین احساسات موجود در این جهان است. وقتی صحبت از پول، شغل و خیلی چیزهای دیگر به میان می‌آید آدمها برای نشان دادن آن سختی زیادی متحمل نمی‌شوند. اما در مسائل احساسی، اگر آن چیزی که می‌خواهید را به دست نیاورید، دچار درد عمیقی می‌شوید. کسی که دوستش دارید، آن فرد خاص، مهمترین فرد برای شماست و حتی کل دنیا نمی‌تواند برایتان جایگزین او شود. خبر خیلی خیلی خوبی برایتان داریم. شما می‌توانید کسی که دوست دارید را مجذوب خودتان کنید. پس همین امروز روش ما را امتحان کنید.

میل و ناامیدی – باید ناامیدی را کنار بگذارید

بااینکه میل یک انرژی مقدس است و انرژی خلقت محسوب میگردد، ناامیدی دقیقاً عکس آن و انرژی مخرب است. وقتی تمایلات برآورده نشوند، جای آن ناامیدی می‌آید. بااینکه میل و اشتیاق انرژی خوب و پاک است، ناامیدی یک انرژی منفی بسیار قوی است. میل و اشتیاق ارتعاشات جذب کردن را در شما ایجاد می‌کند اما ناامیدی دقیقاً ارتعاشاتی متضاد این یعنی دور کردن را می‌سازد. وقتی عاشق می‌شوید، بذر مقدس میل و اشتیاق در شما کاشته می‌شود. بنا به هر دلیلی اگر این اشتیاق و میل برآورده نشود، ناامیدی وارد می‌شود. پس اولین قدم برای از بین بردن این ناامیدی است. همه ناامیدی‌ها را دور بریزید.

چطور ناامیدی‌ها را از میان ببرید؟

ساده‌ترین راه برای از میان برداشتن ناامیدی‌ها، فراموش کردن است. خودتان را با نور عشق الهی و معنوی جهان احاطه کنید. یک نور عشق معنوی را تجسم کنید، یک تشعشع از نور عشق خداوندی. خود را تسلیم آن نور کنید. این نور است که شما را خلق کرده است، همه آنچه که دارید را به شما داده و این عشق خیلی ساده دوستتان دارد. این نور بخشنده است، نوری 100 درصد پاک است و آنقدر قوی هست تا بتواند واقعیتی زیبا فراتر از تجسمات معمولی شما ایجاد کند. وقتی عاشق می‌شوید این نور خیلی آرام به شما می‌گوید چه بکنید، فقط باید به او گوش دهید. پس همه چیز را فراموش کنید، تسلیم این نور شوید و زندگی جدیدی را شروع کنید. همین امروز خودتان را تسلیم آن نور معنوی کنید و بگذارید آن نور آینده‌ای روشن برایتان بسازد.
وقتی اینکار را کردید، هر وابستگی به نتیجه را از خود دور کنید. حالا قسمت بهتر آن شروع می‌شود.

ساختن یک زندگی زیبای عاشقانه

وقتی هر نوع وابستگی به آن فرد را از خود دور کردید، یک پیام بسیار قوی به جهان فرستاده‌اید که برای شروع یک زندگی زیبای عاشقانه آماده‌اید. اگر قبلاً عشقتان یک‌طرفه بود، الان وقت آن رسیده که رابطه‌ای دو‌طرفه را تجربه کنید. شما قهرمان تئاتر ذهن خودتان هستید. فیلم شما در ذهن خودتان است و فیلمتان واقعیت شما را می‌سازد. شما کنترل 100 درصد روی تخیلاتتان دارید و از آن برای ساخت واقعیتی به انتخاب خود هوشمندانه استفاده می‌کنید.

حالا تصور کنید که معشوقتان عاشق شماست. قبلاً این شما بودید که عاشق او بودید و حالا تصور کنید که این اوست که عاشق شماست. "معشوقتان عاشق شماست" و می‌بینید که اشتیاق و میلتان برآورده شده است. چه حسی دارید؟ هزار مرتبه با خودتان تکرار کنید، "..... منو دوست داره". ببیند در 7-5 روز آینده چه اتفاقی می‌افتد. تغییر انرژی را در خود مشاهده کنید. ببینید چه حسی دارید. معشوقتان را عاشق خودتان تجسم کنید. احساساتتان را بررسی کنید. در ذهنتان با معشوقتان صحبت کنید. چه حسی دارد؟

اگر این مرحله را به درستی انجام دهید، به خودتان می‌خندید که برای چه اینقدر ناامید بودید. و آنوقت است که دنیا به رویتان لبخند می‌زند. احساس قدرت بیشتری می‌کنید. با خودتان فکر می‌کنید که چرا همه چیز را اینقدر سخت می‌دیده‌اید و چرا قبلاً نمی‌توانسته‌اید فراموش کنید؟

بررسی عشق

این روش‌ها که شما را از احساسات ناامیدانه‌تان بیرون می‌کشد و باعث می‌شود احساس کنید برنده هستید. این افکار و احساسات مثبت می‌آیند و باعث می‌شوند فکر کنید که آیا آن فرد را بخاطر عشق می‌خواسته‌اید یا فقط به این خاطر که نفستان را ارضا کنید. در بسیاری از موارد، ناامیدی که برمی‌گردد، به دلیل عشق نیست، بلکه به دلیل پیروزی است. حالا در اعماق قلب خود می‌دانید که آیا آن فرد را واقعاً دوست می‌دارید یا نه.

اگر متوجه شدید که عشقتان واقعی است، مرحله زیر خیلی برایتان مهم است:

عشق – قدرت پشت خلقت

درک کنید که عشق قدرتمندترین انرژی در جهان است. با عشق می‌توانید هر چیزی خلق کنید، قلب، روح و فکر هر کسی را به دست آورید. هر روز حدقل 10 دقیقه بنشینید و افکاری عاشقانه به عشقتان بفرستید. با خودتان تصور کنید که با او رابطه‌ای عاشقانه دارید. معشوقتان کاملاً عاشق شماست. چه نوع افکار عاشقانه‌ای برای او می‌فرستید؟

یک گوی صورتی رنگ از انرژی بین دستان خود تجسم کنید که در آن رابطه عاشقانه‌تان را با آن فرد می‌بینید. این گوی فقط انرژی پاک و مثبت عشق را در خود دارد. افکار، احساسات و نوع رابطه‌ای که با معشوقتان دارید را یادداشت کنید. حالا گوی صورتی رنگ را فراموش کنید. بگذارید به هوا برود. هر وابستگی را رها کنید. و اگر اینکار را به درستی انجام دهید، دیگر هیچ وابستگی برایتان نمی‌ماند زیرا الان جایی هستید که می‌توانید حس رابطه را احساس کنید. اگر تردیدی داشتید با خودتان تکرار کنید، "من تسلیم نور معنویم هستم." "فقط باید نور معنویم را دوست داشته باشم و از آن سپاسگذار باشم."

دقت کنید که این هدف فقط و فقط زمانی اتفاق می‌افتد که ارتعاشات احساسات شما بالا باشد. ناامیدی مثل چاهی عمیق است که ارتعاشات آن بسیار پایین است. عشق و حق‌شناسی بالاترین حد ارتعاشات را دارند.
اگر اینکار را درست انجام دهید، احساساتتان در این مرحله باید اینگونه باشند:

1. ناامیدی صفر. متعجب می‌شوید که آنهمه ناامیدی به کجا رفته است.
2. شدیداً احساس شادی می‌کنید زیرا رابطه‌ای زیبا و عاشقانه ساخته‌اید و به روشنی آن را دیده و حس کرده‌اید.
3. یک رابطه کامل و شاد بین شما و جهان که فقط و فقط شکرگذار آن هستید.

رابطه ایده آل شما خود را نشان خواهد داد. 60،000 فکر در روز کارمای (karma) فکر شماست. اگر در 80 درصد از این افکار عشق و حق‌شناسی باشد، رابطه زیبایی که خلق خواهید کرد فرای تصورتان خواهد بود.





تاريخ : سه شنبه 2 اسفند 1390برچسب:افراد خاص,خاص,میل,کارما,کارمای,فرا,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 

راھھای تقویت ارگاسم در مردان


بیشترر مردھا اینقدر به موضوع ارضاء جنسی زن فکر میکنند که از خودشان غافل شده و فراموش میکنند که خودشان ھم باید از سکس لذت ببرند! موضوع بحث امروز ما اینست که
شما چگونه ارگاسم خود را تقویت کنید.

ھنگام سکس شما باید به خواسته ھا و نیازھای جنسی شریک جنسی و ھمینطور خودتان توجه داشته باشید و ضمن ارضاء او بتوانید از ارگاسم خود لذت بیشتری ببرید.

برای اینکه ارگاسم بھتری داشته باشید ھفت راه ساده وجود دارد :

١ - توجه بیشتر به حواس پنجگانه: به صداھای اطراف خود مثل صدای موزیک یا صدای ناله شھوانی ھمسرتان توجه کنید.تمام قسمتھای بدن او را با دست خوب لمس کنید.سعی کنید عطر سکس را در اطراف خود استشمام نمایید.بدن زن را بوسیده و بخورید.و دست آخر اینکه موقع سکس ھمیشه به یکدیگر نگاه کنید.

٢ - تخیل و خیالات سکسی کمک زیادی به تحریک شما و تقویت ارگاسم مینماید.خیال پردازیھای سکسی بویژه در اولین سکس و ھنگامیکه شما ھنوز با او چندان آشنا نیستید،بسیار کمک کننده است.

٣ - از او بخواھید تا قسمتھای مختلف بدنتان را تحریک کند.در بسیاری از مردھا نقطه جی در مقعد قرار دارد.در اینصورت موقع سکس از ھمسرتان بخواھید تا اطراف مقعدتان را بمالد یا اینکه انگشتش را وارد مقعد شما نموده و غده پروستات را تحریک کند.انجام این عمل ھمزمان با ارگاسم،لذت آنرا دوچندان میکند. اگر شما از گروه مردانی ھستید که از لمس مقعد خوششان نمی آید، از ھمسرتان بخواھید تا با دستھایش بیضه ھای شما را ماساژ دھد.فشار دادن بیضه ھا در زمان انزال،اثر خوبی روی تقویت ارگاسم شما دارد.

٤ - گاھی در موقع انجام عمل نزدیکی ھنگامیکه خیلی تحریک شده اید، مکث کرده و برای مدت کوتاھی به معاشقه یا کار دیگری بپردازید.سپس دوباره آلت خود را وارد نموده و ادامه دھید.
انجام این توقفھا در بین سکس، باعث تقویت ارگاسم زن و مرد ھردو میشود.

٥ - برای اینکه ارگاسم فراموش نشدنی داشته باشید،موقع انزال ماھیچه ھای لگن و ران خود Kegel را برای چند ثانیه منقبض کرده و دوباره شل کنید.ھمچنین میتوانید با انجام تمرینھای
عضلات کف لگن را تقویت نموده و ارگاسم مطبوعی داشته باشید.

٦ - عده ای معتقدند که لذت ھمراه با درد است.گاھی کشیدن موھا،ضربه به باسن و امثال آن میتواند لذت ارگاسم را بیشتر کند.

٧- خیلی از مردان در موقع ارگاسم دیوانه وار تلمبه میزنند! من پیشنھاد میکنم ھنگامیکه  احساس کردید به ارگاسم نزدیک شده اید، سرعت خود را کم کرده و حرکت آلت خود را آھسته تر نمائید و در عوض روی احساس خروج منی از بیضه و ورود آن به آلتتان و پرتاب آن از آلت تمرکز کنید .

با بکارگیری این روشھای ساده شما میتوانید ارگاسم خود را تقویت نموده و لذت بیشتری از رابطه جنسی ببرید .





تاريخ : سه شنبه 2 اسفند 1390برچسب:ارگاسم,تلمبه,تلمبه زدن,شل,لگن,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 

8 روش برای متوقف کردن دعوای بچه‌ها

 

"DeleAria Group www.delearia.com"

 

  بچه‌ها با هم دعوا می‌کنند. به همین سادگی. این رفتار کاملاً عادی است. بچه‌ها به دلایل مختلفی با هم دعوا می‌کنند؛ والدین معمولاً نمی‌دانند چه زمان باید اجازه بدهند دعوای آنها روند عادی خودش را طی کند و چه زمان باید دخالت کرده و وارد عمل شوند. بچه‌ها ممکن است به احمقانه‌‌ترین دلایلی که واقعاً غیرمنطقی به نظر می‌رسند با هم دعوا کنند—دلایلی که ممکن است حتی برای والدین خنده‌دار باشد—اما به نظر بچه‌ها دلایل خوبی برای دوست شدن یا دعوا کردن با همدیگر است. خواهر و برادرها ممکن است بخطر ظاهری‌ترین مسائل با هم دعوا کنند: مثل اینکه کجا بنشینند، کی به کی دست می‌زنه، پدر کدامیک را بیشتر دوست داره... به نظرتان آشنا می‌رسد؟ بله چون دعوای بچه‌ها رفتاری است که بخضی از بزرگ شدن آنهاست. اما کارهایی هست که والدین می‌توانند برای به حداقل رساندن دعوای بچه‌ها انجام دهند.

 

 

  1. دعوای بچه‌ها را نادیده بگیرید. البته این توصیه باید با این احتیاط همراه باشد که در دعوای آنها با هیچ آسیبی (جسمی، احساسی یا فکری) همراه نباشد. در این موارد حتماً باید مداخله کنید. اما بیشتر دعواهای بچه‌ها فقط کل‌کل و مشاجره عادی است و مداخله والدین فقط حل کردن مشکل توسط خود بچه‌ها و آشتی کردنشان را کندتر می‌کند. خیلی وقت‌ها دعوا کردن راهی برای بچه‌ها برای جلب توجه است و برای بعضی از آنها، توجه منفی از توجه نکردن بهتر است. اگر والدین دعوای آنها را نادیده بگیرند و اجازه ندهند آن به مرکز خانه تبدیل شود، آنها دیگر دلیلی برای دعوا کردن نخواهند داشت. مادری بود که یکی از اتاق‌های خانه را اتاق دعوا نامیده بود و هروقت بچه‌ها می‌خواستند دعوا کنند او از آنها می‌خواست که به آن اتاق بروند و تازمانیکه مشکلشان را حل نکرده‌اند از اتاق بیرون نیایند. تنها دلیلش هم این بود که دوست نداشت سروصدا و مشاجره بشنود.

 

  2. در برخورد با رفتارها و دعوای بچه‌ها، حفظ برابری دو طرف ضروری است. یکی از دام‌هایی که ممکن است والدین در آن گرفتار شوند این است که تلاش کنند بفهمند چه کسی دعوا را شروع کرده است، و کی چه گفته است و بعد چه چیز باعث بدتر شدن دعوا شده است. جانب‌گیری کردن یا تعیین مجازات‌های متفاوت زمینه را برای برچسب قربانی و قلدر زدن فراهم می‌کند. در اکثر موارد، مجازات بچه‌ها باید یکسان باشد: بدون هیچ استثنا. هدف باید این باشد که میل به برد و باخت را در دعواهای بچه‌ها از بین ببرید.
3. به بچه‌ها راه‌هایی آموزش دهید که با آرامش و همکاری برای مشکلاتشان راه‌حل پیدا کنند. حتی بچه‌های خیلی کوچک مسائل ابتدایی عدالت و جنگ نکردن را درک می‌کنند. درمورد دعوا کردن و راه‌های دیگر برای حل مشکلات با فرزندانتان صحبت کنید. همیشه قوانینی برای کارهایی که برای حل مشکلاتشان می‌توانند بکنند و نمی‌توانند بکنند تعیین کنید )مثلاً داد کشیدن، گریه کردن، زد و خورد). از آنها بخواهید ایده‌های خود را مطرح کنند و بعد امتحانشان کنند. ممکن است از راهکارهایی که پیشنهاد می‌کنند متعجب شوید ولی آنها خودشان خوب می‌دانند که چه چیزی برایشان موثرتر است. بچه‌های یک خانواده همیشه سر اینکه شب چه فیلمی تماشا کنند دعوا داشتند. والدین گفتند که دخالتی در این قضیه نمی‌کنند اما هر فیلمی که هر دو بچه‌ها تمایلی به دیدن آن نداشتند را در لیست "ندیدنی‌ها" قرار می‌دادند. اگر بچه‌ها همه فیلم‌هایی که پیشنهاد می‌شد را رد می‌کردند، آنوقت آن شب بدون دیدن فیلم باید می‌خوابیدند. پس از اینکه این اتفاق یکبار افتاد، خواهر و برادر تمایل بیشتری برای توافق کردن سر یک فیلم پیدا کردند.

 

    4. وقتی بچه‌ها با هم کنار می‌آیند، آنها را تشویق کنید. تحسین و تمجید کمک بسیار زیادی به ایجاد رفتارهای مثبت در بچه‌ها دارد. رمز کار این است که دعوای آنها را نادیده گرفته و وقتی درست رفتار می‌کنند به آنها توجه کنید. بچه‌ها خیلی زود متوجه این موضوع می‌شوند.

 

  5. الگوی خوبی باشید. وقتی خودتان مدام با هم دعوا کنید، نمی‌توانید انتظار داشته باشید که بچه‌هایتان اصلاً با هم دعوا نکرده و خوشرفتاری کنند. والدین باید الگوی بچه‌ها در طریقه برخورد و رفتار با هم باشند.

 

    6. در زمان‌های فشار هم آرامش خود را حفظ کنید. بچه‌ها با دقت می‌بینند که والدینشان چطور در زمان عصبانیت، مخالفت با چیزی یا بررسی مشکلات رفتار می‌کنند. در زمان‌هایی که تحت فشار هستید هم خوددار باشید و خونسردیتان را حفظ کنید تا الگوی خوبی برای فرزندانتان باشید. اگر بچه‌ها اینقدری بزرگ هستند که درک کنند، می‌توانید با آنها درمورد احساسی که در زمان عصبانیت در بعضی موقعیت‌ها دارند با آنها حرف بزنید. از بچه‌ها بخواهید که نمایشی بازی کنند که مثلاً عصبانی هستند و از آنها بخواهید ببینند به جز دعوا کردن و داد کشیدن چه رفتارهای دیگری می‌توانند از خود نشان دهند.

 

    7. بچه‌ها به دلایل مختلفی با هم دعوا می‌کنند و واکنش والدین به آنها در زمانیکه باید مداخله کنند به شکل دادن وضعیت دعوا کردن آنها در آینده کمک می‌کند. اگر والدین داد بزنند، دست‌پاچه شوند یا عصبانی شوند و از الفاظ زشت استفاده کنند، نتیجه این خواهد شد که آن رفتار آزاردهنده در دعواهای بچه‌ها دوباره تکرار خواهد شد.

  8. تلاش کنید موقعیت‌های دعوا کردن را از بین برده یا به حداقل برسانید. همه دلایل دعوا کردن بچه‌ها را پیدا کنید و تلاش کنید آن دلایل را از میان بردارید. اگر هر شب سر اینکه چه کسی روی چه صندلی بنشیند دعوا می‌کنند، سعی کنید برای آنها سر میز جا مشخص کنید و بعد اگر لازم بود به صورت چرخشی جایشان را عوض کنید. آیا سر رنگ‌ چیزهای مختلف دعوا می‌کنند؟ برای آنها رنگ ها‌ی مشابه بخرید. اگر سر اندازه تکه پیتزا یا دسری که به آنها داده‌اید این دعوا دارند، قانون بگذارید که کسی که به تکه کردن غذا کمک می‌کند می‌تواند خودش تکه موردعلاقه خودش را انتخاب کند. باید بدانید که چه زمان فرزندانتان در بدترین حالت خود هستند، مثلاً کی خسته یا گرسنه هستند یا روز بدی را پشت سر گذاشته‌اند، و تا جایی که ممکن است موقعیت دعوای آنها را از بین ببرید. بچه‌ها باید بدانند که آنها را به یک اندازه دوست دارید و صرفنظر از رفتارشان، به یک اندازه خاص هستند. گاهی‌اوقات یک آغوش و یک بوسه تنها چیزی است که فرزندتان به آن نیاز دارد. (مردمان)





تاريخ : سه شنبه 2 اسفند 1390برچسب:دعوا,نادیده,تشویق,تحسین,تمجید,الگو,دعوای بچه ها,,
ارسال توسط سورنا


ادامه مطلب...

تاريخ : سه شنبه 2 اسفند 1390برچسب:رنگ مد 2012,مد 2012,مد,2012,,
ارسال توسط سورنا

آیا تکنولوژی موجب تنهایی ما شده است؟

طی چند دهه اخیر، احساس تنهایی در میان مردم بسیار متداول شده و به نظر می‌رسد که پیشرفت‌های تکنولوژی در این زمینه بی‌تقصیر نبوده است.



ادامه مطلب...

ارسال توسط سورنا

 

 

راهنمای پیش ‌نوازی در رابطه ‌جنسی

 

"DeleAria Group www.delearia.com"




ادامه مطلب...

ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 

پخش مشروبات الکلی تقلبی در کشور !!!

 

به گزارش خبرنگار سايت پزشکان بدون مرز مدتی پیش 22 نفر در اثر مصرف مشروبات الکلي تقلبی در ايران جان خود را از دست دادند. حادثه ای که چندان تازگی نداشته و همه ساله گزارش هايی در مورد مرگ عده ای بدليل مصرف آنها در ميهمانی ها و مجالس عروسی انتشار مي يابد



به تازگی یک سالی می شود که در سطح کلان شهر ها بصورت کلی مشروباتی با برندهای معروف ظاهرا بصورت قاچاق فروخته میشود و مصرف کنندگان هم به ناچار از آنها استفاده می کنند . کارخانه مشروب سازی که اقدام به تولید انبوه این محصولات را کرده در اربیل عراق نزدیک به 3 سال است که شروع بکار کرده و یکی از بزرگترین مشتریان منطقه هم ایران اسلامی خودمون است  این کارخانه با توجه تحقیقات به درخواست مردم تولید برندهای پر مصرف همچون نمیروف . اسکای . اپسولوت . بلک اند وایت . وایت هورس و چند برند دیگر که به وفور در سطح شهرهای ایران با مبلغ نزدیک به 50 هزار تومان در دسترس می باشد اقدام نموده و خدا می داند این حجم زیاد مشروبات چگونه وارد ایران میشود؟؟



این مشروبات بطور کلی تقلبی بوده و براحتی میتوان آنها را شناسایی کرد با مراجعه به سایتهای اصلی می بینید رنگ برچسیها و درب بطری ها یا بارکد آنها با نمونه های موجود در ایران مغایرت دارد و همچنین میتوانید با رفتن به سایت آمازون نرخ اصلی خرید یه بطری ودکا یا ویسکی را که به دلار هست با ایران مقایسه کنید بعد خودتان متوجه میشوید که چقدر فرق بین اصل و تقلبی می باشد
به هر حال نسلی که در حال مصرف این مشروبات هستند چون اصلی آنها را ندیده اند به خوردن تقلبی عادت کرده و نسلی هم که از گذشته و زمان قبل از انقلاب مصرف می کردند با گذشت بیش از 30 سال ممنوعیت دیگر چیزی از اصل یا تقلبی بودن آنها یادشان نمی آید حالا خدا می داند این حجم مشربات با چه انگیزه ای و از چه راهی و با رابط چه ارگانی داره وارد کشور میشه سود آن هم در جیب چه کسی میرود ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟




بیماریهایی که از راه این مشروبات غیر استاندارد گریبانگیر مصرف کنندگان میشود عبارت است از
نارسایی شدید کلیه . سرطان کبد و روده . از دست دادن بینایی در طول مدت نه چندان دراز . آلزایمر . فراموشی  و ...غیره

 

 





ارسال توسط سورنا

بنام خدا


جشن اسفندگان و روز گراميداشت زمين بارور و بانوان         

جشن اسفندگان روز گراميداشت زمين بارور و بانوان   

 

   منوچهر ارغوانی - زرتشتيان به عنوان نخستين پاسداران مقام زن در تاريخ، جشن بزرگداشت مقام  زن را همزمان با جشن اسفندگان در روز ۲۹ بهمن گرامی مي‌دارند.

اين جشن كه واپسين جشن از سری جشن‌های ماهيانه زرتشتيان به شمار می آيد،كه هر ساله 29 بهمن ماه برگزار می شود.

 ايرانيان دوران باستان همچون دیگر اقوام هم‌دوره خود، از گذشته‌های دور تحت تاثير و نفوذ مادر خدايان يا الهگانی بوده‌اند كه آنها را حمايت می كردند. با دگرگونی نقش زن به‌عنوان عنصری سودمند در جامعه، گروه خدايان مادينه نيروی برتر شدند و دست به آفرينش و كارهاي خارق‌العاده زدند. اين بانوخدايان داری تنديسه‌هايی بوده‌اند كه در جای جای سرزمين ايران و ديگر نقاط جهان يافت شدند.

اين پيكرک ها خصوصيات زنانه بارزی دارند كه نماد باروری و مادری و زايش آنهاست. با آغاز پيام‌آوری اشوزرتشت، پرستش چندخدايی كنار نهاده شد و يكتاپرستی به معنای واقعی خود مطرح گرديد. پس دیگر خدايان به مقام پايين‌تر نزول كرده و بدين‌ترتيب امشاسپندان و ايزدان با حضور خود مفاهيم انتزاعی برخاسته از اين خدايان را در درون خود و در باور مردمان حفظ نمودند. اين فاصله‌گرفتن از خدايان اساطيری بطور كامل نبوده و آدمی كه مجذوب قدرت بی زوال بانوخدايان اسطوره‌ای خود بود، با اقدامی جبرانی بخشي از قدرت مافوق طبيعی زنانه آنها را در قالب‌های دختر شاه‌پريان و داستان‌های روزمره خود جای داده و قسمتی ديگر را هم بصورت زن برتر در ادبيات خود زنده می كند و در يک كلام می توان گفت در جهان‌بينی انسان باستانی ابرانسان زن بوده است.

 آناهيتا و اشی از جمله ايزدبانوهای ايرانی می باشند كه در جای جای نوشته‌های باستانی جلوه می كنند. در ميان امشاسپندان از لحاظ زبان‌شناسی زبان اوستايی، سه امشاسپند نخستين يعنی وهومن – اشه‌وهيشته و خشتره‌وئيريه، نرينه؛ و سه امشاسپند بعد يعنی سپنته‌آرمئيتي و هئوروتات و امرتات از نظر لغوی، مادينه‌اند. از سوی ديگر با نگرشی ژرف در معنای اين سه نيروی اهورايی

سپنته‌آرمئي‌تی: مهرورزی افزاينده كه بعدها به شكل سپندارمذ يا اسفند تغييرشكل داده است كه در باور باستان، زمين نماد آن است .

هئوروتات: رسايی كه زايش، بالندگی و خروش آب‌ها و چشمه‌ها در ذهن ايرانی يادآور اين نيروی خدايی است.

امرتات: بي‌مرگی و جاودانگی كه رويش و بالندگی گياهان و سبزينگی، نماد باستانی آن است.

 

 جشن اسفندگان و روز گراميداشت زمين بارور و بانوان

مي‌توان دريافت كه هسته اصلی اين سه امشاسپند، مهرورزي و عشق بي‌آلايش و ازخودگذشتگي و پروراندن و زايندگي است و نشانگر اهميت نقش زن و مادر در انديشه و باور انسان نخستين و ايرانيان باستان است. چنانكه در ادبيات ايراني نيز مادر طبيعت، مام ميهن، … بسيار به‌چشم مي‌خورد. اگر در باور ايراني مرد داراي قدرت مردانگي و تفكر و خردورزي بيشتري است، در برابر آن زن نيز داراي مهرورزي، عشق پاك، پاكدامني و ازخودگذشتگي فراوان‌تري است كه هر يك از اين‌دو به تنهايي راه به جايي نبرده و حتي روند پويايي گيتي را هم به ايستايي مي‌كشانند. اگر مردان بدنه هواپيماي خوشبختي‌اند ، زنان موتور آن‌اند كه پيكره بي‌موتور و موتور بي‌بدنه هيچ‌كدام به تنها به اوج سعادت نمي‌رسند بلكه ذره‌اي حركت و جنبش هم برايشان ناممكن است.

در گاهان ستوده‌شده، اشوزرتشت خوشبختي بشر را وابسته به ميزان دانش و خرد انسان مي‌داند نه جنسيت و قوميت و رنگ و نژاد. و از ديدگاه وي همه انسان‌هاهمه زنان و مردان – داراي حقوق برابرند. او دختران را در گزينش همسر آزاد شمرده و عشق پاك و دانش نيك را دو معيار اصلي مي‌داند و خوشبختي همسران جوان را در زندگي زناشويي در اين مي‌داند كه هر يك بكوشند تا در راستي از ديگري پيشي جويند.

اين هماهنگي و ميانه‌روي پيامبر بسيار ارزشمند و قابل‌توجه است. در زماني‌كه در بسياري از سرزمين‌ها و فرهنگ‌هاي جهان باستان، دختر منفور خانواده بود و حتي گاهي پس از زايش بي‌درنگ زنده‌زنده به گور مي‌رفت؛ در ايران باستان، زن همكار و همفكر مرد در زندگي زناشويي و حتي گاهي در زمينه حقوقي – ديني و مذهبي – جنگ و پهلواني بوده‌است.

پس از زناشويي و تشكيل خانواده شوهر به‌نام نمانوپئي‌تي (Nemanu Paiti) و زن به‌نام نمانوپتني (Nemanu Patni) خوانده مي‌شود. جزء اول هر دو واژه به معني خانه و پئي‌تي و پتني هر دو به معناي سردار و رئيس‌اند كه پئي‌تي، نرينه و پتني، مادينه است. اين‌دو واژه را كدخدا و كدبانو معرفي كرده‌اند و پيداست همانگونه كه شوهر مقام كدخدايي و رياست خانه را عهده‌دار است، زن هم كدبانوي خانه است نه كنيز و مأمور

"اینک زمین را می ستاییم،

زمینی که ما را در بر گرفته است.

ای اََهوره مَزدا!

زنان را می ستاییم.

زنانی را که از آن تو به شمار آیند

و از بهترین اَشَه برخوردارند، می ستاییم."

اوستا - یسنا 38 - بند 1

 

جشن اسفندگان و روز گراميداشت زمين بارور و بانوان

 

 

 

ملت ایران از جمله …ملت هایی است که زندگی اش با جشن و شادمانی پیوند فراوانی داشته است، به مناسبت های گوناگون جشن میگرفتند و با سرور و شادمانی روزگار میگذرانده اند.

 

 این جشن ها نشان دهنده فرهنگ، نحوه زندگی، خلق و خوی، فلسفه حیات و کلاً جهانبینی ایرانیان باستان است.

 

 ایکاش با درس گرفتن از گذشتگان ما هم کمی شادمانی را به هر بهانه ای که شده به زندگی خود راه دهیم و شاد زندگی کنیم و شاد زیستن را بیاموزیم.

 به امید آن روز

 پس  بیایید از این سال با یک شاخه گل به مادر ، همسر و یا عشقمان از این روز پر شکوه و باستانی که یاد آور این است که ما ایرانیان همیشه در بیشتر مسائل خود ریشه ای داشته ایم و نیازی به ریشه بیگانه نداریم ، پاسداری کنیم و در ترویج دوباره آن کوشا باشیم .

  بدین منظور محله های زرتشتی نشین  ۲۹ بهمن جشن اسفندگان روز آرمان پاک و روز مادر را با برپایی جشنی گرامی میدارند.





ارسال توسط سورنا

بنام خدا






ارسال توسط سورنا

بنام خدا



  روزی كه زنان در خانه سروری می كردند



  بوذرجمهر پرخیده :

  روز پنجم هر ماه و ماه دوازدهم هر سال «اسفند» یا«سپندارمز» نام دارد. جشن اسفندگان برابر است با روز سپندارمزد از اسفندماه؛ ۲۹ بهمن ماه خورشیدی در گاهشماری امروز ایران.
 ایرانیان از دیرباز این روز را روز زن و روز مادر می نامیدند.
 در اين روز بانوان و دوشيزگان سروری می‌کرده اند و ديگر افراد خانواده به آنان پيشكش می‌دادند.
 ابوریحان بیرونی در کتاب ارزشمند «آثارالباقیه» با بر شمردن ویژگی های این جشن می‌نویسد: «اسفندارمز فرشته موکل بر زمین است و نیز بر زن‌های عفیف رستگار و شوهردوست و خیرخواه ... در زمان گذشته این ماه به ویژه این روز عید زنان بوده است و در این عید مردان به زنان بخشش می‌نمودند و هنوز این رسم در اصفهان و دیگر شهرهای پهله (شهرهای ناحیه ی مرکز و غرب ایران) باقی مانده است».
 در جای دیگر آورده‌است که در این روز زنان بر تخت پادشاهی می‌نشستند و فرمان می‌راندند، و همه کارها نیز به دست مردان و پسران انجام می‌گرفت.
 این جشن همراه با آیین‌های ویژه برگزار می‌شود. به گفته ابوریحان بیرونی در این روز زنان كارهای خانه را به مردان می‌سپردند. به این روز «جشن مزدگیران » نیز می گفتند و مردان به زنان مزد یا هدیه می دادند.
 در اين روز زنان لباس و کفش نو می‌پوشند. زنان پرهیزگار و پارسا که در زندگی زناشویی خود فرزندان نیک پرورش داده اند، از مردهای خود پیشکش های ارزنده دریافت می‌دارند.
یکی دیگر از نام های این جشن، جشن «برزگران» یا «برزیگران» است که به انگیزه نقش بنیادین برزگران و کشاورزان در سبز کردن و بارور نگه داشتن زمین بوده است.
مردم ایران در تاریخ خود، کارنامه درخشانی را در زمینه ارج نهادن به جایگاه بلند زن از خود بر جای نهاده و امروز زنان ایرانی از این روی بر خود می‌بالند که در سرزمین زنانی چون: دغدو ، پوروچیستا ، روشنک ، پانته آ، ماندانا ، آتوسا ، شهرناز ، ارنواز ، فرانک ، سیندخت ، رودابه ، تهمینه ، گردآفرید ، فرنگیس ، منیژه ، بانو گشسب ، ویس ، کتایون ، همای ، پوراندخت ، آزرمیدخت ، ....و زندگی می‌کنند ، سرزمینی که بسیاری از زنانش پهلوانانی نامور و دیگر گردان و مبارزانش در دامن شیرزنان پرورانده شده اند.
به راستی چرا این جشن به زنان ویژه شده و بر چه باور و فلسفه ای استوار است؟
«سپنتَه‌آرمَئي‌تي» یا «سپندارمز» آمیزه‌ای است از: «سپنته» : سپند، پاک و مقدس، «آرمئی‌تی» : فروتنی و بردباری.
 این واژه در پهلوی ؛ سپندارمت و در فارسی سپندارمز، اسفندارمز و اسفند شده است. در جهان مینوی‌ نماد بردباری و شکیبایی اهوراداده و در جهان مادی نگهبان و ایزدبانوی زمین ِسرسبز و نشان و نمادی از باروری و زایش است.
سپندارمز از امشاسپندان است. از میان امشاسپندان سه امشاسپند نخستین ؛ وهومن، اشه وهیشته و خشتره وئیریه ، نرینه و سه امشاسپند سپنته آرمئیتی، هئورتات و امرتات مادینه‌اند. هسته بنیادین این سه امشاسپند مادینه مهرورزی، عشق بی‌آلایش، زایندگی، از خودگذشتگی و پروراندن است و نشانگر ارج نقش زن و مادر در اندیشه ، فرهنگ و باور ایرانیان است.
در گاتهای اشوزرتشت، هیجده بار از او یاد شده‌است و اشوزرتشت بارها او را برای زندگی پاک، برای آرام بخشی به کشتزاران، چراگاه ها، جانوران، برای پیدایی یک فرمانروای نیک و برای کمک به دخترش پورچیستا در گزینش شوی خویش به یاری فرا می خواند. سپنته آرميتي در گاتها به چم آرامش افزاينده اهوراداده آمده‌است.
« به درستی گویم هر کس مرد یا زن ای مزدا اهورا بخشد آن چیزی را که تو در زندگانی بهترین می‌شناسی از پاداش اشا و خشترا در پرتو وهومن برخوردار خواهد شد و کسانی را که برای نیایش تو راهنمایی خواهم کرد آنان را همه از پل چینود خواهم گذرانید. » هات 46 بند 10
اینک زمین را می ستاییم؛
زمینی که ما را در بر گرفته است.
ای اََهوره مَزدا !
زنان را می ستاییم.
زنانی را که از آن ِتو به شمار آیند
و از بهترین اَشَه برخوردارند، می ستاییم.- اوستا - یسنا 38 – بند1
در اساتیر و باورهای ایرانی نخستین زن و مرد جهان به نام «مشی و مشیانه» از ریشه دوگانه گیاهی به نام مهرگیاه و از دل زمین روییده ‌اند و زمین یا سپندارمز ، مادر نخستین دانسته شده است.
در فرهنگ ایرانی، زن و مرد با یکدیگر برابرند و هیچ یک را بر دیگری سروری نیست.هر دو به آزادی زندگی  می کنند. دختر در همسر گزینی آزاد است. زنان ایرانی می توانستند تیراندازی ، اسب سواری ، شمشیرزنی و دیگر آیین های پهلوانی را بیاموزند و در شکار و جنگ شرکت جویند. در تاریخ ، گزارش هایی از زنان نامور و شیرافکن ایرانی می خوانیم که با دلاوران و  پهلوانان مرد نیز دست و پنجه نرم می کردند و آن ها را شکست می دادند.
در اساتیر ایرانی سپنته آرمئیتی بود که پیشنهاد و فرمان ساختن تیر و کمان برای آرش کمانگیر را به منوچهر شاه داد تا گستره آغوشش را برای فرزندان خود بازتر کند.
در تاریخ ادبی جهان می بینیم که ویژگی های ایزدبانوی سپندارمز، در اندیشه ی جهانیان جای باز کرده. ستایش زن و عشق هنگامی به ادبیات اروپایی (و اندک اندک به فرهنگ آنان) راه یافت که اروپاییان در جنگ‌های صلیبی با فرهنگ ایرانی آشنا شدند.
سراسر اوستا به ویژه فروردین یشت و یسنای 38سرشار از سخنانی در ستایش و گرامی داشت زمین و زن است.
می‌ستاییم این زمین را، می‌ستاییم آن آسمان را،
می‌ستاییم روان‌های جانوران سودمند را،
می ستاییم روان‌های مردان پیرو راستی را،
می‌ستاییم روان‌های زنان پیرو راستی را،
در هر سرزمینی که زاده شده باشند،
مردان و زنانی که برای پیروزی آیین راستی کوشیده‌اند،
می‌کوشند و خواهند کوشید.(اوستا - فروردین یشت - بند 153 و 154)
در نوشته های پهلوی او را یاری رسان نویسندگان و پدیدآورندگان فکر و اندیشه می دانند.
جشن اسفندگان روز زن و روز زمین و زایندگی خجسته باد.






تاريخ : شنبه 29 بهمن 1390برچسب:بوذرجمهر,پرخیده,سپندارمز,پیشکش,,
ارسال توسط سورنا


ادامه مطلب...

تاريخ : شنبه 29 بهمن 1390برچسب:جوجه قاتل,فسیل,فسیل زنده,,
ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


بایـدها و نبایـدهای روز عشـق و دوستـی ایـرانی

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


  درست به همان اندازه که این روز را دوست داریم، استرس و اضطراب زیادی هم داریم. با توجه به بالا رفتن شدید قیمت‌ گل و شکلات و جواهرات به مناسبت این روز، فشار و استرس برای پیدا کردن هدیه مناسب غیرقابل‌اجتناب است. البته تمام سعی ما این است که هدیه را از صمیم قلب به عشقمان بدهیم و می‌دانیم که عشق باارزش‌ترین قسمت این اتفاق است. اما بااینحال، کنترل استرسمان کمی دشوار است. با اینکه احساس می‌کنید باید حتماً در این روز به عشقتان هدیه‌ای بدهید اما منطقتان را فراموش نکنید. در زیر به 7 کاری که باید شدیداً از انجام آن در این زمان از سال خودداری کنید اشاره می‌کنیم:

 
قرض کردن برای خرید هدیه
  به هر قیمتی که شده باید از قرض گرفتن پول برای خریدن هدیه روز عشق خودداری کنید. درست است که مواقع اضطراری پیش می‌آید اما این مربوط به مواقعی است که آن پول اهمیت خیلی زیادی در زندگیتان دارد و روز عشق جزء این اتفاقات و مواقع نیست. هر چقدر هم که همسرتان را دوست داشته باشید، اما این بدهی ارزشش را ندارد چون یک روز خوشحالیتان با هفته‌ها یا شاید ماه‌ها استرس مالی شما برابر خواهد بود. پس سعی کنید به اندازه بودجه‌تان هدیه بخرید.

 
هزینه کردن بیشتر از آنچه خودتان دوست دارید
  روز عشق رویدادی برای جشن گرفتن عشق و دلدادگی است نه مادیات. با در نظر داشتن این واقعیت، سعی کنید راه‌هایی غیرمادی برای نشان دادن عشقتان و خوشحال کردن همسرتان در این روز پیدا کنید. یک شام خوشمزه درست کنید. یک شب را در کنار هم تنها در خانه سپری کنید و جشن بگیرید. با هم به پارک یا هر تفریگاه دیگر بروید. نباید احساس کنید که خسیس‌بازی درآورده‌اید یا اینکه به همسرتان بی‌توجهی کرده‌اید. فقط می‌خواهید برای یکبار هم که شده منطقی عمل کنید.

 
بیش از اندازه انتظار داشتن
  اگر می‌بینید که امیدوارید یک انگشتر الماس فوق‌العاده در این روز هدیه بگیرید، وقتش رسیده که از این افکار دست بکشید. خیلی وقت‌ها بدون اینکه متوجه شویم همسرمان را در حد استانداردهای فوق‌العاده غیرعادی بالا می‌گیریم. سعی کنید ارزیابی منطقی از وضعیت همسرتان داشته باشید و انتظاراتتان را نیز براساس آن ارزیابی قرار دهید.

 
دلسوزی برای خود اگر در این روز تنهایید
  بیشتر اوقات افراد مجرد در روز عشق احساس ناراحتی می‌کنند. اگر احساس کردید که چنین حسی به شما هم دست داده است، سعی کنید چند نفر از دوستان مجردتان را دور خود جمع کنید و با هم خوش بگذرانید. می‌توانید حتی استقلالتان را جشن بگیرید! حتی لازم نیست پول هم خرج کنید. یک غذای خوشمزه بپزید و در کنار هم لحظات خوشی داشته باشید.

 
بیش از اندازه خود را درگیر این روز کردن
 
به جای اینکه مدام به جزئیات این روز، اینکه چه بخرید، چه بپوشید، کجا بروید و اینها، فکر کنید، تلاش کنید از لحظاتتان لذت ببرید. البته باید برای این روزتان برنامه‌ریزی داشته باشید اما لازم نیست آنقدرها هم خودتان را درگیر کنید چون با اینکار فقط وقت و پول زیادی را هدر خواهید داد. تلاش کنید آرامش خودتان را حفظ کنید، خودتان باشید و تلاش کنید خوش بگذرانید. نگذارید روز عشق به منبع استرس برایتان تبدیل شود.

 
هزینه کردن برای غذا و هدایایی که از بین می‌روند
  چرا پولتان را صرف خرید گل و شکلات کنید که طی چند روز خراب می‌شوند؟ تلاش کنید هدایایی بخرید که دوام بیشتری داشته باشند.

 
به گردن گرفتن همه مسئولیت مالی
  روابط قوی مستلزم مصالحه هستند. به جای اینکه فکر کنید باید همه هزینه‌های یک قرار ملاقات مجلل را بپردازید، تلاش کنید هزینه‌ها را تقسیم کرده و با هم برای این روز برنامه‌ریزی کنید. با اینکه سورپرایز کردن همدیگر خیلی جالب است اما با هم ساختن یک اتفاق هم به همان اندازه لذت‌بخش است. اگر از نظر مالی و زمانی احساس فشار می‌کنید، میتوانید مسئولیت این رویداد را با هم تقسیم کنید. سرانجام هر چه که باشد در عشق واقعی همه چیز باید تقسیم شود.

 
خط پایان
  بدون شک روز عشق و دوستی یکی از زیباترین و هیجان‌انگیزترین روزهای سال است. پس به جای اینکه آن را به روز پراسترس و فشار تبدیل کنید، تلاش کنید با استفاده از نکاتی که در بالا اشاره کردیم، همه چیز را راحت‌تر بگیرید تا بتوانید عشق رابطه‌تان را بهتر احساس کنید. هر کاری که می‌کنید تلاش کنید با منطق جلو بروید و برای لذت یک روزه خیلی احساساتی نشوید.





تاريخ : شنبه 29 بهمن 1390برچسب:انگشتر الماس,روز عشق ایرانی,,
ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


10 قانون زندگی

 
قانون یکم: به شما جسمی داده می‌شود. چه جسمتان را دوست داشته یا از آن متنفر باشید، باید بدانید که در طول زندگی در دنیای خاکی با شماست.

قانون دوم: در مدرسه‌ای غیر رسمی و تمام وقت نام‌نویسی کرده‌اید که "زندگی" نام دارد. در این مدرسه هر روز فرصت یادگیری دروس را دارید. چه این درس‌ها را دوست داشته باشید چه از آن بدتان بیاید، پس بهتر است به عنوان بخشی از برنامه آموزشی برایشان طرح‌ریزی کنید.

قانون سوم: اشتباه وجود ندارد، تنها درس است. رشد فرآیند آزمایش است، یک سلسله دادرسی، خطا و پیروزی‌های گهگاهی، آزمایش‌های ناکام نیز به همان اندازه آزمایش‌های موفق بخشی از فرآیند رشد هستند.

قانون چهارم: درس آنقدر تکرار می‌شود تا آموخته شود. درس‌ها در اشکال مختلف آنقدر تکرار می‌شوند، تا آنها را بیاموزید. وقتی آموختید می‌توانید درس بعدی را شروع کنید، بنابراین بهتر است زودتر درس‌هایتان را بیاموزید.

قانون پنجم: آموختن پایان ندارد. هیچ بخشی از زندگی نیست که در آن درسی نباشد. اگر زنده هستید درس‌هایتان را نیز باید بیاموزید.

قانون ششم: قضاوت نکنید، غیبت نکنید، ادعا نکنید،سرزنش نکنید،تحقیرو مسخره نکنید، وگرنه سرتون میاد. خداوند شما را در همان شرایط قرار می‌دهد تا ببیند شما چکار می‌کنید.

قانون هفتم: دیگران فقط آینه شما هستند. نمی‌توانید از چیزی در دیگران خوشتان بیاید یا بدتان بیاید، مگر آنکه منعکس کننده چیزی باشد که درباره خودتان می‌پسندید یا از آن بدتان می‌آید.

قانون هشتم: انتخاب چگونه زندگی کردن با شماست. همه ابزار و منابع مورد نیاز را در اختیار دارید، این که با آنها چه می‌کنید، بستگی به خودتان دارد.

قانون نهم: جواب‌هایتان در وجود خودتان است. تنها کاری که باید بکنید این است که نگاه کنید، گوش بدهید و اعتماد کنید.

قانون دهم : خیرخواه همه باشید تا به شما نیز خیر برسد.






تاريخ : شنبه 29 بهمن 1390برچسب:دانستنیها,,
ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


 تنها رویشگاه برجاي مانده کرفس کوهی، یک گام تا نابودی



  سورنا لطفی نيا :

كرفس كوهي  برداشت‌های غیر مجاز، ريشه‌كني، خشکسالی، چرای بیش از اندازه‌ي دام و ... از شوندهاي(:دلايل) نابودی رویشگاه‌ها كرفس كوهي است. اين روزها تنها جايي كه كرفس كوهي، توان روييدن داشت در روستاي «چين» در استان چهار‌محال و بختياري هم راهي تا نابودي ندارد.
 به گزارش مهر؛ کرفس کوهی، گیاهی خوشبو و ويژه‌ي کوه‌های چهارمحال‌وبختیاری است كه امروزه به شوند(:علت) ریشه‌کنی و ويراني رویشگاه‌های این گونه، تنها به جاهاي سخت‌گذر و دوردست کوهستان‌های روستای «چین» این استان، محدود شده و رو به نابودی است.
 کرفس کوهی با نام محلی «کلوس» از خانواده‌ي، چتریان و نام علمی  kelussia odoratisssima mozaffa گیاهی دو ساله یا چند ساله است كه دوره‌ي رویش آن، از هفته‌ي پاياني اسفندماه آغاز و تا آغاز خورداد ماه ادامه دارد.
 بیشترین فراوانی پراکنش این گیاه از بلنداي ٢هزار و 100 متری تا ٣ هزار متری در اقلیم‌های گوناگون استان چهارمحال وبختیاری به‌ويژه در آب ‌و هواي بخش هايي بالايي است.
نرخ بالای این محصول طبیعی شوند سواستفاده و برداشت‌های غیرمجاز شده كه همين كار، نابودي بسياري از رویشگاه‌ها را در بر داشته است. همچنین خشکسالی، چرای بیش از اندازه‌ي دام و ... از شوندهايي است که به نابودی رویشگاه‌ها كرفس، دامن زده است.
«سید حسینعلی درخشان»، هموند شورای اسلامی روستای چین با اشاره به این‌که هم اکنون دو سوم رویشگاه کرفس کوهی به شوند برداشت نادرست، نابود شده است، گفت: «در سال‌هایی که جاده نبود، سواستفاده‌گران، با چهارپایان می‌آمدند و کرفس برداشت  می‌کردند و این در حالی بود که نابودي آن‌ها بسیار کمتر بود.»
 سید حسینعلی درخشان گفت: «اما امروزه به آسانی، با خودرو، به رويشگاه‌ها می روند و گیاه کرفس را از ریشه می برند و نابودی یک‌باره‌ی آن را به بار می آورند.»
 «هومان خاکپور» فعال محیط زیست و منابع طبیعی در چهار محال و بختیاری گفت: «اگر برای رويشگاه كرفس در روستای چين، برنامه‌ای نداشته باشیم و نتوانیم با مدیریت درست بهره‌برداری پایدار، از این رویشگاه‌های کرفس داشته باشیم، بی گمان سرنوشت این رویشگاه نیز به سرنوشت رویشگاه کوه‌های «قارون» که ذخیرگاه کرفس در «لردگان» بود تبدیل می شود».






ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 

خدا جلوی سنگهای بزرگتر را می گیرد

 

به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید | BestIranGroups

 





تاريخ : پنج شنبه 27 بهمن 1390برچسب:خدا,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


روز۲۵ بهمن ماه (ولنتاین) به عشقمان تبریک بگوییم یا ۲۹ بهمن ماه (سپندارمذگان) ؟    

 

۲۹ بهمن ماه (سپندارمذگان) روز عشق ايراني       منوچهر ارغوانی - چند سالی است که ۲۵ بهمن (۱۴ فوریه) روز ولنتاین و خرید گل و عروسک ، شکلات و … در کشورمان باب شده است . اکثر جوان ها بدون اطلاع از اینکه اصلا این ولنتاین خوردنی یا پوشیدنی است، فقط می دانند که در این روز باید برای کسانی که دوست دارند هدیه بخرند.

تنها مدت کمی به اواخر بهمن ماه و اواسط ماه فوریه باقی مانده که روز عشق فرنگی (ولنتاین) و روز عشق ایران باستان (سپندارمذگان) به فاصله ی چهار روز از هم قرار دارند

 ۲۵ بهمن ماه (ولنتاین) را به عشقمان تبریک بگوییم یا ۲۹ بهمن ماه (سپندارمذگان) را؟

 

 

ولنتاین چیست؟

در قرن سوم میلادی که مطابق می شود با اوایل امپراطوری ساسانی در ایران، در روم باستان فرمانروایی بوده است به نام کلودیوس دوم . کلودیوس ، عقاید عجیبی داشت، از جمله اینکه سربازی خوب خواهد جنگید که مجرد باشد؛ از این رو ازدواج را برای سربازان امپراطوری روم قدغن می کند. کلودیوس به قدری بی رحم و فرمانش به اندازه ای قاطع بود که هیچ کس جرات کمک به ازدواج سربازان نداشت. اما کشیشی به نام والنتیوس (ولنتاین)، مخفیانه عقد سربازان رومی را با دختران محبوبشان جاری می کرد. کلودیوس دوم از این جریان خبر دار می شود و دستور می دهد که ولنتاین را به زندان بیاندازند. سرانجام کشیش به جرم جاری کردن عقد عشاق با قلبی عاشق اعدام می شود. بنابراین او را به عنوان فدایی و شهید راه عشق می دانند

و از آن زمان نهاد و سمبلی می شود برای عشق.

  اما متاسفانه و با کمال تعجب، ایرانیان ِ امروز، با بیش از چهارهزارو پانصد سال تمدن، برگزاری جشنها و مناسبتهای بیگانه را نشانه ی تمدن و فخر می دانند! همه اسم "ولنتاین" را شنیده اند و مراسم آن را مانند سایر بیگانگان بجا می آورند، ولی تا به حال اسم "سپندارمذگان" به گوششان هم نخورده است .

 

 

  "سپندارمذگان" چیست؟

در ایران باستان، نه چون رومیان از سه قرن پس از میلاد، که از بیست قرن پیش از میلاد، یعنی حدودا دوهزار سال پیش از تولد ولنتاین، میان آریائیان روزی موسوم به روز عشق (سپندارمذگان یا اسفندارمذگان) بوده است. این روز در تقویم زرتشتی مصادف است با پنجم اسفند ماه و در تقویم جدید ایرانی، که شش ماه اول سال سی و یک روز حساب میشود، شش روز به جلو آمده و دقیقا مصادف میشود با ۲۹ بهمن، یعنی چهار روز پس از روز ولنتاین فرنگی. زرتشیان جشن سپندارمذ (سپندارمذگان – روز زن و روز زمین) را هرساله در پنجم اسفند ماه برگزار میکنند.

در ایران باستان هر ماه را سی روز حساب می‌‌کردند و علاوه بر اینکه ماه ها اسم داشتند، هریک از روزهای ماه نیز یک نام داشتند. به‌عنوان مثال روز اول «روز اهورامزدا»، روز دوم، روز بهمن (سلامت، اندیشه) که نخستین صفت خداوند است، روز سوم اردیبهشت یعنی «بهترین راستی و پاکی» که باز از صفات خداوند است، روز چهارم شهریور یعنی «شاهی و فرمانروایی آرمانی» که خاص خداوند است و روز پنجم «سپندارمذ» بوده است.

 

"سپندارمذ" لقب ملی زمین است. یعنی گستراننده، مقدس، فروتن. زمین نماد عشق است چون با فروتنی، تواضع و گذشت به همه عشق می‌‌ورزد. زشت و زیبا را به یک چشم می‌‌نگرد و همه را چون مادری در دامان پر مهر خود امان می‌‌دهد. به همین دلیل در فرهنگ ایران باستان "سپندارمذ" را به‌عنوان نماد عشق می‌‌پنداشتند. پسوند "گان" هم به معنی "جشن" است، و در نتیجه "سپندارمذگان" به معنی "جشن سپندارمذ" (جشن روز زن و زمین) است.

 

"سپندارمذگان" جشن زمین و گرامی داشت عشق است که هر دو در کنار هم معنا پیدا می‌‌کردند. در این روز زنان به شوهران خود با محبت هدیه می‌‌دادند. مردان نیز زنان و دختران را بر تخت شاهی نشانده، به آنها هدیه داده و از آنها اطاعت می‌‌کردند. جشن "سپندارمذگان" یا "اسفندگان"، روز گرامیداشت زنان در ایران باستان بوده است.

 

سال ها دل طلب جام جم از ما می کرد

وانچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد

 

برگرفته از مقاله هاي گوناگون





تاريخ : پنج شنبه 27 بهمن 1390برچسب:منوچهر ارغوانی,عشق ایرانی,روز عشق ایرانی,,
ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 

خب دست نزن!!
 
15254083749812714511.jpg
 
 علی پهلوان، خواننده گروه موسیقی آریان،در کنسرتی که به همراه گروه برای ایرانیان مقیم لندن به منظور جمع آوری کمک برای مردم آفریقا داشتند،در میان اجرا از همه تماشاچیان خواست که سکوت محض برقرار کنند. سپس در حالیکه در سکوت کامل سالن دستهایش را با ریتمی آرام ولی پیوسته به هم می کوفت، برای این که مردم را متوجه عمق فاجعه گرسنگی در آفریقا کند، خطاب به تماشاچیان گفت: « هربار که من دستهام رو به هم می کوبم،  کودکی در افریقا می‌میره »
 از ردیف جلوی تماشاچیان، صدایی با لهجه غلیظ ترکی سکوت را شکست: «خب دست نزن پدر سگ! »




ارسال توسط سورنا

 

شماره تلفن 191

اگر خدای نکرده خیلی فوری نیاز به داروخانه پیدا کردید و به خاطر این که هول شده اید مغزتان قفل کرد و هیچی یادتان نیامد، این تلفن حسابی به دردتان می خورد. 191 با پرسیدن منطقه ای که در آن هستید، برایتان نام و نشانی همه داروخانه های نزدیک را می خواند...



ادامه مطلب...

ارسال توسط سورنا


ادامه مطلب...

تاريخ : پنج شنبه 27 بهمن 1390برچسب:آدمهای موفق,آدم موفق,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


بیوگرافی گوگوش
 
 بیوگرافی گوگوش
 

 


  فائقه آتشین ملقب به گوگوش در ۱۸ بهمن ۱۳۲۹ در خیابان سرچشمه تهران از پدر و مادر آذربایجانی که از مهاجران آذربایجان شوروی سابق بودند متولد شد.
  در سن دو سالگی پدر و مادرش از هم جدا شدند . گوگوش یک برادر تنی کوچکتر داشت که در سن ۲۴ سالگی براثر رماتیسم قلبی درگذشت و سه برادر ناتنی از پدرش و یک برادر و یک خواهر ناتنی از مادرش که پس از جدایی با یک مرد کلیمی ازدواج کرده بود دارد. در همسایگی آنها یک خانواده ارمنی زندگی می کردند که او را از کودکی با نام گوگوش صدا می زدند ، با اینکه گوگوش اسم مردانه ارمنی است اما این اسم برای همیشه ماندگار شد و بعدها که اوکار هنری را شروع کرد همین نام را روی خودش گذاشت.
 
بیوگرافی گوگوش
 
  پدر او صابرآتشین در کار نمایش بود و در آن سالها در سقاخانه ها برنامه اجرا می کرد در سالهای کودکی ، گوگوش همراه پدرش به محل کار او می رفت و تا سه سالگی همکار پدرش در عملیات آکروباتیک روی صحنه بود . در سه سالگی شیرین زبانی و استعداد زیادی از خودش نشان داد که چگونه می تواند کار آوازه خوانان و رقصندگان حرفه ای را تقلید کند وکم کم در برنامه های پدرش نقش اصلی را پیدا کرد و دو برابر پدرش دستمزد می گرفت. گوگوش در سن ۸ سالگی کارخوانندگی را در برنامه های « صبح جمعه رادیو ایران » شروع کرد پس از آن در سنین نوجوانی شروع به اجرای برنامه در کاباره های بزرگ تهران کرد. نخستین کاری که به طور مستقل اجرا کرد ترانه« قصه وفا» ساخته« پرویز مقصدی » بود. در پایان دهه پنجاه همراه با گسترش استفاده از تلویزیون و برنامه های موسیقی و رقص ، فضای تازه ای برای هنرنمایی های گوگوش بوجود آمد و او از این راه توانست به مشهورترین خواننده آن دوران تبدیل شود.  دامنه شهرت گوگوش و محبوبیت او خیلی زود از مرزهای ایران گذشت و در کشورهای پارسی زبان دیگر مثل افغانستان و تاجیکستان محبوبیت زیادی پیدا کرد. برای خیلی از مردم و علاقمندان در این کشورها گوگوش یکی از برجسته ترین سمبل های هنر ایرانی و هنرمندی بود که راه را برای شناسایی دیگران بازکرد. در دوران پربار اما کوتاه فعالیت های حرفه ای گوگوش درعرصه موسیقی پاپ در ایران او با ترانه سرایان و آهنگسازان متعددی همکاری کرد که بیشتر آنها شاید بهترین آثار خود را به زبان گوگوش و با کمک خلاقیت و توانایی های ویژه او توانستند به آهنگ های به یادماندنی تبدیل کنند.« واروژان ، پرویزمقصدی ، جهانبخش پازوکی ، حسن شمائی زاده ، شهریارقنبری و ایرج جنتی عطائی » هریک دوره ای کوتاه یا بلند اما بسیار موفق از همکاری با گوگوش را تجربه کرده اند.
  گوگوش پس از انقلاب از صحنه هنر دور شد و با وجود همه فشارها و شایعات ازایران خارج نشد و حتی یکبار نیز که برای دیدن فرزندش کامبیز قربانی از ایران خارج شد ولی دوباره به ایران بازگشت تا اینکه در سال ۱۳۷۹ پس از۲۲ سال سکوت ، نخستین کنسرت خود را در ترنتوای کانادا به روی صحنه برد و با آلبوم « زرتشت » شعری از« نصرت فرزانه » و آهنگی از خود گوگوش وگیتار« بابک امینی» به عالم هنر بازگشت.
 
بیوگرافی گوگوش
 
بیوگرافی گوگوش

 






ارسال توسط سورنا


ادامه مطلب...

تاريخ : پنج شنبه 27 بهمن 1390برچسب:چالش,تعلق,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا





ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 

سپندارمزگان(29 بهمن) یا والنتاین؟!

 شوربختانه چندیست که مردم ایرانزمین برگزاری جشن ها و آیین های بیگانه را نشانه ی پیشرفت, تمدن و فرهنگ می دانند و آرام آرام شاهد برپایی جشن کریسمس و والنتاین و... در کشوری هستیم که خود از هزاران سال پیش تاکنون پیشگام در این گونه مراسم و آیین ها بوده است. امروز به آرامی آراستن درخت کریسمس جای سفره ی هفت سین و خوان جشن مهرگان را می گیرد و یا «والنتاین» جای «سپندارمزگان» را یا کریسمس جای نوروز را. امروز آرام آرام, واژگانی چون hi , time , by , ok , sorry , Thanks , Merci جای واژگانی چون درود, زمان, بدرود, ببخشید!, سپاس را می گیرند!

این وادادگی فرهنگی بی گمان به انگیزه ی نداشتن آگاهی کافی جوانان از فرهنگ کهن, اصیل و با شکوه ایران است. بیگفتگوست که اگر جوانان و مردم از ریشه های جشن هایی چون جشن "شب چله, جشن سپندارمزگان, جشن مهرگان, جشن تیرگان, جشن نوروز, جشن سده, جشن چهارشنبه سوری و..." آگاه بودند هیچگاه به سراغ آیین های غیر ایرانی نمی رفتند!

برای نمونه جشنی به نام والنتاین (Valentine ) در روز 25 بهمن ماه (14 فوریه) چند سالیست چنان در میان ایرانیان گسترش یافته که در این روزها فروشگاه های کالاهای لوکس و کادویی نیز به گونه ای هماهنگ رنگ و بویی دیگر میابند. از هر کس درباره ی این جشن بپرسید, به سادگی داستان پادشاه رومی کلودیوس را بازخواهد گفت که: «کلودیوس بر این باور بود که, سربازهای مجرد سربازهای توانمند و بهتری هستند! بنابراین سربازان رومی را از هر گونه پیوند زناشویی بازمی داشت. در این میان کشیشی به نام والنتیوس(=والنتاین) پنهانی سربازان رومی را با دختران مورد نظرشان عقد می کرد. سرانجام او به زندان افتاده و در زندان دلباخته ی دختر زندانبان می گردد و در پایان نیز او را به جرم عاشقی به دار می آویزند و از آن پس, این روز را به یاد او گرامی می دارند و روز عشاق نامیده اند!»

 آیا براستی این داستان و افسانه ی آشفته و بی سر و ته, دَرخور تبدیل شدن به نماد عشق و دلدادگی در میان ایرانیان با آن فرهنگ و شهریگری کهن است؟! آیا با بررسی و تیزنگری در آداب و آیین کهن ایرانی/آریایی نمی توان نمادی زیباتر, خردمندانه تر و کهن تر را از دل فرهنگ سترگ ایرانی بیرون کشید؟

  بی گمان چنین خواهد بود. همانگونه که اروپاییان تحت تاثیر آیین کهن و دست کم 8 هزار ساله ی آریایی/میترایی به دروغ و با شیوه ای زیرکانه توانستند زادروز حضرت مسیح را با زادروز مهر/میترا یکی کرده و آیین هایی چون : فدیه, نیاز, روزه, رستاخیز, حساب و میزان, دوزخ و برزخ و... نیز مراسم و آدابی چون عشا ربانی, غسل تعمید, ناقوس زدن و نوازندگی به هنگام نیایش را از آیین مهر ِ ایرانی وام بگیرند, بیگفتگوست که در فرهنگ کهن ایران می توان به جایگزینی دَرخور برای جشن تازه از ره رسیده و بیگانه ی والنتاین برخورد.

  نخست باید گوشزد نمود که در ایران باستان هر 30 روز ماه, برای خود یک نام ویژه داشتند. برای نمونه: روز یکم هر ماه «اورمزد», روز دوم هر ماه «بهمن», روز شانزدهم هر ماه «مهر» بود که هر زمان, نام ماه جاری با روز آن یکی می گشت, آن روز را جشن می گرفتند. برای نمونه: مهرروز از مهرماه, جشن مهرگان(16 مهر) و یا بهمن روز از بهمن ماه جشن بهمنگان(2 بهمن) و... چنین بود که ایرانیان همواره هر ماه در یک محیط خانوادگی و به دور از هرگونه کژروی, گردهم آمده و با این کار روح شادی و شادابی و همبستگی را گسترش می دادند.

 با این پیش زمینه و روشنگری کوتاه, به سراغ جشن اسپندگان/سپندارمزگان می رویم. روز پنجم هر ماه در ایران باستان «سپنته آرمئیتی» یا «سپندارمز» نام دارد. پس بنابراین, در آیین کهن ایران, روز پنجم از اسفندماه جشنی برپا می گردد به نام جشن «اسپندگان» یا «سپندامزگان».(امروزه با توجه به وجود شش ماه 31 روزه در گاهشماری کنونی, این جشن در روز 29 بهمن ماه بگزار می گردد)

  ویژگی این جشن است که به نام «سپنته آرمئیتی» یا فروزه ی از خود گذشتگی و فروتنی و مهر بی پایان ، مزین است. این روز با زمین در پیوند سَرراست و زمین نشانی از عشق, دلدادگی و فروتنی است. زمین در فرهنگ کُهن و پُربار ایرانی نمادی از عشق و دلدادگیست. در این روز رسم بر این است که زنان به شوهران خود هدیه پیشکش کرده و مردان نیز زنان و دختران را گرامی داشته و به آنها هدایایی پیشکش کنند.

  پس همانگونه که آشکار شد, ایرانیان خود هزاران سال پیش از دیگر ملتها, آغازگر و بنیانگزار چنین مراسمی بودند و برگزاری آیین های بیگانه و تازه از ره رسیده ی غربی, نشانی از ناآگاهی و خودباختگی فرهنگیست. آشکار است کشور و ملت ایران با شهریگری بیش از 8 هزار سال, نیازی به وام گیری نابخردانه از مراسم و آداب بیگانگان ندارد. تنها بسنده است که به فرهنگ کهن و اصیل ایرانی رجوع و با آن آشنا گردیده و در راه زنده سازی آنها بکوشیم.





ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا
آخرین مطالب
آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی