قطع بی رویه درختان شهر کویری کرمان !
نارونها ایستاده می میرند
در حالی فضای سبز کرمان هم اکنون از لحاظ کمی و کیفی از وضعیت مطلوبی برخوردار نیست که اخیرا شهروندان کرمانی شاهد قطع بی رویه درختان در سطح شهر هستند. به گزارش خبرنگار مهر، طی ماههای اخیر به کرات مشاهده شده که درختان شهر کرمان که حتی برخی نزدیک به نیم قرن هم عمر داشته اند به دلایل مختلف، اعم از انجام پروژه های عمرانی در حال تخریب هستند کما اینکه در همین مدت پارکی که در سه راه احمدی شهر بود هم به طور کامل تخریب و درختان آن قطع شد.
بنام خدا
|
||
|
||
|
||
خبرنگار امرداد - آفتاب یزدانی : | ||
«چرا قانون به فرياد دخمهی زرتشتيان، نمی رسد؟» عنوان نخست دويستوشصتوسومين شماره امرداد است. دويستوشصتوسومين شماره امرداد را كه از امروز در دسترس دوستداران است، در رويهی نخست خود دربارهی دستاندازی سازمان آب منطقهای يزد به حريم دخمه با معاون سازمان ميراثفرهنگی يزد، محمدعلی دادخواه، وكيل و پروين فرخانی، فرنشين انجمن زرتشتيان يزد، در اين باره به گفتوگو نشسته است. |
بنام خدا
|
||
|
||
|
||
|
||
خبرنگار امرداد - میترا دهموبد : | ||
عكسي از عكسهای سيما مهرآذر، عكاس امرداد، در چهل و چهارمین مسابقه و نمایشگاه بینالمللی عکاسی FOTOFORUM RUZOMBROK 2011 در کشور اسلواکی پذيرفته شد. |
اینجا تهران است، باور كنید!
تهران - میدان تجریش / این میدان در شمال شهر قرار دارد... زمستان بر سر بی خانمان های تهران چه می آید؟!
بنام خدا
|
||
|
||
|
||
|
||
خبرنگار امرداد - اشکان خسرو پور : | ||
نوشتار جوان زرتشتی به بزرگترين كنفرانس مهندسی مكانيک جهان راه يافت. ويشتاسب بهآفرين، جوان زرتشتی كه در رشتهی مكانيک، گرايش «جامدات» در دانشگاه سراسری يزد، درس می خواند، بايد براي ارايهی نوشتارش در زمينهی «اتلاف بار از واگنهای باربری قطار به واسطهی باد»، در كنفرانس ASMEكه ماه آينده در دنور آمريكا برگزار خواهد شد، شركت كند. اين جوان ٢٢ ساله در گفتوگو با خبرنگار امرداد دراين باره گفت: «طرح ما كه نزديک به ٣ ميليون تومان هزينه دربرداشته، به بررسی اتلاف انرژی كه به واسطه وزش باد بر واگنهای قطار اعمال می شود، خواهد پرداخت. اين طرح با ياری محمد جهانمهر، يكی از دوستانم و با راهنمايی «جليلی» و «فقيه»، دو تن از استادان دانشگاه سراسری يزد، پس از گذشتن نزديک به يک سال و دو ماه آزمايش و پژوهش به پايان رسيد.» آنگونه كه اين نوجوان زرتشتی می گويد، كنفرانس ASME هر ساله پذيرای كسانی است كه در زمينهی دانش مكانيک، سخن تازهای برای گفتن داشته باشند، خواه دانشجو باشند يا استاد دانشگاه. بخشی از هزينههای اين پژوهش از سوی پارک علم و فناوری يزد پرداخت شده است. كنفرانس ASME، بزرگترين كنفرانس مهندسی مكانيک جهان، همايشی در راستای بهبود وضعيت زندگی در جهان است. اين همايش می كوشد تا با پذيرش نوشتارهايی در زمينههای گوناگون مهندسی مكانيک وضعيت زندگی انسان را بهبود ببخشد. |
بنام خدا
پیام بیل گیتس و اوباما برای درگذشت آقای جابز
شرکت اپل اعلام کرده که استیو جابز، مدیرعامل سابق این شرکت و یکی از بنیانگذاران آن که اخیرا به علت بیماری کناره گیری کرده بود، درگذشته است.
باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا در بیانیه ای نسبت به آقای جایز که او را "یکی از بزرگترین نوآوران آمریکا" خواند ادای احترام کرده است.
کامپیوترهای مکینتاش، "آی فون"، "آی پاد" و "آی پد" از محصولاتی است که استیو جابز در تولید و عرضه آنها به بازار نقش مهمی داشته و از طریق این محصولات پرطرفدار، اپل را به یکی از پرسودترین شرکت های آمریکا و دنیا تبدیل کرده است.
شرکت اپل طی بیانیه ای اعلام کرده است: "اپل یک نابغه بینش ور و مبتکر و جهان یک انسان خارق العاده را از دست داد."
اپل می گوید که آقای جابز روز چهارشنبه از دنیا رفت. او ۵۶ ساله بود.
بنا بر گزارش ها، استیو جابز به سرطان لوزالمعده مبتلا بود.
مرگ آقای جابز یک روز پس از رونمایی نمونه جدید تلفن همراه آیفون رخ داده است.
استیو جابز از ماه ژانویه سال جاری در مرخصی بسر می برد.
او در نامه استعفای خود نوشته بود: "همواره گفته ام اگر روزی فرا برسد که نتوانم به وظایف و انتظاراتی که از من به عنوان مدیرعامل اپل می رود عمل کنم، خودم اولین کسی خواهم بود که این موضوع را به شما اطلاع خواهم داد. متاسفانه این روز فرا رسیده است."
استیو جابز از بنیانگذاران اپل در سال ۱۹۷۶ بود اما در سال ۱۹۸۵ آن را ترک کرد.
وی در سال ۱۹۹۷ به اپل بازگشت و در سال ۲۰۰۰ بار دیگر مدیریت تمام وقت آن را به عهده گرفت.
تیم کوک، یکی از مدیران ارشد اپل، پس از آقای جابز مدیرعامل جدید اپل شده است.
استیو جابز در اواخر ماه ژوئن سال ۲۰۰۹ پس از یک مرخصی درمانی شش ماهه فعالیت های کاری خود را مجددا آغاز کرده بود.
پزشکان در سال ۲۰۰۴ تشخیص دادند که آقای جابز به سرطان لوزالمعده مبتلاست.
واکنش ها
باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا در بیانیه ای ضمن ابراز اندوه از مرگ استیو جابز نوشت: "استیو یکی از بزرگترین نوآوران آمریکا بود - آنقدر شجاعت داشت که طور دیگری بیاندیشد، آنقدر جسارت داشت که بداند می تواند جهان را تغییر دهد، و آنقدر استعداد داشت که آن را عملی کند."
او نوشت: "او با ساختن یکی از موفق ترین شرکت های جهان از پارکینگ خانه اش، روحیه خلاق آمریکایی را به نمایش گذاشت. او با شخصی کردن کامپیوترها و قرار دادن اینترنت در جیب ما، انقلاب اطلاعات را نه تنها قابل دسترسی بلکه شهودی و لذت بخش کرد.... استیو دوست داشت بگوید هر روز را طوری زندگی می کند که انگار آخرین روز زندگی اش است. به همین خاطر، او زندگی را دگرگون کرد، بعضی صنایع را از نو تعریف کرد، و به یکی از نادرترین دستاوردها در تاریخ بشر دست یافت: او شیوه دیدن جهان برای هر یک از ما را عوض کرد."
"جهان یک انسان صاحب بینش را از دست داده است. و شاید هیچ تعریفی بالاتر از این نباشد که بخش بزرگی از جهان از طریق دستگاهی که او اختراع کرد از درگذشت او آگاه شد."
آقای اوباما با لورن همسر آقای جابز و خانواده او ابراز همدردی کرد.
بیل گیتس بنیانگذار مایکروسافت از رقبای بزرگ اپل نوشت: "جهان به ندرت شاهد کسی با این همه تاثیر است. تاثیر کارهای او تا نسل ها احساس خواهد شد. برای کسانی که مثل که با او کار کرده اند، این افتخاری فوق العاده بوده است."
آرنولد شوارتزنگر هنرپیشه و فرماندار سابق کالیفرنیا نوشت: "استیو هر روز زندگی اش رویای کالیفرنیا را زندگی کرد و جهان را تغییر داد و به همه ما الهام بخشید."
مارک اندرسون سرمایه گذار نوشت: "استیو بهترینِ بهترین ها بود. مثل موتزارت و پیکاسو، شاید هرگز مثل او زاده نشود."
بنام خدا
استیو جابز- مردی که در ذهنها میماند
اپل، یک نابغه افسانه ای و دنیا یک انسان خارقالعاده را از دست دادهاست. بعضی از ما که شانس آشنایی از نزدیک با استیو را داشتهایم داغدار از دستدادن یک دوست صمیمی و یک مدیر با روحیه هستیم. بنا کردن چنین شرکتی فقط از او بر میآمد و روح او همیشه پایهای برای استواری اپل خواهد بود.
( متن اعلام شده اپل پس از مرگ استیو جابز )
(1955-2011)
بنام خدا
ویژگی کلیدی که خانمها در آقایان میجویند
در یک تحقیق آنلاین جدید بر روی زنان، از 40 ویژگی، زنان 5 ویژگی که در مرد ایدآل میبینند را انتخاب کردند. برای اینکه بدانید این ویژگیها چه هستند، چرا تا این اندازه اهمیت دارند و چطور خانمها میتوانند به این سرعت و راحتی این ویژگیها را در مردی ارزیابی کنند، مقاله را تا انتها مطالعه کنید.
بنام خدا
رازهایی برای رسیدن به حقیقت زندگی
راز نخست: تمامی آنچه به منظور خوشحالی و خوشبختی واقعی بدان نیاز داریم، در درون ماست. راز دوم: تصویر ذهنی درست از خود، ما را به حقیقت زندگی رهنمود میکند. هر انسانی، یک تصویر ذهنی از خود دارد که من کیستم و چه میتوانم انجام دهم. تصویر ذهنی هر انسانی، پایهی اصلی شخصیت و رفتارهای اوست. بهعبارت دیگر، تصویر ذهنی ما از خود، نشانهای از احساس فضیلت و بزرگی ماست و نشانمیدهد که چه کارهایی از ما ساخته است و چه کارهایی از ما ساخته نیست. انسانها حقیقت زندگی را با تصویرهای ذهنی خود میسازند. آری تصویر ذهنی زیبا از خود، موفقیتها را میسازد و موفقیتها، باعث بهتر شدن تصویر ذهنی انسان از خود میگردد. تصویر ذهنی ما از خودمان، نمادی از مجموعهی باورهای ما در فضای زندگی است. راز سوم: آرمان زندگانی، آن است که تمام تواناییهای بالقوهی خود را بهعنوان یک انسان خودشکوفا بشناسیم و آنها را شکوفا کنیم و بهترین خویشتن خویش را از خود ظاهر کنیم و به بیشترین رشد و شکوفایی برسیم. راز چهارم: تغییر در وجود، نهتنها ممکن و میسر است بلکه اجتنابناپذیر است زیرا تا ما تغییر نکنیم، زندگیمان تغییر نمیکند. انسانهای سعادتمند، مرتباً میشوند و میروند زیرا تا نشوی، نمیشود و تا نروی، نمیرسی. راز پنجم: تمام مشکلات، موانع و مصائب زندگی، درواقع درسهایی هستند که به انسان میآموزند و انسان را میسازند. آنها فرصتهایی در لباس مبدلاند. حتی گاهی مشکلات، الطاف خفیهی خداوند هستند که باعث رشد و شکوفایی انسان میشوند. پس آنها را گرامی بداریم و از آنها بیاموزیم. راز ششم: تلقی ما از واقعیت، ساخته و پرداختهی فکر و ذهن ماست. پس واقعیتهای زندگی ما میتوانند با اندیشههای ما تغییر کنند. بنابراین مراقب اندیشههای خود باشیم تا واقعیت زندگیمان را زیباتر کنیم. راز هفتم: ترس و تردید، سرزندگی و نشاط را از انسان میرباید. با باورهای عالی و توکل بر خداوند، هرگونه ترس و تردید را از فضای فکر خود دور کنیم و در وادی یقین و عشق، محکم و استوار به جلو برویم و زندگی پرحاصلی را در محضر خدا و کائنات خلق کنیم. راز هشتم: مادامی که خودمان را دوست نداشته باشیم و به خودمان عشق نورزیم، نمیتوانیم به کسی عشق بورزیم و از عشق دیگران نسبت به خود بهرهای ببریم. پس گوهر عشق را ابتدا به خود تقدیم کنیم تا بتوانیم مظهر عشقورزی برای دیگران باشیم. راز نهم: تمامی ارتباطات ما با کائنات و دیگران، آیینههایی هستند که خود ما را نشان میدهند و تمامی مردم، آموزگاران ما بهحساب میآیند. پس با خودباوری و اعتمادبهنفس، زیباترین رابطهها را برقرارکنیم و از کلید طلایی ارتباطات، برای باز کردن هر درِ بستهای در زندگی استفاده کنیم و موفق شویم. راز دهم: خوشبختی واقعی در زندگی، در نحوهی واکنش ما در مقابل رخدادها و حوادث زندگی است نه در بخت و اقبال. بنابراین خود را مسؤول زندگی خود بدانیم و تقصیر را به عهدهی دیگران نیندازیم تا بتوانیم با واکنش های مناسب، حقیقت زیبای زندگی را به واقعیت قابل قبول تبدیل کنیم و به خوشبختی و سعادت برسیم. راز یازدهم: حقیقت زندگی، بر مبنای عشق الهی استوار است. انسانهای موفق و کامیاب، وجود خود را با عشق الهی، جذاب و منور میکنند و با تقدیم عشق به انسانهای دیگر و به کل کائنات، به زندگی سعادتمندانهای میرسند. راز دوازدهم: از آنجایی که انسانها در مسیر زندگی گاهی از اجرای درست قانونمندیهای زندگی غافل میشوند و با اندیشههای غلط و القائات منفی دیگران، از مسیر درست زندگی به بیراهه میروند، بنابراین ارزیابی مستمر کیفیت زندگی و اصلاح لحظهبهلحظهی خود، میتواند انسان را در مسیر درست و رسیدن به حقیقت زندگی هدایت کند. زیباترین معیار ارزیابی کیفیت زندگی، این است که در پایان هر روز، از خود سؤال کنیم که آیا من روز پرحاصلی داشتم و از لحظههای زندگی خود لذت بردم؟
بنام خدا
خدایا چرا من ؟
آرتوراش قهرمان افسانه ای تنیس هنگامی که تحت عمل جراحی قلب قرار گرفت، با تزریق خون آلوده، به بیماری ایدز مبتلا شد طرفداران آرتور از سر تا سر جهان نامه هایی محبت آمیز برایش فرستادند.
یکی از دوستداران وی در نامه خویش نوشته بود: “چرا خدا تو را برای ابتلا به چنین بیماری خطرناکی انتخاب کرده؟”
آرتور اش، در پاسخ این نامه چنین نوشت:
در سر تا سر دنیا بیش از پنجاه میلیون کودک به انجام بازی تنیس علاقه مند شده و شروع به آموزش می کنند.
حدود پنج میلیون از آن ها بازی را به خوبی فرا می گیرند.
از آن میان قریب پانصد هزار نفر تنیس حرفه ای را می آموزند
و شاید پنجاه هزار نفر در مسابقات شرکت می کنند
پنج هزار نفر به مسابقات تخصصی تر راه می یابند.
پنجاه نفر اجازه شرکت در مسابقات بین المللی ویمبلدون را می یابند.
چهار نفر به مسابقات نیمه نهایی راه می یابند.
و دو نفر به مسابقات نهایی.
وقتی که من جام جهانی تنیس را در دست هایم می فشردم هرگز نپرسیدم که “خدایا چرا من؟”
و امروز وقتی که درد می کشم، باز هم اجازه ندارم که از خدا بپرسم :”چرا من؟
بنام خدا
استادى از شاگردانش پرسید: چرا ما وقتى عصبانى هستیم داد میزنیم؟ چرا مردم هنگامى که خشمگین هستند صدایشان را بلند میکنند و سر هم داد میکشند؟ آیا نمیتوان با صداى ملایم صحبت کرد؟ چرا هنگامى که خشمگین هستیم داد میزنیم؟ آنها براى این که فاصله را جبران کنند مجبورند که داد بزنند. هر چه میزان عصبانیت و خشم بیشتر باشد، این فاصله بیشتر است و آنها باید صدایشان را بلندتر کنند. آنها سر هم داد نمیزنند بلکه خیلى به آرامى با هم صحبت میکنند. چرا؟ چون قلبهایشان خیلى به هم نزدیک است. فاصله قلبهاشان بسیار کم است آنها حتى حرف معمولى هم با هم نمیزنند و فقط در گوش هم نجوا میکنند و عشقشان باز هم به یکدیگر بیشتر میشود. دلیل داد زدن!!!
(فوق العاده خواندنی)
شاگردان فکرى کردند و یکى از آنها گفت: چون در آن لحظه، آرامش و خونسردیمان را از دست میدهیم.
استاد پرسید: این که آرامشمان را از دست میدهیم درست است امّا چرا با وجودى که طرف مقابل کنارمان قرار دارد داد میزنیم؟
,شاگردان هر کدام جوابهایى دادند امّا پاسخهاى هیچکدام استاد را راضى نکرد.
سرانجام او چنین توضیح داد: هنگامى که دو نفر از دست یکدیگر عصبانى هستند، قلبهایشان از یکدیگر فاصله میگیرد.
سپس استاد پرسید: هنگامى که دو نفر عاشق همدیگر باشند چه اتفاقى میافتد؟
استاد ادامه داد: هنگامى که عشقشان به یکدیگر بیشتر شد، چه اتفاقى میافتد؟
سرانجام، حتى از نجوا کردن هم بینیاز میشوند و فقط به یکدیگر نگاه میکنند. این هنگامى است که دیگر هیچ فاصلهاى بین دلهاى آنها باقى نمانده باشد
بنام خدا
سیاستمدار
یک سیاستمدار کسی است که می تواند به شما بگوید به جهنم بروید منتها به نحوی که شما برای این سفر لحظه شماری کنید.
مشاور
یک مشاور کسی است که ساعت شما را از دستتان باز می کند و بعد به شما می گوید ساعت چند است.
حسابدار
یک حسابدار کسی است که قیمت هر چیز را می داند ولی ارزش هیچ چیز را نمی داند.
بانکدار
یک بانکدار کسی است که هنگامی که هوا آفتابی است چترش را به شما قرض می دهد و درست تا باران شروع می شود آن را دوباره می خواهد.
اقتصاددان
یک اقتصاددان کسی است که فردا خواهد فهمید چرا چیزهایی که دیروز پیش بینی کرده بود امروز اتفاق نیفتاد.
روزنامه نگار
یک روزنامه نگار کسی است که %50 از وقتش به نگفتن چیزهایی که می داند می گذرد و %50 بقیه وقتش به صحبت کردن در مورد چیزهایی که نمی داند.
ریاضیدان
یک ریاضیدان مرد کوری است که در یک اتاق تاریک بدنبال گربه سیاهی می گردد که آنجا نیست.
فیلسوف
یک فیلسوف کسی است که برای عده ای که خوابند حرف می زند.
روانشناس
یک روانشناس کسی است که از شما پول می گیرد تا سوالاتی را بپرسد که همسرتان مجانی از شما می پرسد.
جامعه شناس
یک جامعه شناس کسی است که وقتی ماشین خوشگلی از خیابان رد می شود و همه مردم به آن نگاه می کنند، او به مردم نگاه می کند.
هنرمند مدرن
یک هنرمند مدرن كسی است كه رنگ را بر روی بوم می پاشد و با پارچه ای آن را بهم می زند و سپس پارچه را در معرض تماشای هنردوستان می گذارد.
برنامه نویس
یک برنامه نویس کسی است که مشکلی که از وجودش بی خبر بودید را به روشی که نمی فهمید حل می کند.
مسئول فروش
یک مسئول فروش کسی است که كاری ندارد كه كار چیست فقط به دنبال فروش كردن است.
مدیر
یک مدیر کسی است که می خواهد هر چه سریعتر كارهای محول شده به خودش را بین دیگران تقسیم كند و وقتی كاری خراب شد به دنبال كسی باشد كه به گردن او بیاندازد.
بنام خدا
با سه هزار میلیارد تومان چه کارها که نمیشه کرد ...
در ابتدا خبر کوتاه بود: "اختلاس سههزار میلیارد تومان توسط یک نفر از بانکهای ایران" ! گرچه این فساد مالی در ابتدا آنقدر عجیب و غیرقابل باور بود و با انکار و تکذیب های برخی افراد این ناباوری را دوچندان می کرد ولی با تأیید مسئولان بانکی کشور همگان را در شوک فرو برد که چطور امکان سوء استفاده گروه سرمایه گذاری امیرمنصور آریا از ابزارهای تأمین مالی بانکی بوجود آمده و چگونه یک نفر توانسته در چنین حجم گسترده ای از منابع کشور اختلاس کند؟!
بگذریم که هنوز ابعاد این موضوع به طور كامل منتشر نشده و مشخص هم نیست که از کی این پروژه آغاز گردیده و مهمتر اینکه چگونه لو رفته است. اما از چگونگی این اختلاس کم سابقه و بزرگ که بگذریم با نگاهی مقایسهای و برای درک عمق فاجعه میتوان چرتکه ای ساده انداخت و فهمید که با 3.000.000.000.000 تومان چه کارها که نمبشود کرد ...
- میتوان ۳۰ هزار واحد آپارتمان ۵۰ متری خریداری کرد.
میانگین قیمت هر متر در تهران دو میلیون تومان است.
- میتوان ۶۷ میلیون فقره به افراد تحت پوشش کمیته امداد پرداخت کرد.
حقوق ماهانهی هر تحت پوشش ۴۵ هزار تومان است.
- میتوان ۳۵۳ هزار پراید خریداری کرد.
قیمت هر پراید حدود هشت میلیون و ۵۰۰هزار تومان است.
- میتوان ۴۲۸ هزار و ۵۷۱ وام خودرو پرداخت کرد.
بانکها اغلب وام هفتمیلیون تومانی برای خرید خودرو میدهند.
- میتوان ۶۰۰ هزار شغل خانگی ایجاد کرد.
برای اشتغال خانگی پنجمیلیون تومان وام داده می شود.
- میتوان ۱۰۰ هزار شغل پایدار ایجاد کرد.
برای ایجاد هر شغل پایدار ۳۰میلیون تومان باید هزینه کرد.
- میتوان به ۹ میلیون و ۸۲ هزار و ۶۵۲ کارگر حقوق پرداخت کرد.
حداقل حقوق کارگران برای سال ۹۰ چیزی نزدیک ۳۳۰هزار و ۴۰۰تومان است.
- میتوان ششبار صنعت نساجی را نوسازی کرد.
برای نوسازی صنعت نساجی به ۵۰۰میلیون دلار نیاز است.
- میتوان ۱۲میلیون دانشآموز را تحت پوشش قرار داد.
سرانه هر دانشآموز با محاسبه انرژی ۲۵۰هزار تومان محاسبه شده است.
- میتوان طی دو سال، شهروندان ایرانی را بطور رایگان درمان کرد.
سرانه درمان برای ایران پنجدرصد حداقل حقوق کارگران است.
- میتوان ۲۷میلیون و پانصد هزار بشکه نفت خریداری کرد. (درآمد ۱۴روز فروش نفت ایران)
قیمت هر بشکه نفت صادراتی ایران ۱۰۹ دلار است.
- میتوان برای ۲۴سال به صادرکنندگان جایزه پرداخت کرد.
بدهی دولت برای جوایز صادراتی از سال ۸۶ تاکنون به رقم ۴۵۰میلیارد تومان شده است.
- میتوان ۶۰۰هزار زندانی را آزاد کرد.
آن دسته از زندانیهایی که تعهدی کمتر از پنجمیلیون تومان دارند.
- میتوان ۷۵هزار کلاس درس تحویل آموزش و پرورش داد.
با ۴۰میلیون تومان میتوان بین ۲۰ تا ۳۰ کلاس درس برای دانشآموزان ساخت.
- میتوان پنجمیلیون و ۲۰۰هزار سکه خریداری کرد.
در حال حاضر هر سکه حدود ۶۰۰ هزار تومان است.
- میتوان ۶۰۰ میلیون پرس غذا خریداری کرد.
قیمت میانگین هر پرس غذا پنجهزار تومان است.
- میتوان در یک دوره به ۶۷ میلیون نفر از شهروندان ایران یارانه داد.
۱۰ کار مبتذل که هر روز شاهد آن هستیم!
۱- غیبت و دخالت در امور خصوصی و شخصی دیگران
یکی از سوژه های اصلی محاورات که به شدت بین مردم مرسوم شده است عمل زشت غیبت می باشد. این روزها زمانی که افراد همدیگر را ملاقات می کنند و یا در میهمانی ها حاظر میشوند عملاً حرفی جز غیبت کردن درمورد دیگران ندارند و با هیجان کامل به این کار مبادرت می کنند. برخی هم به خود اجازه میدهند در حریم خصوصی ترین مسائل دیگران وارد شوند و به امر و نهی و دخالتهای بی مورد بپردازند.
۲- عدم رعایت حق عابرین پیاده
در اکثر نقاط دنیا دیدن یک عابر پیاده در خیابان به معنای فرمان ایست و احتیاط برای راننده مقابل است در صورتیکه در ایران برخی رانندگان به محض دیدن عابر پیاده سرعت خود را بیشتر نموده و بدون لحاظ کردن مسائل ایمنی و حق تقدم با بی رحمی تمام و با ایجاد رعب و وحشت برای عابرین پیاده به مسیر خود ادامه میدهند.
۳- حفظ نشانه های نو بودن کالا
همسایه تان اتومبیلی نو خریداری کرده اما بعد از سپری شدن یک هفته هنوز برچسب شماره اولیه که بصورت تکه کاغذی روی شیشه جلو چسبیده است را جدا نکرده و حتی فومهایی که بصورت ضربه گیر در اطراف دربهای ماشین نصب شده است کماکان وجود دارند. دوستتان نیز بعد از گذشت یک هفته هنوز برچسب روی نمایشگر گوشی موبایل جدیدش را جدا نکرده!
۴- تنبلی و از زیر کار در رفتن
متوسط ساعت مفید کار در ایران کمتر از یک ساعت و سی دقیقه میباشد که دلیل آن نبودن فرهنگ کار، فقدان انگیزه، تنبلی و بی مسئولیتی افراد است. این امر باعث نارضایتی ارباب رجوع، پایین آمدن کارایی و بهره وری و در کل کاهش پیشرفت ملی خواهد شد. در اغلب شرکتها، ادارات و سازمانها اینگونه باب شده که کسی زرنگ و با ذکاوت است که تا حد امکان از انجام مسئولیتهایش شانه خالی کند و کم کاری را استراتژی اصلیش بداند و در عین حال حقوق و مزایایش را بصورت تمام و کمال دریافت نماید. کارمندان هیچ تلاشی در راستای بالابردن کیفیت و راندمان شرکت انجام نداده و در عین حال انتظار بالا رفتن درآمد خود را دارند. به ارباب رجوع کمتر احترام گذارده میشود و طلب کارانه با وی برخورد میشود.
۵- تجمل گرایی و مصرفی شدن
امروزه شاهد آن هستیم که جامعه با سرعتی باور نکردنی به سوی مصرفی شدن در حال حرکت است. افراد بجای سرمایه گذاری پول خود در مکان مناسب و برای تولید بیشتر و اشتغال زایی ملی، ترجیح میدهند با خرید اتومبیلهای گران و کالاهای لوکس مصرفی ظاهری معقول کسب نموده و اعتبار خود را در بین اطرافیانشان بالا ببرند. چشم و هم چشمی های فراوان، گرفتار وامها و قرضهای سنگین شدن و استرس از جمله پیامدهای این مسئله است. اکثر مردم خوشبختی را در تجملات و برتری مالی می دانند و بین نیازها و خواسته هایشان تمایزی قائل نمی شوند. مسابقات و رالی خرید امری ناپسند ولی متداول در جامعه ایرانی است.
۶- فقدان فرهنگ تشکر و احترام
از کوچه و خیابان گرفته تا دانشگاه و محل کار و اماکن عمومی، کمتر شاهد شنیده شدن جملاتی مانند ?از لطف شما ممنونم?، ?خواهش میکنم?، ?اختیار دارید?، ?تمنا می کنم?، ?بفرمایید?، ?بزرگوارید?، ? هستیم. بجای آن فضای زیرآب زنی، استفاده از الفاظ ناشایست، بی حرمتی به افراد مسن، به سخره گرفتن افراد، بالا بردن تن صدا،? امری متداول شده است. مردم باید بیاموزند احترام به دیگران، احترام به هویت ملی یک کشور محسوب میشود. اگر افراد یک مملکت به یکدیگر احترام نگذارند چگونه میتوانند انتظار کسب احترام از ملتهای دیگر را داشته باشند؟!
۷- عدم رعایت نظافت شخصی و شهری
احتیاج به توضیح ندارد که متاسفانه نظافت شخصی و اجتماعی از طرف برخی افراد جامعه رعایت نمیگردد. از طرز لباس پوشیدن تا بوی بدن و دهان و آرایش موها گرفته تا ریختن زباله در محیطهای شهری و تفریحی.
۸- درگیری در صف و نوبت
صف ها هرکجا و به هر علتی که تشکیل شوند معمولاً تبدیل به جولانگاه بی نظمی، درگیری، فحاشی و هتاکی عده ای از افراد به اصطلاح ?زرنگ? خواهند شد. حفظ نظم و ترتیب در صف نشان دهنده بالا بودن رتبه اجتماعی و فرهنگ کسانی است که در صف حضور دارند. متاسفانه شاهد آن هستیم که در برخی امور مذهبی و خیریه مانند سرو غذای نذری نیز چنین بی نظمی ها و زد و خوردهایی بوجود می آیند. احتمالاً باید برخورد کرده باشید در مجالس عروسی گاهی زمان سرو شام جمعیت با چه سرعتی به سمت میز سلف سرویس هجوم می آورند!
۹- پرورش اندام برای رعب و ترس
شاید دیده باشید پسرانی که با اندامهای پرورش یافته و عضلانی درحالی که بازو و سینه های خود را در معرض نمایش گذاشته اند با چهره ای مهاجم و آماده درگیری در همه جا پرسه می زنند! آنها با نگاه خود اطرافیانشان را به مبارزه می طلبند! چه نکوهیده است زمانی که برخی افراد انگیزه های اصلی ورزش و تناسب را فراموش کرده و صرفاً برای عرض اندام، قلدری و جلب توجه در سطح جامعه اقدام به حجیم کردن عضلات خود می کنند.
۱۰- اسراف، اسراف، اسراف!
اسراف یعنی زیاده روی در مصرف، بیهوده مصرف کردن، بیش از نیاز مصرف کردن، مصرف کنترل نشده، دور ریختن چیزی که میتوان از آن استفاده کرد. کافیست با محاسباتی ابتدایی متوجه شوید که میزان اسرافی که در کشور به عناوین مختلف همه روز در حال انجام است اگر جلوگیری می شد، چه میزان در صرفه جویی خانوادگی و ملی اثر می گذاشت و مشکلات چه تعداد از مردم حل می شد.
بنام خدا
اَرداویراف نامه، شرححال مردی پاکدین
پژوهش در نوشتههای باستانی از سه دید دینی، تاریخی و زبانشناسی ارزش بالایی دارد. یکی از نوشتههای باارزش پهلوی «ارداویرافنامه» است. «ارداویرافنامه» دارای 8800 واژه و 101 بخش میباشد. کتاب شرححال مردی پاکدین است که از جهان مادی به جهان مینوی میرود و نتیجهی کارهای نیک و بد مردمان در آن جهان را میبیند. هرچند متن نوشته که برگرفته از روزگار ساسانی است ارزش ادبی چندانی ندارد و بدون زیبایی و عصارهی شعری است، اما از بسیاری جهتها همانگونه که در بالا یادآور شد، دارای ارزشهای والایی است.
نام این کتاب از سه واژه ترکیب یافته است. پارهی نخست، که با اختلاف «اَرتای»، «اَرتاک»، «اَردای» و «اَرداگ» خوانده شده همسنگ «اَشه» در اوستا و «رَته» در سانسکریت بهمعنی راستی و درستی و پاکی است. واژگانی چون «اَشَهوَهیشتا»(= اردشیر) و «اَرتَهپان»(= اردوان) از این ریشه هستند. پارهی دوم، «ویراف» از ریشهی «ویرَه» اوستایی، بهمعنی مرد، هوش، خرد، دریافت و حافظه آمده. با این توضیحات معنی واژهی «ارداویراف» به مرد سپنت یا دارندهی هوش و خرد سپنت، میشود.
همانگونه که در مقدمه آورده شد این نامه دارای 101 بخش میباشد. از سه بخش نخست که مقدمهی داستان است، روشن است «ارداویراف» در روزگار «اردشیر بابکان» میزیسته است. اما چون در مقدمههای(سه بخش نخست) موجود اختلافهایی دیده میشود، پژوهشگران بر این باورند که زمان داستان و زمان نگارش آن یکسان نبوده است. زمان زندگی «ارداویراف» را باتوجه به نامی که از «آذرباد مهراسپندان» در کتاب آمده، از میانهی سدهی چهارم میلادی تا 650 میلادی میدانند. شوندی (:دلیل) که داستان را جدیدتر از آن نمیدانند این است که، در کتاب از یورش «اسکندر گُجستک» و روزگار «سُلوکی» و «پارتی» سخن رفته است، اما هیچ سخنی از یورش تازیان به ایران در آن دیده نمیشود، پس اَرداویراف باید پیش از یورش تازیان میزیسته است. با این وجود با توجه به نامبردن کتاب «دینْکرد» در بخش نخست «ارداویرافنامه»، روزگار نگارش «ارداویرافنامه» باید از نیمهی سدهی نه میلادی و پس از آن باشد. البته با توجه به وجود نسخهی دستنویس که در سالهای نخستین سدهی چهارده نوشته شده است، روشن میشود که زمان نگارش کتاب در این بازهی (=فاصله) زمانی بوده است.
در این کتاب میبینیم پس از یورش «اسکندر» و راهیافتن فساد در دین، مردم در آتشگاه «آذرفَرَنبغ» انجمن میکنند و از میان پاکترین مردمان، «ارداویراف» را برمیگزینند که به نزد امشاسپندان رفته و ببیند که راه و آیین درست پرستش چیست و آیا آنها به راه درست هستند یا نه؟ در این کتاب، «ارداویراف» به همراهی ایزدان سروش، آذر، مهر و رشن پس از گذر از «چینوَد پُل» نخست به «هَمِسْتَکان»(جایگاه روانهایی که گناه و خوبیشان برابر است) رفته، سپس به جایگاه اندیشهی نیک، گفتار نیک و کردار نیک و در پایان به «گُروسِمان»(سرای نور بیپایان) راه مییابد. اهورامزدا را در آنجا نیایش میکند و فروهر «کیومرس»، «زرتشت» و «فَرشوشْتر» و دیگر پاکدینان را میبیند. سپس از آنجا فرود آمده و به جایگاه اندیشهی بد، گفتار بد و کردار بد پا مینهد و در چهارمین گام به دوزخ میرسد. سفر «ارداویراف» با این سخنان اهورامزدا پایان مییابد؛ نیکبندهای هستی تو ای «ارداویراف» که پیام بر بهدینانی. به جهان گیتایی برو و هرآنچه دیدی بهراستی با جهانیان بگو. هرکه راست بگوید من میشناسمش و من با توام. «اَرداویراف» پس از بازگشت، ٨١ گونه کیفر را که دیده بود نام میبرد. همچنین وی به خوشیهای آن جهان هرچند کوتاهتر، اشاره دارد. بیگمان «ارداویرافنامه» تاثیر مستقیم و غیرمستقیم بر نوشتههای گوناگون که در این باره هستند چون رسالهی «الغفران» از «ابیالعلا معری» و «کمدی الهی» «دانته»، داشته است.
هرچند نویسندهی ناشناس کتاب از سرچشمههایی چون اوستا بهویژه «هادُختنَسک»، «بهمنیشت» و «وَندیداد» بهره برده است، اما در مجموع هیچ نمونهای دیرینهتر از «ارداویرافنامه» برای این کتاب نمیتوانیم پیدا کنیم. و کتاب را باید نوشتهای نوآورانه و بهراستی اندیشمندانه از نویسندهی گمنامش دانست. نخستین بار «پوپ» در سال 1816 میلادی این کتاب را به اروپاییان شناساند و پس از آن، برگردانهای بسیاری از این کتاب به دست بزرگترین زبانشناسان به زبانهای فرانسه، آلمانی و ... چاپ شد. از بین چکامهسرایانی که کتاب را به نظم درآوردند، میتوان نامآورترین آنها را «زَرتُشتبهرام پژدو» نام برد که سرودهی خویش را چنین آغاز میکند:
به نام خداوند جهاندار / کنم آغاز از این نغز گفتار
حدیثی گویم اندر راه این دین / ز من بشنو تو این گفتار بهدین
همچنین آقای «حسین سمیعی»(ادیبالسلطنه) فرنشین سالهای دور فرهنگستان ایران نیز این کتاب را به نظم درآورده است که از دیگر چکامهسرایان بهتر از عهدهی این کار برآمده است:
سپاس و ستایش خداوند را / خداوند بیمثل و مانند را
که ما را ز یک مشت گل آفرید / در آن مشت گل جان و دل آفرید
بیاراست ما را به پندار نیک / بیاموخت گفتار و کردار نیک
بنام خدا
قوانین زندگی
لطفا تا باز شدن كامل عكسها شكیبا باشید
در صورتی که هر یک از عکس ها باز نشد بر روی آن راست کلیک کرده و گزینه Show Picture را انتخاب كنید
قانون دوم: در مدرسهای غیر رسمی و تمام وقت نامنویسی كردهاید كه "زندگی" نام دارد. در این مدرسه هر روز فرصت یادگیری دروس را دارید. چه این درسها را دوست داشته باشید چه از آن بدتان بیاید، پس بهتر است به عنوان بخشی از برنامه آموزشی برایشان طرحریزی كنید
قانون سوم: اشتباه وجود ندارد، تنها درس است. رشد فرآیند آزمایش است، یك سلسله دادرسی، خطا و پیروزیهای گهگاهی، آزمایشهای ناكام نیز به همان اندازه آزمایشهای موفق بخشی از فرآیند رشد هستند
قانون چهارم: درس آنقدر تكرار میشود تا آموخته شود. درسها در اشكال مختلف آنقدر تكرار میشوند، تا آنها را بیاموزید. وقتی آموختید میتوانید درس بعدی را شروع كنید، بنابراين بهتر است زودتر درسهايتان را بياموزيد
قانون پنجم: آموختن پایان ندارد. هیچ بخشی از زندگی نیست كه در آن درسی نباشد. اگر زنده هستید درسهایتان را نیز باید بیاموزید
قانون ششم: قضاوت نكنيد، غيبت نكنيد، ادعا نكنيد،سرزنش نكنيد،تحقيرو مسخره نكنيد، وگرنه سرتون مياد. خداوند شما را در همان شرايط قرار ميدهد تا ببيند شما چكار میكنيد.
قانون هفتم: دیگران فقط آینه شما هستند. نمیتوانید از چیزی در دیگران خوشتان بیاید یا بدتان بیاید، مگر آنكه منعكس كننده چیزی باشد كه درباره خودتان میپسندید یا از آن بدتان میآید.
قانون هشتم: انتخاب چگونه زندگی كردن با شماست. همه ابزار و منابع مورد نیاز را در اختیار دارید، این كه با آنها چه میكنید، بستگی به خودتان دارد.
قانون نهم: پاسخهایتان در وجود خودتان است. تنها كاری كه باید بكنید این است كه نگاه كنید، گوش بدهید و اعتماد كنید.
قانون دهم : خيرخواهِ همه باشيد تا به شما نيز خير برسد..
بنام خدا
ضمن عرض پوزش از همه دوستان
روایتی از یک فاجعه مدل جدیدی از تجاوز* * خانمی پس از ساعتها کار، دفتر کارش را ترک میکند؛ او کودکی را میبیند که کنار جاده ایستاده و در حال گریه کردن است. این خانم دلش به حال کودک میسوزد، بنابراین از او دلیل گریهاش را میپرسد. کودک توضیح میدهد که گم شده و از خانم میخواهد که او را به خانهاش برساند و کاغذی را به او میدهد که نشانی خانهاش روی آن نوشته شده بود زن که فرد مهربانی بوده، تصمیم میگیرد کودک را به خانهاش برساند؛ بدون اینکه به چیزی مشکوک شود.* *وقتی به خانه میرسند، زن زنگ در را میفشارد اما دچار برقگرفتگی شده و بیهوش میشود.* *فردا صبح وقتی به هوش میآید، میبیند که در خانهای خالی روی زمین افتاده است، او حتی متجاوزان را ندیده بود.... به همین خاطر است که این روزها، جنایتکاران افراد مهربان را نشانه گرفتهاند. توصیه میشود هیچوقت کودکی را به مکانی که میگوید، نرسانید و در صورت اصرار و التماس او، او را به ایستگاه پلیس تحویل دهید.* *بهترین کار در حق بچههای گمشده، تحویل به ایستگاه پلیس است. خیلی ناراحتکننده است که امروز نمیتوانیم حتی به بچهها کمک کنیم * *خانمها مواظب خودتان باشید. |
بنام خدا
ارزش های اخلاقی برای موفقیت کاری
اخلاقیات بر یک دسته ارزشهای اخلاقی و معنوی استوار هستند. این ارزشها باید مطلق باشند—یعنی باید طوری آنها را جدی بگیرید تا بر منطق، ضعف، نفس و اشتباهات شخصی هر انسانی غلبه کند. وقتی همه چیز شکست میخورد، همیشه به این ارزشهای اصلی برخواهید گشت تا راهنماییتان کنند. متاسفانه، زندگی به این آسانیها نیست و همیشه در این که چه ارزشهایی والاتر شمرده شوند، اختلاف وجود داشته است.
خوشبختانه در دنیای ارزشهای کاری، رئیستان میتواند کمکتان کند. خلاصه اینکه، ارزشهای رئیستان همان ارزشهای شما باید باشد (البته در حیطه کاری). آزادی شما برای انتخاب ارزشهای اخلاقی خودتان محدود است. باتوجه به بالا گرفتن رسوایی شرکتها و کمپانیهای مختلف این روزها، فکر دنبال کردن ارزشهای شرکت ممکن است خیلی راحت نباشد. مشکل: به ارزشهای چه کسی یا چه چیزی میتوانید اعتماد کنید؟
اگر فراتر از بیزنسهای موفق و صادق را ببینید، ارزشهایی را خواهید دید که امتحانشان را در طول زمان پس دادهاند. ببینید این ارزشها را چطور میتوانید وارد سازمانتان کنید و برای پشتیبانی از آنها چه میتوانید بکنید.
روراستی (صداقت). متل (ضربالمثل) قدیمی "بار کج به منزل نمیرسد" یا "صداقت بهترین سیاست است" امروز بیشتر از گذشته صحت دارد. خیلی از شرکتها و سازمانها شعار صداقت پیشه بودن دارند. خیلی از کارمندان ادعای صادق بودن دارند اما چه صادق باشید و چه نباشید باید بدانید که گذشت زمان مشخص خواهد کرد که چه کسی صداقت داشته است و چه کسی نداشته است.
تمامیت. تمامیت یعنی قدرت و ثبات. یعنی بالاترین سطح ارزشها و استانداردهای اخلاقی را تمرین کنید. تمامیت، کمال و درستی شخصیت شما و شرکتی که در آن هستید را نشان خواهد داد.
مسئولیت. متهم کردن دیگران، قربانی جلوه دادن خود یا انداختن تقصیر به گردن دیگران شاید موفقیت کوتاه مدت برایتان به دنبال داشته باشد اما سرباز زدن از قبول مسئولیت احترام و یکپارچگی شرکت را مختل میکند. افراد اخلاقگرا مسئولیت کارهایشان را میپذیرند.
کیفیت. کیفیت بالاتر از ساختن بهترین محصول یا ارائه بهترین خدمات است، بلکه باید در کلیه جنبههای کاری شما نمود یابد. فردی که کیفیت را تشخیص میدهد و هر روز به دنبال آن است، احترام فوقالعادهای برای خود قائل است، به کاری که انجام میدهد میبالد و دقت و ظرافتی در کار خود دارد که بر همه چیز تاثیر میگذارد.
اعتماد. به دست آوردن اعتماد دشوار است و دشوارتر از آن برگرداندن آن بعد از آن است که از دستش میدهید. هر فردی که با شما یا شرکتتان ارتباط برقرار می کند باید به طریقی که کار او را انجام میدهید اعتماد و اطمینان داشته باشد.
احترام. احترام فراتر از یک احساس است، بلکه نشان دادن عزت، ارزش و حرمت به چیزی یا کسی است. ما به قوانین احترام میگذاریم، همچنین به کسانی که با آنها کار میکنیم، شرکت محل کارمان و اموال مربوط به آن و همچنین خودمان.
کار گروهی. دو همکار یا بیشتر در کنار هم یک گروه را تشکیل میدهند. این یکی از الزامات بیزنس است که بتوانید در گروه، چه رسمی و چه غیررسمی، به درستی با هم کار کنید.
رهبری. چه تعداد کارمندان درستکار و فعالی بودهاند که به خاطر رهبریهای اشتباه شکست خوردهاند؟ مدیران باید از استانداردهای اخلاقی برای کل شرکت حمایت کنند. یک رهبر باید نمونه و الگوی سایرین باشد.
شهروندی شرکت. یک اصل بنیادی هر شرکت باید فراهم آوردن یک محیط کاری امن، حفاظت از محیط و شهروندانی خوب برای جامعه بودن باشد.
ارزش سهام. هیچ شرکتی بدون سود دوام نخواهد داشت. هر کارمندی باید بفهمد که جای او در سوددهی شرکت کجاست. هدف مشترک همه باید ایجاد یک شرکت قوی و پربازده و پردوام باشد.
امتحان کردن واقعی این ارزشها از نتیجه عمل آنها به دست میآید. نیاز به تلاش گسترده و متمرکز کل شرکت دارد، نه فقط اینکه این ارزشها را جزء قوانین درج شده در قرارداد هر کارمند بگنجانند.
نخست اینکه، مدیریت باید خود نمونه و الگو باشد. اخلاقیات خوب باید همیشه در بالاترین درجه شرکت دیده شود. هر کارمندی باید بتواند همان ارزشهایی که رئیسش اجرا میکند را دنبال کند.
دوم اینکه، باید برای گستردن این اخلاقیات و ارزشها در شرکت تبلیغات شود. در هر فروم یا رسانهای این ارزشها باید در غالب پیام اخلاقی عنوان شود. که البته زمانی موفق خواهد بود که خود شرکت آنچه آموزش میدهد را رعایت کند.
سوم اینکه، برای هماهنگ کردن و یکدست کردن همه کارمندان باید آموزش صورت گیرد. شرکت نکردن در یک سخنرانی آموزشی یا گذشتن و نگاه کردن به یک پوستر آموزشی نصب شده روی دیوار خیلی راحت است اما وقت گذاشتن برای یاد گرفتن مسائل میتواند تاثیر بادوامتری داشته باشد.
چهارم اینکه، هم شما و هم شرکتتان باید هدف درازمدت داشته باشید و به آن پایبند باشید. یعنی آموختهها و ارزشهای خود را به نسل بعدی کارمندان شرکت هم منتقل کنید.
باوجود شکست خوردن بعضی از این قوانین اخلاقی، بسیاری از آنها برای بیزنسها موفقیت به همراه میآورند. این ارزشها در کنار هم پایه و اساس یک شرکت و بیزنس پربازده و ایمن را برپا میکنند. این 10 ارزش را میتوانید در دستورکار کارمندان شرکت قید کنید و آموزشهای لازم را متعاقب آن انجام دهید.
بنام خدا
انیشتین و راننده
انیشتین برای رفتن به سخنرانی ها و تدریس در دانشگاه از راننده مورد اطمینان خود کمک می گرفت. راننده وی نه تنها ماشین او را هدایت می کرد بلکه همیشه در طول سخنرانی ها در میان شنوندگان حضور داشت بطوریکه به مباحث انیشتین تسلط پیدا کرده بود! یک روز انیشتین در حالی که در راه دانشگاه بود با صدای بلند گفت که خیلی احساس خستگی می کند؟
راننده اش پیشنهاد داد که آنها جایشان را عوض کنند و او جای انیشتین سخنرانی کند چرا که انیشتین تنها در یک دانشگاه استاد بود و در دانشگاهی که سخنرانی داشت کسی او را نمی شناخت و طبعا نمی توانستند او را از راننده اصلی تشخیص دهند. انیشتین پذیرفت ،اما در مورد اینکه اگر پس از سخنرانی پرسشهای سختی از وی بپرسند او چه می کند، کمی تردید داشت.
به هر حال سخنرانی راننده به نحوی عالی انجام شد ولی تصور انیشتین درست از آب در آمد. دانشجویان در پایان سخنرانی شروع به مطرح کردن پرسشهای خود کردند. در این حین راننده باهوش گفت: پرسشها به قدری ساده هستند که حتی راننده من نیز می تواند به آنها پاسخ دهد. سپس انیشتین از میان حضار برخواست و به راحتی به پرسشها پاسخ داد به حدی که باعث شگفتی حضار شد!
بنام خدا
آیا میدانستید: کلمه “مات” در شطرنج ، واژه ای پارسی است ، به معنی “شاه مرده ”
آیا میدانستید: کوچکترین استخوان در بدن انسان در گوش او قرار دارد .
آیا میدانستید: کتاب رکودهای گینس ،رکورددار دزدیدهشدن از کتابخانه های عمومی می باشد
آیا میدانستید: در بیمارستان ها مریض را (بیدار) میکنند تا قرص خوابشو بخوره !
آیا میدانستید: هر فرد در سوئیس ، در طی یک سال ۱۰ کیلو شکلات استفاده میکنید .
آیا میدانستید: رعد و برق میتواند حرارتی معادل ۳۰,۰۰۰ درجه سانتی گراد تولید کند .
آیا میدانستید: طولانی ترین خیابان جهان Yonge در تورنتو کانادا است با طول ۱۸۹۶کیلومتر .
آیا میدانستید: گربه ها میتوانند بیش از ۱۰۰ صدا تولید کندد ، در حالی که سگ ها تنها در حدود ۱۰ صدا
آیا میدانستید: مردمک چشم اختاپوس مستطیل شکل است .
آیا میدانستید: کانادا یک کلمه هندی به معنی “روستای بزرگ” است.
آیا میدانستید:هر نوع سوسمار بزرگ می تواند در زیر آب به مدت ۲۸ دقیقه باقی بماند.
آیا میدانستید: فرورفتگی ناخن پا ، ارثی است .
آیا میدانستید: دوئل در پاراگوئه آزاد است به شرطی که طرفین خون خود را بر گردن بگیرند !
آیا میدانستید: سریع ترین ماهی جهانSail Fishمیباشد۱۱۰ کیلومتر بر ساعت سرعت دارد.
آیا میدانستید:خورشید در مدار کهکشان شیری باسرعت ۹۰۰۰۰۰ کیلومتر در ساعت حرکت میکند.
آیا میدانستید: حدود ۲۵۰ ایرانی در ناسا محقق داریم.
آیا میدانستید: نهنگ ها هم عاشق میشوند و در سفر ها با هم آواز دست جمعی میخوانند.
آیا میدانستید: کوسه ها فاصله های دورتر از ۵ متر را مطلقا نمی بینند.
آیا میدانستید: گنجشک ۳۵۰۰ پر در بدنش دارد که میتواند درسرد ترین روز حرارت بدنش را به ۴۱ برسانند.
آیا میدانستید : کودکانی که بیشتر از گیاهان و سبزیجات و مواد خام غذایی می خورند از دیگران با هوش ترند.
آیا میدانستید: در لامپ یک جریان کم از رشته تنگستن میگذرد و دمای ان را به بیش از دو هزار درجه میرساند.
آیا میدانستید: بدن انسان ۵۰ هزار کیلومتر رشته عصبی دارد.
آیا میدانستید: نور میتواند دور کره ی زمین (خط استوا) را ۷٫۵ بار در ۱ ثانیه طی کند.
آیا میدانستید: موش های صحرایی در مواجه شدن با مشکلات حل نشدنی ناخن های خود را می جوند.
آیا میدانستید: مدت عصبانیت مردان فرانسوی از همه ی مردان روی زمین بیشتر است.
آیا میدانستید: رشد تعداد خودرو در جهان ۳ برابر رشد جمعیت انسانهاست.
آیا میدانستید: چشمان ما اندازه ی زمان تولدمان است و تغییری نمیکنند؟
آیا میدانستید: نخستین مردانی که عطر را برای خوش بو شدن ساختن ایرانیان بودند.
آیا میدانستید: وسعت اقیانوس هند حدود ۷۵ میلیون کیلومتر مربع می شود.
آیا میدانستید: از بین رنگها رنگ سفید برای زنبور ارمش دهنده و رنگ قهوه ای ناراحت کننده.
آیا میدانستید: تقریبا نیمی از کل نشریات جهان در دو کشور آمریکا و کانادا منتشر می شوند.
آیا میدانستید: نپال تنها کشور ی است که پرچمش مستطیلی نیست.
بنام خدا
نخستین کسی باش که میخندد.
وقتی دلیلی برای خندیدن نمیبینی .
زمانی است که بیشترین نیاز به خندیدن داری.
نخستین کسی باش که میبخشد.
افکار منفی گذشته را برای همیشه کنار بگذار.
نخستین کسی باش که کاری انجام میدهد.
هرچه زودتر اقدام کنی کارهای بیشتری میتوانی انجام دهی .
نخستین کسی باش که با موقعیتهای تازه و متفاوت وفق مییابد.
وقتی تغییرات را میپذیری
کارهایت را با علاقه بیشتری انجام میدهی.
برای داشتن زندگی بهتر منتظر ننشین.
بلکه نخستین نفری باش که به جلو حرکت میکند
و تنها کسی باش که سبب این حرکت میشود.
نخستین کسی باش که تشکر میکند .
برخورد حق شناسانه زندگیت را مملو از خوشبختی میکند
بنام خدا
جویدن آدامس، بخش جلوى شبكه كورتكس مغزى را فعال تر می كند و موجب پردازش بهتر اطلاعات مغز و بهبود حافظه عملى و افزایش توان یادگیرى كوتاه مدت و بلند مدت در فرد می شود.
محققان معتقدند كه نه تنها عضلات دهانى، بلكه فعالیت عضله زبان نیز هنگام جویدن آدامس افزایش می یابد و به دفع مواد سمى گروهى از عضلات بدن كمك می كند.
نتایج بعضى دیگر از تحقیقات، نشانگر تأثیر مثبت جویدن آدامس در كاهش موارد ریفلاكس بوده است. همچنین جویدن آدامس در حین پیاده روى، از بازگشت اسید معده به مرى جلوگیرى می كند و به نظر برخى از محققان، استفاده از آدامس موجب كاهش احتمال خون ریزى لثه و تشكیل پلاک های دندانى می شود.
جویدن آدامسى كه حاوى گزیلیتول و یا سوربیتول ( انواعى از قندها كه داراى بنیان های الكلى شیمیایى با جذب كند هستند و از آنها براى ساخت مرباى دیابتی ها استفاده می شود) باشد، نه تنها به رشد باكترى ها كمك نمی كند و باعث افزایش پوسیدگى دندانها نمى شود، بلكه به كاهش پوسیدگى نیز كمک می كند.
اثر جویدن آدامس های گزیلیتول و فلوراید، حتى از محلول های كلرهگزیدین و آمین فلوراید هم بهتر است، البته استفاده از مسواك و خمیردندان در جلوگیرى از پوسیدگى دندان تاثیر بهترى دارد.
حتى در مطالعاتى كه روى سالمندان انجام شد معلوم شد كه جویدن آدامس در سالمندان ساكن خانه های سالمندان، موجب بهبود سلامت دهان و دندان آنها می شود.
برخى محققان بر این باورند كه گزیلیتول در جلوگیرى از اوتیت میانى (گوش درد) در افرادى كه به دفعات آدامس های حاوى این ماده را جویده باشند، موثر است.
بنام خدا
نجات جان ابراهیم تاتلیس توسط پزشک ایرانی
"ابراهیم تاتلیسس" خواننده و هنرمند پر آوازه ترکیه با ترانههایش مشهور خاص و عام در ترکیه، آسیای میانه و کشورهای خاورمیانه مثل آذربایجان، ایران، افغانستان، عراق، سوریه و دیگر کشورهای عربی است، تاتلیسس با ترانههای ترکیاش مشهور شده ولی گهگاه به عربی و کردی نیز ترانهای خواندهاست.
ابراهیم تاتلیسس در روز 13 مارس 2011 میلادی، در محله شیشلی استانبول از ناحیه سر هدف گلوله قرار گرفت و ترور شد. تاتلیسس هنگامی که پس از ضبط برنامه تلویزیونی مشهور خود «ایبو شو» از کانال تلویزیونی «بیاض تیوی» خارج میشد هدف این حمله قرار گرفت. پلیس اعلام کرد که ضارب از یک خودروی مشکی رنگ اقدام به شلیک چند گلوله کرده و به سرعت متواری شد. بنا به اعلام پزشکان، گلوله از پشت وارد جمجمه ابراهیم تاتلیسس شده و از قسمت جلوی سر او خارج شد.
بدنبال پخش خبر ترور این هنرمند محبوب ترکیه مردم کشورشان به امید زنده ماندن او دست به دعا بلند کردند. پزشکان بواسطه صدمه مغزی شدید این هنرمند تصور می کردند که او حتی اگر جان سالم بدر ببرد باقی عمرش را فلج خواهد بود.
برای نجات جان محبوب ترین هنرمند ترکیه نیاز به برجسته ترین جراح مغز جهان نیز بود. و او کسی نبود جز پروفسور مجید سمیعی رئیس فدراسیون جهانی انجمن جراحان اعصاب و رئیس انیستیتوی علوم عصبی و دانش نورولوژی (آی ان آی) در هانوفر آلمان که پیچیده ترین جراحیهای مغز جهان در آن صورت می گیرد. مرکزی که معماری آن نیز, که به پیشنهاد دکتر سمیعی بصورت مغز یک انسان طراحی شده, یک شاهکار معماری بی نظیر بشمار می رود.
این جراح مغز برجسته ایرانی که از آلمان به ترکیه برده شد و ریاست تیم عمل جراحی 12 ساعته بر روی جمجمه و مغز ابراهیم تاتلیست را بر عهده داشت را بعنوان نجات دهنده جان محبوب ترین هنرمند کشورشان معرفی می کنند. جراح برجسته ای که از جمله بنیانگذار رشته جراحی قاعده جمجمه در جهان و ابداع کننده روشهای تازه در زمینه جراحی میکروسکوپی مغز در جهان بوده است.
پروفسور مجید سمیعی متولد 1937 که روز 18 ژوئن گذشته تولد 74سالگی خود را جشن گرفت متولد شهر رشت مرکز استان گیلان ایران است. وی در زمینهٔ تورم مغز و ترمیم و بازسازی جراحی دستگاه عصبی محیطی مطالعات مهمی انجام دادهاست. وی بیشترین اعمال جراحی روی تومورهای موسوم به «نورینوم آکوستیک» انجام دادهاست و در این زمینه بیشترین گزارشها متعلق به ایشان میباشد.
پروفسور سمیعی در دهه 1990 اقدام به تاسیس مرکز بینالمللی علوم اعصاب ( آی ان آی)نمود. بنای این مرکز برگزفته از شکل مغز میباشد. این مرکز در شهر هانوفر آلمان واقع است و ریاست آن نیز بر عهده پروفسور سمیعی است.
پروفسور سمیعی شاگردان زیادی تربیت کردهاست که در کشورهای مختلف جهان به فعالیت در زمینه جراحی مغز و اعصاب مشغول هستند و هر ساله کنفرانسی را به افتخار او در یکی از کشورها برگزار میکنند. وی در حال حاضر و با وجود دارا بودن 74 سال سن بسیار فعال بوده و عملهای جراحی سنگین در قاعده مغز را با مهارتی بی نظیر انجام میدهد و در اغلب کنگرههای مهم جراحی مغز و اعصاب جهان بعنوان سخنران مدعو شرکت میکند.
پروفسور سمیعی به کشور خود ایران عشق میورزد و تاکنون تلاش زیادی را برای ارتقای جراحی مغز و اعصاب در ایران صورت داده است.
برای تجلیل از مقام علمی و تجربیات ارزنده وی و همچنین گامهای بلندی که در پیشرفت جراحی مغز و اعصاب برداشتهاست، رییس جمهوری آلمان غربی در سال 1988 نشان خدمت درجه 1 دولت آلمان را به او اهدا کرد. در همین سال جایزهٔ علمی ایالت نیدرزاکسن آلمان، به پاس فعالیتهای پر ارزش وی در راه پیشرفت جراحی مغز و اعصاب به نامبرده اهدا شد.
بنام خدا
بنام خدا
بنام خدا
بنام خدا
دروغ را برخواهم چید
ددمنش را به دانایی خواهم رساند
ملت من
نگاهبان میراث من باشید
چرا که تیرگی های بزرگ آغاز خواهد شد
و از آیین آزادگان
هیچ نشانی باز نخواهد ماند.
کوروش بزرگ. منشور پاسارگاد . کتیبه ی نخست