به نام خداوند مهر آفرین
سال 14094 اهورایی، 7037 میترایی، 3753 زرتشتی، 2573 کوروشی (شاهنشاهی) و 1394 خورشیدی

بنام خداوند جان و خرد

آریو برزن

 آریوبرزن یک فرمانده بزرگ مهین‌پرست ایرانی بود. کسی که در سال 330 پیش از میلاد در نبرد دربند پارس تا پای جان در برابر اسکندر مبارزه کرد.او کوههای سر به فلک کشیده زاگرس را به گواهی گرفت که همواره به آیندگان یادآوری کنند که ایرانی چگونه میهن‌پرستی را معنا می‌کند. آنان جان دادند تا نام ایران جاویدان ماند.

آریوبرزن از نوادگان فارنابازوس است که پسر یکی از اشراف‌زادگان ایرانی بوده است. در سال 387 پیش از میلاد فارنابازوس ساتراپی آناتولی بود که هم‌روزگار با اردشیرشاه بود. آرتابازوس (225-289 پیش از میلاد) پدر آریوبرزن نیز در دربار داریوش سوم (آخرین پادشاه سلسله هخامنشی) موقعیت قابل ستایشی داشت.

او در سال 368 پیش از میلاد به دنیا آمده است. با وجودی که از دوران کودکی وی اطلاعات چندانی در دست نیست، اما به خوبی روشن است که آریوبرزن در سال 335 پیش از میلاد فرمانده پرسیس بود. برای بسیاری از پژوهشگران این نکته شگفت ‌انگیز است که داریوش سوم برای پرسیس و تخت جمشید ساتراپ تعیین نموده است. به نظر می‌رسد پیش از داریوش سوم چنین منصبی وجود نداشته باشد و داریوش سوم که در دوره‌ ای پرآشوبی همراه با برخی مسایل اجتماعی، به فرمانروای رسیده بود و برای اداره آن برای زمانی که به منظور مقابله با دشمنان در بیرون از پارس به سر می‌برده، به یک فرمانده قابل اعتمادی در خانه نیاز داشته است. به این ترتیب وی برای جلوگیری از پیشرفت مقدونیان در سال 333 پیش از میلاد در ایسوس در سال 331 پیش از میلاد در گآوگاملا (گوگمل) با آنان به جنگ پرداخت. اگر این نظریه درست باشد، آریوبرزن می‌بایست از خویشاوندان نزدیک و یا از دوستان شخصی داریوش سوم بوده باشد. از این رو فرمانداری آریوبرزن در پرسیس و پرسپولیس تنها یک دلیل می‌تواند داشته باشد، او فردی بسیار قوی بوده که پشتیبان داریوش سوم بوده است.
بر پایه یادداشتهای روزانه کالیستنس مورخ رسمی اسکندر، در ماه آگوست سال 330 پیش از میلاد نیروهای این فاتح مقدونی در پیشروی به سوی "پرسپولیس" پایتخت آن زمان ایران، در یک منطقه کوهستانی صعب العبور (دربند پارس، تُکاب در کهگیلویه، این محل معبری بود که از پارس به شوش می رفت) با یک هنگ ارتش ایران (1000 تا 1200 نفر) به فرماندهی ژنرال آریوبرزن رو به رو و متوقف شدند و این هنگ چندین روز مانع ادامه پیشروی ارتش دهها هزار نفری اسکندر شده بود که مصر، بابل و شوش را قبلا تصرف و در سه جنگ، داریوش سوم را شکست و فراری داده بود.

اسکندر پس از تصرف شوش برای تسخیر پارسه سپاهیان خود را دو بخش کرد: بخشی به فرماندهی «پارمن یونوس» از راه جلگه رامهرمز و بهبهان به سوی پارسه روان شد؛ و بخش دیگر به فرماندهی خود اسکندر با اسلحه‌های سبک راه کوهستان کهگیلویه را در پیش گرفتند.

آن هنگام که اسکندر بر تنگ تکاب وارد شد، سردار آریوبرزن را پیش روی خود دید، گروهی در بالای تنگه و گروهی بر فراز معبر سنگها و گروهی دیگر با فلاخن (سلاح پرتاب سنگ) و تیر و کمان بر آنان فرود می‌آمدند. وقتی اسکندر به آنجا رسید حملات سختی کرد اما کاری از پیش نبرد و سربازانش سپر را بر سر گذاشته و عقب نشینی کردند.در حالیکه اسکندر فکر می‌کرد بی هیچ تلفاتی ایستادگی آنجا را تسخیر میکند . . . عرصه بر اسکندر تنگ شده بود و شکست را روبروی خود می‌دید.

پس از 48 روز مبارزه، خائنی اسکندر را از مسیر کوه به پشت خط سپاه آریو برزن راهنمایی نمود. اسکندر بدین طریق خود و سپاهیان را به پشت لشگر ایرانیان رسانید و آنان را دور زد. اسکندر پس از پیروزی بر آریوبرزن آن خائن را که راه را نمایانده بود به جرم خیانت اعدام کرد.

با گذشت زمان کوتاهی پس از آنکه اسکندر به پشت سپاه آریوبرزن رسید، قهرمان ایرانی از سه جهت مورد هجوم واقع شد. از شمال توسط فیلوتاس ، از غرب توسط کراتروس و از شرق توسط خود اسکندر. بسیاری از ایرانیان قتل عام شدند. آریوبرزن و سپاه وفادارش شجاعانه علیه مهاجمان می‌جنگیدند، پس از چندی آریوبرزن با 40 سوار و 5 هزار پیاده و وارد ساختن تلفات سنگین به دشمن، حلقه محاصره را شکست و بسوی پایتخت پارسه راهی شد، ولی سپاهیانی که پیش‌تر به دستور اسکندر از راه جلگه به طرف پارسه رفته بودند، پیش از رسیدن او به پایتخت، به پارسه دست یافته بودند. در میانه راه پارسه، این لشگر جلوی پیشروی سپاه ایران به فرماندهی آریو برزن را سد کردند ..... راه دیگری نبود، سردار پارسی نبرد را آغاز نمود جنگی سهمگین در گرفت. یوتاب خواهر آریوبرزن و سردار داریوش سوم در جنگ با اسکندر، همراه و همگام با برادر خود پا به پا جنگید. یوتاب (به معنی درخشنده و بی‌مانند) که فرماندهی بخشی از سپاهیان برادر را برعهده داشت و در کوه‌ها راه را بر اسکندر بست . آریوبرزن دلاور از جان خود گذشته و به صفوف مقدونی‌ها زد .... فرمانده دلیر آنقدر جنگید تا خود و سربازانش شرافتمندانه یک به یک بر خاک افتادند.

هنگامی که اسکندر این خبر را شنید، به سوی پارسه حرکت نمود سپس فرمان غارت داد، مهاجمان مقدونی بر مردم تاختند و آنچه که در شهر بود به یغما بردند و آنچه را نمی‌توانستند بر زمین می‌کوفتند، گویند غنائم آنچنان بسیار بود که اسکندر را توان حمل آن‌همه نبود. تاریخ‌نگاران یونانی گویند که اسکندر مست از باده بر تختگاه پادشاهان پیشین پارس تکیه داده بود که زنی آتنی‌تبار به نام تائیس به وی پیشنهاد نمود که تختگاه را آتش بزند، مشعل‌ها را برافروختند در پیشاپیش آنان اسکندر نخستین مشعل را بر پرده تالار گرفت در پس وی تائیس در حرکت بود و دیگران نیز هم چنان کردند...

شهری که خاطره برگزاری جشن‌های نوروز و آیین‌های ملی و میهنی ایران را به خود دیده بود و شکوه ایران را با آوای ساز و آواز در یادداشت اکنون جز صدای شعله های آتش و فروریختن آوار صدای دیگری از آن شنیده نمی‌شد.

مورخ اسکندر نوشته است که اگر چنین مقاومتی در گاوگاملا (کردستان کنونی عراق) در برابر ما صورت گرفته بود، شکست‌مان قطعی بود.
آریوبرزن و مردانش نزدیک به یک سده پس از ایستادگی لئونیداس در برابر ارتش خشایارشا در ترموپیل، که آن هم در ماه اوت روی داد پایداری خود را به همان گونه در برابر اسکندر آغاز کرده بودند. اما میان مقاومت لئونیداس و آخرین ایستادگی «آریو برزن» در این است؛ که یونانیان در ترموپیل، در محل برزمین افتادن لئونیداس، یک پارک و بنای یادبود ساخته و تندیس او را بر پا داشته و آخرین سخنانش را بر سنگ حک کرده‌اند تا از او سپاسگزاری شده باشد، ولی از آریو برزن ما جز چند سطر ترجمه از منابع دیگران اثری در دست نیست. اگر به فهرست درآمدهای توریستی یونان بنگریم خواهیم دید که بازدید از بنای یادبود و گرفتن عکس در کنار تندیس لئونیداس برای یونان هر ساله میلیونها دلار درآمد گردشگری داشته است. همه گردشگران ترموپیل این آخرین پیام لئونیداس را با خود به کشورهایشان می‌برند: ای رهگذر، به مردم اسپارت بگو که ما در اینجا به خون خفته ایم تا وفاداریمان را به قوانین میهن ثابت کرده باشیم لئونیداس پادشاه اسپارتی‌ها بود که در اوت سال 480 پیش از میلاد، دفاع از تنگه ترموپیل در برابر حمله ارتش ایران به خاک یونان را برعهده گرفته بود.

 

 

سروده ای برای او(آریو برزن)

 

چو اسکندر از تنگه آمد فراز              ز نو آریو برزن چاره ساز

گران پاتر از صخره های بلند                   بپا ایستاد اندر آن, تنگ بند

بدین گونه ره بر سکندر ببست               بر او آشکار و مسلم شکست

بدانست جز مرگ در پیش نیست            ورا تا عدم یک قدم بیش نیست

چو نزدیک شد لحظه واپسین                  به میدان آورد گفت این چنین:

((بدان ای سکندر پس از مرگ من          پس از ریزش آخرین برگ من

توانی گشایی در پارس را                       نهی بر سرت افسر پارس را

به تخت جم و کاخ شاهنشهان                قدم چون نهی با دگر همرهان

مبادا شوی غره از   خویشتن                 که ایران بسی پرورد همچو من))

چو اسکندر این جانفشانی بدید              سرانگشت حیرت به دندان گزید

به آهستگی گفت با خویشتن                که اینست مفهوم عشق وطن

اگر چند آن آریا مرد گرد                     پی پاس ایران زمین
جان سپرد

ولی داد درسی به ایرانیان                     که در راه ایران چه سهل است جان!


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:









تاريخ : دو شنبه 22 فروردين 1390برچسب:آریو,آریوبرزن,برزن,آریو برزن,اسکندر گجستک,گجستک,اسکندر,میهن پرست,میهن پرست ایرانی,330 پیش از میلاد,قبل از میلاد,پیش از میلاد,نبرد دربند,دربند,پای جان,مبارزه,کوههای سر به فلک کشیده,فلک,افلاک,زاگرس,گواه,گواهی,رشته کوههای زاگرس,کوههای زاگرس,آیندگان,میهن پرستی,جاویدان,جاودان,نوادگان,فارنابازوس,اشراف زادگان ایرانی,اشراف زاده,اشراف,ساتراپی آناتولی,آناتولی,ساتراپی,ساتراپ,ساتراپ آناتولی,هم روزگار,اردشیر شاه,اردشیر هخامنشی,آرتا,آرتابازوس,پدر آریو برزن,دربار داریوش سوم,داریوش سوم,دارا,دارای سوم,آخرین پادشاه سلسه هخامنشی,سلسله هخامنشی,ستایش,پرسیس,پرس,پژوهشگران,پژوهش,تخت جمشید,پر آشوب,آشوبی,آشوب,قابل اعتماد,مقدونیان,پیشرفت,مقدونیه,مقدونی,اسکندر مقدونی,فاتح مقدونی,ایسوس,گاوگاملا,گوگمل,پشتیبان داریوش سوم,کالیستنس,مورخ رسمی اسکندر,ماه آگوست,پرسپولیس,صعب العبور,منطقه کوهستانی,کوهستان,کوهستانی,دربند پارس,کهگیلویه,شوش,هنگ,ارتش,ارتش ایران,ژنرال,مصر,بابل,تسخیر,پارسه,پارمن یونوس,جلگه,رامهرمز,جلگه رامهرمز,بهبهان,تکاب,تنگ,تنگه,فراز,معبر,فراز معبر,فلاخن,سلاح پرتاب سنگ,پرتاب سنگ,تیر و کمان,عقب نشینی,خائن,خائنی,قهرمان ایرانی,فیلوتاس,کراتروس,قتل عام,مهاجمان,تلفات,حلقه محاصره,سهمگین,یوتاب خواهر آریو برزن,یوتاب,درخشنده,بی مانند,کوه ها,دلاور,شرافتمندانه,غارت,یغما,غنائم,تاریخ نگار,تاریخ نگاران,یونان,یونانی,مست از باده,باده,مست,تختگاه,آتنی تبار,تائیس,مشعل,پرده,تالار,پرده تالار,تخت جمشید در آتش,آتش زدن تخت جمشید,عکس آریو برزن,تصویر آریو برزن,فرتور آریو برزن,ساز و آواز,لئونیداس,ارتش خشایارشا,ترموپیل,ترموپیلا,أرآمدهای توریستی,اسپارت,مردم اسپارت,پادشاه اسپارت,اوت,تنگه ترموپیل,شعر,اشعار,ابیات,بیت,مصرع,پاس,عشق وطن,جانفشانی,انگشت حیرت,گزید,دندان,تخت جم,کاخ شاه,افسر پارس,افسر,افسریه,افسری,عدم,مسلم,آشکار,فهرست,پارسی,کردستان عراق,کردستان,اربیل,مجسمه,تندیس,مجسمه یادبود,تندیس یادبود,مجسمه یادبود,مجسمه آریوبرزن,تندیس آریوبرزن,آریابرزن,,
ارسال توسط سورنا
آخرین مطالب

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی