بنام خدا
9 روش برای تصمیمگیری درست
چشمانداز مغز ما محل منطقی نیست.
ما هنوز هم همان مغز عصر حجری پیشینیانمان—حجمی از احساسات، خاطرات ناقص و یک محدوده توجه کوتاه—را داریم. مغز ما هیچوقت همه حقایق برای گرفتن تصمیم "ایدآل" را در خود ندارد. از اینجا داستان بدتر میشود. حتی گاهی بدون اینکه بدانیم تصمیم میگیریم. وقتی دانشمندان علوم اعصاب فعالیت مغز را در طول یک آزمایش تصمیمگیری ساده بررسی کردند، متوجه شدند که افراد معمولاً 10 ثانیه قبل از اینکه آگاه شوند تصمیم گرفتهاند، تصمیم میگیرند.
چطور میتوانیم امیدوار باشیم که تصمیم درست گرفتهایم؟
در واقعیت وضعیت به این بدی نیست، ما هر روز تصمیماتی در زندگیمان میگیریم. دنیا تغییر میکند و احساس میکنیم که کنترل آن را به دست داریم.
خوشبختانه علم اعصاب و روان ما را از نواقص و کمبودهای مغز انسان آگاه کرده است. با دانستن این ضعفها، میتوانید از یک استراتژی ساده برای غلبه بر آنها استفاده کنیم.
9 راه برای تصمیمگیری درست
1. به غریزه خود توجه کنید اما اجازه ندهید بر شما ریاست کند.
ما به یک دلیل غرایزمان را رشد دادهایم—آنها واقعاً خوب عمل میکنند. توانایی گرفتن یک تصمیم سریع برای پیشینیان عصر حجری ما میتوانست تفاوت خورده شدن توسط یک ببر وحشی یا شکار آن ببر باشد. اما اخیراً با چند ببر روبهرو شدهاید؟ واقعیت این است که در این عصر دیگر نیازی به اینگونه تصمیمات سریع نیست اما باز هم نمیتوانید دست از گرفتن این تصمیمات بردارید. با آن مقابله نکنید اما به آن هم بسنده نکنید. از خودتان بپرسید "چرا این فکر را کردم؟" یا "چرا چنین احساسی داشتم؟"
2. گزینههایتان را لیست کنید.
مغز قدرتمندترین کامپیوتر موجود است اما قادر به انجام چند کار همزمان نیست. دشوار است که بیشتر از 7 فکر مختلف را در یک زمان در ذهنتان داشته باشید و غیرممکن است که بتوانید روی دو مورد از آن به طور همزمان تمرکز کنید. دلیل اینکه وقتی موقع رانندگی با تلفنهمراه صحبت میکنیم، تصادف نکرده و ماشینمان را داغان نمیکنیم این است که میتوانیم خیلی سریع تمرکز روی کارها را تغییر دهیم—اما خیلی کندتر و بیدقتتر از زمانیکه هرکدام را به تنهایی انجام می دادیم. برای تصمیمی که میخواهیم بگیرید، همه انتخابها و گزینههای موجود را لیست کنید، آن را بیرون ذهنتان بکشانید و زمانی را به بررسی هر کدام به تنهایی اختصاص دهید.
3. پرسشها را بازنویسی کنید.
میدانید برای اینکه یک دانشمند تمامعیار باشید به چه چیزی لازم است؟ گرفتن نمرات عالی یا به خاطر سپردن چیزها کافی نیست. مهم این است که سوالات درست بپرسید. هر مشکلی که دارید، سعی کنید آن را به سه یا چهار شکل مختلف بنویسید. اینکه خودتان را مجبور کنید به طرق مختلف به آن مشکل نگاه و فکر کنید باعث میتوانید بتوانید راهکارهای متفاوتی نیز پیدا کنید.
4. تاریخ را پیشبینی کنید.
حافظه ما آنقدرها که تصور میکنیم خوب نیست و درنتیجه یادمان نمیماند که چقدر ممکن است بد باشد. همین حافظههای انتخابی است که باعث میشود یادتان بماند امروز با چه کسی حرف زدید اما یادتان نیاید که چهارشنبه هفته پیش صبحانه چه خوردید. استفاده از تاریخ برای گرفتن تصمیم نیازمند این است که به خاطر بیاوریم دفعه قبلی که در موقعیتی مشابه بودیم چه اتفاقی افتاد. کند پیش بروید و خاطرهتان را خوب بررسی کنید—نباید فقط پیروزیهایتان را به خاطر سپرده باشید و شکستها را فراموش کرده باشید.
5. به خاطر داشته باشید که زمان طرف شماست.
تلاش کنید خودتان را از احساسات آن لحظه دور کنید. البته انجام فوری این کار غیرممکن است اما بهترین راهکار این است که بین زمان حال و زمانی که میخواهید تصمیم بگیرید کمی فاصله بیندازید.
6. این را یک آزمایش ببینید.
مغز انسان جداشده نیست—برای عمل کردن در موقعیتهای اجتماعی با همتایان خود طراحی شده است. حاصل آن این است که زمان و انرژی زیادی را برای کار گروهی و رابطه با دوستانمان صرف میکنیم. تصور کنید که قرار است برای تصمیمی که میگیرید به شما نمره بدهند و اتوماتیکوار توجه بیشتری به آن میکنید. بنویسید که چرا چنین تصمیمی گرفتید و بعد فکر کنید: "این یک امتحان است. من از پس آن برمیآیم و فرصت دیگری برای تغییر آن ندارم. بقیه قرار است تصمیم من را ببینند و به آن نمره بدهند". اینکار باعث میشود بیشتر به چرای تصمیمی که میگیرید فکر کنید و برنامهها و دیدگاههای ضعیف را کنار بگذارید.
7. دانش عمومی نیست.
زمانهای "فراموششده" را پیدا کنید و ببینید چرا آنطور بوده است. همه میدانند که نباید بعد از غذا خوردن شنا کرد اما چرا؟ برای همه همینطور است؟ تصوراتتان را زیر سوال ببرید و قضاوت کنید آیا درمورد شما هم صدق میکند یا خیر.
8. تصمیم را بگیرید.
آیا میخواهید درمورد وضعیت شغلیتان تصمیم بگیرید یا اینکه چه مارک پنیری را برای صبحانه بخورید؟ همه تصمیمات برابر نیستند پس وقتتان را تلف نکنید. لازم نیست برای هر وعده صبحانه قدم 1 تا 9 را دنبال کنید.
9. تصمیم را عملی کنید.
میتوانید تا بی نهایت تصمیمی که گرفتهاید را دوباره و دوباره تحلیل و بررسی کنید. اما بالاخره باید یکجا آن را متوقف کنید. آن را واقعی کنید، یادداشتش کنید. وقتی تصمیمتان بیرون از مغزتان و به دنیای واقعی آمد، مغزتان از بررسی گزینههای مختلف دست کشیده و سراغ کار بعدی میرود.
یادتان باشد چشمانداز مغز ما محل منطقی نیست. شما حتی نباید مغزتان را وادار به دنبال کردن قدم 1 تا 9 کنید. بهترین تصمیمی که میتوانید اینجا بگیرید این است که فقط قدم هایی که دوست دارید را دنبال کنید، آن هم با هر ترتیبی که دوست داشتید. هر کاری که میکنید، رمز گرفتن بهترین تصمیمات در زندگی این است که بخواهید. (مردمان)
آسانترین، راحتترین و ارزانترین وسیلهای که مردم برای رفع خستگی، کسالت و به دست آوردن آرامش از آن استفاده میکنند، آب است. آب درمانی یا هیدروتراپی (HYDROTHERAPY)، یک روش عامه پسند است و بر خلاف اکثر روشهای دیگر، رفع خستگی عضلانی با رضایت و خوشنودی توأم میشود.
هدف هیدروتراپی، خارج کردن سمومی از بدن است که میتوانند موجب درد مفاصل و التهاب شوند. همچنین درمان به روش هیدروتراپی در کنترل بیماریهای مزمن از قبیل روماتیسم مفاصل و استخوانها موثر است.
" جملات بسيار زيبا و قابل تامل "
بنام خدا
|
||
|
||
|
||
خبرنگار امرداد - فرید شولی زاده : | ||
«مرد در افق تاریخ»، مرد ایرانی را بر پایهی یادمانهای باستانی به نمایش درخواهد آورد. پس از برگزاری دو نمایشگاه «شکوه ایران» و «زن در گذر زمان» توسط موزهی ملی ایران، اینبار بهکوشش این موزه، نمایشگاه «مرد در افق تاریخ» برپا خواهد شد. |
بنام خدا
|
||
|
||
|
||
خبرنگار امرداد - میترا دهموبد : | ||
«گلنبشتههای باروی تختجمشید» كتاب سال شد. این كتاب كه به كوشش دكتر عبدالمجید ارفعی، سال گذشته به چاپ رسید، در حوزهی زبانهای باستانی، از سوی وزارت ارشاد، عنوان كتاب سال را از آن خود كرد. |
بنام خدا
دبیر انجمن دوستداران میراث فرهنگی خوزستان |
● |
گسترههای باستانی خوزستان در خطر نابودی است |
خبرنگار امرداد- مینو محضری :
«استان خوزستان از جمله استانهای بسیار دیدنی با آثارباستانی بسیار است که شوربختانه بسیاری از این آثار باستانی و میراث گذشتگان در معرض نابودی و تخریب قرار گرفته اند.»
یعسمی، روزنامهنگار و فیلمساز و دبیر انجمن فرهنگی تاریانا(انجمن دوستداران میراث فرهنگی استان خوزستان )، در همایشی با عنوان آثار باستانی یافتشده در استان خوزستان که در فرهنگسرای رسانه بر گزار شد با بیان این مطلب گفت: «انجمن تاریانا زمانی کار خود را آغاز کرد که با حجم بالایی از ویرانیها روبهرو بود و همکاری اندکی از سوی میراث فرهنگی با این انجمن میشد. اما انجمن همکاری خوبی با سازما ن میراث فرهنگی داشت و اگر تخریبی انجام میشد در همان زمان و در همان نقطه گزارش داده میشد و بهگونهی مکتوب اطلاعیههایی صادر میکرد که بازتاب آنها در رسانههای دیداری و شنیداری شوند(:باعث) آن شد که سازمان میراث فرهنگی کشور واکنش نشان دهد.»
یعسمی به گزارشی از ویرانیهای انجام شده در خوزستان و کارهایی که انجمن برای پیشگیری از این ویرانیها انجام داده، اشاره کرد و گفت: «بهشوند گذر قطار شهری در شهر اهواز، برجایماندههای شهر باستانی «هرمز اردشیر»، ویران شد که این موضوع توسط انجمن تاریانا به میراث فرهنگی گزارش داده شد ولی شوربختانه سازمان میراث فرهنگی بدترین واکنش را نشان داد.»
بهگفتهی وی از دیگر جاهایی که در خوزستان ویران شده، گسترههای باستانی مربوط به زمان اشکانی است که توسط ساختوسازهای دانشگاه آزاد، ویران شدهاست. اما تلاش کردیم تا بخشهایی از ساختو سازها را به بخشی دیگر منتقل کنیم و از پیشرفت این ویرانی بکاهیم.
یعسمی در دنبالهی سخن با نشان دادن عکس، شمار بسیاری از ویرانیهایی که در چند سالها کنونی انجام شده را برشمرد و از جملهی آنها به واگذاری گسترههای باستانی جندیشاپور به کشاورزان برای کشت و زرع و ویرانی بافت کهن شهر و پل ساسانی دزفول اشاره کرد و گفت: «گسترهی ایلامی "بردنشانده" در نزدیکی مسجدسلیمان نیز از این ویرانیها در امان نبوده هرچند که توسط سازمان میراث فرهنگی، تعیین حریم شده و از 40 هکتار محوطهی باستانی آن تنها 4 هکتار به عنوان گسترهی باستانی اعلام شدهاست.»
برپایهی گفتارهای وی، در "ایذه" سنگنگارههای بسیاری است که هنوز در سیاههی(:فهرست) آثار باستانی قرار نگرفته و بسیاری از آنها توسط افراد بومی ویران شدهاست.
سد جره نیز سدی ایلامی است که به گفتهی یعسمی دچار ویرانیهای بسیاری شدهاست و اگر رسیدگی نشود تا چند سال دیگر اثری از آن برجای نخواهد ماند.»
وی در پایان این نشست که پیرامون گسترههای در معرض خطر استان خوزستان برگزار شدهبود، گفت: «حفاریهای غیرمجاز و عدم حفاظت از گسترههای باستانی ... ویرانیهای بیشماری را در گسترههای باستانی استان خوزستان بهدنبال داشتهاست.»
بنام خدا
سرپرست هیات کاوشهای نو در بندر باستانی سیراف |
● |
«سیراف»، گواه قدرتمندی اقتصاد ساسانیان است
|
خبرنگار امرداد - میترا دهموبد :
«یافتههای باستانشناسی در بندر باستانی سیراف، نشان از قدرت اقتصادی ساسانیان دارد. شاخاب پارس و بندر تجاری سیراف، چهارراه تجاری میان هند، چین و کشورهای شمال آفریقا بودهاست.»
محمد اسماعیلی، سرپرست هیات کاوش سیراف دراینباره به یافتههای تازهای که در فصل جدید کاوشها پیدا کردهاند اشاره کرد و گفت: «ایران رابط تجاری چین، هند و کشورهای شمال آفریقا بودهاست و این نشان از قدرت ایران باستان و رونق شهر تاریخی سیراف است چراکه جایگاه اقتصادی همواره نمایندهی قدرت و توان یک سرزمین در دیگر زمینهها نیز هم هست.»
بهگفتهی وی در کاوشهای جدید، سفالهای اژدری پیدا شده که این سفالها بهعنوان نماد تجارت دریایی شناخته میشود.
در کاوشهای کنونی تنها به پیرامون مسجدجامع شهر سیراف که از کهنترین مساجد ایران است و در دژ ساسانی سیراف واقع شده، بسنده نشده است و در «قلعهکهنه» نیز کاوشهایی انجام شده و سفالهایی پیدا شده که به نام «سفال قرمز هندی با پوشش براق» معروفند و از آن روزگار ساسانی هستند.
به گفتهی اسماعیلی این بندر در زمان ساسانیان رونق فراوانی داشته است.
بندر باستانی سیراف در فاصلهی 240 کیلومتری جنوب(:خاوری)شرقی بوشهر در محل بندر «طاهری» کنونی است و پیشینهی آن را به روزگار ساسانی و اردشیر بابکان نسبت دادهاند.
بندر سیراف که به شماره 1348 در سیاهه ی(:فهرست) آثار ملی ایران ثبت شده و یکی از جاهای با ارزش و زیبای باستانی استان بوشهر است.
بندر باستانی سیراف از روزگار ساسانی تا اواخر روزگار سلجوقی مهمترین بندر ایران در آبهای جنوبی کشور بوده است اما زلزلهی مرگباری در نیمهی دوم سدهی چهارم هجری به زندگی این بندر باستانی پایان داده و بعدها کیش جایگزین بندر سیراف شد. اما از آن زمان تا کنون گذر تاریخ هرگز شوند فراموش شدن این شهر نشدهاست.
بنام خدا
دیوار سرخ گرگان؛ سومین دیوار دفاعی جهان |
دیوار سرخ گرگان را میتوان جهانی كرد |
سورنا لطفینیا :
دیوار تاریخی گرگان پس از دیوار چین و آلمان، سومین دیوار دفاعی جهان به عنوان میراث مشترک قابل ثبت در فهرست میراث جهانی است. به گزارش مهر؛ مسوولان استان گلستان در نامهای به فرنشین(:رییس) سازمان میراث فرهنگی و گردشگری کشور خواهان نگاه ویژه و جای دادن دیوار تاریخی گرگان در سیاههی مصوبات سفر چهارم دولت به گلستان شدند.
دیوار بزرگ گرگان، در روزگار اشكانیان و ساسانیان برای رویارویی با دشمن و پیشگیری از نفوذ دشمنان مرزهای شمالی(ایالت گرگان) و دفاع از ایالت گرگان ساخته شده است.
این دیوار تاریخی به همراه خندق، کورههای آجر پزی، سد و کانالهای آبرسانی، دژهای چسبیده به دیوار و دژ شهرهای کوچک و بزرگ روبهرو، درازترین یادمان معماری نظامی و استحکامات دفاعی ایران به شمار میآید.
این دیوار بزرگ و تاریخی که اکنون بسیاری از بخشهای آن ویران شده، در گذشته از کرانهی دریای مازندران در «گمیشان» آغاز شده و تا کوههای «گلیداغ» در شمال خاوری(:شرق) کلاله ادامه داشته است.
ین يادمان باستانی در منابع تاریخی و گزارشهای علمی به نامهای «سد سکندر»، «سد انوشیروان»، «سد فیروز»، «قزل آلانگ» و دیوار دفاعی نامور است.
آن را براي رويارويی با يورشهای پی درپی بيابانگردانی ساختهاند كه پس از كشيده شدن ديوار چين، رو به سوی ايران گذارده بودند.
سه گروه «هیاطله»، «هونها» و «هبتها» و گروه سکاها، به سوی مرزهای شمالخاورd و شمال ایران، يورش می آوردند و به ایالت هیرکان یا وهرکان (ایالت استرآباد) دستبرد می زدند.
همچنین این دیوار با گذشت از کلاله و گذر از گسترهی زاغ و پیشکمر کلاله و مراوه تپه به سوی جنگل گلستان کشیده میشود.
این دیوار در جاهايي که يورشها سنگین بوده، از مصالحی مانند آجرهای بزرگ 40 در 40 و پهنای 10 تا 15 سانتیمتر ساخته شده و بلندای دیوار نیز در این جاها بیشتر بوده است.
بنام خدا
فهمــیده ام که یک زلزله ۷ ریشتری تمام مشکلات دیگر زندگی آدم را کم اهمیت می کند. ۲۸ ساله
فهمــیده ام که در زندگی باید برای رسیدن به اهدافم تلاش کنم ولی نتیجه را به خواست خدا بسپارم و شکایت نکنم. ۲۹ ساله
فهمــیده ام که هیچ وقت نباید وقتی دستت تو جیبته روی یخ راه بری. ۱۲ ساله
فهمــیده ام که نباید بگذاری حتی یک روز هم بگذرد بدون آنکه به زنت بگویی "دوستت دارم". ۶۱ ساله
فهمــیده ام که اگر عاشق انجام کاری باشم، آن را به نحو احسن انجام می دهم. ۴۸ ساله
فهمــیده ام که وقتی گرسنه ام نباید به سوپر مارکت بروم. ۳۸ ساله
فهمــیده ام که می شود دو نفر دقیقا به یک چیز نگاه کنند ولی دو چیز کاملا متفاوت ببینند. ۲۰ ساله
فهمــیده ام که وقتی مامانم میگه "حالا باشه تا بعد" این یعنی "نه". ۷ ساله
فهمــیده ام که من نمی تونم سراغ گردگیری میزی که آلبوم عکس ها روی آن است بروم و مشغول تماشای عکس ها نشوم. ۴۲ ساله
فهمــیده ام که بیشتر چیزهای که باعث نگرانی من می شوند هرگز اتفاق نمی افتند. ۶۴ ساله
فهمــیده ام که وقتی مامان و بابا سر هم دیگه داد می زنند، من می ترسم. ۵ ساله
فهمــیده ام که اغلب مردم با چنان عجله و شتابی به سوی داشتن یک "زندگی خوب"حرکت می کنند که از کنار آن رد می شوند. ۷۲ساله
فهمــیده ام که وقتی من خیلی عجله داشته باشم، نفر جلوی من اصلا عجله ندارد. ۲۹ ساله
فهمــیده ام که بیش ترین زمانی که به مرخصی احتیاج دارم زمانی است که از تعطیلات برگشته ام. ۳۸ ساله
فهمــیده ام که مدیریت یعنی: ایجاد یک مشکل، رفع همان مشکل و اعلام رفع مشکل به همه. ۳۴ ساله
فهمــیده ام که اگر دنبال چیزی بروی بدست نمی آوری، باید آزادش بگذاری تا به سراغت بیاید. ۲۹ ساله
فهمــیده ام که باز کردن (نی زدن) در ساندیس از طرفی که نوشته "از این قسمت باز کنید" سخت تر از طرف دیگر است. ۵۴ ساله
فهمــیده ام که عاشق نبودن گناه است. ۳۱ساله
فهمــیده ام هر چیز خوب در زندگی یا غیر قانونی است و یا غیر اخلاقی و یا چاق کننده. ۴۶ ساله
فهمــیده ام مبارزه در زندگی برای خواسته هایت زیباست. اما تنها در کنار کسانی که دوستشان داری و دوستت دارند. ۲۷ ساله
فهمــیده ام در فکر عوض کردن همسرم نباشم. خودمو عوض کنم و وفق بدم به موقعیت ها و مراحل مختلف زندگیم تا بتونم با بینش واضح زندگیم رو با خوشحالى و سرور ادامه بدم. ۴۲ ساله
فهمــیده ام که وقتی طرف مقابل داد میزند صدایش به گوشم نمیرسد بلکه از آن رد می شود. ۵۰ ساله
فهمــیده ام هرکس فقط و فقط به فکر خودشه، مرد واقعی اونه که همیشه و در همه حال به شریکش هم فکر کنه بی منت. ۳۵ ساله
فهمــیده ام برای بدست آوردن چیزی که تا بحال نداشتی باید بری کاری رو انجام بدی که تا بحال انجامش نداده بودی. ۳۶ ساله
فهمــیده ام سخت ترین کار دنیا شناخت انسانهاست و نمی توانی به شناخت تقریبی که از یک فرد چند لحظه قبل داشته ای ۱۰۰% اطمینان و اعتماد کنی. ۳۱ ساله
فهمیده ام که ظرف های تو خالی بیشتر صدا دارند. ۲۱ ساله
فهمیده ام که به خود بیاندیشم و فکر کسی نباشم چون کسی به فکر من نیست. ۲۵ ساله
فهمیده ام که هرآنچه را که می اندیشیم روزی به حقیقت میرسد پس مثبت بیندیشید. 27 ساله
فهمیده ام چیزهایی که برایم بی اهمیت هستند همیشه دردسرساز می شوند. ۱۳ساله
فهمیده ام برای به خطا نرفتن باید عاشق بود. عاشق خدا. عشق تنها چیزیه که اجازه نمیده خلاف نظر معشوق کاری انجام بدیم. ۲۷ساله
بنام خدا
چطور با خانواده همسرتان کنار بیایید
آیا شنیدن کلمه خانواده همسر یا "مادرشوهر" فشارخونتان را بالا میبرد؟ آیا برای کنار آمدن با خانواده همسرتان حسابی دچار مشکل شدهاید تا جاییکه واقعاً دوست دارید بدانید چطور میتوانید از دست مادرشوهر و خواهرشوهر یا بقیه اعضای خانواده همسرتان خلاص شوید؟
احتمالاً با عشق فراوان با همسرتان ازدواج کردهاید اما نمیدانستید که پس از ازدواج مجبور خواهید بود با خانواده سرسخت او هم کنار بیایید و حتی ممکن است اکنون از آنها متنفر هم باشید. کنار آمدن با خانواده همسر گاهی واقعاً دشوار میشود مخصوصاً اگر طوری وانمود کنند که همه مشکلات از جانب شماست و باعث شوند احساس کنید که بهتر است دهانتان را ببندید تا آرامش برقرار شود. اما خیلی وقتها را مجبورید کنار آنها بگذرانید، مثل روزهای تعطیل و باید بدانید چطور میتوانید به بهترین شکل با آنها برخورد کنید.
مشکلات متداولتان ممکن است شکایت مادرشوهرتان از دستپخت شما یا خانهداریتان باشد، اینکه مدام سوالپیچتان کند که کی میخواهید بچهدار شوید یا از نحوه بزرگ کردن و تربیت بچههایتان ایراد بگیرد. ممکن است مادرشوهرتان حرفی بزند یا کاری کند که تصور کنید هنوز شوهرتان را یک پسربچه کوچولو میبیند. شاید هم از این واقعیت که والدین خودتان و والدین همسرتان نتوانند هیچوقت با هم کنار بیایند واهمه داشته باشید و تصور کنید شاید این مشکلات به زودی زندگی زناشوییتان را برهم زند.
آیا درک نمیکنید که چرا همسرتان در واکنش به تاثیر والدینتان در زندگی زناشویی شما چنین رویکرد خشمگین و ناراحتی دارد؟ اگر مردی هستید که نمیدانید برای اینکه همسر و مادرتان بهتر با هم کنار بیایند چه باید بکنید، باید درک کنید که چرا همسرتان تا این اندازه ناراحت است و چرا برای کنار آمدن با مادرتان یا سایر اعضای خانواده مشکل دارد.
بااینکه درست است که لزومی ندارد در همه موقعیتها پادرمیانی کنید و مشکلات بین همسر و مادرتان را برطرف کنید، اما همسرتان به این دلیل ناراحت است که والدینتان در مسائل کاملاً خصوصی زندگی شما که فقط باید توسط خود شما و همسرتان درمورد آن تصمیمگیری شود، دخالت میکنند. این شامل کنار آمدن با خواهرشوهر، برادرشوهر، پدرشوهر و هر عضو دیگر خانواده که دردسرساز میشود هم میتواند باشد.
از خودتان سوال کنید: اگر کسی وارد خانهتان شده و دستهچکتان را بیاجازه برداشته و بخاطر خرجومخارجتان از شما سوال و جواب کند، آن را رفتاری غیرقابل قبول نمیدانید؟ آیا چون تصور میکنید اینکه پولهایتان را چطور خرج میکنید، هیچ ارتباطی با آن فرد ندارد، نسبت به این رفتار فوراً واکنش نمیدهید؟ همسرتان هم دخالتهای مداوم والدینتان در مسائل خصوصی شما را همینطور میبیند.
همسرتان بیمیلی شما به حرف زدن در این مورد و متوقف کردن این دخالتها در زندگی خانوادگیتان را نوعی خیانت میبیند. همسرتان تصور میکند که این دخالتهای بیدلیل والدینتان موجب برهم خوردن رابطه شما شده و ممکن است به قیمت از بین رفتن زندگی زناشوییتان تمام شود و باید فوراً به آن خاتمه داده شود.
همسرتان باور دارد که هربار که جانب والدینتان را میگیرید و برای جلوگیری از مداخلههای آنها هیچ کاری نمیکنید، به ازدواجتان خیانت میکنید. خیانت یکی از عمیقترین ضربههایی است که میتوانید به قلب همسرتان وارد کنید که اگر تغییر نکند میتواند خشم و ناراحتی شدید ایجاد کند که شما و همسرتان را از هم دورتر و دورتر کرده و در آخر ازدواجتان را به طلاق میکشاند. بله دقیقاً تا همین اندازه جدی است.
آیا دوست ندارید ازدواج با همسرتان بر هم بخورد؟ پس چه زن باشید و چه شوهر، هر دوی شما باید به این توافق برسید که مشکلی با خانواده همسر وجود دارد که باید حل شود تا بتوانید از ازدواجتان محافظت کنید. اگر خانواده زنتان در زندگی شما دخالت میکنند و این مسئله اعصاب شما را خورد کرده است، این هم به توجه فوری نیاز دارد.
دوست دارید بدانید چطور میتوانید با خانواده همسرتان کنار بیایید؟
• وفاداری را نمیتوان تقسیم کرد. وقتی با همسرتان ازدواج کردید، به او قول دادهاید که بالاترین اولویت زندگی را به او بدهید و وفاداری شما دقیقاً باید به همین باشد. اگر همسرتان با مادرشوهر خود مشکل دارد، این وظیفه شماست که پادرمیانی کرده و مشکل را حل کنید. اگر شوهری هم با مادر یا سایر اعضای خانواده همسرش مشکل دارد، باز هم این وظیفه زن است که جانب شوهرش را گرفته و مشکل را برطرف نماید.
• بین شما و خانواده همسرتان باید مرزهای درست و مشخصی ایجاد شود تا مشکلی ایجاد نشود. همراه با همسرتان درمورد این مرزبندیها مشورت کنید و نقش والدین همسر را در زندگی زناشوییتان مشخص کنید. همه موارد را جایی یادداشت کرده و به یک نتیجه مشخص برسید.
• والدین خودتان و همسرتان فقط چیزهایی را خواهند فهمید که خود شما به آنها میگویید. مرزها را طوری تعیین کنید که همسرتان بداند چه اطلاعاتی را میتواند با خانواده خودش و خانواده شما در میان بگذارد. اگر هر بار که عصبانی، خسته و ناراحت هستید و در زندگی زناشوییتان مشکل پیدا کردید، به خانه والدینتان میروید آنها فقط مشکلات را میشنوند و وقتی مشکلاتتان را حل میکنید آنها را نخواهند شنید. اگر در زندگیتان مشکل دارید، باید آن مشکل را به اتفاق همسرتان حل کنید، کاملاً خصوصی و محرمانه.
• مرزبندی زمانی تعیین کنید تا هر دوی شما بدانید چه مدت زمان را باید در خانه والدینتان سپری کنید و آنها چند وقت یکبار میتوانند پیش شما بیایند. گاهیاوقات زن و شوهرها به این دلیل دعوایشان میشود که والدین یکی از طرفین مدام در خانه آنها هستند و این باعث میشود هیچ زمانی را نتوانید تنها در کنار هم بگذرانید. یا گاهی هم زن مدام در خانه مادرش است و مسئولیتهای خانه خود را به گردن نمیگیرد و یا خانواده همسر مداوم تلفنی تماس میگیرند تا از جزئیات زندگی زناشویی شما باخبر شوند.
• مرزهایی برای تصمیمگیریها تعیین کنید تا هر دوی شما درک کنید که این خودتان هستید که باید تصمیمات را بگیرید بدون مشورت گرفتن و کمک خانوادهها. وقتی تصمیم را گرفتید نباید بگذارید چون یکی از والدین طرفین مخالفت کرده است، فکرتان را عوض کنید.
• درمورد مراقبت و تربیت بچهها مرز تعیین کنید تا استانداردها و قوانینی که در خانه شما مشخص شده است توسط خانوادههای طرفین برهم نخورد. اگر برای خودتان مرزی تعیین نکنید، مطمئناً مشکلاتی ایجاد خواهد شد. همچنین وقتی نتوانید والدین مداخلهگر را سر جای خود بنشانید، مشکلات حتی بیشتر هم میشوند.
• وقتی درمورد مرزبندیها تصمیم گرفتید، باید آنها را رعایت کنید. اگر یکی از طرفین این مرزها را بشکند، کل این فرایند برهم خورده و به والدین طرفین پیام دخالت کردن فرستاده میشود. علاوه بر این وقتی نتوانید یک توافق با همسرتان را رعایت کنید، اعتماد او را از دست خواهید داد. باید درک کنید که اگر اعتماد همسرتان را از بین ببرید، به قولوقرارهایتان در ابتدای ازدواج خیانت کردهاید.
• با والدینتان (یا والدین همسرتان که اعصابتان را خورد کردهاند) درمورد مرزبندیهایی که به اتفاق همسرتان مشخص کردهاید صحبت کنید. برای آنها مشخص کنید که این مرزبندیها را با هم تعیین کردهاید و مورد قبول هر دوی شماست. شاید باور نکنید اما خیلی از مادرشوهرها نمیدانند که دخالتهایشان چقدر باعث ناراحتی شما میشود به همین دلیل باید یاد بگیرید که چطور قاطع باشید و وقتی کاری انجام میدهند که باعث ناراحتی و سرخوردگی شما میشوند با روشهای قاطع و در عین حال محترمانه با آنها برخورد کنید.
• اگر مشخص است که در تعطیلاتی که باید در کنار خانوادههایتان بگذرانید، والدین شما و همسرتان با هم کنار نخواهند آمد، برای شما و همسرتان بهتر خواهد بود که هریک به طور جداگانه با خانواده خود صحبت کند. برای آنها توضیح دهید که بااینکه درک میکنید که ممکن است نتوانند دوستان خوبی برای هم شوند اما اگر بتوانند با هم کنار بیایند شما و همسرتان را بیاندازه خوشحال خواهند کرد.
• در موقعیتهای اجتماعی بهتر است که آنها دور از هم نگه دارید تا اینکه بخواهید مدام استرس کنار آمدن آنها را داشته باشید. اگر یک شام کوچک خانوادگی است، بهتر است هر خانواده را جداگانه دعوت کنید تا از روبرو شدن آنها جلوگیری کنید. اما به خاطر داشته باشید که همه آنها آدم بزرگ هستند، حتی اگر رفتارشان چیز دیگری را نشان دهد.
• هیچوقت سعی نکنید همسرتان را مجبور کنید که بین والدین خود و شما یکی را انتخاب کند. درک کنید که زن دیگری که در زندگی هر مردی هست مادر اوست. اگر دیدید که شوهرتان مدام میگوید "مادرم فلان کار را فلان طور انجام میدهد" به او بگویید که برود و با او زندگی کند.
• جنگهایتان را انتخاب کنید. گاهیاوقات باید بپذیرید که در بعضی موقعیتها مخالفت کنید، مودبانه به آنها بگویید که بااینکه از پیشنهادشان ممنونید اما شما و همسرتان هستید که تصمیم نهایی را میگیرید. دقت کنید که با ملاحظه و ادب رفتار کنید، احساسات و عصبانیتتان را کنترل کنید و پیش از به زبان آوردن هر جملهای آن را خوب در ذهنتان بررسی کنید.
آیا برای کنار آمدن با خانواده همسرتان مشکل دارید؟ اگر دوست دارید وضعیت خودتان را شرح دهید و از دیگران در قسمت نظرات راهنمایی بگیرید. یا اگر رابطه شما با والدین همسرتان بدون مشکل و خوشایند است تاجاییکه واقعاً آنها را دوست دارید و تحسینشان میکنید، چه توصیههایی میتوانید برای آنهایی که برای کنار آمدن با والدین همسرشان مشکل دارند مطرح کنید؟ منتظر نظرات و پیشنهادات شما هستیم.
بنام خدا
10 نشانه اینکه خانمی از شما خوشش نمیآید
آقایان عزیز دیگر جای هیچ بهانه نیست! باید بتوانید خیلی زود تشخیص دهید که احساس خانمی درموردتان چگونه است و باید بتوانید همه علائم و نشانههای اینکه از شما خوشش میآید یا خوشش نمیآید را شناسایی کنید. در زیر به 10 نشانهای که مشخص میکند خانمی از شما خوشش نمیآید اشاره میکنیم.
1.قطع مکالمه از طریق دوستان
اگر هر زمان که تلاش میکنید با او حرف بزنید دوستانش دور و اطرافتان پیدا میشوند و او را به سمت دیگری میکشانند به این واقعیتی اشاره دارد که شاید نخواهد بپذیرید. واقعیتی که همه این کارها نشانه این است که از شما خوشش نمیآید و دوستانش به این کار گمارده شدهاند که او را از دست شما نجات دهند. او از شما خوشش نمیآید، بگذارید به راه خودش برود و دست از سرش بردارید!
2.بازجویی دوستان
اگر وقتی میخواهید سعی کنید به دختری نزدیک شوید، همه دوستانش حالت دفاعی به خود میگیرند که قبل از نزدیک شدن به او باید با تکتک آنها حرف بزنید، این احتمال وجود دارد که آنها میخواهند به او فرصت دهند که سریع فراری شود. بعد از اینکه از بازجوییها بیرون آمدید، شاید فقط اثر و نشانهای از اینکه او زمانی آنجا بوده است پیدا کنید.
3.دکمه رد تماس
وقتی به او زنگ میزنید، آیا تلفنش بعد از 6-4 زنگ روی منشی تلفنی میرود؟ ماجرا این است: دو زنگ برای تلفن شما طول میکشد که به تلفن او وصل شود و 2-1 ثانیه برای او تا واکنش دهد. بنابراین این احتمال وجود دارد که او دکمه رد تماس را میزند. میتوانید برای او پیام بگذارید اما بهترین کار این است که با این واقعیت کنار بایید که او از شما خوشش نمیآید.
4.وقتی برنامه را کنسل کرده و دوباره برنامهریزی میکند.
خانم ها سلسلهمراتبی از آدمها، برنامهها و فعالیتها دارند. اگر هر هفته کار مشخصی مثل تماشای سریالی خاص دارد و تصمیم میگیرد که برای دیدن شما از آن بگذرد یا از شما دعوت میکند که با هم آن را تماشا کنید، احتمالاً از شما خوشش میآید. اما اگر مدام برنامهاش با شما را کنسل کرد و برنامه دوباره گذاشت، احتمالش هست که دوست ندارد شما را ببیند. زمانش رسیده که با واقعیت روبهرو شوید.
5."فراموش کردن"
منظور آن مواردی است که با شما برنامه میریزد و وانمود میکند که فراموش کرده است. وقتی به مغز زنها فکر کنید، یک مغز فیلی جلوی چشمتان بیاید. اینقدر ساده نباشید که تصور کنید که زنی ممکن است فراموش کند تماس بگیرد یا قرارش با شما از یادش رفته است. آنها هیچوقت فراموش نمیکنند، مطمئناً کار بهتری برای انجام دادن داشتهاند و آن کار شما نبودهاید.
6.رقص یک قدمی!
همه خانمها یک فضای شخصی دارند. افراد خاصی را وارد آن میکنند و بقیه را بیرون نگه میدارند. اگر وقتی یک گام به سمت او برمیدارید، او یک گام خود را عقب بکشد، همان رقص یکقدمی را میکند که معنیش این است که از شما خوشش نمیآید. کاری که در این شرایط باید بکنید این است که مسیرتان را عوض کنید چون برای شما وقت نخواهد گذاشت.
7.پیشنهاد دوستی در حال انتظار
اگر بطور مداوم در فیسبوک به او درخواست دوستی دادهاید و او به شما جوابی نداده است، مشکل از فیسبوک نیست! او همیشه آنلاین است. درواقع، مطمئناً زمانی که شما این پیشنهاد دوستی را برای او فرستادهاید آنلاین بوده و پیش خود گفته است، "امکان ندارد این آدم را در دوستان خودم بپذیرم!"
8.آقای ایدآلی که شما نیستید
اگر تصویری که از مرد ایدآلش برای شما ترسیم میکند کاملاً متضاد و مخالف شماست، این یک پرچم قرمز است. مثلاً اگر شما مردی کوتاه قد با موهای بور هستید و او میگوید که مرد رویاهایش مردی قدبلند، مومشکی و عضلانی است، باید حساب کار خودتان را بکنید.
9.شوخطبعی شما
اینکه زنی به جوکهای شما بخندد هیچ ارتباطی به این ندارد که شما آدم بامزهای هستید یا نه. اگر از شما خوشش بیاید، میخندد و این یعنی از مصاحبت با شما لذت میبرد. اگر همیشه یک نگاه خاصی روی صورتش است، نگاهی که انگار مشغول تمرکز کردن روی درس هایش است، آنوقت باید بیشتر به رابطهتان فکر کنید.
10.مرد "فوقالعاده" دیگر!
اگر مدام درمورد مردی صحبت میکند، طوریکه انگار یک سوپرمن است، بامزهتر از شماست، باهوشتر از شماست، نگاه زیباتری دارد، میتواند پرواز کند و هر چیز دیگری، ممکن است از شما بدش نیاید اما احتمالاً شما را فقط به چشم یک دوست عادی میبیند. میخواهد به شما بفهماند کند که شما مثل برادر او هستید.
بنام خدا
|
||
|
||
|
||
|
||
نگار پاكدل : | ||
گفت نخور،عسل و خربزه با هم نمیسازند، نشنید و خورد، یک ساعت دیگر یارو را دید همچون مار به خودش میپیچيد، گفت نگفتم نخور این دو با هم نمیسازند؟ گفت حالا که این دوتا خوب با هم ساختهاند تا من یکی را از میان بردارند. من میخواهم اولیای دولت را به عسل و روسای ملت را به خربزه تشبیه کنم، اگر وزارت علوم بگوید توهین است حاضرم 250 حدیث در فضیلت خربزه و 149 حدیث در فضیلت عسل شاهد بگذرانم. «دهخدا» كه بود؟ چرند و پرند «دخو» گونهی نثر و طنز دهخدا اشعار دهخدا تلاش شبانه روزی برای فرهنگ دهخدا متن وصیتنامهی دخو چراغ زندگی دخو خاموش شد
آثار علی اکبر دهخدا - لغتنامهی فرهنگ فارسی - امثال و حکم ( مجموعهی بینظیر ضربالمثلهای زبانفارسی ) - ترجمهی عظمت و انحطاط رومیان ، اثر مونتیسکیو - ترجمهی روح القوانین، اثر مونتیسکیو - فرهنگ فرانسه به فارسی - شرح حال ابوریحان بیرونی - دیوان اشعار دهخدا - حواشی و تعلیقات بر دیوان ناصرخسرو - یادداشتهایی به دیوان سید حسن غزنوی - تصحیح دیوان منوچهری - تصحیح دیوان سوزنی - اصلاح لغت فرس اسدی - تصحیح صماح - تصحیح دیوان ابنیمین - تصحیح یوسفوزلیخا - پندها و کلمات قصار - مجموعه مقالات چرندوپرند یاری نامهها: -«دهخدا مرغ سحر در شب تار» اثر:«ولی الاه درودیان» -«همنوا با مرغ سحر» اثر:«بلقیس سلیمانی» |
بنام خدا
|
||
|
||
|
||
خبرنگار امرداد - اشکان خسرو پور : | ||
كتاب «تحقيق و تفحصی درباره روستای قاسمآباد يزد»، به نوشتهی سهراب اختری منتشر شد. |
بنام خدا
8 مهارت ضروری برای نیمه دوم زندگی
آدمهای زیادی از زندگیشان خسته شدهاند. این خستگی و بیحوصلگی میتواند یک مارپیچ روبهپایین ایجاد کند. این مارپیچ میتواند افسردگی، بیمیلی، ناامیدی و بسیاری احساسات منفی دیگر در خود داشته باشد. احتمالاً مهمترین مسئله برای فردی که در چنین موقعیتی قرار دارد این حس است که نمیدانند چه باید بکنند و به همین خاطر هیچ کاری نمیکنند.
اینجا میخواهیم 8 مهارت بسیار مهم برایتان معرفی کنیم که باید برای به دست آوردن آنها تلاش کنید. این مهارتها به شما کمک میکنند خودتان را از این مارپیچ منفی دور نگه دارید.
مهارت 1: برای آینده رویاپردازی کنید
برای دیدن رویا حتماً نباید بخوابید. زمانی را به فکر کردن درمورد اتفاقات خوشایندی که دوست دارید در آینده بیفتد اختصاص دهید. اگر از دوران کودکی تابحال رویایی انجامنشده دارید، دوباره آن را امتحان کنید. همین میتواند یک نقطه شروع دوباره باشد.
مهارت 2: موانع موجود برای رویای زندگیتان را از میان بردارید
احتمال اینکه خودتان مانع سر راه خودتان باشید خیلی زیاد است. چه چیزی شما را عقب نگه میدارد؟ خیلیها هستند که همیشه افسوس میخورند که چرا به دانشگاه نرفتند. تصور میکنند که الان دیگر خیلی دیر شده است. منظور این نوع موانع است.
مهارت 3: هدف و معنا به دست آورید
بعد از 40 سالگی به دنبال پیدا کردن هدف با راههای جدید هستیم. در جوانی هدف ما ایجاد و ساختن عناصر زندگی مثل ازدواج، بچهدار شدن، خانهدار شدن و پیشرفت کاری است. اما حالا که خیلی از این هدفها به سرانجام رسیدهاند، هدفهایمان تغییر میکنند. هدف میتواند قرار دادن خود در کنار چیزهایی باشد که شما را بالغتر و کاملتر میکند. خودتان باید هدفتان را مشخص کنید.
مهارت 4: قدرت انتخاب مسیر زندگی
آینده ما چیزی فراتر از موقعیتهای گذشتهمان است. فقط دو چیز است که در آن حق انتخاب ندارید: مرگ و مالیات. این خودتان هستید که میتوانید تعیین کنید در زندگیتان چه اتفاقاتی بیفتد. زندگی خودتان است پس مسئولیت آن را به گردن بگیرید.
مهارت 5: بطور مداوم چیزهای تازه یاد بگیرید
یادگیری فواید زیادی دارد. نخستین فایده آن برای شما ایجاد فرصتهای تازه ای است که در اختیارتان قرار میگیرد. احتمالات نامحدود هستند. میتوانید یک مهارت جدید یاد بگیرید، درمورد مکانهای جدید اطلاعات پیدا کنید، علایقتان را دنبال کنید. با این روش همیشه در حال رشد خواهید بود. اگر رشد نکنید، موفق نخواهید بود.
مهارت 6: ممکنها را تشخیص دهید
یکجایی در زندگیمان ممکنها را کم میکنیم. زمانی را که فکر میکردید هر کاری از دستتان برمیآید را به یاد میآورید؟ خیلیها را دیدهاید که باوجود نقصهای جسمانی بسیار به افرادی موفق در جامعه تبدیل شدهاند. اینها محدودیتها را ندیدهاند، ممکنها را پیدا کردهاند.
مهارت 7: از اشتباهاتتان درس بگیرید
شکست اگر باعث شود درسی از آن بگیرید چیز خوبی است. یک دلیل دیگر برای خوب بودن آن این است که میفهمید برای رسیدن به چیزی مهم تلاش میکنید. شکست میتواند یک نگرش باشد. توماس ادیسون 10،000 بار شکست خورد اما هیچوقت خود را بازنده ندید. او به این نتایج بعنوان 10،000 فرصتی که میتواند برای بالا بردن کار خود از آنها استفاده کند نگاه کرد. اگر اخیراً شکست نخوردهاید، بد نیست امتحانش کنید!
مهارت 8: روابطی معنادار بر پایه اعتماد و احترام ایجاد کنید
ما با حضور دیگران در زندگیمان پرورش مییابیم. ما موجوداتی اجتماعی هستیم که نیاز به گیرش و دهش داریم. این موضوع را مثل یک پارچه تصور کنید. پارچه تارهای زیادی دارد که هریک به یک سمت مختلف رفتهاند. یک تکه پارچه مطمئناً بسیار محکمتر از یک تار به تنهایی است.
این مهارتها را تا چه اندازه در خودتان پرورش دادهاید؟ از همین امروز شروع کنید. با کمک این مهارتها میتوانید از نیمه دوم زندگیتان هم درست مانند دوران جوانی لذت ببرید.
بنام خدا
چطور یک فرد خاص را مجذوب خود کنید؟
یکی از پرسشهایی که زیاد پرسیده میشود این است که "آیا میتوانید با استفاده از قانون جاذبه یک فرد خاص را مجذوب خود کرد؟" خوشبختانه پاسخ آن مثبت است.
عشق یکی از مهمترین احساسات موجود در این جهان است. وقتی صحبت از پول، شغل و خیلی چیزهای دیگر به میان میآید آدمها برای نشان دادن آن سختی زیادی متحمل نمیشوند. اما در مسائل احساسی، اگر آن چیزی که میخواهید را به دست نیاورید، دچار درد عمیقی میشوید. کسی که دوستش دارید، آن فرد خاص، مهمترین فرد برای شماست و حتی کل دنیا نمیتواند برایتان جایگزین او شود. خبر خیلی خیلی خوبی برایتان داریم. شما میتوانید کسی که دوست دارید را مجذوب خودتان کنید. پس همین امروز روش ما را امتحان کنید.
میل و ناامیدی – باید ناامیدی را کنار بگذارید
با اینکه میل یک انرژی مقدس است و انرژی خلقت محسوب میگردد، ناامیدی دقیقاً عکس آن و انرژی مخرب است. وقتی تمایلات برآورده نشوند، جای آن ناامیدی میآید. بااینکه میل و اشتیاق انرژی خوب و پاک است، ناامیدی یک انرژی منفی بسیار قوی است. میل و اشتیاق ارتعاشات جذب کردن را در شما ایجاد میکند اما ناامیدی دقیقاً ارتعاشاتی متضاد این یعنی دور کردن را میسازد. وقتی عاشق میشوید، بذر مقدس میل و اشتیاق در شما کاشته میشود. بنا به هر دلیلی اگر این اشتیاق و میل برآورده نشود، ناامیدی وارد میشود. پس اولین قدم برای از بین بردن این ناامیدی است. همه ناامیدیها را دور بریزید.
چطور ناامیدیها را از بین ببرید؟
سادهترین راه برای از میان برداشتن ناامیدیها، فراموش کردن است. خودتان را با نور عشق الهی و معنوی جهان احاطه کنید. یک نور عشق معنوی را تجسم کنید، یک تشعشع از نور عشق خداوندی. خود را تسلیم آن نور کنید. این نور است که شما را خلق کرده است، همه آنچه که دارید را به شما داده و این عشق خیلی ساده دوستتان دارد. این نور بخشنده است، نوری 100 درصد پاک است و آنقدر قوی هست تا بتواند واقعیتی زیبا فراتر از تجسمات معمولی شما ایجاد کند. وقتی عاشق میشوید این نور خیلی آرام به شما میگوید چه بکنید، فقط باید به او گوش دهید. پس همه چیز را فراموش کنید، تسلیم این نور شوید و زندگی جدیدی را شروع کنید. همین امروز خودتان را تسلیم آن نور معنوی کنید و بگذارید آن نور آیندهای روشن برایتان بسازد.
وقتی اینکار را کردید، هر وابستگی به نتیجه را از خود دور کنید. حالا قسمت بهتر آن شروع میشود.
ساختن یک زندگی زیبای عاشقانه
وقتی هر نوع وابستگی به آن فرد را از خود دور کردید، یک پیام بسیار قوی به جهان فرستادهاید که برای شروع یک زندگی زیبای عاشقانه آمادهاید. اگر قبلاً عشقتان یکطرفه بود، الان وقت آن رسیده که رابطهای دوطرفه را تجربه کنید. شما قهرمان تئاتر ذهن خودتان هستید. فیلم شما در ذهن خودتان است و فیلمتان واقعیت شما را میسازد. شما کنترل 100 درصد روی تخیلاتتان دارید و از آن برای ساخت واقعیتی به انتخاب خود هوشمندانه استفاده میکنید.
حالا تصور کنید که معشوقتان عاشق شماست. قبلاً این شما بودید که عاشق او بودید و حالا تصور کنید که این اوست که عاشق شماست. "معشوقتان عاشق شماست" و میبینید که اشتیاق و میلتان برآورده شده است. چه حسی دارید؟ هزار مرتبه با خودتان تکرار کنید، "..... منو دوست داره". ببیند در 7-5 روز آینده چه اتفاقی میافتد. تغییر انرژی را در خود مشاهده کنید. ببینید چه حسی دارید. معشوقتان را عاشق خودتان تجسم کنید. احساساتتان را بررسی کنید. در ذهنتان با معشوقتان صحبت کنید. چه حسی دارد؟
اگر این مرحله را به درستی انجام دهید، به خودتان میخندید که برای چه اینقدر ناامید بودید. و آنوقت است که دنیا به رویتان لبخند میزند. احساس قدرت بیشتری میکنید. با خودتان فکر میکنید که چرا همه چیز را اینقدر سخت میدیدهاید و چرا قبلاً نمیتوانستهاید فراموش کنید؟
بررسی عشق
این روشها که شما را از احساسات ناامیدانهتان بیرون میکشد و باعث میشود احساس کنید برنده هستید. این افکار و احساسات مثبت میآیند و باعث میشوند فکر کنید که آیا آن فرد را بخاطر عشق میخواستهاید یا فقط به این خاطر که نفستان را ارضا کنید. در بسیاری از موارد، ناامیدی که برمیگردد، به دلیل عشق نیست، بلکه به دلیل پیروزی است. حالا در اعماق قلب خود میدانید که آیا آن فرد را واقعاً دوست میدارید یا نه.
اگر متوجه شدید که عشقتان واقعی است، مرحله زیر خیلی برایتان مهم است:
عشق – قدرت پشت خلقت
درک کنید که عشق قدرتمندترین انرژی در جهان است. با عشق میتوانید هر چیزی خلق کنید، قلب، روح و فکر هر کسی را به دست آورید. هر روز حدقل 10 دقیقه بنشینید و افکاری عاشقانه به عشقتان بفرستید. با خودتان تصور کنید که با او رابطهای عاشقانه دارید. معشوقتان کاملاً عاشق شماست. چه نوع افکار عاشقانهای برای او میفرستید؟
یک گوی صورتی رنگ از انرژی بین دستان خود تجسم کنید که در آن رابطه عاشقانهتان را با آن فرد میبینید. این گوی فقط انرژی پاک و مثبت عشق را در خود دارد. افکار، احساسات و نوع رابطهای که با معشوقتان دارید را یادداشت کنید. حالا گوی صورتی رنگ را فراموش کنید. بگذارید به هوا برود. هر وابستگی را رها کنید. و اگر اینکار را به درستی انجام دهید، دیگر هیچ وابستگی برایتان نمیماند زیرا الان جایی هستید که میتوانید حس رابطه را احساس کنید. اگر تردیدی داشتید با خودتان تکرار کنید، "من تسلیم نور معنویم هستم." "فقط باید نور معنویم را دوست داشته باشم و از آن سپاسگذار باشم."
دقت کنید که این هدف فقط و فقط زمانی اتفاق میافتد که ارتعاشات احساسات شما بالا باشد. ناامیدی مثل چاهی عمیق است که ارتعاشات آن بسیار پایین است. عشق و حقشناسی بالاترین حد ارتعاشات را دارند.
اگر اینکار را درست انجام دهید، احساساتتان در این مرحله باید اینگونه باشند:
1 . ناامیدی صفر. متعجب میشوید که آنهمه ناامیدی به کجا رفته است.
2. شدیداً احساس شادی میکنید زیرا رابطهای زیبا و عاشقانه ساختهاید و به روشنی آن را دیده و حس کردهاید.
3. یک رابطه کامل و شاد بین شما و جهان که فقط و فقط شکرگذار آن هستید.
رابطه ایدآل شما خود را نشان خواهد داد. 60،000 فکر در روز کارمای (karma) فکر شماست. اگر در 80 درصد از این افکار عشق و حقشناسی باشد، رابطه زیبایی که خلق خواهید کرد فرای تصورتان خواهد بود. (مردمان)
بنام خدا
متاسفانه زمانی که می خواهید نخستین گام را در مسیر درست رسیدن به آرزوهای خود بردارید، اطرافیان شما – حتی کسانی که واقعا برای شما ارزش قایل هستند – توصیه های ناجوری به شما می کنند.
علتش آن نیست که این افراد نیت بدی دارند، آنها فقط نمی توانند تصویر بزرگ آرزوها، علایق و اهداف زندگی شما را درک کنند. آنها متوجه نیستند که پاداش نهایی برای شما ارزش این ریسک کردن را دارد. در نتیجه آنها تلاش می کنند با ترساندن شما، از خودتان در برابر شکست های احتمالی محافظت کنند و این ترس شما را از تحقق آرزوهایی که دارید دور می سازد.
استیو جابز می گوید: «وقت شما محدود است، آن را با زندگی کردن طبق میل دیگران هدر ندهید. در دام این تعصب گرفتار نشوید و با نتایجی که از طرز فکر دیگران به دست آمده زندگی نکنید. اجازه ندهید صحبت های دیگران، ندای درونی و قلبی خودتان را خاموش کند.»
زمانی که تصمیم به برآورده کردن آرزوهای خود می گیرید به احتمال زیاد توصیه های نادرست زیر را از زبان دیگران می شنوید.
1 – آرزوها
می توانی یک روز دنبال آرزوهایت بروی اما اکنون باید کمر همت ببندی و مسوولیت پذیر باشی: یک روز؟ آن یک روز کی است؟ آن یک روز هیچ وقت نمی آید. این برداشتی مبهم از زمان است که احتمالا هرگز از راه نخواهد رسید.
امروز تنها روز تضمین شده برای شماست. امروز همان روزی است که می توانید یک تفاوت بزرگ را در زندگی خود رقم بزنید. زندگی یعنی دنبال آرزوهای خود بروید، پس از زیر بار مسوولیت شانه خالی نکنید. تا آن «یک روز» منتظر نمانید. امروز را به نخستین روز زندگی جدید خود تبدیل کنید.
2 – نتیجه نگیری
اگر نتیجه نگیری، نابود می شوی: اشتباه است! شما به نابودی حتی نزدیک هم نمی شوید درواقع در بدترین حالت ممکن است به نتیجه نرسید و حداکثر به همان جایی برگردید که اکنون در آن ایستاده اید.
3 – احساس خطر
ماندن در شغل فعلی خطر کمتری دارد: شاید این طور باشد اما اگر کاری ایمن تر از شغل شما نیز وجود داشته باشد چه؟ این که به منزل روید، در را از داخل قفل کنید، دیگر هرگز خارج نشوید و به این ترتیب تمام آرزوهای خود را دور بریزید. یادتان باشد کم خطر بودن هرگز به معنای بهتر بودن نیست.
4 – خواستن
غیرممکن است: تنها زمانی غیرممکن است که دست به هیچ کاری نزنید. علت آن که بعضی چیزها غیرممکن به نظر می رسند این است که هنوز کسی برای رسیدن به آنها دست به کار نشده است. اما این به این معنا نیست که اگر شما کمک کنید این امر محقق نخواهد شد. اگر واقعا خودتان را وقف نتیجه نهایی کنید، تقریبا هر چیزی ممکن می شود فقط باید به اندازه کافی خواهان آن باشید.
5 – شانس
برای موفقیت فقط باید شانس داشته باشی: تنها به این دلیل که آن چند نفر خوش شانس هم دست به کاری زده اند! آنها هم با همان میل، عزم راسخ و اراده ای را داشته اند که شما اکنون دارید. شما هم می توانید یکی از آنها باشید. این دیگر به خودتان بستگی دارد.
6 – شکست سنگ بنای موفقیت
شاید شکست بخوری و شکست اصلا چیز خوبی نیست: شکست سنگ بنای موفقیت است. مهم نیست نتیجه چه می شود، همیشه همان اتفاقی می افتد که باید بیفتد. یا موفق می شوید و یا چیزی می آموزید. بزرگ ترین اشتباهی که ممکن است مرتکب شوید این است که از ترس اشتباه کردن اصلا دست به کار نزنید. اگر نمی توانید با شکست کنار بیایید، با موفقیت هم دچار مشکل می شوید.
7 – امکانات
امکانات لازم را نداری: مساله امکانات نیست بلکه طرز استفاده شما از امکاناتی است که در دست دارید. «استیو واندر» قادر به دیدن نبود، ولی از حس شنوایی خود برای کسب مهارت در موسیقی استفاده کرد و موفق به دریافت جایزه نیز شد.
8 – پس انداز
قبل از برداشتن اولین قدم باید به اندازه کافی پس انداز داشته باشی: شما به پول بیشتر نیاز ندارید، بلکه برنامه می خواهید. باید بودجه بندی کنید. تمام هزینه های غیرضروری زندگیتان را حذف کنید. اگر برای دنبال کردن آرزوهای خود باید کار فعلی تان را رها کنید، حداقل درآمدی را که برای یک زندگی منطقی لازم دارید، محاسبه کنید.
بررسی کسانی که قبلا از همین راه موفق شده اند نیز می تواند به شما کمک کند. از همه اینها گذشته باید قدم های کوچک بردارید. با فرض اینکه اکنون فلان مبلغ پس انداز را در حساب بانکی خود دارید برای رسیدن به آرزوهای خود بلافاصله شغلتان را ترک نکنید. در عوض از خودتان بپرسید: «اکنون با پول و امکاناتی که دارم چه کار می توانم بکنم تا به هدف دلخواه خود نزدیک شوم؟»
9 – کمک
به کمک نیاز نداری، بهتر است خودت تنهایی انجامش بدهی: شما بخشی از مجموعه افرادی هستید که در کنار آنها وقت می گذرانید. اگر با آدم های مناسب معاشرت کنید، آنها بر شما تاثیر منفی خواهند گذاشت. اما اگر به دنبال افراد مناسبی باشید، توانایی و قدرت بیشتری نسبت به زمان تنهایی خود خواهید داشت. گروه خود را بیابید و برای ایجاد یک تفاوت بزرگ در زندگی خود با هم کار کنید.
10 – تلاش
باید خیلی تلاش کنی: البته که باید تلاش کنید! اما معنایش این نیست که ارزشش را ندارد. موفقیت در زندگی به یک نکته کلیدی وابسته است: تلاش کردن برای انجام کاری که به آن علاقه دارید تا زمانی که با خودتان روراست باشید و دنبال علایق، ارزش ها و رویاهای خود بروید، می توانید از طریق همین علاقه مندید به موفقیت دست یابید.
مهم تر از آن، چند سال بعد به حرفه ای اشتغال ندارید که برای آن ارزشی قایل نیستید و از خودتان نمی پرسید که «چطور قرار است سی سال در این حرفه کار کنم؟» پس اگر به سختی تلاش می کنید و از هر دقیقه آن لذت می برید، متوقف نشوید. دارید به موفقیت بزرگی می رسید. چراکه کارهای سخت اگر مبتنی بر علایق و آرزوهای خودتان باشند سخت به نظر نخواهند رسید. توصیه های فوق را نادیده بگیرید تا در راه رسیدن به آرزوهای خود موفق شوید.
بنام خدا
ویتامینها و موادمعدنی موادی هستند که در موادغذایی که میخوریم یافت میشوند. بدن شما برای اینکه درست کار کند و بتوانید آنطور که باید رشد کرده و بزرگ شوید، به آنها نیاز دارد. هر کدام از ویتامینها یک نقش خاص در بدن ما دارند. مثلاً:
• ویتامین D در شیر به محکم شدن استخوانهایتان کمک میکند.
• ویتامین A در هویج به قوی شدن چشمهایتان کمک میکند.
• ویتامین C در پرتقال که اگر بدنتان زخم شود به زودتر خوب شدن آن کمک میکند.
• ویتامینهای B در سبزیجات برگدار که به تولید پروتئین و انرژی در بدن کمک میکنند.
ویتامین ها در آب و چربی زندگی میکنند
ویتامینها دو نوع هستند: محلول در چربی و محلول در آب.
وقتی موادغذایی میخورید که ویتامینهای محلول در چربی در خود دارد، این ویتامینها در بافتهای چربی بدن شما و در کبد ذخیره میشوند. آنها در چربیهای بدنتان منتظر میمانند تا بدنتان به آنها نیاز پیدا کند.
ویتامینهای محلول در چربی دوست دارند که مدتی در بدنتان انبار شوند—بعضی از آنها چند روز و بعضی تا 6 ماه آنجا میماند. بعد وقتی وقت استفاده آنها میشود، وسیله حمل خاصی در بدنتان آنها را به آنجایی که لازم است میبرد. ویتامینهای A، D، E و K همه ویتامینهای محلول در چربی هستند.
ویتامینهای محلول در آب فرق می کنند. وقتی غذاهایی میخورید که ویتامینهای محلول در آب در خود دارند، این ویتامینها مدت زیادی در بدنتان ذخیره نمیشوند. درعوض، وارد جریان خونتان میشوند. هر مقدار از آنها که توسط بدنتان استفاده نشوند از طریق ادرار از بدنتان بیرون میآید.
به همین دلیل این نوع ویتامینها باید مدام جایگزین شوند. ویتامین C و گروه بزرگ ویتامینهای B—B1 (تیامین)، B2 (ریبوفلاوین)، نیاسین، B6 (پیریدوکسین)، اسید فولیک، B12 (کوبالامین)، بیوتین و اسید پانتوتنیک ازجمله این ویتامینها هستند.
ویتامین ها نیازهای شما را تامین میکنند
بدن شما ماشین خیلی قوی است که میتواند خودش کارهای زیادی را انجام دهد اما یک کاری که نمیتواند انجام دهد ساخن این ویتامینها است. به خاطر همین هم موادغذایی وجود دارند. بدن شما میتواند ویتامین موردنیاز خود را از موادغذایی که میخورید به دست آورد زیرا غذاهای مختلف ویتامینهای مختلفی در خود دارند. نکته مهم این است که از موادغذایی مختلف استفاده کنید تا همه این ویتامینها را برای بدنتان تامین کنید. بااینکه بعضی بچهها هر روز یک عدد قرص مولتیویتامین میخورند اما بیشتر بچهها اگر بتوانند در روز از نواع مختلف موادغذایی استفاده کنند، خیلی به این قرصها نیاز ندارند.
حالا اجازه بدهید نگاه دقیقتری به ویتامینها داشته باشیم:
ویتامین A
این ویتامین نقش خیلی مهمی در بینایی شما دارد. برای بینایی شما در شب خیلی خوب است. ویتامین A به شما کمک میکند همه چیز را رنگی ببینید. در کنار اینها، کمکتان میکند خوب رشد کنید و پوست خوبی هم داشته باشید.
چه موادغذایی سرشار از ویتامین A هستند؟
• شیر غنی شده با ویتامین A
• جگر
• مرکبات و سبزیجات (مثل طالبی، هویج، سیبزمینی شیرین)
• سبزیجاتی که برگهای سبز تیره دارند (مثل کلمپیچ و اسفناچ)
ویتامینهای B
ویتامین B فقط یکی نیست. چند مدل ویتامین B داریم: B1، B2، B6، B12، نیاسین، اسیدفولیک، بیوتین و اسید پانتوتنیک.
ویتامینهای B در فعالیت متابولیکی بدن خیلی مهم هستند—یعنی آنها به تولید انرژی و آزاد کردن آن وقتی بدنتان به آن نیاز دارد کمک میکنند. این گروه ویتامینها در ساختن گلوبولهای قرمز خون که اکسیژن را در طول بدن حمل میکند هم مهم هستند. هر قسمت از بدن شما برای اینکه درست کار کند به اکسیژن نیاز دارد به همین دلیل این ویتامینها شغل خیلی مهمی دارند.
چه موادغذایی سرشار از ویتامینهای B هستند؟
• غلات کامل مثل گندم و جو
• ماهی و غذاهای دریایی
• مرغ و گوشت
• تخممرغ
• لبنیات مثل شیر و ماست
• سبزیجات برگدار
• حبوبات
ویتامین C
این ویتامین برای محافظت از بافتهای بدن مثل لثهها و عضلات مهم هستند. ویتامین C وقتی بدنتان زخم میشود هم به خوب شدن زخمتان کمک میکند. این ویتامین به بدنتان کمک میکند دربرابر عفونتها مقاومت کند. یعنی بااینکه همیشه نمیتوانید جلوی مریض شدنتان را بگیرید اما ویتامین C مریض شدنتان را کمی سختتر میکند.
چه موادغذایی سرشار از ویتامین C هستند؟
• مرکبات مثل پرتقال
• طالبی
• توتفرنگی
• گوجهفرنگی
• کلم بروکلی
• کلم
• کیوی
• فلفل قرمز شیرین
ویتامین D
برای داشتن استخوانهایی محکم و قوی به ویتامین D نیاز دارید، همینطور برای داشتن دندانهایی سالم و محکم. ویتامین D به یک مادهمعدنی مهم هم کمک میکند—به بدنتان کمک میکند مقدار کلسیمی که لازم دارد را جذب کند.
چه موادغذایی سرشار از ویتامین D هستند؟
• شیر غنی شده با ویتامین D
• ماهی
• زرده تخممرغ
• جگر
• سیریال و کورنفلکس غنیشده
ویتامین E
همه به ویتامین E نیاز دارند. این ویتامین پرتلاش از خیلی از بافتهای بدنتان مثل بافتهایی که در چشم، پوست و کبدتان هستند محافظت میکند. ویتامین E از ریههایتان مراقبت میکند تا با هوای آلوده آسیب نبیند. و برای ساختن گلوبولهای قرمز خون هم مهم است.
چه موادغذایی سرشار از ویتامین E هستند؟
• غلات کامل مثل گندم و جو
• سبوس گندم
• سبزیجات برگدار
• ساردین
• زرده تخممرغ
• آجیل و دانهها
ویتامین K
ویتامین K باعث لخته شدن خون میشود. دفعه آخری که دستتان برید را یادتان هست؟ بعد از اینکه مدتی خونریزی کرد خونتان کار جالبی کرد که لخته شدن نامیده میشود. این زمانی است که بعضی سلولهای خاص در بدنتان مثل چسب عمل میکند و در سطح زخم به هم میچسبند تا از خونریزی جلوگیری کنند.
چه موادغذایی سرشار از ویتامین K هستند؟
• سبزیجات برگدار
• لبنیات مثل شیر و ماست
• کلم بروکلی
• روغن سویا
وقتی مقدار کافی از این ویتامینها به بدنتان برسد، حالتان خیلی خوب خواهد بود!
بنام خدا
اصول اقتصاد
تعجبی نیست که "اصول اقتصاد" مفاهیم متفاوتی دارد. دو مفهوم اصلی از "اصول" وجود دارد:
•اصول اقتصادی که مربوط به ایده "اصول زندگی اقتصادی" است. لیست 10 اصل مانکیو (Mankiw) که در زیر به آن اشاره میکنیم نمونه خوبی از این دیدگاه است. اینها اصولی هستند که نشان میدهد اقتصاد چطور عمل میکند (یا باید عمل کند)، از اینرو، به اقتصاد یا فعالان اقتصادی اشاره دارد. تصور میشود که به موازات قوانین یا اصول علوم طبیعی میباشند.
•اصول اقتصاد که به روشها و مفاهیم اصلی که اقتصاددانان استفاده میکنند و درنتیجه به تحلیل اقتصادی اشاره دارد. در این دیدگاه، واژه "علم اقتصاد" به اصل اشاره دارد نه اقتصاد. این نوع اصول معمولاً در کتابها با مفهوم اول درهمآمیخته است. یافتن لیستهای اصول انجام اعمال اقتصادی دشوارتر است. برای روشن کردن مفاهیم اصلی که تحلیل و دیدگاه اقتصاددانان را شکل میدهد، چنین لیستی ارائه کردهایم.
10 اصل علم اقتصاد مانکیو
افراد چطور تصمیم گیری میکنند
•افراد با مبادلات مواجه میشوند. برای گرفتن یک چیز، باید دست از چیز دیگری بکشید. تصمیم گیری نیاز به مبادله یک هدف درمقابل هدف دیگر دارد.
•هزینه یک چیز چیزی است که برای گرفتن آن، دست از آن میکشید. افراد تصمیمگیرنده باید هزینههای آشکار و ضمنی اعمل خود را در نظر داشته باشند.
•افراد منطقی به مسائل حاشیهای فکر میکنند. تصمیمگیرندههای منطقی فقط زمانی وارد عمل میشود که سود حاشیهای آن عمل از هزینه حاشیهای آن بیشتر باشد.
•افراد به انگیزشها واکنش میدهند. رفتارها برحسب تغییر هزینهها و سودها تغییر میکنند.
اقتصاد به طور کل چطور عمل میکند
•تجارت میتواند موجب ارتقاء همه شود. تجارت به هر کس این امکان را میدهد که در فعالیتهایی که خوب عمل میکند، متخصص شود. با تجارت با دیگران، افراد میتوانند انواع مختلفی از کالاها و خدمات را دریافت کنند.
•بازارها معمولاً راه خوبی برای سازماندهی فعالیت اقتصادی هستند. خانهها و شرکتهایی که در اقتصاد بازاری در ارتباطند، طوری عمل میکنند که گویی توسط یک "دست نامرئی" هدایت میشوند که بازار را به سمت تخصیص موثر و کارامد منابع میبرد. متضاد این فعالیت اقتصادی است که توسط یک برنامهریز مرکزی در دولت تنظیم و سازماندهی میشود.
•گاهی دولتها میتوانند درآمد بازار را تقویت کنند. وقتی بازاری نتواند منابع را به طور موثر و کارامدی تخصیص دهد، دولت میتواند از طریق سیاستهای عمومی، درآمد را تغییر دهد. نمونههای آن اصلاحاتی است که درمقابل کالاهای انحصاری و آلودگی هوا تنظیم شده است.
افراد چطور رابطه برقرار میکنند
•استاندارد زندگی یک کشور به توانایی آن برای تولید کالا و خدمات بستگی دارد. کشورهایی که کارگران آن میزان قابلتوجهی کالا و خدمات در هر واحد زمانی تولید میکنند، دارای استاندارد زندگی بالایی هستند. به همین ترتیب، با رشد و پیشرفت تولید و بازده یک ملت، درآمد متوسط آن نیز افزایش مییابد.
•زمانیکه دولت پول زیاد چاپ کند، نرخها افزایش مییابد. زمانیکه دولتی مقدار قابلتوجهی از پول کشور خود را تولید میکند، از ارزش آن پول کاسته میشود. درنتیجه آن، قیمتها بالا رفته و برای خرید کالاها و خدمات نیاز به مقدار بیشتری از همان پول است.
•جامعه با مبادله کوتاهمدتی بین تورم و بیکاری مواجه میشود. کاهش تورم معمولاً موجب افزایش موقتی بیکاری میشود. برای درک تاثیرات کوتاهمدت تغییر مالیاتها، خرج و مخارج دولت و سیاست پولی، این مبادله ضروری است.
10 اصل علم اقتصاد اسلِمبک (Slembeck)(بعنوان یک اصل)
· کمیابی: اقتصاددانان موقعیتهایی را مطالعه میکنند که در آن تقاضا یا نیاز از ابزار بالاتر است. درنتیجه، افراد مجبور به انتخاب کردن میشوند.
· عقلانیت: تصور میشود که انتخابها و تصمیمات مردم را هدایت میکند. آنها به طور سیستماتیک همه مزایا یا معایب همه انتخابها را بررسی میکنند.
· اولویتها: افراد اولویت های مشخص و ثابتی دارند که به آنها این امکان را میدهد برای همه انتخابها تسهیلاتی را در نظر بگیرند و گزینهای را انتخاب کنند که تسهیلات بیشتری داشته باشد.
· محدودیت ها: افراد با موانعی مواجه میشوند که نمیتوانند خودشان آنها را تغییر دهند و درنتیجه باید آنها را بعنوان چیزی ثابت بپذیرند (مثل بودجه، هزینه ورودی و از این قبیل). بیشینه سازی همیشه محدود به محدودیتهاست.
ادغام چهار نکته اول، "رویکرد انتخاب منطقی" علم اقتصاد نئوکلاسیک را میسازد.
•هزینه فرصت تحتتاثیر کمیابی و نیاز به انتخاب کردن است. همه انتخابها همیشه شامل هزینه فرصت هستند زیرا تصمیمگیری به نفع یک گزینه همیشه به معنای تصمیمگیری به ضد بقیه گزینههاست. هزینه فرصت دو جنبه اصلی دارد: 1) انتخابهای به حداکثررساننده تسهیلات که تحت تاثیر این است که هزینه فرصت حداقل باشد. 2) وقتی هزینه فرصت زیاد میشود، انتخابها باید بازنگری شوند.
•اصل اقتصادی کاربرد عقلانیت در موقعیتهای کمیابی است: به حداقل رساندن هزینه باتوجه به یک هدف مشخص (مثلاً سطح تسهیلات) یا به حداکثر رساندن تسهیلات به ازای یک سطح هزینه یا ورودی مشخص. ازاینرو اصل اقتصادی موقعیتهایی را به صورت به حداکثر یا حداقل رساندن مشکل شکل میدهد و اجازه ارزیابی کارایی را نیز ایجاد میکند. این دو فرمول نباید با هم ادغام شوند!
•کارایی فعالیتها، قوانین، معاملات و توزیعات، موضوعی اصلی در تحلیل اقتصادی است. کارایی معمولاً از نظر اصل اقتصادی (به حداقل رساندن هزینه یا به حداکثر رساندن تسهیلات) یا معیار پارتو (Pareto) (باتوجه به معاملات و توزیعات) سنجیده میشود.
•تحلیل حاشیهای یک راه معمول نگاه کردن به مشکلات برای اقتصاددانان است. آنها تصمیمات را از نظر سود و هزینههای حاشیهای تحلیل میکنند. این نوع تحلیل در بین غیراقتصاددانان غیرمعمول است.
•تعادل موضوعی بنیادی در تحلیل اقتصادی است. نمونههای اقتصادی اصلی با مقایسه دو (یا بیشتر) معادله (آمار مقایسهای) سروکار دارند. اقتصاددانان از نظر معادلات فکر میکنند که موقعیتهایی است که هیچکس تمایلی به تغییر رفتار خود نداشته باشد. تعادل ناش (Nash)بنیادیترین فرمول ایده تعادل در اقتصاد است.
•تئوری بازی رویکردی برای بررسی و مطالعه موقعیتهای وابستگی است که در آن افراد تمایل به فکر یا عمل کردن استراتژیکی دارند.
بنام خدا
چرا مردان هیچوقت احساساتشان را ابراز نمیکنند؟
شایع ترین شکایت زنان از مردان: او اصلاً حرف نمیزند!
به نظر میرسد که خانمها در همه جا از یک چیز مردها شکایت دارند: "او اصلاً احساساتش را ابراز نمیکند! هیچوقت نمیگوید چه حسی دارد! خیلی وقتها هم اتاق را ترک میکند و حسش را بیان نمیکند!"
بگذارید برایتان بگوییم که چرا بیشتر مردها دوست ندارند احساساتشان را مطرح کنند و اینکه چرا این یک نقطه مثبت برای آنهاست.
ساکت بودن – ناراحتی احساسی درمقابل حل مشکل
مردها میگویند که خیلی بدشان میآید وقتی زنی در یک زمان ساکت از آنها میپرسد، "به چه فکر میکنی؟" برای خانمهای این یک سوال کاملاً طبیعی است زیرا خانمها وقتی ناراحت هستند یا احساس میکنند به آنها دروغ گفته شده ساکت میشوند. وقتی مردی ساکت میشود، زن تصور میکند سکوت او نشانه ناراحتی اوست. از طرف دیگر، مردها وقتی میخواهند مشکلی را حل کنند ساکت میشوند.
وقتی بهتر درک کنید که همسرتان چطور احساسات خود را پردازش میکند، سوءتفاهمات بین شما برطرف شده و بهتر میتوانید روابطتان را تحمل کنید. واقعیت این است که مردها و زنان فقط از نظر ظاهری با هم متفاوت نیستند، از بسیاری جهات با هم تفاوت دارند.
انگیختگی احساسی برای سلامت مردان خوب نیست
یکی از تفاوتهای اصلی مردان و زنان این است که مردان باید بخاطر سلامتیشان از خودشان دربرابر انگیختگی و تحریک احساسی مراقبت کنند.
ایدآل درمانی در دهه هفتاد، تماس با احساسات را توصیه میکرد درحالیکه تحقیقات جدیدتر نشان میدهد که احساسات قوی—به ویژه برای مردان—میتواند برای سلامت جسم خطرناک باشد. زنان ناعادلانه جنسیت ضعیف خوانده میشوند اما در بسیاری از موارد، مردان آسیبپذیرتر هستند. زنان نه تنها عمر طولانیتری دارند بلکه در هر مرحله از زندگی، احتمال مرگ مردان بیشتر از زنان است. حتی در نوزادی، پسربچههای نارس بیشتر از دختربچهها میمیرند.
مردان عمل میکنند، زنان حرف میزنند
نخست اینکه، مغز مردان در احساسات قوی به دنبال عمل است درحالیکه مغز زنان به دنبال حرف زدن درمورد موضوع است. اگر مردی به طور غریزی بداند که عصبانیت او موجب عمل میشود (و احتمالاً خشونتی پشیمانکننده)، با درپوش گذاشتن روی آن سعی در مهار آن میکنند.
دوم اینکه، از دیدگاه تکاملی، مردان مجبور بودهاند که موقع شکار احساساتشان را نادیده بگیرند، ازاینرو به مرور زمان این برای آنها به مسئلهای طبیعی تبدیل شد.
اما یک دلیل سوم و بهتر هم برای ساکت بودن مردان برای ابراز احساسات وجود دارد.
مکانیزم بقای مردان
در موقعیتی که موجب برانگیختن احساسات میشود، اولین واکنش غریزی مردان این است که محیط را ترک کرده و آرام شود. این تاحدی بخاطر نحوه تاثیر گذاشتن احساسات بر روی مردان است. آنها به دنبال عمل هستند—چیزی که میتواند عواقب خطرناکی به دنبال داشته باشد. اگر مرد آرامش خود را حفظ نکرده و احساسی شود، فشارخون او به شدت بالا رفته و در خطر حمله قلبی قرار میگیرد. همچنین برگشتن فشارخون و سیستم ایمنی به وضعیت عادی برای مردان بیشتر طول میکشد. درنتیجه، مرد غریزتاً تلاش در محافظت از خود و فرار از موقعیت خواهد کرد.
استرس احساسی پسرهای جوان بسیار بیشتر از دخترهای جوان است
تفاوت در پردازش احساسات در مردن و زنان از سنین جوانی کاملاً مشخص است. زنان نیاز دارند که بیشتر به سمت احساسات بروند زیرا معمولاً این آنها هستند که بچهها را بزرگ میکنند. در یک تحقیق مشخص شد که پسرهای جوان بسیار سریعتر از دخترهای جوان صدای ضبط شده گریه یک کودک را خاموش میکنند. دلیل که محققان ابتدا آوردند بیاحساسی مردان بود. اما مشخص شد که بعد از شنیدن صدای گریه بچه، سطح هورمون استرس در جریانخون پسرها بسیار بیشتر از دخترها بوده است. مردها معمولاً نسبت به احساسات حساستر هستند و سعی میکنند از آن دوری کنند.
این تفاوت جنسیتی در تمام طول عمر باقی میماند و احتمال مردن مردان پیر بعد از مرگ همسرشان معمولاً بسیار بیشتر است.
اجازه بدهید کمی توضیح دهیم
بهترین راه برای کنار آمدن با یکدیگر این است که مردان درک کنند که خانمها نیاز دارند که گاهی برایشان درمورد احساساتتان حرف بزنید و اینکه خانم بدانند که مردها دوست دارند درمورد چیزهای عملی حرف بزنند تا احساسات.
از اینرو وقتی مردی می فهمد که زنش از چیزی ناراحت یا نگران است، میتواند از او بخواهد که درمورد آن حرف بزند. اما بعد لازم است که دربرابر وسوسه نصیحت کردن او مقاومت کند. فقط باید گوش دهد و احساسات او را تایید کند.
برخلاف این، وقتی زنی متوجه میشود که اتفاقی افتاده است، قبل از اینکه سوال ترسناک، "چه حسی داری؟" را از همسرش بپرسد، بهتر است کمی فکر کند. یک جایگزین بهتر برای این میتواند این جمله باشد، "فکر خوبی بود که اگر درمورد فلان چیز فلان کار را میکردیم." این به مسئله جنبه عملی میدهد و کمتر برای مرد ترسناک به نظر میرسد. یادتان باشد که احساسات قوی برای مردان خطرناک است و باید سعی کنید به جای بحث کردن وارد عمل شوید.
بنام خدا
|
||
|
||
|
||
نگار پاکدل : | ||
ماه اسفند كه فرا می رسد با همهی نويدهای خوشی كه از رويش و پايان سرما، با خود دارد، يادآور رخداد ناخوشايند بسته شدن پیماننامهی ترکمانچای و تكهتكه شدن ايران هم هست. پيماننامهای كه ميان دو دولت ایران و روس بسته شد. |
بنام خدا
رخدادهای تاریخی و آیینی ایران از 6 تا 12 اسفند |
گروه مردم :
شنبه 6 اسفند:
- روسها كرمانشاه را تصرف كردند، 25 فوریه 1916 (ششم اسفند 1294 ) نیروهای روسیه تصرف شهر كرمانشاه را پس از عقب راندن ژاندارمهای ایران تكمیل كردند. نیروهای روسیه از چهارم اسفند به كرمانشاه رخنه كرده بودند. دفاع نیروی ژاندارم از كرمانشاه برغم نداشتن اسلحه سنگین چشمگیر بود. پیش از سقوط كرمانشاه گروههایی كه ازتهران، قم و اصفهان به این شهر رفته بودند و نیز اعضای كمیته دفاع ملی به قصر شیرین نقل مكان كرده بودند. در پی سقوط كرمانشاه، عبدالحسین میرزا فرمانفرما رئیس الوزراء وقت به نشانه اعتراض به اقدام روسها از سمت ریاست دولت كناره گیری كرد.
یكشنبه 7 اسفند:
- «مانی» اندیشمند بزرگ ایران، و روزی که اعدام شد، 26 فوریه سال 277 میلادی «مانی اندیشمند بزرگ ایرانی و بانی مكتب «مانیكیسم» پس از پنج ماه زندان اعدام شد. اعدام مانی نتیجه نفوذ بیش از حد روحانیون آیین زرتشت در دستگاه دولت ساسانی ایران بود. مانی كه افكار او از شرق تا چین و در غرب، تا اروپا را فراگرفت عقیده داشت كه معنویت و مادیت همیشه در تضاد هستند و همه مشكلات جهان و مسائل بشر از مادیات و مادیگری سرچشمه می گیرد. مانی مكتب (ایسم) خود را برپایه معنویت، خوبی، راستگویی، دفاع از حقیقت و نیز اعتدال و میانه روی در زندگانی روزمره قرارداده بود و از این جهت است كه مورخان و فلاسفه وی را «آموزگار معنویت» لقب داده اند.
دوشنبه 8 اسفند:
- صلح با عثمانی پس از دو سال جنگ در قفقاز، 27 فوریه 1579 میلادی پس از دوسال جنگ، یك پیمان صلح میان ایران و عثمانی امضاء شد. بیشتر صحنه های این جنگ در قفقاز روی داده بود. سپاهیان ایران در قره باغ، شماخی و «دربند» قفقاز سپاهیان عثمانی را شكست داده بودند. در این جنگها حمزه میرزا صفوی نیروهای ایران را فرماندهی می كرد. در این رشته جنگها، تعرض از جانب عثمانی ها آغاز شده بود كه هربار نیروهای ایران دست به حمله متقابل زده بودند.
- سالگشت مرگ دهخدا، علی اكبر دهخدا مرد فرهنگی ـ سیاسی ایران و مولف فرهنگ دهخدا ساعت شش و نیم بعد از ظهر هفتم اسفند 1334 در 78 سالگی در خانه اش در تهران درگذشت و خبر آن با ذکر کارهایی که برای میهن کرده بود روز بعد و تا چند روز در رسانه های وقت انتشار یافت.
سهشنبه 9 اسفند:
- روزی که شهر «مرو» هم از دست رفت، 28 فوریه 1881 نیروهای روسیه شهر تاریخی مرو را تصرف و ضمیمه قلمرو آن كشور كردند. «مرو» بارها حاكم نشین خراسان بزرگ، از شهرهای باستانی ایران و مهد فرهنگ ایرانی و احیاء زبان و ادبیات فارسی بود و سامانیان بزرگترین كتابخانه عمومی را كه الگوی كتابخانه های امروز جهان شده است در آنجا تاسیس كرده بودند. كتابخانه مرو در عین حال بزرگترین كانون پژوهشی قرون وسطا و نیز مركز تالیف و ترجمه و تكثیر كتاب به زبان فارسی بود. روسها قبلا بخارا و خیوه را تصرف كرده بودند. دولت وقت تهران دو واحد نظامی برای دفاع از مرو به فرماندهی دو شاهزاده قاجار روانه ساخته بود كه بین راه در حوالی قوچان، میان این دو شاهزاده اختلاف شخصی بروز كرد و به علت رنجش یكی از آنان از دیگری و بازگشت، ماموریت به اجرا در نیامد!
چهارشنبه 10 اسفند:
- برقرارشدن دمكراسی در ایران در مارس سال 173 پیش از میلاد و تاسیس مِهستان به پیشنهاد مهرداد یکم، شاه اشکانی، به نوشته مورخان رومی ـ یونانی و ارمنی و تطبیق تقویمها، مِهرداد یکم ششمین شاه ایران از دودمان اشكانیان [معروف به مهرداد بزرگ] یكم مارس سال 173 پیش از میلاد دراجتماع بزرگان ایران اعلام كرد كه تصمیم گرفته است كشور دارای ضوابط لاتغییر (اصول اساسی) شود تا حقوق و تكالیف همه [دولت و ملت] در آن روشن باشد. این تصمیم مِهرداد مورد تایید حاضران در نشست قرارگرفت و ایران دارای قانون اساسی و دو مجلس شد كه مجموعه این دو مجلس را «مِهستان» می گفتند (مِه به كسر «میم» به معنای بزرگ). انتخاب ولیعهد از میان شاهزادگان، اعلان جنگ و پیشنهاد صلح، بسیج نیرو، عزل شاه درصورت دیوانه شدن و بیماری ممتد و ...، تغییر اشل مالیاتها و صدور دستور ضرب سكه با تصویر تازه، تعیین شاهان ارمنستان، تایید تشریفاتی (ضمنی) شاهان پارسی تبار سرزمین پنتوس (منطقه ساحلی جنوب و جنوب شرقی دریای سیاه در آناتولی به پایتختی شهر سینوپ) و انتصاب فرمانده كل ارتش برای یک دوره معین و یا مدیریت جنگ از جمله اختیارات مهستان بود.
پنجشنبه 11 اسفند:
- پیشنهاد امپراتوری ایران و اشتباه سیاسی آتن که آن را ردّ کرد، مارس سال 479 پیش از میلاد دولت آتن پیشنهاد امپراتوری ایران برای مشاركت در سركوبی اقوام ساكن اطراف دانوب (و به قول یونانی ها: وحشیان) را كه بیم دست اندازی آنان به «كشور ـ شهرهای» یونان و نیز قلمرو ایران در ایونی و تراس (تراكیا ـ جنوب شرقی بالكان) می رفت، به گمان اینكه یک نیرنگ امپریالیستی است رد كرد. این امر سبب شد كه دولت ایران متوجه اسپارت رقیب آتن شود و اسپارت بعدا با كمكهایی كه از ایران دریافت كرده بود در جنگهای «پلوپونز» كه شرح آنها را «توسیدیدس» نوشته است آتن را شكست داد و برتری آتن بر یونانی زبانها (دنیای هلنیک) پایان یافت.
آدینه 12 اسفند:
- دستور ساختن شهر «ایوان كی» در ایالت ری، فرهاد یکم شاه ایران از دودمان اشكانی درمارس سال 178 پیش از میلاد دستور ساختن «ری» نوین را در غرب شهر ری (منطقه ورامین ـ جنوب شرقی تهران امروز) صادركرد كه بعدها «ایوان كی» خوانده شده است. مورخین یونانی شهر تازه ـ ایوان کی ـ را «گاراكس یا خاراكس Xarhages» نوشته اند. یونانیان «ری» را هم «راگسRhages» می نوشتند.
برگرفته از تارنمای دکتر انوشیروان کیهانی زاده
بنام خدا
با ترک این ده اشتباه به خودتان ثابت خواهید کرد که ارزش یک عشق واقعی را دارید. ۱) بیش از حد مهربان نباشید نباید این قدر راحت هر چه طرف تان می گوید را گوش دهید و انتظار داشته باشید که رابطه تان هم خیلی عالی باشد! اینطور در موردش فکر کنید؛ در همه ی داستان های خوب یک تضاد یا کشمکش وجود دارد. در فیلم جنگ ستارگان، هم آدم های خوب بودند و هم آدم های بد! پس این تضادهاست که باعث جالب و جذاب شدن مسایل می شود و یک رابطه بدون تضاد و کشمکش واقعاً خسته کننده خواهد شد. خیلی مهربان و خوب بودن یعنی منفعل، بی اعتماد به خود مضطرب و قابل پیش بینی هستید. یادتان باشد که برای روشن کردن شعله ی آتش، اصطحکاک لازم است پس روی حرف خودتان بایستید. ۲) او را مجبور نکنید نمی توانید با یک بحث منطقی رابطه تان را از نو بسازید. شاید بتوانید برای خودتان دلیل و منطق بیاورید. اما برای طرف مقابل تان نمی توانید! شما نمی توانید یک نفر را قانع کنید دوست تان بدارد یا بخواهد که با شما باشد. احساسات به این طریق عمل نمی کنند. قلب انسان ها واکنشی است. نه منطقی، پس به جای این که با بحث منطقی طرف تان را برگردانید، کارهای دیگری انجام دهید تا قلب او واکنش دهد. ۳) التماس نکنید خیلی ها برای نگه داشتن طرف شان دست به عجز و لابه می زنند؛ �خواهش می کنم نرو، هر کاری که بخواهی برایت می کنم...� به هیچ وجه این کار را نکنید! این هیچ شباهتی به یک رابطه ی عاشقانه ندارد. شاید برای چند وقت طرف مقابل با شما بماند، اما همه احترامتان را پیش او از دست خواهید داد. این یعنی به محض این که یک نفر بهتر سر راه او قرار بگیرد، شما را ترک می کند. ۴) مرتب هدیه نخرید تا به حال شنیده اید: �عشق من را نمی توانی بخری!� شاید وقتش شده خوب به این حرف گوش کنید. گل و هدیه برای تشکر یا ابراز عشق هستند، اما برای شما جذابیت نمی خرند. در واقع، حتی می تواند تنفر آور هم باشد. این کار به طرف تان می گوید که شما فکر می کنید به اندازه ی کافی خوب نیستید و نمی توانید روی خوبی های خودتان تکیه کنید. به همین خاطر برای پوشاندن اشکالات خود برای او هدیه می خرید. ۵) هر ۵ دقیقه یکبار نگویید �دوستت دارم� افتادن در دام این اشتباه خیلی ساده است، این که بخواهید تند و تند به طرف تان بگویید که چقدر برای تان ارزش دارد و چقدر دوستش دارید. خسته کردن طرف تان با �دوستت دارم� ها چندان کار رمانتیکی نیست. احساسات قوی شما ممکن است تنها چیزی باشد که طرف تان را از شما دور کرده است، چون نشان می دهد که گدای عشق و محبت هستید. ۶) تفاوت های جنسی را فراموش نکنید خیلی وقت ها افراد نمی توانند نظر جنس مخالف شان را به خود جلب کنند، چون کارهایی انجام می دهند و طوری رفتار می کنند که نظر خودشان و هم جنسان شان را جلب می کند. مردها و زن ها به چیزهای مختلفی جذب می شوند. نمی توانید از چیزهایی که برای خودتان جذاب است برای جلب توجه جنس مخالف استفاده کنید. مثلامردها بیشتر جذب ظاهر زن ها می شوند.در حالی که برای زن ها بیشتر شخصیت مردها مهم است. این به آن معنی نیست که مردها نباید به ظاهرشان برسند یا زن ها نباید سعی کنند آدمهای خوبی باشند. معنی آن این است که باید تلاش تان را بکنید که روی چیزهایی که برای طرف مقابل تان جذاب است بیشتر کار کنید. ۷) همه قدرت را به او ندهید طوری رفتار نکنید که اگر طرف تان شما را ترک می کند انگار زندگی تان به پایان رسیده است. این کار همه قدرت را به او می دهد و باعث می شود شما یک بدبخت بیچاره به نظر برسید که هر کس می تواند شما را راحت دور بیندازد. این چیز جالبی نیست و فقط تا زمانی ادامه پیدا می کند که یک فرد جدید از راه برسد. اگر می خواهید طرف تان را برگردانید باید احترام خودتان را نگه دارید. ۸) در دام ظاهر و پول نیفتید فرهنگ ما طوری است که همه تصور می کنند ظاهر و پول برای همه در درجه اول اهمیت قرار دارد. اما واقعیت این است که مردم ما با این قدر کوته بین نیستند، مخصوصاً وقتی رابطه یی نزدیک با طرف مقابل داشته باشید. ظاهر و پول نمی توانند پایه و اساس یک رابطه ی پایدار را بسازند. این ها فقط مثل پرده ی خانه می مانند که بعد از یک مدت کهنه شده و دل صاحبخانه را می زند. بعضی ها اشتباه کرده و می گویند: �فوقش اینقدر پول از دست می دهم، اما باز او را به دست می آورم. نه! باید وارد عمل شوید و برای برگرداندن عشق تان اقدام کنید. ۹) اشتباه نشانه ها را درک نکنید وقتی طرف مقابل تان می خواهد برای اصلاح اوضاع به شما فرصتی بدهد، یک نشانه وجود دارد. باید این نشانه ها را درست درک کنید تا دچار اشتباه نشده و به موقع به آن نشانه ها واکنش دهید. این مورد کمی سخت می شود، اما می توانید در مورد رفتارهای انسانی مطالعه کنید. مخصوصاً در مورد دینامیک های مرد و زن و روابط عاشقانه، وقتی اطلاعات تان در این زمینه زیاد شد. آن وقت می توانید با نشان دادن علامت های خاص خودتان، شروع به تأثیر گذاری و گرفتن کنترل هر رابطه یی کنید. ۱۰) کمک بگیرید! خیلی ها با اشتباهات مختلفی که پشت سر هم مرتکب می شوند، رابطه شان به طور دردناکی به هم می خورد. در این گونه مواقع اکثر افراد نمی دانند چه باید بکنند، اما اگر وقت بگذارید و کمی در مورد روانشناسی و نیازها و امیال پایه یی انسان مطالعه کنید، می توانید کنترل از دست رفته رابطه را برگردانده و دوباره دل طرف تان را به دست آورید. باید تلاش کنید و این یعنی کمک بگیرید
بنام خدا
آیا مایلید به افکار کسی که کنار دستتان نشسته است پی ببرید؟ اگر با افراد زیادی مواجهه شده باشیم می توانیم بسیاری از افراد را حتی از نوع صحبت کردنشان نیز بشناسیم اما این شناخت در مواجهه حضوری با دانستن بسیاری از حالات اثبات شده در علم روانشناسی بهترین شناخت را نسبت به دیگران برایمان به ارمغان می اورد. اکنون با توجه به نکات ارائه شده میتوانید از روی هر یک از حالات زیر افکار آنها را بخوانید: دقیق دودلی مالکیت
متفکر
بنام خدا
|
||
|
||
|
||
|
||
خبرنگار امرداد - شهداد حیدری : | ||
«مری ستگاست، باستانشناس آمریکایی، رنسانسی در شناخت زمان اشوزرتشت پدید آورده است. او برپایهی یافتههای باستانشناسانه، ثابت میکند که اشوزرتشت در عصر نوسنگی زندگی میکرد و تاثیر اندیشهها و باورهای او را در همهي دورهی نوسنگی، حتا در خاورمیانه و یونان آن روزگار هم میتوان دید. تا پیش از مری ستگاست، هیچ باستانشناسی به چنین یافتهای دست پیدا نکرده بود. اما شگفت است که در ایران، دستاوردهای باستانشناختی او را نادیده میگیرند.» نوشتههای كلاسيک درباره زمان اشوزرتشت ناديده گرفتن نوشتههای يونانی بحثبرانگيزی تاريخی كه ذبيح بهروز می آورد اشارههاي «دينكرد» و «زادسپرم» به زمان اشوزرتشت خورشيدگرفتگی در بازه زمانی 6100 تا 5000 پیش از میلاد
فیروزی آنگاه افزود: «من از کارشناس بخش تقویم مرکز ژئوفیزیک دانشگاه تهران خواستم که به کمک نرمافزارهای خود، ٢ بازه زمانی را برای این خورشیدگرفتگی برآورد کند؛ یکی بازه زمانی 6100 تا 5000 پیش از میلاد که دیدگاه نوشتههای کلاسیک دربارهی زمان اشوزرتشت است؛ و دیگری 1500 تا 1300 پیش از میلاد که دیدگاه ذبیح بهروز است. یکی از این خورشیدگرفتگیها که با دادههای تاریخی همخوانی دارد، در میان ساعات 1 تا 3 پس از نيمروز یک روز تابستانی (29 تا 31 اگوست) روی داده و از سرزمینهای روزگار اشوزرتشت گذر کرده است؛ سرزمینهایی همانند: ری و زابلستان و بلخ و کابل. نکته اینجاست که این خورشیدگرفتگی، در سال 5855 پیش از میلاد رخ داده است که اگر 330 سال را به آن بیافزاییم، سال 6183 پیش از میلاد به دست میآید که همان زادسال زرتشت در 5000 سال پیش از نبرد تروی میشود. میدانیم که جنگ تروی در سال 1184 پیش از میلاد بوده است. اما چنانچه این دادهها را با برآورد استاد ذبیح بهروز بسنجیم، خطای ده ساله خواهد داشت. پس برآورد بهروز جدای از اشکالات جمع و تفریقی، حتا با دادههای نجومی و دیدگاههای کلاسیک همخوانی ندارد.» گسترش فرهنگ ايرانی در ميانرودان به سخن فیروزی، زمانی که با این برآوردها به دست میآید، همزمان با دورهی نوسنگی است. یعنی همان دورهای که برپایهی یافتههای «مری ستگاست»، پژوهشگر آمریکایی، اشوزرتشت در آن زمان زندگی میکرد. فیروزی در پایان افزود: «مری ستگاست میگوید که زرتشت نخستین کسی است که اندیشههای او کشاورزی را گسترش داد. در حالی که تاکنون گمان بُرده میشد که گسترش کشاورزی در پيِ عامل شکممحوری و تکامل جامعه انسان بوده است. اما این پژوهشگر و صاحبنظر آمریکایی چنین برداشتی را نادرست میداند و میگوید که روی گذاردن انسان به کشاورزی و رها کردن شیوهي زندگانی شکارورزی و گردآوری خوراک، که بسیار سادهتر از کشاورزی بوده و هزاران سال نیز به آن، خوی گرفته بود، از آنرو بود که باور عقیدتی نويني شکل گرفته بود. این باور، همان اندیشههای اشوزرتشت بود که بارها به آن در متون اوستایی و دینی زرتشتیان اشاره شده است.» فیروزی در ادامهي سخنهای خود، از فلات ایران به آسیای کوچک و میانرودان رفت. وی بیان داشت که در فرهنگ نوسنگی «چاتال هویوک»، به روشنی فرهنگ ایرانیان را میتوان ديد. فیروزی در پایان، به شمال باختري ایران و بررسی درستی یا نادرستی گزارشهای تکمیلی یونانی پرداخت. وی اشاره کرد که سندهای یونانی از حضور سیاسی مادها و دیگر ایرانیان در پايان هزارهي سوم پیش از میلاد در شمالباختري ایران و همدان امروزی ياد کردهاند. برپایهي این گزارشها، این مادها و ساکنان شمالباختري ایران، در پی يورشهايي سهمگین در حدود 2000 سال پیش از میلاد برافتادهاند. چنانچه در یافتههای باستانشناسی دقیق شویم و از شگرد تفسیر و تطبیق یافتهها با گزارشهای کلاسیک که در همهجا رواج و اعتبار دارند، بهره ببریم، درمییابیم که در سه نقطه یانیقتپه، گویتپه و هفتوانتپه، اثرات چنین یورشهای ويرانگري در حوالی 2000 پیش از میلاد دیده میشود که در یک مورد، شوندِ برافتادن کامل سکونتگاه، در مورد دوم شوند دگرگونی فرهنگ و در نقطهی دیگر شوندِ ایجاد یک فاصله تا ادامهی دوره بعدی سکونت شده است. این مطلب، ما را به درستی گزارشهای کلاسیک یونانی درباره پيشينهی حضور ایرانیان در فلات مطمئنتر میسازد. |
بنام خدا
|
||
|
||
|
||
|
||
خبرنگار امرداد - آفتاب یزدانی : | ||
کاخ شائور (كاخ اردشير دوم هخامنشي) در شوش كه سالهاست، هيچ گردشگری از آن، بازديد نداشته و درهايش به روی گردشگران بسته بود، ساماندهی و مرمت خواهد شد و بنا به گفتهی غلامعلی باغبان، مدیر پایگاه میراث فرهنگی و گردشگری شوش، درهای کاخ شائور در سال ٩١ بر روی بازديدكنندگان گشوده خواهد شد. |
بنام خدا
چگونه سایز کمر خود را کم کنیم؟
چربی های دور کمر و ظاهر بدی که این چربی های اضافه به ترکیب بدن می دهند، ممکن است برای بسیاری از افراد آزار دهنده باشند. احتمالاً همه افراد دوست دارند کمری باریک، زیبا و منعطف داشته باشند. چنین خصوصیاتی علاوه بر اینکه نشان سلامتی فرد به حساب می آیند، مسلماً در ترکیب بندی بدن هم تاثیر گذار خواهند بود.
اما اگر شما هم یکی از افرادی هستید که از ترکیب کمر و پهلوهای خود راضی نیستید، دیگر نگران نباشید. برای رسیدن به اندام مورد نظر خود، کافی است در ادامه مطلب با ما همراه باشید.
داشتن یک دور کمر متناسب با بدن، با انجام یک سری تمرین های ورزشی مداوم و مخصوص و داشتن یک رژیم غذایی مطلوب، امکان پذیر می شود. چربی اضافه انباشته شده دور کمر می تواند زنگ خطری برای سلامتی افراد باشد. به عنوان مثال افرادی که دچار بیماری های عروق کرونری هستند، در صورت داشتن چربی اضافه دور کمر، بیشتر در معرض خطر مرگ قرار دارند. علاوه بر این داشتن یک کمر متناسب برای خانم ها یک فاکتور جذابیت و زیبایی محسوب می شود.
تحقیقات نشان می دهند، کمری باریک، که بدن را به شکل ساعت شنی در می آورد، نسبت به سایز سینه معیاری بهتر از جذابیت و زیبایی در خانم ها محسوب می شود.
گرچه شکل و شمایل ظاهری شما متاثر از ژنتیک تان است، اما در صورت داشتن برنامه غذایی نادرست و یا نداشتن تحرک کافی نمی توانید ژنتیک را به طور کامل در داشتن اندام نامتناسب مقصر بدانید. دور کمر حدود ۸۱ تا ۸۹ سانتیمتر نامتناسب محسوب می شود. اما خبر خوش این است که هر شخصی با هر شکل اندامی قادر است مقداری از چربی های اضافه دور کمر خود کم کند.
در ادامه به سه قدم موثر در کاهش چربی های دور کمر اشاره می کنیم.
گام نخشت : رژیم غذایی خود را تغییر دهید
کاهش کالری دریافتی برای سوزاندن چربی های اضافه بدن خود امری موثر محسوب می شود. اما در کنار آن شما می توانید با انتخاب بعضی غذاها نیز چربی های دور کمر خود را نشانه گرفته و به شکل مطلوبی کاهش دهید.
به عنوان مثال در یک مطالعه علمی، افرادی که از حبوبات کامل به جای حبوبات تصفیه شده (به همراه ۵ وعده میوه و سبزیجات، ۳ وعده لبنیات کم چرب، ۲ وعده گوشت بدون چربی، ماهی یا مرغ) استفاده می کنند، موفق به سوزاندن مقادیر بیشتری از چربی های اضافه دور کمر خود می شوند. چند نکته دیگر عبارتند از:
-چربی های بهتر مصرف کنید. تحقیقات نشان می دهند که یک رژیم غذایی با چربی های ساده اشباع نشده مانند آووکادو، آجیل، دانه ها، سویا و شکلات، از انباشته شدن چربی در ناحیه کمر جلوگیری می کند. در همین زمینه می توانید «چهار چربی خوردنی» را مطالعه کنید.
-از خوردن چربی های ترانس که اغلب در مواد تهیه شده از روغن های هیدروژنه مانند مارگارین، کلوچه و بیسکوییت یافت می شود، اجتناب کنید. این مواد به افزایش چربی های دور کمر و شکم کمک می کند.
-در رژیم غذایی خود از مواد فیبردار استفاده کنید. فیبرهای قابل حل مانند سیب، جو دوسر و گیلاس، سطح انسولین را پایین می آورند و منجر به افزایش سرعت سوختن چربی های دور کمر می شوند.
گام دوم: از تمرینات ورزشی مناسب کمک بگیرید
-به روی شکم دراز بکشید و کمی از زمین فاصله بگیرید، سپس بر روی آرنج دستان خود در حالی که به سطح زمین نگاه می کنید تکیه کنید. عضلات شکم خود را محکم به درون منقبض کنید. در این حالت باسن شما به طرف پایین و کمر صاف قرار می گیرد. سعی کنید تا حدی که می توانید در این وضعیت بمانید و از قوس دادن به کمر جلوگیری کنید. این حرکت را ۳ تا ۵ بار در روز و هر دفعه به مدت ۳۰ ثانیه تکرار کنید.
-بر روی یک سطح راحت روی بازوی سمت راست خود دراز بکشید و پاهای خود را به سمت بیرون کشیده و پای راست را روی پای چپ قرار دهید. در این حالت آهسته باسن خود را از زمین جدا کرده و به سمت بالا بکشید. سعی کنید وزن خود را بر روی بازوی راست و پاها به مدت ۱۰ تا ۱۵ ثانیه تحمل کنید. این تمرین را برای هر سمت بدن ۵ بار تکرار کنید.
-در حالی که پاهای شما به اندازه ۸ تا ۹ اینچ فاصله دارند، به حالت نیم خیز قرار بگیرید و بازوهای خود را به سمت جلو بکشید. این حرکت را ۱۵ تا ۲۰ بار و هر بار به مدت ۵ تا ۱۰ ثانیه انجام دهید.
-در حالی که یک دست خود را به کمر زده اید، دست دیگر را بالای سر برده و تا جایی که می توانید به سمت مخالف بکشید. در این حالت بدن به صورت اریب قرار می گیرد.
-روی یک نیمکت بنشینید. زانوهای خود را به سمت شکم خم کرده و در حالی که کم کم پاهای خود را از زمین جدا می کنید بدن خود را نیز به عقب متمایل کنید. در این حالت که عضلات شکم منقبض می شود کمر خود را نیز آهسته به راست و چپ بپیچانید. این حرکت باعث انقباض و کشیدگی عضلات شکم می شود.
هنگام انجام حرکات ورزشی می توانید از ابزارهای کمکی نیز بهره بگیرید که در ادامه به چند حرکت مفید با استفاده از این ابزارها که به کوچک شدن دور کمر شما کمک می کند اشاره می کنیم:
-از دمبل استفاده کنید. در حالی که صاف ایستاده اید و با هر دست یک دمبل را برداشته اید، دستان خود را از دو طرف بدن به صورت صاف از خود دور کنید و کمی نگه دارید. ۴ مرتبه در هر روز و هر بار به تعداد ۱۰ دفعه این حرکت را انجام دهید. این حرکت ضمن تقویت عضلات شانه و گردن باعث پهن ترشدن این عضلات شده ودر نتیجه کمر باریکتر بنظر می رسد.
-بر روی زمین صاف ایستاده و با دست راست دمبل را بردارید و دست چپ را به کمر بزنید. کم کم بدن خود را به طرف راست متمایل کرده، بازو و دست راست را آویزان کنید و به مدت ۵ ثانیه در این وضعیت باقی بمانید. همین حرکت را با دست چپ نیز انجام دهید.
-هر روز به مدت ۱۰ دقیقه از حلقه لاغری استفاده کنید. این حرکت علاوه بر ایجاد شور و نشاط بچه گانه در شما، کمک شایانی به کاهش چربی های دور کمر می کند.
گام سوم: از انجام تمرینات ورزشی لذت ببرید
ورزش کردن را به تدریج آغاز کرده و ادامه دهید. معمولا اشتیاق افراد در شروع یک رژیم ورزشی جدید باعث می شود که فرد در ابتدا همه تمرینات را پشت سرهم و بشدت انجام دهد. این شدت عمل دیر یا زود منجر به خستگی و سرخوردگی فرد (پیش از دستیابی به نتیجه مورد نظر) در انجام تمرینات خواهد شد. بنابراین پیشنهاد می شود بجای انتخاب یک برنامه شدید ورزشی، تعدادی از تمرینات را انتخاب کرده و به دفعات کم در طی روز انجام دهید و به تدریج افزایش دهید.
-در یک دفترچه یادداشت تمریناتی که انجام می دهید و روند پیشرفت خود را ثبت کنید. به این ترتیب هرگز از انجام این تمرینات احساس خستگی نخواهید کرد و بتدریج نتیجه مطلوب را در کمر و اندام خود خواهید دید!
-شرایط مناسب و راحت را هنگام انجام تمرینات برای خود فراهم آورید. پوشیدن لباس مناسب، همراه داشتن بطری آب و یا حتی گوش دادن به یک موسیقی مناسب می توانند کمک کنند که تمرینات را با انگیزه و هیجان بیشتری انجام دهید.
-تمرینات یوگا را در برنامه ورزشی خود بگنجانید. یوگا در کاهش چربی های دور شکم و تقویت عضلات آن تمرین مناسبی است و خصوصا اگر به صورت دسته جمعی انجام گیرد هیجان و لذت بیشتری به همراه خواهد داشت.
-هنگام انجام تمرینات تنفس را فراموش نکنید! بیشتر افراد حین ورزش کردن، برای داشتن تمرکز در انجام درست تمرینات خصوصا تمریناتی که عضلات داخلی را درگیر می کنند، نفس کشیدن را فراموش می کنند و این منجر به سفتی بدن و خستگی زودرس می شود.
***
با رعایت رژیم غذایی مناسب و انجام ورزش هایی که در این مطلب توصیه شده، تنها با اندکی پشتکار به سایز و اندام دلخواه خود خواهید رسید.
بنام خدا
من «نیک ووجیلسیک» هستم و خدا را شاکرم به خاطر لطفی که به من کرد و توانسم با قلب های زیادی در تماس باشم.
من در «ملبورن» استرالیا بدون دست و پا به دنیا آمدم. پزشکان هیچ پاسخ پزشکی در این رابطه نداشتند و تنها می گفتند ناقص هستم ؛چیزی که شما حتی نمی توانید تصور کنید! من با مشکلات بسیاری رو به رو شدم.
پدر و مادرم مسیحی بودند. وقتی بدون دست و پا به دنیا آمدم آنها به شدت شوکه شدند. شاید این یک آزمایش الهی بود!
خانواده ام خیال می کردند زمان زیادی زنده نخواهم ماند اما آزمایش های پزشکی ، چیز دیگری نشان داد؛ من از لحاظ جسمی و روانی کاملا سالم بودم اما بدون دست و پا.آنها نگران آینده ام بودند اما با توکل به خدا و درک این موضوع توانستند به خوبی مرا بزرگ کنند و حتی به مدرسه بفرستند.
یک خواهر و برادر دارم که هر دو سالم بودند؛ آنها مانند دیگر کودکان به این سو آن سو می پریدند و من تنها به آنها نگاه می کردم. بر اساس قانون استرالیا به خاطر معلولیت جسمی نمی توانستم به مدرسه معمولی بروم اما مادرم با قانون جنگید.سرانجام با بچه های عادی همراه شدم و به مدرسه رفتم.
من می خواستم مانند دیگران زندگی کنم اما این فقط در سال های نخستین تحصیلم بود.همکلاسی هایم به خاطر نداشتن دست و پا اذیتم می کردند و دیگر بریده بودم اما با کمک و حمایت خانواده ام توانستم بر مشکلات پیروز شوم.
با وجود اینکه می دانستم با دیگران فرق دارم اما وقتی کنارشان بودم تصور می کردم همانند آنها هستم. زمانی که با مشکلی رو به رو می شدم تصمیم می گرفتم که دیگر به مدرسه نروم. پدر و مادرم اما تشویقم می کردند که مشکلات را نادیده بگیرم و با بچه های همسن و سالم دوست شوم.
همکلاسی هایم خیلی زود فهمیدند تنها مشکل من نداشتن دست و پایم است و بعد بامن دوست شدند.
معنای عشق و دوست داشتن را از همان کودکی فهمیدم.
در کنار جدال های درونی ام ، آزار و اذیت دیگران را هم تحمل می کردم و ایمان به خدا به من کمک کرد تا بر چالش های زندگی غلبه کنم و به شکوفایی برسم. نخستین درسی که در زندگی آموختم این بود: «برای گرفتن چیزی از کسی کمک نخواهم.»
می گویند خدا به کسانی که دوست دارند بهترینها پاداش ها را می دهد. این جمله همیشه در قلبم نواخته می شود و امیدی دوباره به من می دهد. دیگر شکایتی ندارم چون می دانم که تا مصلحت خدا نباشد هیچ اتفاقی در زندگی نخواهد افتاد.
پس از خواندن آیه ای در کتاب انجیل ، زندگی ام به کلی عوض شد:« مردی کور به دنیا آمد تا معجزه خدا با او آشکار و بینا شود.» بدین ترتیب اعتقاد پیدا کردم که خداوند روزی مرا هم شفا خواهد داد و اگر او مصلحت بداند خواسته ام را اجابت می کند.
اکنون 22 ساله هستم و در یک شرکت حسابداری و نقشه کشی ،کار می کنم. سرشار از انگیزه و عاشق این هستم که در جمع مردم ، داستان زندگی ام را بگویم تا کسانی که با مشکلات بزرگی رو به رو هستند امیدوار شوند و همیشه به خدا توکل کنند.
تلاش خود را می کنم تا خداوند آنچه را از من می خواهد به خوبی انجام دهم.
من هدف های بزرگی در زندگی دارم و دلم می خواهد تا 25 سالگی شرکت مستقلی داشته باشم تا با سرمایه گذاری دولتی ، خودروی ویژه ای بسازم و بتوانم راحت سوار آن شوم. می خواهم کتابی درباره آرزوها و داستان زندگی خودم بنویسم و نام آن را «بی دست و پا اما بدون نگرانی» بگذارم.
این را بدانید اگر آرزویی برای به دست آوردن کسی یا چیزی دارید اگر خداوند مقرر کرده باشد ؛ وقتی که حتی فکرش را هم نمی کنید به دست خواهید آورد. ما انسانها با دیدن محدودیت در خودمان خدا را محدود می کنیم در حالی که «قدرت مطلق» است و بر انجام تمامی کارها توانا.
ما اگر بخواهیم کاری را برای خداوند انجام دهیم باید به خداوند تکیه کنیم و بدانیم که بدون توکل و یاری خواستن از او ، آب از آب تکان نمی خورد.حالا شماه م با من زمزمه کنید: «خدایا ، بیماران را به حرمت دل های پاک و بی ریا ، شفا ده.»
بنام خدا
8 عادت بد ما که حتماً باید فکری بحال آنها کرد 2- دو صد گفته چو نیم کردار نیست 3- زودباوری 4- شخصیت پرستی 5- بی تفاوتی 6- بی هویتی 7- رفتار احساسی 8- ندیدن تصویر بزرگ
هر جامعه ای در هر جایگاه و شرایطی که باشد متاثر و برآیند مجموعه ای از قوانین، خصایص، رفتارها، فرهنگها و الگوهای شخصیتی افراد آن جامعه است. میزان رشد و پیشرفت هر کشوری ارتباط مستقیم با سلامت فکری، روحی و جسمانی مردم دارد که گاهی این موضوع کم اهمیت جلوه داده می شود. در این مقاله به 8 خصلت مهمی که برای داشتن دنیایی بهتر باید اصلاح شوند آشنا میشوید.
از قدیم گفته اند "درخت هرچقدر بارش بیشتر باشد افتاده تر است." مثلی که در شرایط فعلی عکس آن مصداق پیدا کرده است. برخی مردم بطور مداوم در حال منم منم کردن، لاف زدن و بالا بردن شأن و شخصیت خود هستند و اینگونه میخواهند وجاهتی، ولو کاذب، در میان دیگران کسب کنند. مرتب از کلمه "من" استفاده میکنند: "من از همه بیشتر میفهمم"، "من خیلی زیبا هستم"، "من فقط میتوانم"،"من فلان جا آشنا دارم بیچاره ات میکنم!"، "من درست میگویم." خود شیفتگی و اعتماد بنفس بیش از حد در این افراد توهم خودبرتر بینی را در آنها تقویت میکند و باعث بروز چنین رفتارهایی میگردد.
موضوع مهم دیگر این است که اغلب مردم عمل گرا نیستند و بیشتر ترجیح میدهند حرف بزنند. حرفهایی که به ظاهر زیبا و دلربا هستند اما عملی کردن آنها قدری مشکل می نماید. اکثر ما عادت کرده ایم دیگران را نصیحت کنیم، نظرات سازنده خود را ابراز کنیم، از دیگران انتقاد کنیم، ولی هیچ گاه حاظر نیستم اصلاح را از خود شروع کنیم و به اعتقاداتمان از جنبه عملی بنگریم. کوچکترین قدمی برنمی داریم و فقط شعار می دهیم و انتظار داریم دنیا با کلمات ما بهتر شود. آیا تا به حال فکر کرده اید که از این همه حرف بدون عمل چه چیزی نصیبمان شده و یا خواهد شد؟ آیا قدمی هرچند کوچک برای رسیدن به اهدافتان برداشته اید؟ اهدافی که خودتان منتفع شوید و نه حتی دیگران؟
ساده لوحی و سطحی نگری یکی از دلایل اصلی عقب ماندن در زندگی و صدمات فرهنگی، مالی و اعتقادی بشمار میرود. در دنیایی که همگان در پی انتفاع شخصی خود هستند نباید هر چیزی را که شنید، خواند و یا حتی دید، بسادگی باور کرد. کمی اندیشه و تعقل برای باور هر موضوعی لازم است. در واقع کسانی که کلاه برداری میکنند نه بخاطر زرنگیشان، بلکه بدلیل ساده لوحی افرادی که کلاه سرشان میرود، به اهداف خود میرسند. خرد ورزی در ایجاد باورها و تثبیت آنها یکی از خصایص مهم انسانها است.
بالا بردن افراد در زمینه های مختلف از قبیل ورزشی، سینمایی، موسیقی و غیره در حد بت و پرستش شخصیت آنها باعث میگردد بسیاری از گرفتاری های جامعه شکل بگیرد و کاستی ها و نواقص افراد در پس این شخصیت کاذب و ساختگی مخفی بماند. تعصب گرایی در میان افراد شخصیت پرست شکل میگیرد و فردی که بت شده، دیگر لزومی به نقد شدن و جواب پس دادن در خود نمی بیند و همه بی هیچ چون و چرا خود را ملزم به پیروی از او میکنند. باید بدانیم که همه انسانیم نه کمتر و نه بیشتر و با هر انسانی باید در حد اعتدال رفتار شود و احترام کسب کند.
بی توجهی و بی تفاوتی به محیط اطراف و نزدیکان به شدت در حال باب شدن است. اغلب سر در کار خود دارند و توجهی به آنچه که در پیرامونشان می گذرد ندارند و یا اگر اندک التفاتی است با بی تفاوتی از آن رد می شوند: در گوشه ای دو نفر در حال نزاع خونین می باشند ولی افراد حاظر در محل تنها به تماشای ماجرا اکتفا میکنند، شخصی خود را بدون نوبت در جلوی صف جا میکند ولی تنها عده معدودی به این عمل او معترض میشوند، فروشنده ای بابت اجناس خود مبالغ خارج از عرف از مشتریانش دریافت میکند اما کمتر کسی اعتراض میکند، همسایه ای از فرط فقر شبها گرسنه می خوابد ولی همسایه اش با بی تفاوتی از او میگذرد، فرد سالخورده ای در اتوبوس بدون صندلی مانده و هیچکس حاظر نیست جایش را به او بدهد، در نهایت باید دانست: بنی آدم اعضای یک پیکرند... راستی شما همسایه طبقه بالا یا پایین خود را می شناسید؟! در برابر آنچه که در اطرافتان میگذرد هوشمندانه و با چشمانی تیزبین نظاره گر باشید!
بحران هویت در میان جوانان معضلی است که باید بطور جد مورد بررسی و حل و فصل قرار گیرد. بسیاری از هویت اصلی خود فرسنگها جدا افتاده اند و آنرا در افراد دیگری می جویند تا بلکه از این بحران خود را خلاص کنند. الگو برداری از شخصیتهای غیر متعارف و غربی و قدم گذاردن در مسیر آنها برای کسب هویت از خطرناکترین اختلالات شخصیتی بشمار میرود. فقر فرهنگی و نداشتن اصول و معیارهای ایجاد و حفظ هویت از جمله مسائلی هستند که باید بیش از بیش برای بهبود آنها اقدام شود.
خداوند جهان آفرینش را بر اساس عقل و خرد بنا کرده است بنابراین انسانها نیز به عنوان وارث می باید امور خود را بر اساس این موهبت الهی سازماندهی کنند. در دنیای کنونی بروز رفتارها و معیارهای احساسی برای تصمیم گیری در امور زندگی و جنبه های مختلف آن مانند ازدواج، و شغل، مشکلات عدیده ای را برای افراد بوجود آورده و سبب ناکامی ها و شکستهای بسیاری گشته است. مقدم داشتن عقل نسبت به احساس میتواند مقدمه ای برای رسیدن به اهداف و آرزوها باشد و انسان را از پسرفت بازدارد. از جمله نمودهای ناهنجار رفتارهای احساسی در جامعه میتوان به خودکشی، سرخوردگی بعد از شکستهای عشقی، پشتکار نداشتن در امور شغلی، تعارفات بیش از حد، محبتهای بی جا و مضر، وسواس فکری و مشکلات خانوادگی اشاره کرد.
ندیدن تصویر بزرگ و غرق شدن در امور روزانه زندگی که همیشه در حال تکرار شدن هستند و مشغولیات کم اهمیت، مانعی جدی در برابر افق دید انسان برای مشاهده دوردستها و آرزوهای بزرگ ایجاد میکند. افرادی که در لاک روزمرگی خود فرو میروند و یک زندگی بی حرکت و روتین برای خود ایجاد میکنند همیشه در موقعیت فعلیشان باقی می مانند و هیچ پیشرفتی در زندگی آنها دیده نمی شود.
بنام خدا
چرا مردم برخی از قوانین را رعایت نمی کنند؟
وجود قوانین کارامد و پیش برنده در هر کشور همیشه باعث ترغیب افراد برای رعایت کردن آن قوانین میشود اما بنظر میرسد گاهی برخی از قوانین برای شکستن وضع میشوند چرا که در عمل فقط باعث کندی انجام امور و نارضایتی عمومی میگردند. نکته مهم این است که اصلاح رفتار مردم یک جامعه مستلزم وجود قوانین بروز، منطقی و در خور شأن آن جامعه است. در این بخش به 6 دلیل عمده عدم تمایل مردم به اجرای قوانین اشاره می کنیم.
1- نداشتن ضمانت اجرایی
وضع قوانین بدون داشتن ضمانت اجرایی قابل قبول و مجازاتهای متناسب و مطابق با میزان خسارت وارده در صورت عدم اجرای آن قوانین، عملاً نتایج ناامید کننده ای در بر خواهد داشت. ممکن است خود قانون از لحاظ ماهیتی با ارزش و پیش گیرنده باشد اما وقتی مجری قانون پشتوانه محکمی برای اجرای آن در نظر نگرفته باشد، بطور طبیعی، افراد آن قوانین را نادیده گرفته و یا اهمیت زیادی برای آنها قائل نخواهند بود. هرچقدر اجرای قانون جدی تر گرفته شود، مردم نیز خود را برای پیروی از آن آماده تر میکنند. به عنوان مثال می توان به قوانین ترافیکی اشاره کرد که به دلیل نبودن ضابطین اجرایی به تعداد کافی و عدم وجود امکانات پیشرفته برای ثبت تخلفات و نیز متناسب نبودن مبلغ جرائم با نوع جرائم ارتکابی، بعضاً از طرف رانندگان نادیده انگاشته شده و سالیانه باعث بوجود آمدن خسارات مالی و جانی فراوان میگردد. در حالیکه برخی از کشورها برای تخلفاتی که باعث تهدید جانی دیگر اتومبیلها میشود، مجازاتهای مالی بسیار سنگین و حبس در نظر گرفته اند، در کشور ما قانون گذار به چندین هزار تومان جریمه بسنده کرده است.
2- مستهلک بودن قوانین
قوانین وضع شده در هر کشور بیشتر از هر مسئله دیگری نیاز به بروز رسانی و اصلاح دارند. قانونی که چندین سال پیش کاربرد داشت و مفید هم واقع میشد، نه تنها ممکن است با توجه به شرایط فعلی جامعه و تغییر و تحولات ایجاد شده دیگر کارایی نداشته باشد، بلکه میتواند باعث دردسر و زحمت مردم گردد. سرعت حیرت آور تغییر و تحول در شرایط زندگی، پیشرفت روزافزون تکنولوژی، بالا رفتن سطح آگاهی افراد، پویایی و تغییر قوانین را غیر قابل اجتناب میکند. به عنوان نمونه قوانین اقتصادی، مالیاتی، تامین اجتماعی و قوانین مربوط به تبعیض جنسیتی و ازدواجهای نامتعارف، از جمله مواردی می باشند که باید همگام با موقیعتهای جدید بروز شوند. در چنین شرایطی که قوانین کهنه و فرسوده شده اند و بنظر نمی رسد بتوانند با شرایط کنونی خودشان را تطبیق دهند، نباید انتظار داشت اشخاص رغبتی به اجرای قانون داشته باشند و ممکن است تنها از روی ناچاری تن به این کار دهند.
3- منطقی نبودن قوانین
طبیعی است که قوانین باید در راستای پیشبرد اهداف مترقی و منطقی یک جامعه وضع شوند و هرگونه رنگ و بوی غیر واقع بینانه و خلاف مصالح و منافع ملی در قوانین باعث میشود روند اجرای آنها توسط مردم روبه سردی گراید. قوانین خوب انگیزه لازم را برای اجرا در بین افراد جامعه افزایش میدهد و بالعکس.
4- تضاد با آزادیهای معقول فردی و اجتماعی
افراد هر جامعه دارای آزادی های فردی و اجتماعی تعریف شده ای می باشند و باید از این حقوق اولیه برخوردار گردند. آزادی های فردی باید حد و مرز مشخصی داشته باشند و تا زمانی موجه شمرده میشوند که به حقوق دیگران و عرف جامعه لطمه ای وارد نکنند. مسائلی همچون آزادی بیان و ابراز عقیده، انتقادات سالم و سازنده، حق انتخاب نوع زندگی، حفظ حریم خصوصی و شخصی باید به رسمیت شناخته شوند. هر نوع قانونی که حریم خصوصی و آزادیهای معقول فردی را نقض کند معمولاً از جانب مردم جدی گرفته نمیشود. برخی قوانین نژاد پرستانه در کشورهای غربی از این نوع قوانین محسوب میگردند.
5- عادت به بی قانونی
اگر مردم کشوری نسبت به یک قانون بی اهمیت شوند و عدم پیروی از آن بصورت یک عادت درآید، به تدریج قبح قانون شکنی از بین رفته و اکثریت تمایلی به اجرای آن قانون پیدا نمی کنند. این امر در مواردی که افراد سرشناس و شناخته شده جامعه قانونی را اجرا نمیکنند نمود بسیار بیشتری پیدا میکند چراکه آنها به نحوی الگوی دیگران شمرده میشوند. گذشته از این، آموزش رعایت قوانین در سنین کودکی به فرزندان میتواند فرهنگ رعایت قانون را در بین اشخاص نهادینه کند. والدین، معلمان و مربیان مدارس نقش بسیار مهمی در این زمینه میتوانند داشته باشند.
6- قوانین آزمون و خطایی
بدترین شکل وضع یک قانون این است که قانونگذار صحت و سقم آنرا از طریق آزمون و خطا تشخیص دهد به این معنی که قانونی بدون کارشناسی و بررسی تبعات و نتایج آن وضع شود و وقتی به مرحله اجرا درآمد مشخص گردد که آیا آن قانون خوب بوده یا خیر. تغییرات مکرر مقررات و الصاق تبصره های عجولانه و بعضاً متناقض به بدنه قوانین سبب میشود مردم در سردرگمی فرو روند و نسبت به اجرای آن قوانین دچار تردید شوند. پیش بینی علمی در نتایج وضع یک قانون و اجتناب از بکارگیری روشهای آزمون و خطا تضمین کننده سلامت و کارایی قوانین می باشد.
بنام خدا
به چه کسی روشنفکر میگویند؟
به میزانی که به نظرات دیگران احترام میگذارید رشد میکنید.
بچه ها به آب و غذا نیاز دارند. بقای آنها به آن بستگی دارد. اما به شناخت، پذیرش و عشق هم نیاز دارند. سلامت احساسی آنها به این وابسته است. درست مثل گیاهان که اگر به اندازه کافی آبیاری نشوند یا میمیرند یا رشدشان متوقف میشود، بچههایی که با مهر و محبت کافی بزرگ نمیشوند هم زخمخورده میشوند. زخمهایی که بسیار دردناک است. تا زمانیکه یاد نگرفتهاند چطور زخمهایشان را التیام بخشند، به دنبال درمانهای موقت خواهند بود. کودکان زخمخورده بزرگ میشوند و به بزرگسالانی زخمخورده تبدیل میشوند. از آنجا که هیچکس به ما یاد نداده چطور خود را التیام بخشیم،تلاش میکنیم با حق به جانب نشان دادن خودمان، درمانی موقتی پیدا کنیم. بله، خیلی از ما دوست داریم همیشه حق با ما باشد. چون فکر میکنیم اگر حق با ما باشد آنوقت با ارزش خواهیم بود. تصور کنید من و شما گفتگویی با هم داریم و من شدیداً با هر چه که شما میگویید مخالفت میکنم، چه احساسی به شما دست خواهد داد؟به طور متوسط افراد احساس ناامنی و تهدید میکنند و چون یک نفر عقایدشان را به چالش میکشد یعنی خود آنها را به چالش کشیده است. اگر من عقاید شما را بیارزش بدانم آیا نمیتواند به این معنی باشد که خود شما هم بیارزش هستید؟ چرا باید چنین کاری کنم؟ ما آدمها به این دلیل از بقیه انتقاد میکنیم که احساس بهتری نسبت به خودمان پیدا کنیم. بنابراین برای جبران عشقی که در کودکی نداشتهایم، به دیگران ضربه میزنیم. دلیلش این نیست که بخواهیم دیگران را مجازات کنیم؛ نه. فقط میخواهیم بپذیرند که حق با ماست و آنها اشتباه میکنند چون با این کار آن پذیرش و شناختی که میخواهیم را به دست میآوریم.
حتی اگر من مجبورتان کنم که تایید کنید که حق با من است، فقط موفق شدهام که دردم را به شما منتقل کنم. آسودگی من به قیمت درد شما تمام خواهد شد. بنابراین صرفنظر از اینکه چه کسی در آن گفتگو پیروز شده است، هر دو بازنده هستیم زیرا رابطه ما آسیب خواهد دید. ما به اندازه قدرت یا ضعف روابطمان قوی یا ضعیف هستیم به همین دلیل تخریب آنها چاره کار نیست. در برخورد با همکاران، خانواده و دوستان باید از خودمان سوال کنیم آیا میخواهیم حق با ما باشد و ضعیفتر یا قویتر و دلپذیرتر باشیم؟ آیا میخواهم به خودم فکر کنم یا به خودمان؟
علاوه بر ضعیف کردن روابطمان، اصرار ورزیدن روی حق به جانب بودن، ما را به فردی مبدل خواهد کرد که اصلاً دوست نداریم باشیم و این عاقبتی بد است. بنابراین به افرادی خودخواه، خودمحور و مقدسنما تبدیل میشویم. رویکرد کوته فکرانه و حقبهجانب آدمها را از ما دور خواهد کرد. فقط آدمها نیست که از خودمان دور میکنیم، بلکه علم و دانش را هم از خود دور میکنیم. زیرا با نپذیرفتن عقاید و افکار دیگران، در را به روی ایدههای نو میبندیم. یکی از بزرگترین متفکران قرن در این رابطه گفته است، "نیاز به اینکه همیشه حق با ما باشد، بزرگترین مانع بر سر راه ایدههای نو است. اینکه ایدههای نوی زیادی داشته باشیم که برخی از آنها اشتباه باشد خیلی بهتر از آن است که همیشه درست بگوییم و هیچ ایده نویی نداشته باشیم."
وقتی کسی ایدههایی مطرح میکند که با ایدههای شما تفاوت دارد، باید بایستید و گوش کنید. ممکن است شما اشتباه میکردهاید! به گذشته فکر کنید: چه تعداد از نظراتی که 10 سال پیش داشتید امروز تغییر کردهاند؟ رشد کردن بدون تغییر مثبت غیرممکن خواهد بود. افکار، ایدهها، نظرات و اعتقادات ما هم باید تغییر کنند. گاهیاوقات باید جایگزین شوند. گاهی اوقات هم فقط کافی است که با ترکیب شدن با ایدههای دیگران گستردهتر شوند.
وقتی روشنفکر باشیم و با آغوش باز نظرات دیگران را پذیرا باشیم، با رشد و پیشرفت خود سهیم خواهیم بود. و وقتی خود را در حال پیشرفت ببینیم، اعتمادبهنفسمان بالاتر رفته و نیازمان به اینکه همیشه حق به جانب ما باشد کمتر خواهد شد. با قبول کردن نظرات دیگران، اعتمادبهنفسمان را بالا خواهیم برد. آنهایی که احساس میکنند باید همیشه حق با آنها باشد، برای اعتمادبهنفس خود به دیگران وابسته هستند. نیاز دارند که دیگران آنها را تشخیص داده و ارتقاء دهند. اما وقتی به جای اینکه درست بگوییم، درست عمل کنیم، اعتمادبهنفسمان را تقویت کرده و برای خود کسب احترام می کنیم و دیگر برای شادی و خوشبختی خود به کسی وابسته نیستیم.
پس تلاش کنید همیشه روشنفکر باشید. وقتی دیگران حرف میزنند، بدنبال نکاتی برای مخالفت کردن با آنها نباشید، به دنبال منطقی باشید که بتوانید به اطلاعات خودتان اضافه کنید. افراد روشنفکر حقیقت را در چیزهای متفاوتی میبینند اما افراد کوتهبین فقط تفاوتها را میبینند.
یکی دیگر از دلایل اینکه باید از تفاوتهایمان استقبال کنیم این است که این تفاوتها فرصت هدیه دادن صبر و پذیرش را به دیگران در اختیار ما قرار میدهند. با چشمپوشی از حقمان برای حق بهجانب بودن و قدرت دادن به دیگران به آنها این حق را میدهیم که حق با آنها باشد. هیچ هدیهای باارزشتر از این نیست. اگر باوجود میل شدیدمان برای حقبهجانب بودن، سخاوتمندانه برخورد کنیم، این حقیقت را کشف خواهیم کرد که آنقدر قدرت درونی داریم که بر آسیبپذیری خود پیروز شویم. وقتی ذهنیت ما از قربانی به پیروز تغییر یابد، تردیدهای درونیمان به تدریج از میان میروند.
کشف دیگر ما این خواهد بود که فقط با پذیرفتن و شناختن دیگران است که پذیرش و شناختی که به دنبالش بودیم را به دست خواهیم آورد. کشف دیگر میتواند این باشد که عادات بد ما معرف ما نیستند زیرا میتوانیم افکار و رفتارهای خود را هر زمان که بخواهیم تغییر دهیم.
برای تغییر یافتن باید از افکار خود آگاه شویم و پرسشهای درست را از خود بپرسیم. مثلاً اگر مدام با همسرتان مشاجره دارید، باید از خود بپرسید که، "آیا میخواهم همیشه حق با من باشد یا میخواهم خوشبخت باشم؟ آیا میخواهم فردی باشم که همیشه درست میگوید و حق با اوست و دیگران را ناراحت میکند یا میخواهم دیگران را بپذیرم و به آنها محبت کنم؟ آیا میخواهم هر چه که میخواهم را از رابطه گرفته و آن را ضعیفتر کنم یا هر چه که دارم را به آن اضافه کرده و آن را تقویت کنم؟"
سامان همیشه با پرسشهای "احمقانه" همسرش اذیت میشود. همسر او مدام پرسشهایی که خودش پاسخ را میداند میپرسد. این سامان را اذیت میکند چون پرسیدن درمورد چیزی که میدانیم "غیرمنطقی" است. اما این سامان است که غیرمنطقی رفتار میکند چون با عصبانیت خود میان خود و همسرش فاصله ایجاد میکند. چیزی که سامان درک نمیکند این است که همسرش از او سوال نمیپرسد، بلکه فقط میخواهد سر صحبت را با او باز کند. او با دعوت همسرش به حرف زدن میخواهد عشق خود را به او نشان دهد. او قصد ساختن رابطهشان را داشته است که کاری کاملاً منطقی است.
شاید همه ما نتوانیم در درک تفاوتهای میان طرز فکر خانمها و آقایان استاد باشیم اما لازم هم نیست که اینطور باشیم. تنها کاری که باید انجام دهیم این است که به دیگران احترام بگذاریم و تلاش نکنیم همیشه حق را به جانب خودمان ببینیم. مراقب آنچه درمورد دیگران فکر میکنید باشید چون به میزانی که به نظرات دیگران احترام میگذارید رشد میکنید.
بنام خدا
بوتاکس در چه مواردی تزریق می شود؟
عوارض تزریق بوتاکس غیرمجاز یا تزریق توسط غیرمتخصص
از آنجا که این ماده (بوتاکس) به هر حال یک سم است، چنانچه درست تهیه، خالص و نگهداری نشده باشد و همچنین درست تزریق نشود، موجب عوارضی که گاهی نیز جبران پذیرنیستند، برای بیمار خواهد شد.
بنام خدا
عضو هیئت علمی دانشکده پرستاری- مامایی دانشگاه شاهد با بیان اینکه آنورگاسمی یکی از مهمترین عوارض خودارضایی در دختران است تاکید کرد:« ممکن است این افراد در دوره مجردی با خودارضایی بتوانند نیازهای جنسی خود را برآورده کنند اما درآینده رضایتمندی جنسی درزندگی مشترک و لذت به ارگاسم رسیدن با همسر خود را از دست خواهند داد.»
معصومه حیدری در گفت و گو با خبرنگار سلامت نیوز گفت:«خودارضایی در میان دختران با تحریک قسمت های خارجی دستگاه تناسلی رایج تر است که صدمه چندانی به دستگاه تناسلی نمی رساند اما زمانی که خودارضایی با تحریک قسمت های داخلی تر دستگاه تناسلی باشد بسته به نوع فشار و ناحیه لمس شونده ممکن است در صورتی که به صورت مداوم تکرار شود آسیب های جدی به دستگاه تناسلی دختران وارد سازد.»
وی ادامه داد:«در برخی موارد خودارضایی در دختران با تخیلات جنسی، دیدن تصاویر و فیلم صورت می گیرد که فرد با دیدن این تصاویر به هیجان می رسد و در این صورت آسیبی به دستگاه تناسلی وی وارد نمی شود اما سوالی که در اینجا مطرح می شود این است که چرا خودارضایی از لحاظ شرعی و بهداشتی نفی شده است؟
واقعیت این است که دختران و پسران با بلوغ دچار تغییرات هورمونی و جسمانی می شوند و در دوره ای قرار می گیرند که نیازهای جنسی آنها شعله ور شده و راهی برای ارضاء ندارند و ممکن است به سمت خودارضایی کشیده شوند اما همانطوری که می دانید ازدواج تنها راه صحیح ارضای افراد است و ما رفتارهای پرخطر جنسی را نهی می کنیم و بایستی به مقتضای سن و رشد و نیازهای فکری ازدواج به موقع صورت گیرد چرا که نیازهای جنسی یک روند فیزیولوژیک دارد و باید طی شود و افرادی که از لحاظ شرعی مقیدند نیازهای جنسی خود را در جاده صحیح خود قرار دهند بایستی ازدواج کنند.»
این کارشناس ارشد مامایی در ادامه به خبرنگار سلامت نیوز گفت:«خودارضایی در دختران عوارض بسیاری را در پی خواهد داشت و در صورتی که به صورت رفتار روزانه درآید خطرناک می شود و مانند هر اعتیادی ، روح و جسم و روان فرد را به هم می ریزد و زمانی که فردی اقدام به خودارضایی می کند خیلی سریع فاز هیجان جنسی اتفاق می افتد و جنبه های مهم و عاطفی در یک ارتباط صحیح جنسی را دریافت نمی کند و دچار خلاء عاطفی، افسردگی، اضطراب و عدم اعتماد به نفس می شود و بعد از ازدواج در یک رابطه زناشویی دیگر تحریک نمی شود و در به ارگاسم رسیدن دچار مشکل می شود چرا که با خودارضایی شرطی شده است تا در یک وضعیت خاصی که خود را تحریک می کند به ارگاسم برسد و به هنگام نزدیکی به همسر خود به یاد رفتارهای خود می افتد و گمان می کند تنها در آن شرایط می تواند به ارگاسم برسد.»
این درمانگر اختلالات جنسی بانوان افزود:«یکی از مهمترین مشکلاتی که این زنان به آن دچار می شوند این است که دچار نارضایتی جنسی شده و رفته رفته با بی میلی جنسی مواجه می شوند بنابراین بایستی گفت ممکن است این افراد در دوره مجردی با خودارضایی بتوانند نیازهای جنسی خود را برآورده کنند اما آینده طولانی زندگی مشترک و لذت به ارگاسم رسیدن با همسر خود را از دست خواهند داد.»
همکار علمی کلینیک سلامت خانواده افزود:«از جمله راه های پیشنهادی به جوانان پرداختن به فعالیت های مختلفی از جمله ورزش کردن، مطالعه کردن، با خستگی به خواب رفتن و تفریحات ، نخوردن غذاهای محرک و عدم استفاده از لباس های تنگ است همچنین نباید به مدت طولانی در حمام زیر دوش آب باشند و مهمتر از همه این موارد دوری کردن از محرکات و دوستی با جنس مخالف و تماشای فیلم های محرک است تا فرد به سن مناسب ازدواج برسد و با ازدواج بتواند نیازهای خود را به طور صحیحی ارضاء کند.»
بنام خدا
سی نصیحت زرتشت
2. پیش از پاسخ دادن فکر کن
3. هیچکس را تمسخر مکن
4. نه به راست و نه به دروغ قسم مخور
5. خود برای خود، زن انتخاب کن
6. به ضرر و دشمنی کسی راضی مشو
7. تا حدی که می توانی، از مال خود داد و دهش نما
8. کسی را فریب مده تا دردمند نشوی
9. از هرکس و هرچیز مطمئن مباش
10. فرمان خوب ده تا بهره خوب یابی
11. بیگناه باش تا بیم نداشته باشی
12. سپاس دار باش تا لایق نیکی باشی
13. با مردم یگانه باش تا محرم و مشهور شوی
14. راستگو باش تا استقامت داشته باشی
15. متواضع باش تا دوست بسیار داشته باشی
16. دوست بسیار داشته باش تا معروف باشی
17. معروف باش تا زندگانی به نیکی گذرانی
18. دوستدار دین باش تا پاک و راست گردی
19. مطابق وجدان خود رفتار کن که بهشتی شوی
20. سخی و جوانمرد باش تا آسمانی باشی
21. روح خود را به خشم و کین آلوده مساز
22. هرگز ترشرو و بدخو مباش
23. در انجمن نزد مرد نادان منشین که تو را نادان ندانند
24. اگر خواهی از کسی دشنام نشنوی کسی را دشنام مده
25. دورو و سخن چین مباش و نزدیک دروغگو منشین
26. چالاک باش تا هوشیار باشی
27. سحر خیز باش تا کار خود را به نیکی به انجام رسانی
28. اگرچه افسون مار خوب بدانی ولی دست به مار مزن تا تو را نگزد و نمیری
29. با هیچکس و هیچ آیینی پیمان شکنی مکن که به تو آسیب نرسد
30. مغرور و خودپسند مباش، زیرا انسان چون مشک پرباد است و اگر باد آن خالی شود چیزی باقی نمی ماند
بنام خدا
10 نشانه مردی که مورد پسند خانمها قرار نمی گیرد
مرد بودن ساده نیست. اینکه بخواهید مرد غالب باشید سختتر هم میشود.
آنها باحالند. اعتمادبهنفسی عالی دارند. طوری وارد اتاق میشوند که همه نگاهها را به سمت خود میکشانند. وقتی حرف میزنند، بقیه فقط گوش میکنند. مردهای دیگر دوست دارند با آنها نشست و برخاست کنند. خانمها دوست دارند آنها را مال خود کنند. آنها مردهای غالب هستند.
مردان غالب چند خصوصیت خاص دارند. آنها رهبرانی مادرزادی هستند. رهبری میکنند، تامین میکنند و محافظت میکنند (از همسرشان، دوستانشان، همتیمیهایشان و امثال آن).
دنیای همیشه در تغییر، فرصتهای زیادی را در اختیار مرد غالب قرار میدهد. وقتی مردان دیگر تغییر را به چشم بحران میبینند، مرد غالب در عنصر طبیعی خود به سر میبرد. او مداوم علت و معلولها را میبیند و هر فرصت را به مزیتی برای خود تبدیل میکند. او عاشق برنده شدن است و خیلی خوب هم از پس آن برمیآید. او نگران تصویر خود نیست—فقط میخواهد در بازی برنده شود، این بازی هر چه که باشد، و بقیه باید از او پیروی کنند. دیگران از سبک او، حرف زدنش و ظاهرش تقلید میکنند. مرد غالب هیچوقت از کسی تقلید نمیکند. مرد غالب هیچ واهمهای از جنگ ندارد. او بهترین رهبر روی زمین است.
اما کارهایی هم هست که مرد غالب هیچوقت انجام نمیدهد. در زیر به 10 خصوصیتی که نشان میدهد مرد غالب نیستید اشاره میکنیم:
1. اجازه میدهید نامزدتان پول شام را حساب کند.
مرد غالب همیشه تامین کننده دیگران است. اگر خانمی که همراه اوست بخواهد چنین کاری کند، او به آرامی صورتحساب را میگیرد و میگوید، "این مربوط به من است." و این اتمام بحث است.
2. هیچوقت عذرخواهی نمیکنید، حتی وقتی اشتباه کردهاید.
مرد غالب خیلی راحت اشتباه خود را میپذیرد و میگوید، "من اشتباه کردم. معذرت میخواهم." و درصورت امکان اشتباه خود را جبران میکند.
3. به دنبال تایید دیگران هستید.
مرد غالب هیچوقت منتظر تایید کسی نیست. اصل خودِ اوست.
4. غیبت میکنید.
درمورد رئیستان، همکارتان، دوستتان، نامزدتان. از بیان کردن نقصهای دیگران و حتی مسخره کردن آنها باکی ندارید. مرد غالب هیچوقت به اطرافیان خود خیانت نمیکند. لازم نیست که با کوچک کردن دیگران خود را بزرگ کند.
5. ترس شما بحران است.
عنصر طبیعی مرد غالب تغییر است. تغییر سریع چالشی جالب برای اوست. او میتوانید خیلی سریع وضعیت را بررسی کند، تا جاییکه زمان به او اجازه میدهد تلاش خود را به کار گیرد و اگر وقت نداشته باشد، برحسب تجربیات قبلی اقدامات لازم را قاطعانه انجام میدهد.
6. پیش از اینکه فکر کنید عمل میکنید.
مرد غالب با سرعتی فوقالعاده عمل میکند اما همیشه پیش از اینکه وارد عمل شود، خوب فکر میکند.
7. تقصیر را به گردن دیگران می اندازید.
مرد غالب مسئولیت اعمال و رفتارهای خود را میپذیرد.
8. دروغ میگویید.
به رئیستان، دوستتان، نامزدتان. مرد غالب دروغگو نیست. او مردی راسخ است و حرفهایش را رک و راست میزند. لازم نیست برای اشتباهی که کرده است دروغ بگوید. او همیشه کاری را انجام میدهد که درست است.
9. برای جلو افتادن به دیگران خیانت میکنید.
مرد غالب هیچوقت به اطرافیان خود خیانت نمیکند.
10. به دیگران قلدری میکنید.
مرد غالب فقط در مواقع لزوم وارد جنگ میشود و اگر مسئله جدی باشد برای اینکه با یک نفر قویتر، بزرگتر و با موقعیتی بهتر از خودش وارد جنگ شود تردید به دل راه نمیدهد. و به خاطر ارادهاش، احتمال اینکه برنده باشد بسیار زیاد است.
چگونه میتوانید اعتماد به نفستان را بالا ببرید؟
ذهن کیوان وقتی مشغول انجام تکالیف مدرسه است مدام سرگردان است. با خود فکر میکند، "محال است که در این امتحان را بتوانم خوب بدهم"، "حق با پدرم است، من درست مثل اونم—هیچوقت نمیتوانم آدم موفقی شوم." بعد به بدن خود نگاه میکند و فکر میکند که چقدر پاهایش لاغر هستند. با خود میگوید، "اَه مطمئنم که مربی فوتبال وقتی ببیند که چقدر لاغرم نمیگذارد که در تیم بازی کنم."
بنام خدا
چگونه فکر دیگران را بخوانیم؟
آیا مایلید به افکار کسی که کنار دستتان نشسته است پی ببرید؟ اگر با افراد زیادی مواجهه شده باشیم می توانیم بسیاری از افراد را حتی از نوع صحبت کردنشان نیز بشناسیم اما این شناخت در مواجهه حضوری با دانستن بسیاری از حالات اثبات شده در علم روانشناسی بهترین شناخت را نسبت به دیگران برایمان به ارمغان می اورد. اکنون با توجه به نکات ارائه شده میتوانید از روی هر یک از حالات زیر افکار آنها را بخوانید:
خوددار اگر شخصی دستهایش را پشت کمر خود قفل کند این امر نشان میدهد که وی خود را بشدت کنترل کرده است . دراین حالت او سعی دارد خشم یا احساس نا امیدی را از خود دور کند. این فرد در واقع نشان میدهد که از اعتماد به نفس بسیار بالایی برخوردار است و میتواند در حالات مختلف بر خشم یا ناامیدی خود غلبه کند . در این حالت بهتر است با این فرد به آرامی ارتباط برقرار کرد تدافعی اگر انگشتان دستها به بازو گره خورده باشد این حالت نشان دهنده حالت تدافعی در برابر حمله غیر منتظره و ناگهانی یا بی میلی برای تغییر چهره شخص است. اگر انگشتها مشت شده باشند حالت بی میلی شدیدتر است در این حالت بهتر است با ارامش با شخص مورد بحث برخورد شود تا کم کم از حالت تدافعی خود خارج شده و ارتباطی زیبا را شروع کند گره کردن دستها به دسته های صندلی نشان میدهد که شخص سعی دارد احساس خود را مهار کند اما قفل کردن قوزک پاها به یکدیگر حالت تدافعی است این حالت شاید بیشتر در مسافران مظطرب هواپیما به هنگام پرواز و فرود دیده شود. بسیاری از افراد این حالت را به نوعی رسیدن به تصمیمی بزرگ میدانند اما روانشناسان بالینی میگویند که حتی اظطراب نیز نشانه تفکر فرد است دقیق وقتی شخص انگشت سبابه خود را روی صورت و بقیه دستش را بصورت گره کرده در پایین صورتش قرار میدهد یعنی که فرد مورد نظر بسیار دقیق است. این حالت نشان میدهد که شخص با دقت زیاد به صحبت های شما گوش میدهد و یک یک کلمات شما را می سنجد و در عین حال در چهره او حالت انتقادی نیز به چشم میخورد اما این انتقاد جنبه دوستانه دارد و شاید بیشتر به منظور برقرار یک ارتباط بین دو نفر است دودلی انگشتهای گره شده زیر چانه و نگاه خیره نشان دهنده حالت تردید و دو دلی است . او به صحبت های شما و صحت گفته هایتان تردید میکند . در این حالت ممکن است آرنج روی میز قرار گرفته باشد به گفته برخی از روان شناسان نگاه خیره همیشه نشانه دو دلی است چرا که ثابت قدم و محکم بودن نگاه انسان را نیز مصمم و با اراده می سازد. شاید چون از نگاه شما تردید و دودلی آشکار است دیگران برای قدم جلو گذاشتن و دوست شدن با شما ترید دارند بی گناه دستهایی که روی سینه قرار گرفته باشند بهترین نمونه برای حالت بی گناهی و درستکاری است. این حالت به عقیده اکثر روانشناسان اثر باقیمانده ای از شکل سوگند خوردن است که در آن دست را روی قلب قرار میدهند. حالت تواضعی که در این عمل وجوددارد میتواند به شما بگوید که این فرد به رغم آنکه خود به بی گناهیش اذعان دارد ولی نمیداند چگونه آنرا به اثبات برساند و در عین حال بسیار مایل است تا دوست صمیمی برای بیان آنچه در قلبش میگذرد داشته باشد مطمئن دستهایی که به کمر زده میشود در مردها نشان دهنده آن است که فرد به آنچه میگوید اعتقاد و اعتماد کامل دارد. خانمها هنگامی که دست خود را به کمر میزنند نشان میدهند که به آنچه میگویند اطمینان دارند. اما در هر دو مورد این حالت به ما میگوید که فرد به هر حال احساس اطمینانی در گفته ها و رفتار خود دارد که میتواند به سادگی این شرایط را به دیگری نیز منتقل کند مرموز دستهای مشت شده در زیر چانه نشان میدهد که شخص نظریاتش را پنهان میکند و به شما اجازه می دهد تا صحبت خود را تمام کنید. آنگاه زمانیکه حرفهای شما پایان یافت در کمال آرامش به شما و نظریات شما حمله میکند. شگرد جالبی است. شخص ابتدا اطمینان شما را جلب میکند و سپس در نهایت آرامش به شما میگوید که شما و نظریاتتان را قبول ندارد ظاهر ساز در این حالت شخص آرام بنظر میرسد اما این آرامش پیش از توفان است این حالتی است که بیشتر روسا بخود میگیرند تا خود ر ا بگونه ای به زیر دستان نزدیک کنند و در عین حال جاذبه و جذابیت آنها نیز کم نشود. ظاهرسازی معمولا از آن دسته حالتهایی است که در بیشتر افراد دیده میشود ولی نوع آنها با یکدیگر متفاوت است . اما به هر حال حالت خوبی از یک فرد برای شروع یک ارتباط محسوب نمیشود مالکیت قرار دادن پاها روی هر چیز (روی صندلی- میز-سکو و (شانه حالت مالکیت است. در یک میز گرد تنها رئیس اجازه دارد چنین حالتی داشته باشد و از این طریق آرامش خود را نشان دهد. روان شناسان این حالت را حالت مالکیت میدانند که در نهایت به عقیده فرد مورد نظر به موفقیت وی در کارها منجر خواهد شد اعتماد به نفس تکیه زدن به صندلی در حالتیکه دستها پشت سر قفل شده نشان دهنده اعتماد به نفس قوی است . اگر شخصی در این حالت صحبت میکند به گفته های خود اعتماددارد و اگر به صحبت های شما گوش میدهد به خود زحمت ندهید ا و خود همه ماجرا را میداند.
متفکر
بنام خدا
چطور یک فرد خاص را مجذوب خود کنید؟
یکی از پرسشهایی که زیاد پرسیده میشود این است که "آیا میتوانید با استفاده از قانون جاذبه یک فرد خاص را مجذوب خود کرد؟" خوشبختانه پاسخ آن مثبت است.
عشق یکی از مهمترین احساسات موجود در این جهان است. وقتی صحبت از پول، شغل و خیلی چیزهای دیگر به میان میآید آدمها برای نشان دادن آن سختی زیادی متحمل نمیشوند. اما در مسائل احساسی، اگر آن چیزی که میخواهید را به دست نیاورید، دچار درد عمیقی میشوید. کسی که دوستش دارید، آن فرد خاص، مهمترین فرد برای شماست و حتی کل دنیا نمیتواند برایتان جایگزین او شود. خبر خیلی خیلی خوبی برایتان داریم. شما میتوانید کسی که دوست دارید را مجذوب خودتان کنید. پس همین امروز روش ما را امتحان کنید.
میل و ناامیدی – باید ناامیدی را کنار بگذارید
بااینکه میل یک انرژی مقدس است و انرژی خلقت محسوب میگردد، ناامیدی دقیقاً عکس آن و انرژی مخرب است. وقتی تمایلات برآورده نشوند، جای آن ناامیدی میآید. بااینکه میل و اشتیاق انرژی خوب و پاک است، ناامیدی یک انرژی منفی بسیار قوی است. میل و اشتیاق ارتعاشات جذب کردن را در شما ایجاد میکند اما ناامیدی دقیقاً ارتعاشاتی متضاد این یعنی دور کردن را میسازد. وقتی عاشق میشوید، بذر مقدس میل و اشتیاق در شما کاشته میشود. بنا به هر دلیلی اگر این اشتیاق و میل برآورده نشود، ناامیدی وارد میشود. پس اولین قدم برای از بین بردن این ناامیدی است. همه ناامیدیها را دور بریزید.
چطور ناامیدیها را از میان ببرید؟
سادهترین راه برای از میان برداشتن ناامیدیها، فراموش کردن است. خودتان را با نور عشق الهی و معنوی جهان احاطه کنید. یک نور عشق معنوی را تجسم کنید، یک تشعشع از نور عشق خداوندی. خود را تسلیم آن نور کنید. این نور است که شما را خلق کرده است، همه آنچه که دارید را به شما داده و این عشق خیلی ساده دوستتان دارد. این نور بخشنده است، نوری 100 درصد پاک است و آنقدر قوی هست تا بتواند واقعیتی زیبا فراتر از تجسمات معمولی شما ایجاد کند. وقتی عاشق میشوید این نور خیلی آرام به شما میگوید چه بکنید، فقط باید به او گوش دهید. پس همه چیز را فراموش کنید، تسلیم این نور شوید و زندگی جدیدی را شروع کنید. همین امروز خودتان را تسلیم آن نور معنوی کنید و بگذارید آن نور آیندهای روشن برایتان بسازد.
وقتی اینکار را کردید، هر وابستگی به نتیجه را از خود دور کنید. حالا قسمت بهتر آن شروع میشود.
ساختن یک زندگی زیبای عاشقانه
وقتی هر نوع وابستگی به آن فرد را از خود دور کردید، یک پیام بسیار قوی به جهان فرستادهاید که برای شروع یک زندگی زیبای عاشقانه آمادهاید. اگر قبلاً عشقتان یکطرفه بود، الان وقت آن رسیده که رابطهای دوطرفه را تجربه کنید. شما قهرمان تئاتر ذهن خودتان هستید. فیلم شما در ذهن خودتان است و فیلمتان واقعیت شما را میسازد. شما کنترل 100 درصد روی تخیلاتتان دارید و از آن برای ساخت واقعیتی به انتخاب خود هوشمندانه استفاده میکنید.
حالا تصور کنید که معشوقتان عاشق شماست. قبلاً این شما بودید که عاشق او بودید و حالا تصور کنید که این اوست که عاشق شماست. "معشوقتان عاشق شماست" و میبینید که اشتیاق و میلتان برآورده شده است. چه حسی دارید؟ هزار مرتبه با خودتان تکرار کنید، "..... منو دوست داره". ببیند در 7-5 روز آینده چه اتفاقی میافتد. تغییر انرژی را در خود مشاهده کنید. ببینید چه حسی دارید. معشوقتان را عاشق خودتان تجسم کنید. احساساتتان را بررسی کنید. در ذهنتان با معشوقتان صحبت کنید. چه حسی دارد؟
اگر این مرحله را به درستی انجام دهید، به خودتان میخندید که برای چه اینقدر ناامید بودید. و آنوقت است که دنیا به رویتان لبخند میزند. احساس قدرت بیشتری میکنید. با خودتان فکر میکنید که چرا همه چیز را اینقدر سخت میدیدهاید و چرا قبلاً نمیتوانستهاید فراموش کنید؟
بررسی عشق
این روشها که شما را از احساسات ناامیدانهتان بیرون میکشد و باعث میشود احساس کنید برنده هستید. این افکار و احساسات مثبت میآیند و باعث میشوند فکر کنید که آیا آن فرد را بخاطر عشق میخواستهاید یا فقط به این خاطر که نفستان را ارضا کنید. در بسیاری از موارد، ناامیدی که برمیگردد، به دلیل عشق نیست، بلکه به دلیل پیروزی است. حالا در اعماق قلب خود میدانید که آیا آن فرد را واقعاً دوست میدارید یا نه.
اگر متوجه شدید که عشقتان واقعی است، مرحله زیر خیلی برایتان مهم است:
عشق – قدرت پشت خلقت
درک کنید که عشق قدرتمندترین انرژی در جهان است. با عشق میتوانید هر چیزی خلق کنید، قلب، روح و فکر هر کسی را به دست آورید. هر روز حدقل 10 دقیقه بنشینید و افکاری عاشقانه به عشقتان بفرستید. با خودتان تصور کنید که با او رابطهای عاشقانه دارید. معشوقتان کاملاً عاشق شماست. چه نوع افکار عاشقانهای برای او میفرستید؟
یک گوی صورتی رنگ از انرژی بین دستان خود تجسم کنید که در آن رابطه عاشقانهتان را با آن فرد میبینید. این گوی فقط انرژی پاک و مثبت عشق را در خود دارد. افکار، احساسات و نوع رابطهای که با معشوقتان دارید را یادداشت کنید. حالا گوی صورتی رنگ را فراموش کنید. بگذارید به هوا برود. هر وابستگی را رها کنید. و اگر اینکار را به درستی انجام دهید، دیگر هیچ وابستگی برایتان نمیماند زیرا الان جایی هستید که میتوانید حس رابطه را احساس کنید. اگر تردیدی داشتید با خودتان تکرار کنید، "من تسلیم نور معنویم هستم." "فقط باید نور معنویم را دوست داشته باشم و از آن سپاسگذار باشم."
دقت کنید که این هدف فقط و فقط زمانی اتفاق میافتد که ارتعاشات احساسات شما بالا باشد. ناامیدی مثل چاهی عمیق است که ارتعاشات آن بسیار پایین است. عشق و حقشناسی بالاترین حد ارتعاشات را دارند.
اگر اینکار را درست انجام دهید، احساساتتان در این مرحله باید اینگونه باشند:
1. ناامیدی صفر. متعجب میشوید که آنهمه ناامیدی به کجا رفته است.
2. شدیداً احساس شادی میکنید زیرا رابطهای زیبا و عاشقانه ساختهاید و به روشنی آن را دیده و حس کردهاید.
3. یک رابطه کامل و شاد بین شما و جهان که فقط و فقط شکرگذار آن هستید.
رابطه ایده آل شما خود را نشان خواهد داد. 60،000 فکر در روز کارمای (karma) فکر شماست. اگر در 80 درصد از این افکار عشق و حقشناسی باشد، رابطه زیبایی که خلق خواهید کرد فرای تصورتان خواهد بود.