به نام خداوند مهر آفرین
سال 14094 اهورایی، 7037 میترایی، 3753 زرتشتی، 2573 کوروشی (شاهنشاهی) و 1394 خورشیدی


 آيا داستان كورش برگرفته از سرگذشت كيخسرو است؟



  جلال خالقی مطلق :

داستان زادن كيخسرو و كورش با يكديگر همانندی هايی دارند:




ادامه مطلب...

ارسال توسط سورنا


به نام خدا



امروز نوروزی ديگر است؛ روز جهانی كوروش،‌شاد باد



  ميترا دهموبد :

 بیدار که شدم، چشم که باز کردم، «روز جهانی کورش بزرگ» را به خودم، شادباش گفتم. چرخی در خانه زدم، پرده را کنار زدم و به آفتاب کم‌سویی که تابیدن گرفته بود هم، روز جهانی کورش بزرگ را شادباش گفتم.
  درست همچون نوروز که هر کسی را می‌بینم، دوست دارم لبخند بزنم و خجستگی فرارسیدن روزِ نو را شادباش بگویم، امروز، ٧ آبان‌ماه به هر که رسیدم، روز جهانی کورش را شادباش گفتم.
  امروز، ٧ آبان‌ماه روز جهانی کورش است، روز صدور فرمان تاریخی کورش بزرگ. امروز با آن فرمان که یادآور آشتی ‌است، یادآور دوستی است، یادآور زندگی است، یادآور مردم است، یادآور زندگی مردم در آشتی و صلح است، روزی نو در کتاب تاریخ بشر،  برگ می‌خورد.
  به‌ گمانم پُر هم بیراه نیست اگر من امروز همان حس روزهای نوروز را دارم چرا که به‌راستی کورش روزی نو و روزگاری نوین را آغازگر بود.
  شوربختانه امروز،‌ نوروزی است که بسیاری؛ از جمله دست‌اندرکاران سرزمین کورش، آن را از یاد برده‌اند.
  می‌گویم مسوولان، آن را از یاد برده‌اند چون اگر به یاد داشتند، شاید در گاهنمای ایران(تقویم)، کورش بزرگ، جایی داشت و کودکانمان این گاهنما را که برگ می‌زدند، نام کورش بزرگ را بر آن می‌‌خواندند. و بزرگ‌تر‌ها، هنگامی‌که به روز ٧ آبان‌ماه در گاهنما می‌رسیدند و نام کوروش بزرگ را بر آن می‌دیدند، بر خود می‌بالیدند و لبخندی بر لبشان می‌نشست از این‌ که شهریار سرزمینشان نه با خونریزی و سنگدلی که با گسترش مهر و آشتی و آرزوی بزرگی که برای آزادی مردمان و گسستن بندها داشت، پُرآوازه‌ی جهان است.
  دلم از بی‌مهری‌ها پُر است؛ ٢سال پیش استوانه‌ی گلی‌ای که فرمان آشتی و آزادی کوروش بزرگ بر آن، نگاشته شده، همانی که سال‌هاست در موزه‌ی انگلیس نگهداری می‌شود، چندماهی را میهمان ایران، میهمان سرزمین کورش بزرگ، میهمان موزه‌ی ملی کشورمان بود.
  بسیاری دل به آن خوش داشتند که امسال را(٧ آبان‌ماه ١٣٨٩ خورشیدی) می‌توانند با این فرمان و در کنارش، شاد باشند اما شادی‌شان با تعطیلی دو روزه‌ی موزه،‌ تعطیل شد. موزه‌ی ملی که از بامداد تا شامگاه پذیرای هم‌میهنان بود، ناگهان اعلام کرد که ٧ آبان‌ماه برای «به‌روزرسانی سیستم امنیتی و تجهیزات دوربین‌های مداربسته و تاسیسات برق»، موزه تعطیل خواهد بود! افسوس که در آن هنگامه‌ هم از یادِ کورش بزرگ گذشتند.
  بگذریم چون امروز نوروزی دیگر است و حال خوشی دارم، نمی‌خواهم گله کنم و از بی‌مهری‌ها بگویم بلکه می‌خواهم، تنها و تنها،روز کورش بزرگ را شادباش بگویم؛ باز هم به خودم، باز هم به مردمم، باز هم به همه‌ی انسان‌هایی که آشتی را می‌فهمند، صلح و دوستی را مهر می‌ورزند، زندگی را بر همه‌ی زندگان، شیرین می‌خواهند و همه‌ی آنانی که به جهانی آباد و آزاد می‌اندیشند، که کورش چنین بود.
روز جهانی کوروش بزرگ، روزی که کورش و سربازانش با آشتی به شهر بابل، شدند، روزی که فرمان تاریخی کورش بزرگ، صادر شد و بر استوانه‌ای گلی نوشته شد، شاد باد.






تاريخ : سه شنبه 9 آبان 1391برچسب:روز جهانی کوروش بزرگ,گاهنما,استوانه گلی,,
ارسال توسط سورنا


به نام خدا



  پس از يک هفته ديركرد
  امرداد ٢٨٦ چاپ شد



  خبرنگار امرداد - آفتاب یزدانی :

 «امرداد» پس از یک هفته دیرکرد، چاپ شد. دویست‌و‌هشتاد و ششمین شماره‌ی امرداد را از امروز، ٦ آبان‌ماه از دکه‌های روزنامه‌فروشی می‌توانید تهیه کنید.
  این شماره به شادباش ٧ آبان‌ماه، روز جهانی کورش بزرگ، با نوشتاری پیرامون آزاداندیشی و کاردانی کورش بزرگ،‌ آغاز کرده است.
  در این شماره، پیرو گزارش‌هایی که از کتاب‌های درسی تاریخ دوره‌ی دبستان و دوره‌ی راهنمایی در دو شماره‌ی پیش چاپ شد، گزارشی از حذف‌های کتاب‌های تاریخ سوم دبیرستان، کار کرده‌ایم. گزارش این کتاب درسی را که با نامِ «تاریخ معاصر ایران» به جمع کتاب‌های درسی کلاس‌ سومی‌ها می‌پیوندد اما در آن چندان هم خبری از مهم‌ترین رخدادهای ایران معاصر نیست، می‌توانید در این رویه بخوانید.
  سخن نخست این شماره را با عنوانِ «از پای افتاده‌ایم اما هستیم» در دومین رویه‌ی امرداد می توانید بخوانید.
در سومین رویه‌ی امرداد در این شماره گزارشی از یک آتشکده‌ی ساسانی خواهید خواند. این آتشکده پس از پایان جنگ ایران و عراق در روستایی از روستاهای کرمانشاه، آن‌گاه که مردم به روستا بازگشتند تا آن را از نو بسازند و ویرانی‌های جنگ را درمان کنند از زیر خاک بیرون آمد. داستان این آتشکده و حال و روز امروزش را در این رویه می‌توانید بخوانید.
  «باور به پاکی چشمه‌ها»، «استادکاران نام‌آشنای لوافی» از دیگر عنوان‌هایی است که در این رویه چشم به راه خوانندگانی است که به فرهنگ ایران، مهر می‌ورزند. نامه‌ای از میان نامه‌های شما خوانندگان امرداد از دیگر بخش‌‌های چاپ‌شده در این رویه است. همچون همیشه اگر تماس تلفنی با امرداد داشته‌اید و پرسشی داشته‌اید می‌‌توانید پاسخ‌هایتان را در همین رویه و در ستون، نگاه مردم بیابید.
چهارمین رویه در این شماره، ویژه‌ی شاهنامه‌دوستان است. دراین رویه گفت‌و‌گویی خواندنی با یک نویسنده‌ی نام‌آشنا خواهید خواند، نویسنده‌‌ای که بیشتر او را با کتاب‌‌هایی که برای کودکان و نوجوانان می‌نویسد می‌شناسیم. با محمدرضا یوسفی درباره‌ی کتاب «اگر بچه‌ی رستم بودم» که برای نوجوانان نوشته شده اما بزرگ‌ترها را نیز شیفته‌ی خود کرده، به گفت‌و‌گو نشسته‌ایم.
کتاب «فردوسی و هنر سینما» در این رویه در بخش «کتاب‌شناخت» به شاهنامه‌خوانان معرفی شده است. در بخش داستان‌های شاهنامه نیز می‌‌توانید داستان را با ادامه‌ی «پادشاهی گرشاسب» پی بگیرید.
  در بخش «شهرسازی در شاهنامه» نیز این‌بار می‌توانید از «شارستان سورستان» که به دستور انوشیروان دادگر بنا شده، بخوانید.
«خط موسیقی از ایران به اروپا رفت»، «کراوات، واژه‌ای ایرانی که بیگانه پنداشته می‌شود» و «پیوستگی و یکپارچگی آموزش» از عنوان‌‌هایی است که در رویه‌ی اندیشه(پنجمین رویه‌ی امرداد) می‌توانید بیابید. «فارسی بگوییم و فارسی بنویسیم» و «گنج ایران چیست؟» از دیگر نوشتارهای این رویه است.
  ششمین رویه‌ی امرداد، ویژه‌ی تاریخ‌ و رخدادهای تاریخی است. در این رویه از کورش بزرگ خواهید خواند تا «پیشینه‌ی تاریخی بحرین». به گواهی نوشته‌های تاریخی در این نوشتار تلاش شده تا از نخستین دارندگان بحرین، سخن گفته شود.
  در این رویه از «سرکوب یک آشوب» خواهید خواند. این آشوب، آشوبی است که ١٣ آبان‌ماه سال ١٣٠٣ با شکست شیخ‌خزعل پایان یافت.
«خاورشناسان و فرنگیانی که در ایران آرمیده‌اند»، نوشتاری است که بر آن است تا در شماره‌های پیشِ روی امرداد، هربار یکی از فرنگیانی که در ایران آرمیده‌اند را بشناساند. در این شماره از «پررافاییل دومان» پارسی‌گوی دربار صفوی، سخن رفته‌است.
هفتمین رویه‌ی امرداد، همچون همیشه ویترینی از خبرها و گزارش‌های روی‌داده و یا پیشِ روی هازمان(:جامعه) زرتشتی است. در این رویه می‌توانید گفت‌و‌گوی امرداد با مدیر کمیته، داور و مربی فراملی راگبی ایران بخوانید، می‌توانید از نمایشگاه نقاشی پریچهر نامدار، از آتشکده‌ی صدساله‌ی پارسیان در کلکته و... بخوانید.
  در هشتمین رویه‌ی امرداد، «روز شمار تاریخ» چشم‌به راه شما خوانندگان است. از لابه‌لای آن می‌توانید با برخی رخدادهای تاریخی ایران آشنا شوید. «خوب است بدانیم»، «بازتاب»، «هنجار هستی» و «سخن بزرگ» دیگر بخش‌های این رویه هستند. در بخش ایران‌گردی این‌بار نیز با این رویه‌ی پایانی می‌توانید سری به روستای «تیس» بزنید.
  امرداد ٢٨٦ را می‌توانید از روزنامه‌فروشی‌ها تهیه کنید.






تاريخ : سه شنبه 9 آبان 1391برچسب:هفته نامه,هفته نامه امرداد,,
ارسال توسط سورنا


به نام خدا


 نوروز، جشنی برای دادگری



  سليمان لطفی نيا :

 سیاست‌نامه، کتابی ارزشمند است که آن را «خواجه نظام الملک توسی» به زبان فارسی روان، نوشته ‌است. کتابی تاریخی، سیاسی، فرهنگی، که دربرگیرنده‌ی نکته‌هایی بسیار آموزنده‌ای است. این کتاب آگاهی‌های بسیاری از روزگار زندگی نویسنده و دربار سلجوقیان به‌دست می‌دهد. نظام‌الملک در سال ٣٩٦ خورشیدی دیده به‌جهان گشود و در سال ٤٧١ خورشیدی، به‌دست پیروان «حسن‌صبا» کشته شد. در تاریخ از او با نام نیرومندترین وزیر سلجوقیان، یاد کرده‌اند. او بنیانگذار، مدرسه‌های بسیاری نامور به «نظامیه» در سراسر قلمرو ایران آن روزگار بوده است.

 سیاست‌نامه را «سیرالملوک» نیز می‌نامند. سیرالملوک‌ها، همان «خدای‌نامه»های روزگار ساسانیان هستند. کتاب‌های بسیاری به نام سیرالملوک‌، به‌دست نویسندگان نوشته‌شده است. در همه‌ی آن‌ها، بارزترین ویژگی، پرداختن به شیوه‌ی فرمان‌روایی شاهان ایرانی و راه‌های به‌کار رفته از سوی آن‌ها، برای اداره‌ی کشور است.

 

 نوروز، جشنی برای دادگری:
  آیین شاهان دانای پارس چنان‌ بوده‌است که در نوروز و مهرگان، پادشاه همه‌ی مردم را می‌پذیرفت و از آمدن هیچکس پیشگیری نمی‌شد. از چند روز پیشتر جارچیان همه‌ی مردم را از این کار، آگاه می‌کرد تا هرکس، کار خود را سر و سامان دهد و داستان خود را نوشته و برهان‌های خود را فراهم سازد.
  چون روز گفته شده فرا می‌رسید؛ جارچی به آواز بلند می‌گفت: «اگر کسی امروز از آمدن کسی به دادخواهی جلوگیری کند، شاه از خون او بیزار است.» بنابراین، شاه دادنامه‌ی مردمان را می‌گرفت و روبه‌روی خود می‌گذاشت و یک‌به‌یک را می‌خواند. اگر در میان آن دادنامه‌ها، شکایتی از شاه شده بود، شاه از جای برمی‌خواست و از تخت پایین می‌آمد و پیش «موبدان موبد» که بر دست راست نشسته بود و کار داور بزرگ کشور را انجام می‌داد، روی دو زانو می‌نشست و می‌گفت: «پیش از هر کاری نخست داد این مردم را از من بده و هیچ کم‌کاری مکن.»
آن‌گاه، به جارچی می‌گفت تا به آواز بلند فریاد زند که هرکس را از شاه شکایتی است در یک سو نشیند تا نخست به کار آن‌ها رسیدگی شود. شاه به موبدان می‌گفت: «در نزد خدای بزرگ، هیچ گناهی بزرگتر از گناه پادشاه نیست و راه سپاسگزاری شاه از آن‌چه خدا به او داده است، رسیدگی به مردم و دادخواهی از آن‌ها و کوتاه کردن دست ستمگران از دامان آنان است. چون شاه بیدادگر باشد، لشکر همه بیدادگر شوند و خداوند بزرگ را فراموش کنند و بر بخشش‌های خدا ناسپاس شوند. در آن هنگام خدا بر آن‌ها خشم گیرد و دیری نمی‌پاید که کشور ویران شود و کشور به‌دست دیگران افتد. اکنون ای موبد، خدابین باش و بنگر تا مرا بر خویشتن نگزینی. زیرا در پیشگاه خدا، هرچه از من پرسند بر گردن تو اندازم.» پس موبد به‌خوبی کار را رسیدگی می‌کرد و اگر برگردن شاه از دیگران گناهی بود، حق او را بی کم و کاست، از شاه گرفته و به او می‌داد. اما اگر کسی به دروغ از شاه دادخواهی می‌کرد و برای آن کار شوندی(:دلیل) نداشت، او را به سختی، پادافره می‌دادند.
  هنگامی که دادخواهی از شاه پایان می‌یافت، شاه دوباره بر تخت می‌نشست و تاج بر سر می‌گذاشت و رو سوی بزرگان و کسان خود می‌کرد و می‌گفت: «من از خود آغاز کردم تا شما دل از ستم‌کردن بکنید. اکنون هر کس از شما حقی بر گردن دارد، آن را بپردازد.» در آن روز هر کس از نزدیکان شاه بود، گویی از او دورتر بود و هرکس نیرومندتر، گویی ناتوانتر بود.






ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا

به نام خدا

 





ارسال توسط سورنا


به نام خدا


چیـزهایی که مانـع چیـزهای دیـگر است !

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گاهی اوقات مهم ترین مانع دستیابی ما به خواسته هایمان دقیقا جلوی چشمانمان است اما به آن بی توجهیم. شاید هم چون همیشه جلوی چشممان است نمی بینیمش. اگر از زاویه جدید نگاه کنیم به قول معروف یک شبه می توانیم ره صد ساله برویم.

1. غرور مانع یادگیری
غرور مانع اصلی یادگیری است. شما حتما این ضرب المثل ایرانی را شنیده اید "پرسیدن عیب نیست ندانستن عیب است" اما خودتان قضاوت کنید چند بار به خاطر حفظ غرورمان از سوال کردن طفره رفته ایم. اغلب کسانی که در رشته های مختلف علمی به پیشرفت رسیده اند کسانی اند که از پرسیدن نمی ترسیدند.

2. تعصب مانع نوآوری
هیچ چیز در دنیا بیشتر از تعصب مانع نوآوری و پیشرفت نوع بشر نشده است. به خیلی چیزها چنگ می زنیم و تعصب داریم اما نمی دانیم چرا. اگر در مورد خیلی از باور ها و روش های زندگی مان فکر کنیم فلسفه خاصی برایش نداریم درحالیکه شاید هر روز اجرایش کنیم. هرکسی که توانسته زیان های جبران ناپذیر تعصب بیجا را در زندگی اش کشف کند درهای تازه ای به رویش باز شده و دنیا را از منظر جدیدی دیده است.

3. کم رویی مانع پیشرفت
مشک آن است که خود ببوید نه آنکه عطار بگوید. اگر تمام جهان بگویند شما انسان بااستعدادی هستید تا زمانی که عقاید و افکارتان در ذهنتان باقی بماند نمی توانید پیشرفت کنید. دیگران با دیدن چهره موجه و رفتار شما به ارزش های شما پی نخواهند برد. تنها زمانی که لب به سخن بگشایید می توانید به پیشرفت دست یابید.

4. ترس مانع ایستادن
ترس مانع اصلی ثابت قدمی و پایبندی انسان بر اعتقاداتش است. ترس از قضاوت دیگران، ترس از طرد شدن، ترس از عدم موفقیت سبب می شود شما هرچقدر هم به درست بودن چیزی ایمان داشته باشید برای داشتن و عمل کردن به آن کاری نکنید.

5. تخیل مانع واقع بینی
انسان بی رویا غیر قابل تحمل است چه برای خودش و چه برای دیگران اما زندگی در تخیلات و توهم باعث می شود ما در دنیایی غیر حقیقی زندگی کنیم و زمانی از خواب غفلت بیدار شویم که خیلی دیر است.

6. بدبینی مانع شادی
انسان بد بین زندگی را به کام خود و نزدیکانش تلخ می کند. این جور افراد در بهترین قصر ها و زیبا ترین بنا ها به دنبال ترک های دیوار اند. باور کنید این زندگی برای هیچ کس به اندازه خودشان سخت نیست. شما می توانید از آنها پرهیز کنید اما خودشان به هیچ وجه نمی توانند از دست خودشان فرار کنند.

7. خود شیفتگی مانع معاشرت
حیات بشر به تعامل با دیگران بستگی دارد. بنابراین ما ناچار هستیم با دیگران ارتباط برقرار کنیم. اما هیچ کس خواهان هم نشینی با انسان خود شیفته نبوده و نخواهد بود.

8. شکایت مانع تلاش گری
آنکه دائما در پی مقصر و شکایت و شماتت دیگران است عملا دست از تلاش برداشته چون مشغول یافتن مقصر است! به همین سادگی زندگی تان را هدر ندهید.

9. خود بزرگ بینی مانع محبوبیت
همه انسان ها دوست دارند در نظر دیگران به بهترین شکل دیده شوند اما وقتی دائما خودمان را در موضع قدرت و برتری قرار می دهیم سایرین را بیزار می کنیم و از خودمان فراری می دهیم.

10. عادت کردن مانع تغییر
عادت مانع تغییر است و باعث می شود سالهای سال در یک مکان، زمان، موقعیت و شرایط درجا بزنیم.


برگرفته از سایت سیمرغ





ارسال توسط سورنا


به نام خدا



«کزازی» از «کوروش بزرگ» می‌نویسد



  خبرنگار امرداد - آفتاب یزدانی :
استاد كزازي

 میرجلال‌الدین کزازی، استاد زبان و ادبیات فارسی و پژوهشگر تاریخ و ادب این مرز و بوم،‌ از نوشتن زندگی‌نامه‌ی داستانی کوروش بزرگ، شاه هخامنشی، خبر داد.
به گزارش ایسنا و بنابر گفته‌ی كزازی، این زندگی‌نامه‌ی داستانی، زیست‌نامه‌ای است که سرگذشت ابرمرد تاریخ ایران و جهان، شهریار بزرگ و نام‌دار هخامنشی، کورش بزرگ در آن نوشته خواهد شد.

 

 او در این‌باره گفت: «پس از آن‌که زیست‌نامه‌ی فردوسی را در داستانی نوشتم و به چاپ رسید، بر آن افتادم که زندگی‌نامه‌ی کوروش بزرگ را نیز به همان سبک و شیوه بنویسم
  کزازی با اشاره به این‌که این کتاب را به پاس دل خود می‌نویسد، گفت: «کوروش بزرگ بزرگ‌ترین، پهناورترین و نیرومندترین جهانشاهی تاریخ را پایه‌ ریخت و سامان داد
  به‌باور وی، ارج و والایی کورش بزرگ در گرو شایستگی‌ها و ویژگی‌های والای اوست که انسانی است برازنده.
  کزازی در پایان ابراز امیدواری کرد، نوشتن این کتاب تا بهار سال آینده به انجام برسد.






تاريخ : چهار شنبه 3 آبان 1391برچسب:زندگینامه کوروش,زندگینامه کوروش بزرگ,,
ارسال توسط سورنا

 

به نام خدا

 

  طرح ويژه‌ی امرداد برای روز كوروش بزرگ
   
 
خبرنگار امرداد :

 هفته نامه‌ی امرداد به پاسداشت هفتم‌ آبان‌ماه، روز کورش بزرگ، طرح ویژه‌ای را برای  اشتراک ایمیلی به اجرا خواهد گذاشت.

کسانی که بتوانند تا 7 آبان‌ماه(28 Oct ) ، ساعت 7 پسین، 7 مشترک را به خانواده‌ی مشترکان ایمیلی امرداد بیافزایند، می‌توانند از 7 اشتراک ایمیلی رایگان یکساله بهره‌مند شوند. خوانندگان امرداد می‌توانند یکی از این اشتراک‌های رایگان را برای ایجاد یا تمدید اشتراک خود بهره برده و 6 اشتراک دیگر را  به دوستان، همکاران و خویشاوندانشان هدیه کنند.
  مشترکان ایمیلی امرداد، با پرداخت 12 هزار تومان یا 10 واحد پولی (یورو، پوند، دلار و...) در کشورهای دیگر می‌توانند امرداد را پیش از چاپ، در رایانامه‌ی خود دریافت کنند.
  گفتنی است که آنچه مشترکان ایمیلی امرداد دریافت می‌کنند، فایل‌های پی‌دی‌اف جدیدترین شماره‌ی چاپ شده‌ی امرداد است و با خبرنامه‌ی تارنمای امردادنیوز که روزانه فرستاده می‌شود تفاوت دارد.

  برای آگاهی از راه‌های پیوستن به خانواده‌ی مشترکان ایمیلی امرداد، اینجا را کلیک کنید.





ارسال توسط سورنا

به نام خدا

 





ارسال توسط سورنا


به نام خدا


من با لباس مخصوص شروع به موج سواری کردم و ناگهان متوجه شدم زنان و مردمان زیادی حیرت زده در ساحل جمع شدند و حتی برخی از آنها به پلیس زنگ زدند.

یک زن 26 ساله موج سوار ایرلندی با لباس طراحی شده شنا برای زنان مسلمان در سواحل چابهار در استان سیستان و بلوچستان موج سواری کرد.

به گزارش
عصر ایران روزنامه گاردین بریتانیا با انتشار گزارشی در این باره می نویسد:"ایسکی بریتون " بانوی 26 ساله ایرلندی برای مشارکت در پروژه یک بانوی فیلمساز فرانسوی به همراه این مستند ساز زن فرانسوی وارد ایران می شود و آن گونه که از پیش با استفاده از"گوگل مپ" منطقه مورد نظر جستجو و مشاهده شده بود ، این دو زن اروپایی به چابهار می روند.

موج سوار 26 ساله ایرلندی که مروج این ورزش آبی بین زنان در سراسر جهان از جمله در کشورهای اسلامی است و بدین منظور به کشورهای مختلفی سفر کرده ،می گوید تجربه شنا و موج سواری با لباس مخصوص زنان مسلمان هر چند کمی متفاوت است و در دما و گرمای هوا سخت است ، اما زنان مسلمان می توانند این ورزش را تمرین کنند.

خانم بریتون درباره موج سواری خود در سواحل چابهار می گوید :" ما دو نفر بدون اطلاع قبلی و بدون اطمینان از اینکه در ایران پذیرفته می شویم ، وارد این کشور شدیم و یک راست از تهران به منطقه ای رفتیم که تا حالا شاهد موج سواری هیچ زنی در سواحل خود نبوده است."

این موج سوار افزود :" من با لباس مخصوص  شروع به موج سواری کردم و ناگهان متوجه شدم زنان و مردمان زیادی شگفت زده در ساحل جمع شدند و حتی برخی از آنها به پلیس زنگ زدند."


وی می افزاید: وقتی پلیس آمد مانع کار من نشد اما گفتند که نگران آسیب دیدن من در اثر برخورد به صخره یا سنگ هستند.

وی با بدیع خواندن تجریه موج سواری خود با لباس کاملا اسلامی در گرمای 30 درجه ساحل چابهارو در آب های اقیانوس هند، ابراز امیدواری کرد که در سفر سال آینده اش به ایران زنانی را ببیند که با تخته بورد در سواحل چابهار موج سواری می کنند.

گفتنی است این موج سوار زن ایرلندی که به کشورهای مختلفی برای ترویج این ورزش در بین زنان سفر کرده است ، سوژه یک فیلم مستند برای " ماریون پویزو" فیلمساز فرانسوی شده است و قرار است این فیلم که بخشی از آن در ایران و در سواحل چابهار فیلمبرداری شده ، هفته آینده از یک شبکه تلویزیونی دولتی فرانسه پخش شود.



ادامه مطلب...

ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا


به نام خدا


 دو شاه در یک اقلیم نگنجند



  سورنا لطفی نیا :

 همچنین گویند که خسروپرویز؛ «بهرام چوبین» را در آغاز نیکو می‌داشت. چنان‌چه یک ساعت بی او نبود و در شکار و خلوت و خوراک، از خویشتن جدا نمی‌داشت. بهرام چوبین، سواری یگانه بود و مبارزی بی‌همتا. روزی کارگزاران خسروپرویز در هرات و سرخس، ٣٠٠ شتر سرخ‌موی را برای او آوردند. بر هریک از آن‌ها، خروای بار از چیزهایی که روزانه نیاز است و دیگر کالاها بود. خسرو دستور داد تا همه‌ی آن‌ها را به خانه‌ی بهرام ببرند تا آشپزخانه‌ی او نیاز به چیزی نداشته باشد.

 فردای آن روز به خسرو آگاهی دادند که؛ دیشب بهرام غلامی را از جایگاهش برکنار کرده و٢٠ تازیانه نیز زده است. خسرو پرویز خشمگین شد و دستور داد تا بهرام را به نزدش بیاورند. چون بهرام آمد، دستور داد تا ٥٠٠ شمشیر از اسلحه‌خانه بیاورند. پس به بهرام گفت: «ای بهرام هرچه از این شمشیرها بهتر است جدا کن» بهرام ١٠ تیغ جدا کرد. خسرو گفت: «از این ١٠ شمشیر ٢ تا را که بهترین هستند جدا کن.» بهرام نیز این کار را کرد. سپس پرویز گفت: «اکنون این دو شمشیر را در یک نیام بگذار.»

 بهرام گفت: «ای پادشاه؛ دو شمشیر در یک نیام جا دادن، کار نیکو و درستی نیست!» خسروپرویز گفت: «پس دو فرمانده در یک کشور چگونه نیکو باشد؟» بهرام، همان‌گاه دریافت که کار نادرستی انجام داده است. پس زمین را بوسه داد و پوزش خواست. خسروپرویز گفت: «اگر کسی نبودی که بر گردن ما حق بسیاری داشتی و ما هرگز برکشیده‌ی خود را کوچک و خوار نخواهیم کرد، هیچگاه از تو نمی‌گذشتم. خدای بزرگ، ما را بر زمین داور کرده‌است نه شما را. هرکس نیاز به داوری داشته باشد، باید به آگاهی ما رسانده شود تا آن‌چه باید درباره‌ی او انجام شود؛ به درستی انجام دهیم. اگر پس از این از زیردستی گناهی دیدید، نخست باید به ما بگویی تا آن‌چه برای پادافره او نیاز باشد به‌کار بندیم تا هیچ‌کس را بی‌شوند(:بی‌دلیل) رنجی نرسد. این‌بار تو را بخشیدم.»

 

 






تاريخ : شنبه 29 مهر 1391برچسب:بهرام چوبین,چوبین,نیام,پاد,افره,پادافره,,
ارسال توسط سورنا


به نام خدا


 

 تصاویری از حال و روز پاسارگاد

 ●

گسترش ترک‌ها بر بدنه‌ی آرامگاه کورش بزرگ





 خبرنگار امرداد - آفتاب یزدانی :

 تَرَک‌های نشسته بر آرامگاه کورش بزرگ که روز به روز پایشان را از گلیمشان فراتر می‌گذارند این روزها سر و روی پاسارگاد را خط‌خطی کرده‌اند. «سیاوش آریا» از فعالان میراث فرهنگی استان فارس برپایه‌ی واپسین بازدیدی که چند روز پیش از «پاسارگاد» داشته، گفت: «شوربختانه ترک‌ها وشکاف‌های روی سنگ آرامگاه کورش بزرگ گسترده‌تر شده است و این بزرگی شکاف‌ها بر برخی سنگ‌ها تا بدانجا رسیده که پرندگان آن را مناسب لانه‌سازی دیده و در آن لانه گزیده‌‌اند.»

 به گفته‌ی «آریا» گسترش ترک‌ها در آستانه‌ی فصل سرما و با در پیش رو بودنِ برف و باران و یخبندان، نگرانی دوستداران میراث فرهنگی را چندبرابر کرده است چرا که تجمع آب در ترک‌ها و یخ زدن آن به متلاشی شدن سنگ‌ها می‌انجامد. به ویژه‌آن‌که پاسارگاد در گستره‌ای کم‌و‌بیش سردسیر است.
  او به خویشکاری(:وظیف) مسوولان میراث فرهنگی کشور و به ویژه مسوولان میراث فرهنگی استان فارس در برابر پاسداری از این یادمان‌ باستانی اشاره کرد و گفت: «مجموعه‌ی پاسارگاد افزون‌بر این که یک سرمایه‌ی ملی است یک سرمایه‌ی جهانی نیز هست که خویشکاری مسوولان را در برابرش دوچندان می‌کند.»
  این در حالی است که به‌گفته ی آریا، نشانه‌های بی‌توجهی به یادمان جهانی پاسارگاد، چیزی نیست که نیاز به ریزنگری داشته باشد، تنها بسنده است که به این مجموعه‌ی باستانی، وارد شوید؛ از آرامگاه کوروش بزرگ تا سنگ‌نگاره‌ی انسان بالدار، از برجای‌مانده‌های آبراهه‌های نخستین باغ ایرانی تا  آشفتگی و بی‌رنگ و رویی کاخ بارعام، همگی راوی این بی‌توجهی هستند.
  آرامگاه کورش بزرگ، کاروانسرای مظفری، کاخ ویژه‌ی کورش بزرگ، کاخ بارعام، تندیس انسان بالدار، آرامگاه کمبوجیه، فرزند کورش، دژ و باروی نگهبانی و آتشگاه، از بخش‌های این مجموعه‌ی جهانی هستند. این مجموعه به باور کارشناسان و برپایه‌ی گواهی رخدادنگاران، جایگاه برپایی نخستین باغ ایرانی است. باغ ایرانی، باغی است که به این نام در جهان نامور است و دارای ویژگی‌هایی ساختاری است که آن را از دیگر باغ‌ها جدا می‌سازد.  
  سیاوش آریا در دنباله به بهسازی‌های(:مرمت‌های) غیراصولی وغیرکارشناسی آرامگاه کورش نیز اشاره کرد. او گفت: «این بهسازی‌ها چند سال پیش انجام شد که از آن هنگام تاکنون انتقادهای بسیاری ازسوی کارشناسان و دوستداران میراث فرهنگی و خبرگزاری‌ها، به آن شده است اما شوربختانه مدیران میراث فرهنگی هر بار به دفاع از آن پرداخته و آن را برپایه‌ی اصول کارشناسی دانسته‌اند. اما اکنون با گذشت ٢- ٣ سال از آن بهسازی‌ها با دیدن حال و روز سنگ‌های آرامگاه، هر بیننده‌ی ناکارشناسی هم می‌تواند از خود بپرسد؛‌ آیا این بهسازی‌ها قابل دفاع است؟»
  سیاوش آریا در پایان از نخستین فرمان آزادی مردمان(نخستین منشورحقوق بشر جهان) سخن گفت که به فرمان فرمانروایی صادر شد که در پاسارگاد، آرام گرفت. 

 




بهسازی غير اصولی




گسترش ترک ها

نتيجه‌ی بهسازی ها

يادگاري نويسي

گسترش ترک ها
سنگ آرامگاه كورش بزرگ
عكس‌ها از سياوش آريا است.

 

 





تاريخ : سه شنبه 25 مهر 1391برچسب:آرامگاه کوروش,سیاوش آریا,,
ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا


به نام خدا



از کامیون ها و بیل های خاکبرداری تا لرزه بر اندام تاق بستان
اینجا تاق بستان است!



  خبرنگار امرداد - آفتاب یزدانی :
 مجموعه ی تاق بستان که یکی از یادمان های باستانی ایران است در این چند هفته ی گذشته چیزهایی به چشم دیده که باورش حتا برای کارشناسان و باستان شناسان نیز سخت است. کامیون ها و بیل ها مکانیکی و مته های مکانیکی تا بیخ گوشش آمده بودند و داشتند پیرامونش را زیر و رو می کردند. این خودروهای سنگین آن اندازه به آن یادمان باستانی نزدیک بودند که باستان شناسان که از مسوولان میراث فرهنگی کرمانشاه پاسخ قانع کننده ای دراین باره نشنیده بودند، در بیانیه ای از این شیوه ی کار، ابراز نگرانی کردند و تاق بستان را در خطر اعلام کردند.
 البته سازمان میراث فرهنگی کرمانشاه، آماده کردن تاق بستان را برای پیوستن به سیاهه ی جهانی، شوند(سبب) این کارها دانسته و درباره ی شیوه ی کار که شیوه ای نامعمول در یک گستره ی باستانی است، گفته که؛ کار بر پایه ی کارشناسی کارشناسان در دست انجام است  اما هیچ نامی از این کارشناسان در جایی نیامده است. 
  تاق بستان از نقش برجسته های به جا مانده از روزگار ساسانی است یعنی دست کم هزار و اندی سال دیرینگی دارد. این یادمان دیرینه که تا به امروز با دشواری هایی بسیاری همچون ترک ها و آبگرفتگی و ... دست به گریبان بود، روشن نیست بتواند لرزه هایی را که کارشناسان سازمان میراث فرهنگی کرمانشاه برایش، تدارک دیده اند، تاب بیاورد.
 
 
 


روشن نیست داستان این لوله و آن همه آب پای تاق بستان چیست؟


امید که دست کم یکی از آن هایی که در این عکس هستند از همان کارشناسانی باشند که سازمان میراث کرمانشاه را در این کار کارشناسی شده یاری داده اند.

عکس ها از مهین خدایاری است.






ارسال توسط سورنا

 

به نام خدا

 

't know how much it  is true. But worth thinking!
میوه کیوی وارداتی چینی نخرید اگر به سلامتی خود اهمیت می دهید

Don't buy Kiwi Fruit from China!
Please circulate as far as possibleeveryone must be informed and they can make their own choices.
When this is being foisted on to the public without their knowledge, it is tantamount to criminal activity.
You will have noticed some unusually large Kiwi fruit on the shelves and these look very attractive too!!!


No wonder we have so many sick people when they eat products like this, and there are many of both.

 هر كسی بايد آگاه باشد سپس تصميم شخصی بگيرد.
اخيرا ديده شده كه ميوه كيوی با قيمت ارزان توسط دست فروشان عرضه ميشود. وقتی چنين چيزی به عموم بدون آگاه كردن آنان تحميل ميشود فرقی با جنايت ندارد. معمولا توجه شما با كيويهای بزرگ در قفسه ها جلب ميشود. اما بسياری از مردم پس از مصرف گرفتار بيماری شدند 

Don't buy Kiwi Fruit from
China!

Description: Description: 33E4FCD1-4E3A-4AD0-B834-D20A6432D5F6

The Kiwi Fruit are soaked with chemicals whilst growing on trees so they will grow larger and weigh heavier.
ميوه كيوی در حين رشد در يک ماده شيميايی خيسانده ميشود و باعث میشود کیوی بزرگتر و سنگین تر شود

Description:
Description:
7437E10D-35A7-4FAF-A7E4-98F10EE7FE69

They are using some kind of chemical growth hormones that can have bad effects upon human nervous systems including metabolic disorders, birth defects, and retarded learning abilities of children.
آنها از نوعی هورمونهای رشد شیمیایی استفاده میکنند که تاثیر بدی بر سیستمهای عصبی انسان ازجمله بیماریهای متابولیک، نقص عضوهای مادرزادی و مشکلات عقب افتادگی ذهنی و توانایی یادگیری درکودکان دارد

Description: Description: DE53A2C1-C7EC-4875-8000-B1D8C1DF946C

The Kiwi fruits, after soaking in the Chemical Hormone will grow larger and are more preferred by the merchants because they are more profitable!  Most of the fruit are from the Sichuan area.
کیویها پس از خیس خوردن در این هورمونهای شیمیایی بزرگتر میشوند و تجار نیز این میوه ها را بدلیل سود بیشتر ترجیح میدهند! بیشتر میوه های مناطق سیچوان همین گونه اند

Description: Description: 52EAA48A-AE54-4A4D-AF6F-6E7CEA9BC628

Description: Description: 390D49F1-79A5-4B3F-91FC-001D2B7B7063

Description: Description: 1F6B4FFB-0DDA-4933-85BA-FA72BEC89135

Description: Description:
A7409EEE-AF44-414B-A672-739A22189600
Just avoid Kiwi fruit from China if you care for your family's safety!

اگر به سلامتی خود و خانواده تان اهمیت میدهید از کیویهای چینی دوری کنید





ارسال توسط سورنا

 

روستای زیبای «کریک»، ماسوله جنوب ایران

در ادبیات معماری ایران روستای «کریک» را روستای ماسوله‌ای می‌نامند، که از این تیپ معماری در چهار گوشه ایران زمین می‌توان نمونه‌های بسیاری را مشاهده کرد. مردمان روستای «کریک» مردمانی لر زبان و از زاگرس‌نشینان جنوبی هستند.

 



ادامه مطلب...

تاريخ : دو شنبه 24 مهر 1391برچسب:کریک,روستای کریک,سی سخت,سی,سخت,,
ارسال توسط سورنا


بنام خدا


 

 

 رهایی گستره‌ی اشكانی بی‌حفاظ و نگهبان!

 

 شناسایی استودان‌و گورهای تاریخی در دل شهر اهواز





 خبرنگار امرداد - آفتاب یزدانی :

 با پیدا شدن ١٠٠ استودان و گوردخمه‌ی باستانی در بخش خاوری(:شرقی) شهر اهواز، باز هم این بهشت باستان‌شناسان، تاریخ دیرینه و پیشینه‌ی باستانی خود را یادآوری كرد، تا آنانی كه این گستره‌ی تمدن‌ساز را به حال خود گذاشته و تنها هر از چندگاهی با خودروهای راه‌سازی، گذری به آنجا دارند، تاریخ اهواز و تاریخ خوزستان، را به ‌یاد آورند.
به گفته‌ی مجتبا گهستونی، سخنگوی انجمن دوستداران میراث فرهنگی    خوزستان(تاریانا)،این گستره‌ی تاریخی بر فراز تپه‌ای است و بنابر برآورده‌‌های یكی از باستان‌شناسان، گوردخمه‌های پیداشده، دیرینگی‌شان به روزگار اشكانیان می‌رسد.
مجتبا گهستونی با گله از بی‌توجهی سازمان میراث فرهنگی به یافته‌هایی از این دست كه گواهی بر تاریخ این سرزمین است، گفت: «پیش از این‌كه پیدا شدن این گوردخمه‌ها و دیگر یافته‌های این تپه را خبری كنم، شناسایی این گستره را به آگاهی دست‌اندركاران میراث فرهنگی خوزستان رساندم اما آن‌ها حتا حاضر نشدند که از محل بازدید کنند. من حتا شرایط نامناسب حفاظتی را در تماسی با فرمانده یگان پاسداران اداره‌ی کل میراث فرهنگی خوزستان، معاونت پژوهشی اداره کل و کارشناسان بخش حقوقی در میان گذاشتم اما واكنشی ندیدم.» 
  به گفته‌ی گهستونی یکی از باستان‌شناسان، بر این باور است که بخشی از این سازه‌ها به استودان تعلق دارد و پیشینه‌ی آن‌ها به روزگار اشکانی برمی‌گردد، همانند نمونه‌هایی كه بر فراز کوه رحمت و در خارک و سیراف، دیده شده است. اما یکی دیگر از کارشناسان براین باور است كه؛ با توجه به این‌که دست‌کندهای این تپه در کنار هم به‌گونه‌ی شیب‌دار قرار گرفته‌اند این گستره می‌تواند جایی برای اندوختن و پالایش آب، بوده باشد.
 البته افزون‌بر دست‌كندهایی كه همانند گوردخمه هستند، راه‌هایی پلكانی نیز در این گستره پیدا شده است.
  به باور گهستونی آن‌چه اكنون بر فراز این تپه پیدا شده می‌تواند بخشی از شهر باستانی «هرمز اردشیر» باشد كه چند سال پیش، ماشین‌های راه‌آهن شهری اهواز تا ژرفایش را برای كندن تونل‌های مترو، زیر و رو كردند.
  گهستونی با اشاره به لایه‌هایی كه در كند و كاوهای متروی شهری اهواز در شهر هرمز اردشیر دیده بود، یافته‌های جدید را در پیوند با همان شهر دانست و گفت: «شوربختانه از این تپه به عنوان گذشته‌ای كه سندی برای تمدن ایران برای آیندگان است، هیچ حفاظتی نمی‌شود، حتا پس از بارها آگاهی‌رسانی به سازمان میراث و درخواست پیوستنِ این تپه به سیاهه‌ی آثار ملی‌، همچنان این تپه بهحال خود رها شده است.»
  به گفته‌ی گهستونی، چندسالی است كه در كنار این تپه‌ی باستانی فضای سبزی ایجاد شده است كه آن را به جایی پر رفت و آمد تبدیل كرده است. وی این رفت‌‌وآمدها را با توجه به رها بودن تپه بی‌هیچ حفاظ و نگهبانی، یک خطر برشمرد و گفت: «این رفت‌ و آمدها، افزون‌بر فرسایش‌های فصلی و حفر تپه برای درختكاری، روز به روز بر آسیب‌های رسیده به تپه و دیرینه‌یافته‌هایش می‌افزایند.»

 

 

 

عكس‌ها از مجتبی گهستانی است.

 

 





ارسال توسط سورنا

 

بنام خدا

 

    دو كار به يک تَن ندادن و دو تَن را يک كار نفرمودن
   
 
  سورنا لطفی نیا :

 سیاست‌نامه، کتابی ارزشمند است که آن را «خواجه نظام الملک توسی» به زبان فارسی روان، نوشته ‌است. کتابی تاریخی، سیاسی، فرهنگی، که دربرگیرنده‌ی نکته‌هایی بسیار آموزنده‌ای است. این کتاب آگاهی‌های بسیاری از روزگار زندگی نویسنده و دربار سلجوقیان به‌دست می‌دهد. نظام‌الملک در سال ٣٩٦ خورشیدی دیده به‌جهان گشود و در سال ٤٧١ خورشیدی، به‌دست پیروان «حسن‌صبا» کشته شد. در تاریخ از او با نام نیرومندترین وزیر سلجوقیان، یاد کرده‌اند. او بنیانگذار، مدرسه‌های بسیاری نامور به «نظامیه» در سراسر قلمرو ایران آن روزگار بوده است.

 سیاست‌نامه را «سیرالملوک» نیز می‌نامند. سیرالملوک‌ها، همان «خدای‌نامه»های روزگار ساسانیان هستند. کتاب‌های بسیاری به نام سیرالملوک‌، به‌دست نویسندگان نوشته‌شده است. در همه‌ی آن‌ها، بارزترین ویژگی، پرداختن به شیوه‌ی فرمان‌روایی شاهان ایرانی و راه‌های به‌کار رفته از سوی آن‌ها، برای اداره‌ی کشور است.

 دو کار به یک تَن ندادن و دو تَن را یک کار نفرمودن

 پادشاهان بیدار و وزیران هوشیار، در همه‌ی روزگار هرگز به یک ‌تن، دو کار نداده‌اند و یک کار را به دو تن، نسپرده‌اند، تا کار آن‌ها دارای نظم باشد و از ارزش نیفتد.

 چنان‌چه به یک تن دو کار سپرده شود، همیشه از این دو کار، یکی برزمین ماند و در انجام آن کوتاهی شود، زیرا اگر بخواهد هرکدام از این دو کار را به درستی انجام دهد، دیگری بر زمین می‌ماند. هرگاه که دو تن را یک کار سپارند، هرکدام کار را بر گردن دیگری می‌افکند و همیشه آن کار انجام نشده باشد، بزرگان دراین‌باره گفته‌اند که؛ خانه به دو کدبانو نارفته باشد و به دو کدخدای ویران.

 هر دو تن همیشه با خود می‌اندیشند که، اگر در کاری که به‌ آن‌ها داده شده است رنج برند و نگذارند که کاستی در آن راه پیدا کند، خداوندگارشان چنان پندارد که از هنرِ دیگری است و نه از کوشش و تلاش من. اگر کسی از آن‌ها شوند(:سبب) انجام نشدن کار را بپرسد، هرکدام دیگری را گناهکار می‌دانند و کم‌کاری را، بر گردن او می‌اندازند. چون خوب بنگری، نه این را گناهی باشد و نه دیگری را، بلکه گناه برگردن کسی است که دو کس را یک کار، داده است.





تاريخ : شنبه 22 مهر 1391برچسب:خدانامه,خدای نامه,,
ارسال توسط سورنا


بنام خدا



  خوش‌به‌حال مولانا

  مولانا از تركيه تا افغانستان

  خبرنگار امرداد - میترا دهموبد :
حافظيه

 ترکیه که سال‌هاست «مولانا» را از آنِ خود کرده و بزرگش می‌دارد، ترکیه که آرامگاه مولانا در قونیه را یکی از گردشگرپذیرترین جاهای جهان کرده است، دست‌به‌کار بازسازی خانه‌ی مولانای بلخی در افغانستان شده است. بنابر خبرها گویا ترکیه بر آن است تا «مرکز فرهنگی مولانا» را راه‌اندازی کند و تورهای گردشگری از قونیه تا بلخ بگذارد.
با این خبرها، امروز که روز بزرگداشت «حافظ» است، با خودم گفتم؛ خوشابه‌حال «مولانا». خوش‌به‌حال مولانا که به یادش هستند و یادش را در ذهن جهانی و ماندگار کرده‌اند.
 راستی چگونه است که دیگران می‌توانند تنها با برنامه‌ریزی، با تبلیغات و با اندکی سرمایه‌گذاری، چهره‌ای که البته مال خودشان هم نیست، مال خود کنند و به نامِ او گردشگر به کشورشان بکشند اما ما...
  در این میان، ترکیه تنها کشوری نیست که چنین کرده یا مولانا تنها شاعری نیست که چنین؛ گردشگران برای دیدار از آرامگاهش، زادگاهش یا حتا خانه‌اش می‌شتابند. این شیوه یعنی بهره‌گیری از نام چنین نام‌آورانی هم برای شناساندنشان به جهانیان و هم برای جذب گردشگر، سال‌ها و دهه‌هاست که شیوه‌ی دیگران شده، البته به جز سرزمین ما ایران، که در هرگوشه‌اش شاعران و نویسندگانی، نامور آرمیده‌اند، آرمیده‌اند در کنج تنهایی خود. 

 با این دست خبرها، ‌ناخودآگاه عطار، خیام و سعدی به ذهن می‌آید. ناخودآگاه فردوسی، حکیم توس، بزرگ‌حماسه‌سرای سرزمینمان به ذهن می‌آید، حکیمی که «باژ»، زادگاهش، این روزها ویرانه‌ای بیش نیست چه رسد به این‌که گردشگرپذیر باشد. حکیمی که نام و نشانش در تهران، یک میدان بود و یک تندیس در میانه‌اش، که آن‌هم به یک مجتمع تجاری فروخته شد. حکیمی که نام و نشانش در خراسان بزرگ، همان بزرگ‌ترین نقاشی دیواری شاهنامه‌ای بود که به یک شب تا سحری، پاک شد.
  دیرزمانی است که با این‌همه مهری که مسوولان به فرهنگ دارند، از خیرِ بازسازی و گردشگرپذیر کردن خانه‌ی فردوسی و زادگاهش گذشته‌ایم اما صدافسوس که این بی‌مهری‌ها، آن هم از نوع مسوولانه‌اش دامنِ آرامگاهِ فردوسی را هم گرفته است. از ایران این خانه‌ی دلیران که فردوسی عمری را برای مردمانش گذاشت، تنها به اندازه‌ی یک‌وجبی بهره‌ی فردوسی بود و آرامگاهش، که آن را هم دست‌اندرکاران تاب نیاورده‌اند و با دکل‌های فشار قوی برق، آزرده‌اند.

 شاید اگر فردوسی را خانه اگر جایی دیگر بود...
  شاید نظامی را خانه اگر جایی دیگر بود...

 شاید حافظ را خانه اگر جایی دیگر بود...






تاريخ : شنبه 22 مهر 1391برچسب:مولانا,حافظا,,
ارسال توسط سورنا

 

بنام خدا

 

معرفت روباهی که از شرم دوستانش سکته کرد
محمد درویش از فعالان محیط زیست در وبلاگش نوشته است:
نامش اصغر درخشان است، هفت سالی می‌شود که می‌شناسمش. نخستین بار در ارتفاعات بالادست تنگ زندان واقع در شمال منطقه حفاظت شده سبزکوه دیدمشاو یکی از محیط‌بان‌های پاسگاه چهارتاق در جنب ناغان بود؛ محیط‌بانی که افتخار می‌کند به رسالتی که برعهده گرفته است
چندی پیش دوباره او را دیدم، اینبار در کنار زاینده رود و در نزدیکی‌های منطقه حفاظت شده شیدا
برایم داستانی را تعریف کرد که تکانم داد و اشک از چشمانم جاری ساخت … قرار است یک گروه فیلمساز، ماجرایی را که او دیده است، تبدیل به یک فیلم کنداما تا آن زمان، فکر می‌کنم کمترین قدردانی از او و از روح بلند آن روباه شیدا، آن است که شما خوبان روزگار و مخاطبان عزیز دل‌نوشته‌هایم را هم از آن آگاه کنم.
خواهشم این است که شما هم پس از خواندن این داستان، آن را با دوستانی که بیشتر دوست‌شان دارید، به اشتراک نهید تا ایرانیان بیشتری بدانند که یک حیوان، یک روباه هم ممکن است چنان در برابر هم‌نوعانش شرمنده و خجالت‌زده و شرمسار شود که نتواند به زندگی برگردد و تمام کند
اصغر می‌گوید: روزی که مشغول گشت زنی در منطقه حفاظت شده شیدا بوده است، متوجه انباشت مقداری لاشه مرغ می‌شود که احتمالاً از طریق مرغداری‌های محل و پنهانی در آن ناحیه تخلیه شده بودند. وی می‌گوید: در همان لحظه که می‌خواستم به سمت لاشه‌ها حرکت کنم، دیدم یک روباه به سرعت به سمت آنها رفته و می‌کوشد تا لاشه‌ها را استتار کند و سپس از منطقه دور می‌شود … اصغر هم بلافاصله خود را به محل استتار رسانده و جای مرغ‌ها را عوض می‌کند
از او می‌پرسم: چرا این کار را کردی؟ می‌گوید: می‌خواستم ببینم آیا واقعاً آنقدر که می‌گویند: روباه‌ها باهوش هستند، درست است یا خیر؟
خلاصه اصغر گوشه‌ای کمین می‌کند تا روباه دوباره برگردد … منتها اینبار با کمال تعجب، در‌مییابد که روباه قصه‌ی ما تنها نیست و با خود چند روباه دیگر را هم آورده است. آنها اما هر چه می‌گردند، لاشه مرغ‌ها را نمییابندتا سرانجام، همه‌ی روباه‌ها خسته شده و به دور روباه اصلی، حلقه می‌زنند
اصغر می‌گوید: آنچه که داشتم می‌دیدم، برایم باورکردنی نبود و اگر با چشم خودم نمی‌دیدم، امکان نداشت که قبول کنم … زیرا روباهی که در مرکز حلقه ایستاده بود، نخست به تک تک روباه‌ها نگاه کرد و آنگاه، ناگهان مانند یک لاشه بر زمین افتاد و بی‌حرکت ماند
اصغر خود را بلافاصله به محل رساند که سبب شد تا دیگر روباه‌ها منطقه را ترک کنند … اما به این نتیجه رسید که حقیقتاً انگار روباه مرده است! او حتا به سرعت دامپزشک منطقه، آقای دکتر تراکنه را هم خبر کرد؛ اما او نیز نتوانست کاری بکند … زیرا واقعاً روباه مرده بود … حیرت‌انگیزتر آن که پس از معاینه و کالبدشکافی لاشه حیوان، معلوم شد که روباه قصه ما در اثر ایست قلبی، جانش را از دست داده است!
آری … روباه‌ها هم ممکن است چنان در پیشگاه رفقای خود، احساس شرمساری و خجالت کنند که توان از دست داده و سکته کنند.
روباه شیدا، بی شک روباه بامرامی بود که دلش نمی‌خواست به تنهایی آن همه غذا را بخورد و برای همین رفقایش را خبر کرد … و بی‌شک، من اگر جای اصغر بودم، آن آزار را روا نمی‌داشتم و می‌گذاشتم تا آنها از آن غذا بی هیچ ترسی نوش جان کنند … اما عملکرد اصغر سبب شد تا دریچه‌ای دیگر به سوی جهان حیوانات گشوده شود و ما دریابیم که چه قوانین و سلوکی در بین آنها جاری است
روباه‌ها، انگار جوانمردی و رفاقت و مرام و شرمندگی را خوب می‌فهمند؛ باید به آنها احترام نهاد و این جوانمردانه نیست تا عده‌‌ای سنگدل به نام شکارچی، این حیوانات محترم را نامحترمانه آزار رسانند و یا حتا هدف گلوله مرگبار خود قرار دهند.
دوستان من:
ماجرای این روباه بامرام و شیدا را تا می‌توانید انتشار دهید، شاید سبب شود که یک شکارچی برای همیشه تفنگش را به دیوار خانه اش آویزان کند.
و بالاتر از آن انسان ها یاد بگیرند تنها خودشان را نبینند و به فکر هم نوعان دیگر خود هم باشند.




ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org



ادامه مطلب...

تاريخ : چهار شنبه 19 مهر 1391برچسب:بی گدار به آب زدن,پیش از ازدواج,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 

عضویت در گروه اینترنتی منصور قیامت





تاريخ : دو شنبه 17 مهر 1391برچسب:20:30,تحریم,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 

گروه اینترنتی ایران سان





تاريخ : دو شنبه 17 مهر 1391برچسب:آدمی,آدم,خطا,ژست,خدایی,خدای,خدا,,
ارسال توسط سورنا


بنام خدا



انوشيروان و مردی كه جوز می كاشت



  سورنا لطفی نیا :

 سیاست‌نامه، کتابی ارزشمند است که آن را «خواجه نظام الملک توسی» به زبان فارسی روان، نوشته ‌است. کتابی تاریخی، سیاسی، فرهنگی، که دربرگیرنده‌ی نکته‌هایی بسیار آموزنده‌ای است. این کتاب آگاهی‌های بسیاری از روزگار زندگی نویسنده و دربار سلجوقیان به‌دست می‌دهد. نظام‌الملک در سال ٣٩٦ خورشیدی دیده به‌جهان گشود و در سال ٤٧١ خورشیدی، به‌دست پیروان «حسن‌صبا» کشته شد. در تاریخ از او با نام نیرومندترین وزیر سلجوقیان، یاد کرده‌اند. او بنیانگذار، مدرسه‌های بسیاری نامور به «نظامیه» در سراسر قلمرو ایران آن روزگار بوده است.

 سیاست‌نامه را «سیرالملوک» نیز می‌نامند. سیرالملوک‌ها، همان «خدای‌نامه»های روزگار ساسانیان هستند. کتاب‌های بسیاری به نام سیرالملوک‌، به‌دست نویسندگان نوشته‌شده است. در همه‌ی آن‌ها، بارزترین ویژگی، پرداختن به شیوه‌ی فرمان‌روایی شاهان ایرانی و راه‌های به‌کار رفته از سوی آن‌ها، برای اداره‌ی کشور است.

 انوشیروان و مردی که جوز می‌کاشت

 آیین نژاد ساسانیان چنان بوده که هرکس پیش ایشان سخنی گفتی و یا هنری از خود نشان می‌داد که شاه را خوش می‌آمد، واژه‌ی «زه» را بر زبان می‌راندند و چون این واژه بر زبان آن‌ها می‌آمد، همان‌گاه، خزانه‌دار ١٠٠٠ درم به آن کس می‌داد. شاهان ساسانی در دادگری و بخشش از همه‌ی شاهان دیگر سر بوده‌اند، به‌ویژه انوشیروان دادگر.

 روزی انوشیروان با گروهی از نزدیکان و سوار بر اسب به شکار می‌رفتند که از کنار دهستانی گذشتند و پیرمردی ٩٠ ساله را دید که نهال جوز(گردو) در زمین می‌نشاند. انوشیروان از این کار او درشگفت شد. زیرا سال‌ها باید بگذرد که آن درخت، بر بدهد. پس به پیر گفت: «ای پیر، جوز می‌کاری!؟» پیر گفت: «آری خدایگان.» انوشیروان گفت: «آیا تا روزی که از بر این بخوری زنده خواهی بود؟» پیر گفت: «کاشتند و خوردیم و می‌کاریم تا دیگران بخورند.» انوشیروان را خوش‌ آمد و گفت: «زه!» بی‌درنگ خزانه‌دار ١٠٠٠ درم به پیرمرد داد. پیر گفت: «ای خدایگان هیچ‌کس برِ این درخت، زودتر از من نخورد!» انوشیروان پرسید: «چگونه؟» پیر گفت: «اگر من جوز نمی‌کاشتم و شما از این‌جا نمی‌گذشتی و از بنده پرسش نمی‌کردی و بنده آن پاسخ نمی‌دادم، این ١٠٠٠ درم به من نمی‌رسید.» انوشیروان گفت: «زهازه!» خزانه‌دار ٢٠٠٠ درم دیگر به او داد زیرا شاه دوبار واژه‌ی زه را بر زبان آورده بود.






ارسال توسط سورنا


بنام خدا


 

 

یا می دانید : زمانی که کانالهای آب شهر بابل را سربازان کورش خشکانده و وارد شهر رویایی بابل شدند ،(بابل یکی از بزرگترین امپراطوریهای هم عصر ایران بوده که در تاریخ بخاطر زیابائیهایش به شهر رویا ها معروف بوده است ) در آن هنگام کورش به سربازانش فرمان داد : سر و صورت خود را در داخل رودخانه بشویید ، و موها را شانه بزنید ، مبا دا کودکان بابل بترسند ! هیچ سربازی به خانه ای وارد نشود و خون هیچ حیوانی ریخته نشود ، شهر را امان بدهید و با مردم کاری نداشته باشید !! این فرمان یک پادشاه پیروز بر یک کشور ثروتمند و مغلوب در 2500 سال پیش است
---------------------------------
آیا می دانید کورش نخستین کسی است که منشوری به نام استوانه آزادی که امروز آن را سازمان ملل به عنوان نخستین بیانیه حقوق بشر اعلام کرده در چند صد نسخه آماده کرد و بر لوحی گلی نقش داد و به سرتاسر فروانروایی خود فرستاد !! او در این منشور آزادی که تصویری از آن بالای سر در سازمان ملل است و تمام جهانیان آن را گرامی می شمارند می فرماید : همه مردم در پوششی و نحوه زندگی خود آزادند ، هیچ کس نمی تواند نظر خودر ا به دیگری تحمیل کند و یا به کسی ظلم کند. همه در دین خود آزادند ، و حق ندارند مال کسی را پای مال کنند ، هیچ کس حق بردگی و برده داری ندارد ونباید به کسی که رنگ و نژاد و پوستش با ما فرق دارد ظلم نماید!!!باورتان بشود
---------------------------------
آیا می دانید کورش بزرگ وقتی بابل را آزاد کرد ، با اینکه خودش زرتشتی و یکتا پرست بود به بتخانه بابل رفت و به آنها گفت دین من یکتا پرستی است و خدایم اهورامزدا..شما نیزمی توانید خدای خود را بپرستید و بت خانه های آنان را ویران نکرد و عقاید خود را به مردمان و بزرگان این کشور تحمیل نکرد ...

--------------------------------

آیا می دانید در ایران ، پیش از ورود آریایی ها در زمان ایلامیها و اقوام دیگر...هیچ وقت بت پرستی رواج نداشته و اقوام مختلف سرزمین ایران همگی ، سمبل هایی از طبیعت و عناصر چهارگانه و مظاهر خدای یکتا را می پرستیدند

--------------------------------

آیا میدانید : نخستین سیستم استخدام دولتی به صورت لشگری و کشوری به مدت چهل سال خدمت و سپس بازنشستگی و گرفتن مستمری دائم را کورش بزرگ در ایران پایه گذاری کرد

--------------------------------

آیا میدانید : کمبوجبه فرزند کورش بدلیل کشته شدن 12 ایرانی در مصر و اینکه فرعون مصر به جای عذرخواهی از ایرانیان به دشنام دادن و تمسخر پرداخته بود ، با 250 هزار سرباز ایرانی در روز 42 از آغاز بهار 525 پیش از میلاد به مصر حمله کرد و کل مصر را تصرف کرد و بدلیل آمدن قحطی در مصر مقدار بسیار زیادی غله وارد مصر کرد اکنون در مصر یک نقاشی دیواری وجود دارد که کمبوجیه را در حال احترام به خدایان مصر نشان میدهد او به هیچ وجه دین ایران را به آنان تحمیل نکرد و بی احترامی به آنان ننمود

--------------------------

آیا میدانید : داریوش بزرگ با شور و مشورت تمام بزرگان ایالتهای ایران که در پاسارگاد جمع شده بودند به پادشاهی برگزیده شد و در بهار 520 پیش از میلاد تاج شاهنشاهی ایران رابر سر نهاد و برای همین مناسبت 2 نوع سکه طرح دار با نام داریک ( طلا ) و سیکو ( نقره) را در اختیار مردم قرار داد که بعدها رایج ترین پولهای جهان شد

--------------------------

آیا میدانید : داریوش بزرگ طرح تعلیمات عمومی و سوادآموزی را اجباری و به صورت کاملا رایگان بنیان گذاشت که به موجب آن همه مردم می بایست خواندن و نوشتن بدانند که به همین مناسبت خط آرامی یا فنیقی را جایگزین خط میخی کرد که بعدها خط پهلوی نام گرفت

------------------------------

آیا میدانید : داریوش در پایئز و زمستان 518 - 519 پیش از میلاد نقشه ساخت پرسپولیس را طراحی کرد و با الهام گرفتن از اهرام مصر نقشه آن را با کمک چندین تن از معماران مصری بروی کاغذ آورد

--------------------------------

آیا میدانید : داریوش در سال دهم پادشاهی خود شاهراه بزرگ کورش را به اتمام رساند و جاده سراسری آسیا را احداث کرد که از خراسان به مغرب چین میرفت که بعدها جاده ابریشم نام گرفت

--------------------------------

آیا میدانید : نخستین بار پرسپولیس به دستور داریوش بزرگ به صورت ماکت ساخته شد تا از بزرگترین کاخ آسیا شبیه سازی شده باشد که فقط ماکت کاخ پرسپولیس 3 سال طول کشید و کل ساخت کاخ 80 سال به طول انجامید

--------------------------------

آیا میدانید : داریوش برای ساخت کاخ پرسپولیس که نمایشگاه هنر آسیا بوده 25 هزار کارگر به صورت 10ساعت در تابستان و 8 ساعت در زمستان به کار گماشته بود و به هر استادکار هر 5 روز یکبار یک سکه طلا ( داریک ) می داده و به هر خانواده از کارگران به غیر از مزد آنها روزانه 250 گرم گوشت همراه با روغن - کره - عسل و پنیر میداده است و هر 10 روز یکبار استراحت داشتند

--------------------------------

آیا میدانید : داریوش در هر سال برای ساخت کاخ به کارگران بیش از نیم میلیون سکه طلا مزد می داده است که به گفته مورخان گران ترین کاخ جهان محسوب میشده این در حالی است که در همان زمان در مصر کارگران به بیگاری مشغول بوده اند بدون پرداخت مزد که با شلاق نیز همراه بوده است

---------------------------------

آیا میدانید : تقویم کنونی ( ماه 30 روز ) به دستور داریوش پایه گذاری شد و او هیاتی را برای اصلاح تقویم ایران به ریاست دانشمند بابلی "دنی تون" بسیج کرده بود بر طبق تقویم تازه (جدید) داریوش روز نخست و پانزدهم ماه تعطیل بوده و در طول سال دارای 5 عید مذهبی و 31 روز تعطیلی رسمی که یکی از آنها نوروز و دیگری سوگ سیاوش بوده است

----------------------------------

آیا میدانید : داریوش پادگان و نظام وظیفه را در ایران پایه گزاری کرد و به مناسبت آن تمام جوانان چه فرزند شاه و چه فرزند وزیر باید به خدمت بروند و تعلیمات نظامی ببینند تا بتوانند از سرزمین پارس دفاع کنند

----------------------------------

آیا میدانید : داریوش برای نخستین بار در ایران وزارت راه - وزارت آب - سازمان املاک -سازمان اطلاعات - سازمان پست و تلگراف ( چاپارخانه ) را بنیان نهاد

---------------------------------

آیا میدانید : نخستین راه شوسه و زیر سازی شده در جهان توسط داریوش ساخته شد( راه شاهی که هنوز بقایای آن موجود است از شوش تا پاسارگاد

---------------------------------

آیا میدانید : داریوش برای جلوگیری از قحطی آب در هندوستان که جزئی از امپراطوری ایران بوده سدی بزرگ بروی رود سند بنا نهاد

--------------------------------

آیا میدانید : فیثاغورث که بدلایل مذهبی از کشور خود گریخته بود و به ایران پناه آورده بود توسط داریوش بزرگ دارای یک زندگی خوب همراه با مستمری دائم شد

--------------------------------

آیا میدانید : در طول پادشاهی داریوش بزرگ 242 حکمران بر علیه او شورش کرده بودند و او پادشاهی بوده که با 242 مورد شورش مقابله کرد و همه را بر جای خود نشاند و عدالت را در سرتاسر ایران بسط داد او در سال آخر پادشاهی به اندازه 10 میلیون لیره انگلستان ذخیره مالی در خزانه دولتی بر جای گذاشت

---------------------------------

داریوش در سال 521 پیش از میلاد فرمان داد : من عدالت را دوست دارم ، از گناه متنفرم و از ستم طبقات بالا به طبقات پایین اجتماع خشنود نیستم

 

 





تاريخ : چهار شنبه 12 مهر 1391برچسب:بت پرستی,"Cyrus the Great",,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 





تاريخ : سه شنبه 11 مهر 1391برچسب:دلار گران,گرانی دلار,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 

گرانـی کمـر "مـردم" را شکسـت و
"مجلـس" در حال و هـوای ورزش زورخـانه ای و لیـگ برتـر!

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org






تاريخ : سه شنبه 11 مهر 1391برچسب:گرانی,خوراک,اجاره,تورم,پوشاک,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


عصر ایران - قیمت دلار در سال 1384 ، زمانی که محمود احمدی نژاد رئیس جمهور شد و دولت را تحویل گرفت ، 902 تومان بود و اینک(صبح روز یازدهم مهر) به مرز 3700 تومان رسیده است!
این اعداد نشان می دهند دلار در این سال ها حدود 3.7 برابر شده و به همین میزان نیز از ارزش پول ملی کاسته شده است.

همچنین زمانی که احمدی نژاد به عنوان رئیس جمهور سوگند خورد که "در حراست از مرزها و استقلال سیاسی و اقتصادی و فرهنگی کشور از هیچ اقدامی دریغ نورزد" (اصل 121 قانون اساسی) و بر روی صندلی ریاست جمهوری نشست ، هر قطعه سکه بهار آزادی 96 هزار تومان بود ولی امروز یک میلیون و 160 هزار تومان است که افزایشی نزدیک به 13 برابری را نشان می دهد.*

جا دارد به دولتمردان عزیز به ویژه "خادم جمهور مظلوم" (عکس زیر) به خاطر این پیروزی ها تبریک و خدا قوت بگوییم.

حامیان دولت در استقبال از احمدی نژاد پس از بازگشت از نیویورک

استقبال از احمدی نژاد





ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 





تاريخ : سه شنبه 11 مهر 1391برچسب:دلار,شاقلوس,,
ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا


بنام خدا


سمسکنده اسیر بی توجهی دست اندرکاران محیط زیست

 



عارف درویش :

هر روز بدتر از دیروز هر سال بدتر از پارسال
نزدیکی‌های سارى به جنگلى می‌رسیم که پناهگاه حیات‌وحش سارى نام دارد. از میان این جنگل، راهی زیبایی شما را به روستاى زرین‌آباد فرا می‌خواند. راه را پى می‌گیریم، گویا به نادرست آمده‌ایم. خوب که نگاه می‌کنم می‌بینم، که درست آمده‌ایم. این چشم‌اندازی که دل می‌آزارد و بیشتر به یک زباله دانی می‌ماند، همان پناهگاه حیات‌وحش ساری است.
 از خودرو که  پیاده می‌شوم،  کمى آن‌سوتر هر چه که بخواهى پیدا می‌شود از شیشه، پلاستیک، آهن، لیوان‌های پلاستیکی، سرنگ، شیشه‌هاى دارویی خوراکى و ترریقى. هر چه پیشتر می‌روم زباله‌ها بیشتر می‌شوند و انگار نه انگار که اینجا جنگل است. زباله‌ها جاى خش‌خش دلنشین برگ‌ها را در زیر پا گرفته است.
خود خواهى‌ها و نا‌آگاهی‌ها را این‌جا انباشته است.
مکانی که در عکس گرفته شده از «گوگل» می‌بینید، به گفته‌ی یکی از بومیان این‌جا، ٢٠ سال محل دفن زباله‌هاى سارى بوده است.
این جنگل «سمسکنده» همانند دیگر جنگل‌های ایران بخت بدى دارد. ٢ سال است که دوستداران طبیعت به ساری می‌روند برای پاکسازی اما انگار نه انگار، هر روز بدتر از دیروز، هر سال بدتر از پارسال!
این جنگل در ١٤٠ کیلومتری ساری است، شاید همین دوری یکی از شوندهای(:دلایل) سرازیر شدن زباله‌های شهری در دل جنگل باشد. تفکیک نکردن زباله، گرانى سوخت، بی‌توجهی پیمانکار و در اولویت نبودن زیست‌بوم در نگاه دست‌اندرکاران و مسوولان از دیگر شوند‌های(:دلایل)، زباله‌دان شدن این جنگل است که روزی، روزگاری، زیبا بود.

 





ارسال توسط سورنا


بنام خدا



  به مناسبت دهم مهرماه:
  جشن مهرگان، جشنی به سپندينگی تاريخ ايران



  رستم شهرياری :

 مهر را می‌ستاییم، (کسی) که دارای دشت‌های پهناور است، (کسی) که از گفتار راستین آگاه است، زبان‌آوری که دارای هزارگوش است. نخستین ایزد مینوی که پیش از خورشید فناناپذیر تیز اسب، در بالای کوه «هرا» برآید. نخستین کسی که با زینت‌های زرین آراسته از فراز (کوه) زیبا سر به‌در آورد، از آن‌جا (آن مهر) بسیار توانا همه‌ی سرزمین‌های آریایی را بنگرد. «مهر یشت*، بند4»
 
بار دیگر فرخنده جشن مهرگان از راه می‌رسد، روز برابری مهرروز از خجسته ماه مهر**، جشنی به سپندینگی تاریخ ایران، جشن کشاورزی و هنگام برداشت محصول، جشن فرخندگی  پیروزی کاوه آهنگر بر ضحاک و بر تخت نشستن فریدون، جشنی از برای پیمان‌داری و دشمن پیمان‌شکنی. مهری که در یشت‌ها، این سرودهای سپندینه، دارنده‌ی دشت‌های فراخ و دهنده ثروت و خرمی است.
 
روز مهر و ماه مهر و جشن فرخ مهرگان
 
مهر بفزا ای نگار مهر چهر مهربان
  «مسعود سعد ابن معانی»
 
هزاران سال است که نوروز، مهرگان و سده در کنار یکدیگر، همانند سه پایه‌ی استوار، پاسبان فرهنگ ایرانی بوده‌اند و برگزاری همین آیین‌های ساده ولی زیبا، همدلی ایرانیان را به همراه داشته ‌است. جشن‌هایی که افزون بر شادمانی، به گونه‌ای آبادانی را نیز برای مردمان به ارمغان می‌آورد. سراسر تاریخ ایران باستان و گاهشماری آن پر از جشن است و در آن اندوه راه ندارد، چه؛ راه سپاسداری از اهورامزدا، همانا شادمانی و شادکردن مردمان است
 
در آغاز مهر یشت، «مهر»، از آفریده‌های اهورامزداست که برای نگاهبانی از پیمان مردم گماشته شده است. و «مهر» از این‌رو فروغ و روشنایی است تا هیچ چیز از او پوشیده نماند و در سراسر جهان آنچه از راست و دروغ می‌گذرد و یا پیمانی بسته و شکسته می‌شود، نزد او آشکار باشد. و این‌چنین است که در مهریشت اهورامزدا به ایزد مهر هزار گوش و ده‌هزار چشم داده تا توانایی این کار را داشته باشد. «مهر»، «خورشید» نیست، بلکه «مهر»‌ ایزد روشنایی و فروغ است که این به خوبی در یشت دهم(مهر یشت) دیده می‌شود که از برخاستن مهر، پیش از خورشید و گردش او پس از فرو رفتن خورشید سخن به میان آمده است.
 
در استوره‌های‌ ایرانی جشن مهرگان از سویی دیگر ارزشمند می‌شود و آن پیروزی ایرانیان بر ضحاک تازی است. فردوسی بزرگ(در شاهنامه)، ابوریحان بیرونى (در آثار الباقیه)، ابوسعید گردیزی (در زین الاخبار)، مسعودی (در مروج الذهب)، عزالدین ابن اثیر، طبری و ... به روشنی مناسبت این روز را، پیروزی بر ضحاک می‌آورند. ضحاک،‌ فرمانروای خودکامه‌ای است، که نخست و پیش از هر کاری به سوی جوانان و«مغز»شان می‌رود. در مهرگان، با فریاد دادخواهی آهنگری، کاوه نام و با افراشته شدن درفش کاویانی و خیزش ایرانیان به رهبری فریدون، هزارسال ستم و بیداد ضحاک به پایان می‌رسد. جالب آنجاست که پس از به‌زیر آوردن ضحاک، به‌جای کشتن وی، او را در دل کوه به زنجیر می‌کشند زیرا او هرگز نمی‌میرد و شاید هرآن، خودکامگی بازگردد. که این آماده‌بودن، رمز پیروزی است.
 
در گذشته، جشن مهرگان شش روز به‌درازا می‌کشید. از روز شانزدهم مهر(روز مهر- مهرگان کوچک یا عامه) آغاز و به روز بیست‌ویکم (روز رام – مهرگان بزرگ یا خاصه) پایان می‌یافت. چنین نامور است که، ایرانیان در روز شانزدهم بر ضحاک چیره شدند و در روز بیست‌ویکم وی را در کوه دماوند به‌بند کشاندند. این جشن حتا پس از چیره‌شدن تازیان هم از بین نرفت، به‌گونه‌ای که از سروده‌های منوچهری برمی‌آید هنگام پادشاهی سلطان مسعود غزنوی که در سال 421 هجری مهی(:قمری) به تخت نشت، این جشن با شکوه هر چه تمام برگزار می‌شده است. فرزانه‌ی گرانمایه دکتر محمود روح الامینی فصل برداشت محصولات کشاورزی در مهرماه را نمادی از مهرگان به‌شمار می‌آورد: «ماه مهر و مهرگان در جامعه کشاورزی، فصل و زمان برداشت، انباشت فرآورده‌ها، پرداختن خراج و مالیات، اندوختن نیازمندی‌های زمستانی و گرمی بازارهای موسمی بوده که هنوز هرچند - نه به نام مهرگان - برگزار می‌شود
 
از مهریشت، دو ویژگی «مهر» را به روشنی می‌توان دریافت، یکی «راستی» و دیگری «دلیری». به گونه‌ای که این یشت را  باید سرچشمه‌ی راستگویی و پهلوانی ایرانیان دانست که در زمان باستان ایرانیان به این فروزه‌ها نامور بوده‌اند. در آغاز «مهریشت» می‌خوانیم:
«
اهورا مزدا به سپنتمان زرتشت گوید : من مهر را مانند خود شایسته ستایش و سزاوار نیایش آفریدم، ای سپنتمان کسی که به مهر دروغ گوید و پیمان بشکند، ویران‌کننده‌ی کشور و کشنده‌ی راستی است
  *
کتاب سپندینه‌ی(مقدس) زرتشتیان، اوستا نام دارد و دارای پنج بخش یسنا(سرودهای اشوزرتشت تنها گاتها است که بخشی از یسناست)، یشت‌ها، وندیداد، ویسپرد و خرده‌اوستا است.
  **
جشن مهرگان (برابرشدن روز مهر از ماه مهر) شانزدهمین روز ماه مهر زرتشتی است که با دهمین روز ماه مهر گاهنمای رسمی کشور برابر می‌شود.






ارسال توسط سورنا


بنام خدا


راز بودای آهنی تبت برملا شد!

بررسی مجسمه بودایی که توسط نازی‌ها در تبت کشف شد نشان که این شی از جنس شهاب سنگی آسمانی بوده است.

 

به گزارش ميراث آريا (Chtn) و به نقل از يو پی آی، اين مجسمه 22 پوندی که«مرد آهنی» نام دارد در سال 1938 توسط دانشمندان آلمانی و با کمک حزب نازی کشف شد.

مورخان معتقدند، نازی‌های از آنجایی که معتقد بودند اصالت نژاد آریایی در تبت یافت خواهد شد، دانشمندان را در کشف این مجسمه فضایی همراهی کرده بودند.

ازسویی دیگر وجود طرحی از یک صلیب شکسته در مرکز این مجسمه نیز دلیل دیگری در علاقه آلمانی‌ها برای انتقال این اثر به کشورشان بوده است.

محققان دانشگاه اشتوتگارت آلمان در آزمایشات خود اعلام کردند این مجسمه از نوعی سنگ آسمانی آهنی به نام «آتاکسیت» که از مقدار زیاد نیکل برخوردار بود ساخته شده است.

به گفته محققان این سنگ قطعه‌ای از سنگ آسمانی به نام «چینگا» است که در حدود 15 هزار سال پیش در مرز مغولستان و سیبری به زمین برخورد کرده بود.

به گزارش میراث آریا، دانشمندان اعلام کردند، قیمت این سنگ در حدود 20 هزار دلار است اما در صورتی که قدمت آن به هزار سال برسد، ارزش بیشتری پیدا خواهد کرد.
 





ارسال توسط سورنا


بنام خدا


نخستین نمایشگاه لوازم، تجهیزات و خدمات طبیعت گردی افتتاح شد!

نخستین نمایشگاه لوازم، تجهیزات و خدمات طبیعت گردی عصر 6 مهرماه همزمان با روز جهانی جهانگردی و آغاز هفته گردشگری در پارک پردیسان افتتاح شد.

 

مديرکل طبيعت‌گردی کشور در حاشيه مراسم افتتاحيه نخستين نمايشگاه لوازم، تجهيزات و خدمات طبيعت گردی به ميراث‌آريا(chtn) گفت: در اين نمايشگاه 23 غرفه در زميني به وسعت 700 متر مربع برپا شده است.

«محمدعلی فیاضی» با بیان این‌که نمایشگاه مذکور تا 12 مهرماه برپا و میزبان بازدیدکنندگان و طبیعت‌گردان خواهد بود، افزود: از جمله شرکت‌کنندگان در این نمایشگاه می‌توان به موسسات تخصصی طبیعت‌گردی، دفاتر خدمات مسافرتی، انجمن‌ها و انتشارات اشاره کرد.

وی خاطرنشان کرد: نخستین نمایشگاه لوازم، تجهیزات و خدمات طبیعت گردی با همکاری سازمان محیط زیست، دانشگاه تهران، وزارت ورزش، کانون جهانگردی و اتومبیلرانی و ستاد مدیریت بحران شهرداری برگزار شده است.

مدیرکل طبیعت‌گردی کشور برگزاری همایش و نمایشگاه جانبی معرفی جاذبه‌های روستاهای هدف گردشگری کشور در روز دهم مهرماه مورد اشاره قرار داد و گفت: در حاشیه این نمایشگاه و همایش، وزارتخانه‌های راه و شهرسازی کشور، دفتر مناطق محروم ریاست‌ جمهوری و سازمان میراث‌فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری تفاهم‌نامه‌ مشترکی را به منظور ایجاد زیرساخت‌‌های لازم برای 120 روستای هدف گردشگری به امضا می‌رسانند.

مدیر کل طبیعت گردی کشور در جریان افتتاح این نمایشگاه از غرفه های باشگاه گردشگری ایرانیان، انجمن فرهنگی معلولان ایران، باشگاه ورزشهای ماجراجویانه، آوای طبیعت پایدار، طبیعت گردی آفتاب کلوت،انجمن گردشگری حافظان طبیعت کویری یزد و باشگاه قایق رانی زاینده رود بازدید و با مسئولان حاضر در غرفه ها نیز گفت و گو کرد.

 





ارسال توسط سورنا


بنام خدا


 خشم خسروپرويز بر باربد



  سورنا لطفی نیا :

 سیاست‌نامه، کتابی ارزشمند است که آن را «خواجه نظام الملک توسی» به زبان فارسی روان، نوشته ‌است. کتابی تاریخی، سیاسی، فرهنگی، که دربرگیرنده‌ی نکته‌هایی بسیار آموزنده‌ای است. این کتاب آگاهی‌های بسیاری از روزگار زندگی نویسنده و دربار سلجوقیان به‌دست می‌دهد. نظام‌الملک در سال ٣٩٦ خورشیدی دیده به‌جهان گشود و در سال ٤٧١ خورشیدی، به‌دست پیروان «حسن‌صبا» کشته شد. در تاریخ از او با نام نیرومندترین وزیر سلجوقیان، یاد کرده‌اند. او بنیانگذار، مدرسه‌های بسیاری نامور به «نظامیه» در سراسر قلمرو ایران آن روزگار بوده است.

 سیاست‌نامه را «سیرالملوک» نیز می‌نامند. سیرالملوک‌ها، همان «خدای‌نامه»های روزگار ساسانیان هستند. کتاب‌های بسیاری به نام سیرالملوک‌، به‌دست نویسندگان نوشته‌شده است. در همه‌ی آن‌ها، بارزترین ویژگی، پرداختن به شیوه‌ی فرمان‌روایی شاهان ایرانی و راه‌های به‌کار رفته از سوی آن‌ها، برای اداره‌ی کشور است.

 

 خسروپرویز و باربد
 
خردادبه گوید: «خسروپرویز از یکی از نزدیکان خود خشمگین شد و او را به زندان افکند، بنابراین، کسی را توان آن نبود که نزد زندانی شود مگر ”باربد“ موسیقیدان، که هر روز برای او خوراکی و نوشیدنی می‌برد. خسرو را از این کار باربد آگاه ساختند. پس خسرو به باربد گفت: ”چگونه جرات می‌کنی که به تیمار و غمخواری کسی بپردازی که در بازداشت ماست و این اندازه نمی‌دانی که چون ما بر کسی خشم گیریم و به زندان افکنیم، نباید به تیمار او پرداخت؟“

 باربد گفت: ”ای شاه، آن‌چیز که تو برای او برجای گذاشته‌ای، بیشتر از آن است که من درباره‌ی او می‌کنم.“

 خسرو پرسید: ”چه‌چیز را برای او گذاشته‌ام؟“ باربد گفت: ”جان و زندگیش و این ارزشمندتر از چیزی است که من برای او می‌فرستم.“ خسرو گفت: ”زه، نیکو گفتی برو که او را به تو بخشیدم.“»






تاريخ : دو شنبه 10 مهر 1391برچسب:بار,بد,باربد,خردادبه,خوردادبه,سیرالماوک,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 

 

 





ارسال توسط سورنا


بنام خدا


دقت کردید کلاً چه مملکت جالبی داریم؟هر چیزی که به یه زمانی جوک بوده بعدها به حقیقت می پیونده.مثلاً همین یکی دو ماه پیش بود که به شوخی به هم می گفتیم دلار قراره بشه سه هزار تومان.به میمنت و مبارکی و به حول و قوه مسئولین! همین امروز فرداست که دلار بشه سه هزار تومن.

ماشالله هزار ماشالله همینجور لحظه ای و ثانیه به ثانیه قیمت عوض میشه...خود ما چند روز پیش رفتیم دلار بخریم به فروشنده گفتیم قمیت دلار الان چنده؟فروشنده محترم هم گفت الان ؟یا الان؟!؟!

یا همین هفته پیش به شوخی به هم می گفتیم باید دو سه روز نریم تو گوگل تا این گوگلیا آدم شن و اون فیلمه رو حذف کنند.والا خودمونم فکرنمی کردیم که مسئولین اینقدر جدی بگیرن.

به قول معروف جوک واسه شما جوکه واسه ما خاطره ست!

 

 

ما تصمیم گرفتم آستین بالا بزنم و به کمر همت گره اش بزنم و یه سری راهکار ارائه بدم که قیمت دلار پایین بیاد.همه راهکارها قبلاً تست شده و جواب هم داده :

 

 

 

 

1-از مسئولین ذیربط و بی ربط خواهش می کنیم دیگه هیچ گونه تلاشی در جهت پایین آوردن قیمت دلار انجام ندهند.هر کاری تا الان کردید بسه.این جوری قیمت دلار پایین نمیاد اما حداقل بالا هم نمیره!

 2- تجربه نشون داده هر وقت رادیو و تلویزیون اینا چیزی رو از مردم بخواد ، مردم بر عکسش عمل می کنند.به همین دلیل توصیه میشه تلویزیون 24 ساعته مردم رو تشویق به خرید دلار کنه.به جان خودم دیگه هیچ کس نمیخره!

 3-مسئولین قیمت چیزهای دیگه رو حسابی بالا ببرند تا دیگه پولی دست مردم نمونه که برن دلار بخرن. البته خوشبختانه این کار الان داره به نحو احسن انجام میشه!

 4-از اونجایی که امریکای بی تربیت ما رو تحریم کرد و قیمت دلار یهو بالا رفت پس ما هم بیایم اون کثافتا رو تحریم کنیم تا قیمت بیاد پایین.تازه ما یه سری کشور های دوست و برادر قدرتمند مثل کومور و سوازیلند و بروبچ قبیله گوتا گوتا و اینا داریم که میتونن کمکمون کنند.درضمن طبق خبر واحد مرکزی همین امروز فرداست که امریکا و اروپا نابود شن .کافیه ما تحرمیشون بکنیم تا کمرشون بشکنه!

 5-ملت ما به مرگ و زندگی اهمیت زیادی میده.مثلاً طرف حاضره ساعت 3 نصفه شب  از خواب پاشه و بره اون سر شهر و اونجا هم دو ساعت وسط میدون سرپا وایسه تا واسه تماشای مراسم اعدام یه جای خوب گیرش بیاد.خوب مسئولین هم این برنامه ها رو بیشتر کنن تا ملت سرگرم شن و دیگه نرن دلار بخرند.

 6-از استراتژی مرغی استفاده شود.یعنی اینکه یه دفعه قیمت دلار رو 4 برابر کنند . بعد که مردم صداشون دراومد بگن خوب باشه تلاش می کنیم که کم بشه.بعد هم کلی سر مردم منت بزارن  قیمت رو برسونن به ده هزار تومن.همه سر و صدا ها می خوابه و کسی هم دیگه اعتراضی نمیکنه که بابا ده هزار تومن هم زیاده.

7-یه راه دیگه هم هست و اون اینکه مسئولین به همین شیوه ادامه بدن و قیمت دلار به مرور بالا بره فقط مسئولین عزیز لطف کنن و به جاش از اعتقادشون نسبت به عمه بکاهند!!!






تاريخ : دو شنبه 10 مهر 1391برچسب:دلار,dolar,ارز,$,گوتا,کومور,سوازیلند,,
ارسال توسط سورنا

 

بنام خدا

 



http://img.p30day.com/images/71245196527358666739.jpg

1. در توکیو اگر بخواهید به فواصلی که کمتر از 50 دقیقه طول می کشند بروید، دوچرخه سریع تر از ماشین است.

2. برای حفظ امنیت در تصادفات، شاهزاده چارلز و شاهزاده ویلیام، شاهزاده های انگلستان با هواپیما های جداگانه سفر می کنند.


3. بدن انسان در هر لحظه 15 میلیون سلول خونی تولید می کند و از بین می برد.


4. شاه دل در ورق های پاسور، تنها شاهی است که سیبیل ندارد.


5. در کازینوی لاس وگاس کازینو هیچ ساعتی وجود ندارد.


6. نقاشی مونالیزا ابرو ندارد چون در آن زمان مد بوده که ابرو ها را بتراشند.


7. در آمریکا روزانه 20 دزدی از بانک اتفاق می افتد و به طور میانگین 2500 دلار از هر یک دزدیده می شود.


8. مجسمه ساز جایزه ی نوبل این یادبود را از 3 مرد برهنه که دستشان را بر روی شانه ی یکدیگر گذاشته بودند ساخته است.


9. وقتی شیشه می شکند، تکه های آن باسرعت 5 هزار کیلومتر حرکت می کنند. برای اینکه بتوان از آن عکس گرفت دوربینی باسرعت عکسبرداری یک میلیونیوم ثانیه لازم است.


10. مخزن هواپیمای بوئینگ 747 گنجایش 216,673 لیتر بنزین را دارد.


11. دمای رعد وبرق 5 برابر داغ تر از سطح خورشید است.


12. ویولن از 70 تکه چوب ساخته می شود.


13. 1 میلیون سال طول می کشد تا خاک، شیشه را  تجزیه کند.


14. آتش سوزی هایی که در جنگل اتفاق می افتند به سمت بالای تپه زودتر از پایین تپه انتشار می یابند.


15. حدود نیمی از روزنامه های جهان در آمریکا و کانادا منتشر می شوند.





ارسال توسط سورنا

10 مهـــر روز جشن مهرگـــان مبارک
شما به عنوان یک ایرانی وظیفه اطلاع رسانی این روز را دارید


 



ادامه مطلب...

ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 

6 مهر (27 سپتامبر) روز جهانی گردشگری

 

 



ادامه مطلب...

ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 

برای از بین رفتن تنش (استرس) ، ۲ ساعت یکبار این حرکات را انجام دهید.
 
 
Best Stress Relief Exercises Ever
Best Stress Relief Exercises Ever





تاريخ : چهار شنبه 5 مهر 1391برچسب:تنش,استرس,مستر,مستر بین,بین,,
ارسال توسط سورنا

 

بنام خدا

 

خاطره ای زیبا از دکتر شفیعی کدکنی
 
 
من حدودا 21 یا 22 سالم بود، مشهد زندگی می کردیم، پدر و مادرم کشاورز بودند با دست های چروک خورده و آفتاب سوخته، دست هایی که هر وقت اون ها رو می دیدم دلم می خواست ببوسمشان، بویشان کنم، کاری که هیچ وقت اجازه آن را به خود ندادم با پدرم بکنم اما دستان مادرم را همیشه خیلی آرام مثل "ماش پلو" که شب عید به شب عید می خوردیم بو می کردم و در آخر بر لبانم می گذاشتم.
استادمان حالا قدری هم با بغض کلماتش را جمله می کند: نمی دونم بچه ها شما هم به این پی بردید که هر پدر و مادری بوی خاص خودشان را دارند یا نه؟ ولی من بوی مادرم را همیشه زمانی که نبود و دلتنگش می شدم از چادر کهنه سفیدی که گل های قرمز ریز روی آن ها نقش بسته بود حس می کردم، چادر را جلوی دهان و بینی‌ام می گرفتم و چند دقیقه با آن نفس می کشیدم...
اما نسبت به پدرم؛ مثل تمام پدرها؛ هیچ وقت اجازه ابراز احساسات پیدا نکردم جز یک بار، آن هم نه به صورت مستقیم.
نزدیکی های عید بود، من تازه معلم شده بودم و اولین حقوقم را هم گرفته بودم، صبح بود، رفتم آب انبار تا برای شستن ظروف صبحانه آب بیارم.
از پله ها بالا می آمدم که صدای خفیف هق، هق مردانه ای را شنیدم، از هر پله ای که بالا می آمدم صدا را بلندتر می شنیدم...استاد حالا خودش هم گریه می کند...
پدرم بود، مادر هم آرامش می کرد، می گفت آقا! خدا بزرگ است، خدا نمیذاره ما پیش بچه ها کوچیک بشیم، فوقش به بچه ها عیدی نمی دیم، قرآن خدا که غلط نمی شه اما بابام گفت: خانم نوه هامون تو تهران بزرگ شدند و از ما انتظار دارند، نباید فکر کنند که ما ...
حالا دیگه ماجرا روشن تر از این بود که بخواهم دلیل گریه های بابام رو از مادرم بپرسم، دست کردم توی جیبم، 100 تومان بود، کل پولی که از مدرسه گرفته بودم، گذاشتم روی گیوه های پدرم و خم شدم و گیوه های پر از خاک و خلی که هر روز در زمین زراعی، همراه بابا بود بوسیدم.
آن سال همه خواهر و برادرام ازتهران آمدند مشهد، با بچه های قد و نیم قد که هر کدام به راحتی "عمو" و "دایی" نثارم می کردند.
بابا به هرکدام از بچه ها و نوه ها 10 تومان عیدی داد، 10 تومان ماند که آن را هم به عنوان عیدی داد به مامان.
اولین روز بعد از تعطیلات بود، چهاردهم، که رفتم سر کلاس.
بعد از کلاس آقای مدیر با کروات نویی که به خودش آویزان کرده بود گفت که کارم دارد و باید بروم اتاقش، رفتم، بسته ای از کشوی میز خاکستری رنگ زوار درفته گوشه اتاقش درآورد و داد به من.
گفتم: این چیه؟
"باز کن می فهمی"
باز کردم، 900 تومان پول نقد بود!
این برای چیه؟
"از مرکز اومده؛ در این چند ماه که اینجا بودی بچه ها رشد خوبی داشتند برای همین من از مرکز خواستم تشویقت کنند."
راستش نمی دونستم که این چه معنی می تونه داشته باشه، فقط در اون موقع ناخودآگاه به آقای مدیر گفتم این باید 1000 تومان باشه نه 900 تومان!
مدیر گفت از کجا می دونی؟ کسی بهت گفته؟ گفتم: نه، فقط حدس می زنم، همین.
راستش مدیر نمی دونست بخنده یا از این پررویی من عصبانی بشه اما در هر صورت گفت از مرکز استعلام می‌گیرد و خبرش را به من می دهد.
روز بعد تا رفتم اتاق معلمان تا آماده بشم برای کلاس، آقای مدیر خودش را به من رساند و گفت: من دیروز به محض رفتنت استعلام کردم، درست گفتی، هزار تومان بوده نه نهصد تومان، اون کسی که بسته رو آورده صد تومانش را کِش رفته بود که خودم رفتم ازش گرفتم اما برای دادنش یه شرط دارم...
"چه شرطی؟"
بگو ببینم از کجا می دونستی؟ نگو حدس زدم که خنده دار است.
استاد کمی به برق چشمان بچه ها که مشتاقانه می خواستند پاسخ این پرسش آقای مدیر را بشنوند، نگاه کرد و دسته طلایی عینکش را گرفت و آن را پشت گوشش جا داد و گفت: "به آقای مدیر گفتم هیچ شنیدی که خدا 10 برابر عمل نیکوکاران به آن ها پاداش می دهد؟
 




تاريخ : چهار شنبه 5 مهر 1391برچسب:چروک,پاداش,آفتاب سوخته,,
ارسال توسط سورنا


بنام خدا


 شاگردی از استاد پرسید: منطق چیست؟
 استاد کمی فکر کرد و پاسخ داد : گوش کنید ، مثالی می زنم ، دو مرد - پیش من می آیند. یکی تمیز و دیگری کثیف من به آن ها پیشنهاد می کنم حمام کنند.شما فکر می کنید ، کدام یک این کار را انجام دهند ؟
 
 هردو شاگرد یک زبان پاسخ دادند : خوب مسلما کثیفه !
 
استاد گفت : نه ، تمیزه . چون او به حمام کردن عادت کرده و کثیفه قدر
 
 آن را نمی داند.پس چه کسی حمام می کند ؟
 
 حالا پسرها می گویند : تمیزه !
 
 استاد پاسخ داد : نه ، کثیفه ، چون او به حمام نیاز دارد.و باز پرسید :
 
 خوب ، پس کدامیک از مهمانان من حمام می کنند ؟
 
 یک بار دیگر شاگردها گفتند : کثیفه !
 
 استاد گفت : اما نه ، البته که هر دو ! تمیزه به حمام عادت دارد و
 
کثیفه به حمام نیاز دارد. خوب سرانجام کی حمام می گیرد ؟
 
بچه ها با سر درگمی پاسخ دادند : هر دو !
 
 استاد این بار توضیح می دهد : نه ، هیچ کدام ! چون کثیفه به حمام
 
 عادت ندارد و تمیزه هم نیازی به حمام کردن ندارد!
 
 شاگردان با اعتراض گفتند : بله درسته ، ولی ما چطور می توانیم
 
 تشخیص دهیم ؟هر بار شما یک چیزی را می گویید و هر دفعه هم درست است
 
 استاد در پاسخ گفت : خوب پس متوجه شدید ، این یعنی: منطق !
 خاصیت منطق بسته به این است که چه چیزی رابخواهی ثابت کنی!!





تاريخ : چهار شنبه 5 مهر 1391برچسب:اعتراض,منطق,منطقی,,
ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا

 

بنام خدا



با روستای زید در ایلام آشنا شوید


انبارهای تاریخی گندم در دل صخره های بزرگ
بدون شک آثار پنهان گردشگری و تاریخی زیادی در استان ایلام وجود دارد که تاکنون اطلاعات این آثار پنهان در جایی عنوان نشده و تاکنون به طور کامل پنهان بوده اند. به همین منظور به روستای "زید" از توابع شهرستان دره شهر رفته ایم تا یکی از شگفتی ها یعنی انبارهای تاریخی گندم در دل صخره های بزرگ را در این روستا گزارش کنیم. روستای زید در میان راه ایلام به دره شهر در 25 کیلومتری شهر دره شهر قرار دارد و یکی از روستاهای زیبای استان ایلام است. این روستا به دلیل وجود "امامزاده تاریخی زید بن علی" به این نام لقب گرفته است و این امامزاده از نوادگان امام موسی کاظم(ع) است و از گذشته تاکنون جایگاه بالایی نزد مردم داشته است. دره های بسیار بزرگ و شگرفی که تاکنون در استان ایلام شناسایی نشده اند در این روستا قرار دارد که البته تعداد آنها بیش از پنج تا شش دره بزرگ است.

برای مشاهده آلبوم روستای زید کلیک کنید

روستای زید ایلام

دره های بزرگ پشت روستای زید قرار دارند و فاصله چندان زیادی با روستا ندارند ولی بسیار بزرگ و خطرناک هستند و برای دیدن این دره ها باید حتما لوازم کوهنوردی به همراه داشت. روستای زید با 100 خانوار و 800 نفر جمعیت از روستاهایی است که طرح هادی در آن به طور ناقص اجرا شده و اجرای جدول کشی و آسفالت خیابان از اصلی ترین نیازهای روستاست. اما دره های بزرگ و زیبای روستا ما را به سمت خود می کشاند و می توان از نزدیک شاهد زیبایی های دره ها باشیم. از طرفی آثار پنهانی و تاریخی در دره ها دیده می شود که تا پیش از این کسی راجع به این انبارهای تاریخی گندم چیزی در استان ایلام عنوان نکرده است. البته در انتهای روستا، خانه قدیمی وجود دارد که نشان می دهد این خانه با آن انبارها ارتباط دارند ولی طبق گفته اهالی روستا این انبارهای گندم متعلق به 700 تا 800 سال پیش است و تاکنون کسی بر روی این انبارها مطالعه نکرده است.
همانطور که در تصویر مشخص است این انبارها به گونه ای بسیار زیبا و عجیب بر روی صخره ها بزرگ با گل و سنگ و چوب درست شده اند و مردم آن زمان از انبارها برای ذخیره گندم استفاده کرده اند و طوری طراحی شده اند که گندمها در این محل تا سه سال ماندگاری دارند و خراب نمی شوند. وجود این انبارهای گندم در دل صخره ها از یک طرف برای ماندگاری و ذخیره گندم و از طرفی برای جلوگیری از تهاجم راهزنان طراحی شده است که با توجه به وجود دو صخره روبروی هم نشان می دهد که در این مکان امنیت نیز مد نظر قرار گرفته است. نزدیک صخره ها که بشویم شگفتی ساخت این انبارها بیشتر به چشم می خورد که تعداد آنها نیز بیش از 30 انبار است.


برای مشاهده آلبوم روستای زید کلیک کنید
روستای زید ایلام




وجود این انبارهای تاریخی گندم در دل صخره ها و چنین ارتفاعاتی انسان را به شک می اندازد که چگونه امکان دارد در گذشته بدون هیچ امکانات لازمی که حتی مردم امروزی هم می توانند با راحتی از آن بالا بروند، ساخته شده اند. طبق گفته بعضی از اهالی روستا در بعضی از انبارهای تاریخی گندم به خصوص در ارتفاعات بالاتر اشیایی وجود دارد که امکان بیرون کشیدن آنها نیست. اما در دره بزرگ روستا دو صخره روبروی هم هستند و جالب اینکه در دل هر دو صخره این انبارهای تاریخی گندم ساخته شده است
.

در این صخره نیز انبارهای تاریخی گندم به همان شکل که بر روی صخره اولی ساخته شده بود، بنا شده اند و در واقع در این مکان انبارهای تاریخی زیادی وجود دارد. هر چند در این زمینه مطالعاتی انجام نشده و نمی توان قدمت این انبارهای گندم را به طور دقیق تخمین زد ولی وجود این انبارها در دل صخره ها و نحوه ساخت آنها خالی از لطف برای بازدید گردشگران نیست هر چند در روستا مکانهای دیدنی گردشگری زیادی وجود دارد. اما در کنار این همه انبار تاریخی گندم، یک انبار به طور ویژه و تنها در دل صخره ها ساخته شده است و با دیگر انبارها تفاوت دارد.


برای مشاهده آلبوم روستای زید کلیک کنید

روستای زید ایلام


   این انبار تاریخی مخصوص ذخیره نمک بوده است که به طور جداگانه در آن سوی انبارهای گندم ساخته شده است. شاید واقعا نکات جالب دیگری هم در این انبارها وجود داشته باشد که از چشم ما پنهان باشد ولی باید با مطالعه و پژوهش و بررسی دقیق، این انبارها را مورد واکاوی قرار داد. اما در کنار انبارهای تاریخی گندم و نمک، دو آسیاب تاریخی در بین دره یعنی وسط دو صخره قرار دارد که نشان می دهد روزگاری این منطقه محل اصلی گندم و آسیاب گندم که در زندگی گذشته حرف اول تغذیه مردم را می زده، داشته است
.



تصویر فوق یکی از همان آسیابهای تاریخی است که در کنار صخره قرار داد و نشان می دهد روزگاری گندم های موجود در انبارها به وسیله این آسیابها برای مصرف مردم آسیاب می شده است. به طور کلی با توجه به وجود خانه های قدیمی، انبارهای گندم و نمک و آسیاب ها می توان گفت این دره به لحاظ طبیعی و تاریخی می تواند در کشور معرفی شود و مورد استناد برای بسیاری از مطالعات تاریخی قرار گیرد چه بسا اطلاعات ارزشمندی را به محققان در این زمینه بدهد.





تاريخ : سه شنبه 4 مهر 1391برچسب:روستای زید,زید,زیده,زیدی,دره شهر,صخره,,
ارسال توسط سورنا
آخرین مطالب
آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی