به نام خداوند مهر آفرین
سال 14094 اهورایی، 7037 میترایی، 3753 زرتشتی، 2573 کوروشی (شاهنشاهی) و 1394 خورشیدی

بنام خدا

 

 

 





ارسال توسط سورنا


بنام خدا


دقت کردید کلاً چه مملکت جالبی داریم؟هر چیزی که به یه زمانی جوک بوده بعدها به حقیقت می پیونده.مثلاً همین یکی دو ماه پیش بود که به شوخی به هم می گفتیم دلار قراره بشه سه هزار تومان.به میمنت و مبارکی و به حول و قوه مسئولین! همین امروز فرداست که دلار بشه سه هزار تومن.

ماشالله هزار ماشالله همینجور لحظه ای و ثانیه به ثانیه قیمت عوض میشه...خود ما چند روز پیش رفتیم دلار بخریم به فروشنده گفتیم قمیت دلار الان چنده؟فروشنده محترم هم گفت الان ؟یا الان؟!؟!

یا همین هفته پیش به شوخی به هم می گفتیم باید دو سه روز نریم تو گوگل تا این گوگلیا آدم شن و اون فیلمه رو حذف کنند.والا خودمونم فکرنمی کردیم که مسئولین اینقدر جدی بگیرن.

به قول معروف جوک واسه شما جوکه واسه ما خاطره ست!

 

 

ما تصمیم گرفتم آستین بالا بزنم و به کمر همت گره اش بزنم و یه سری راهکار ارائه بدم که قیمت دلار پایین بیاد.همه راهکارها قبلاً تست شده و جواب هم داده :

 

 

 

 

1-از مسئولین ذیربط و بی ربط خواهش می کنیم دیگه هیچ گونه تلاشی در جهت پایین آوردن قیمت دلار انجام ندهند.هر کاری تا الان کردید بسه.این جوری قیمت دلار پایین نمیاد اما حداقل بالا هم نمیره!

 2- تجربه نشون داده هر وقت رادیو و تلویزیون اینا چیزی رو از مردم بخواد ، مردم بر عکسش عمل می کنند.به همین دلیل توصیه میشه تلویزیون 24 ساعته مردم رو تشویق به خرید دلار کنه.به جان خودم دیگه هیچ کس نمیخره!

 3-مسئولین قیمت چیزهای دیگه رو حسابی بالا ببرند تا دیگه پولی دست مردم نمونه که برن دلار بخرن. البته خوشبختانه این کار الان داره به نحو احسن انجام میشه!

 4-از اونجایی که امریکای بی تربیت ما رو تحریم کرد و قیمت دلار یهو بالا رفت پس ما هم بیایم اون کثافتا رو تحریم کنیم تا قیمت بیاد پایین.تازه ما یه سری کشور های دوست و برادر قدرتمند مثل کومور و سوازیلند و بروبچ قبیله گوتا گوتا و اینا داریم که میتونن کمکمون کنند.درضمن طبق خبر واحد مرکزی همین امروز فرداست که امریکا و اروپا نابود شن .کافیه ما تحرمیشون بکنیم تا کمرشون بشکنه!

 5-ملت ما به مرگ و زندگی اهمیت زیادی میده.مثلاً طرف حاضره ساعت 3 نصفه شب  از خواب پاشه و بره اون سر شهر و اونجا هم دو ساعت وسط میدون سرپا وایسه تا واسه تماشای مراسم اعدام یه جای خوب گیرش بیاد.خوب مسئولین هم این برنامه ها رو بیشتر کنن تا ملت سرگرم شن و دیگه نرن دلار بخرند.

 6-از استراتژی مرغی استفاده شود.یعنی اینکه یه دفعه قیمت دلار رو 4 برابر کنند . بعد که مردم صداشون دراومد بگن خوب باشه تلاش می کنیم که کم بشه.بعد هم کلی سر مردم منت بزارن  قیمت رو برسونن به ده هزار تومن.همه سر و صدا ها می خوابه و کسی هم دیگه اعتراضی نمیکنه که بابا ده هزار تومن هم زیاده.

7-یه راه دیگه هم هست و اون اینکه مسئولین به همین شیوه ادامه بدن و قیمت دلار به مرور بالا بره فقط مسئولین عزیز لطف کنن و به جاش از اعتقادشون نسبت به عمه بکاهند!!!






تاريخ : دو شنبه 10 مهر 1391برچسب:دلار,dolar,ارز,$,گوتا,کومور,سوازیلند,,
ارسال توسط سورنا

 

بنام خدا

 



http://img.p30day.com/images/71245196527358666739.jpg

1. در توکیو اگر بخواهید به فواصلی که کمتر از 50 دقیقه طول می کشند بروید، دوچرخه سریع تر از ماشین است.

2. برای حفظ امنیت در تصادفات، شاهزاده چارلز و شاهزاده ویلیام، شاهزاده های انگلستان با هواپیما های جداگانه سفر می کنند.


3. بدن انسان در هر لحظه 15 میلیون سلول خونی تولید می کند و از بین می برد.


4. شاه دل در ورق های پاسور، تنها شاهی است که سیبیل ندارد.


5. در کازینوی لاس وگاس کازینو هیچ ساعتی وجود ندارد.


6. نقاشی مونالیزا ابرو ندارد چون در آن زمان مد بوده که ابرو ها را بتراشند.


7. در آمریکا روزانه 20 دزدی از بانک اتفاق می افتد و به طور میانگین 2500 دلار از هر یک دزدیده می شود.


8. مجسمه ساز جایزه ی نوبل این یادبود را از 3 مرد برهنه که دستشان را بر روی شانه ی یکدیگر گذاشته بودند ساخته است.


9. وقتی شیشه می شکند، تکه های آن باسرعت 5 هزار کیلومتر حرکت می کنند. برای اینکه بتوان از آن عکس گرفت دوربینی باسرعت عکسبرداری یک میلیونیوم ثانیه لازم است.


10. مخزن هواپیمای بوئینگ 747 گنجایش 216,673 لیتر بنزین را دارد.


11. دمای رعد وبرق 5 برابر داغ تر از سطح خورشید است.


12. ویولن از 70 تکه چوب ساخته می شود.


13. 1 میلیون سال طول می کشد تا خاک، شیشه را  تجزیه کند.


14. آتش سوزی هایی که در جنگل اتفاق می افتند به سمت بالای تپه زودتر از پایین تپه انتشار می یابند.


15. حدود نیمی از روزنامه های جهان در آمریکا و کانادا منتشر می شوند.





ارسال توسط سورنا

امروز 10 مهر ماه

 

http://marshal-modern.ir/Archive/2011/2/27/16fb83091e01.jpg

از کودک فال فروشی پرسیدم چه میکنی!؟ گفت به آنان که در دیروز خود مانده اند فردا را میفروشم..!!



ادامه مطلب...

تاريخ : دو شنبه 10 مهر 1391برچسب:فال روز 10 مهر,,
ارسال توسط سورنا

10 مهـــر روز جشن مهرگـــان مبارک
شما به عنوان یک ایرانی وظیفه اطلاع رسانی این روز را دارید


 



ادامه مطلب...

ارسال توسط سورنا


بنام خدا


بهروز مسروری ـ بازیگر سینما، تلویزیون و رادیو ـ عصر روز جمعه (هفتم مهر ماه) درگذشت.

به گزارش ایسنا، زنده‌یاد مسروری به دلیل ابتلا به بیماری سرطان ریه مدتی در بیمارستان بستری بود و آخرین ساعات زندگی را در خانه گذراند.

http://www.asriran.com/files/fa/news/1391/7/7/242309_591.jpg

 

او در سن ۶۲ سالگی دار فانی را وداع گفت و بازی در سریال «پشت کوه‌های بلند» به کارگردانی امرالله احمدجو آخرین حضورش در تلویزیون بوده است.

بهروز مسروری همچنین در سریال «روزی روزگاری» از ساخته‌های احمدجو بازی کرده است.

به گفته‌ی خانواده مسروری مراسم تشییع پیکر این بازیگر یکشنبه ـ نهم مهر ماه ـ برگزار می‌شود و وی در قطعه هنرمندان به خاک سپرده خواهد شد.

همسر مرحوم مسروری روز گذشته در تشریح آخرین وضعیت وی به ایسنا گفت: حال او اصلا خوب نیست. در چند مقطع زمانی در بیمارستان‌های مختلفی بستری شد تا اینکه از یک ماه پیش که دکترها او را جواب کردند و در خانه به سر می‌برد. اما دیروز به طور ناگهانی حالش بد شد و او را به بیمارستان پیامبران منتقل کردیم.

به گزارش ایسنا، بهروز مسروری اخیرا با سریال «پشت کوه‌های بلند» در نقش «کدخدای کولی‌‌آباد» روی آنتن بود. او همچنین در سریال «روزی‌ روزگاری» نقش «صفربیک» را بازی کرده است. سریال‌ «تفنگ سرپر» و فیلم‌های «پرده آخر» و «روزهای زندگی» از دیگر آثار این هنرمند هستند.





ارسال توسط سورنا

 

بنام خدا

 

 بانویی وارد داروخانه می‌شه و به دکتر داروساز می‌گه که به سیانور نیاز داره! داروسازه می‌گه واسه چی سیانور می‌‌خوای؟ خانمه توضیح می‌ده که لازمه شوهرش را مسموم کنه.
 چشم‌های داروسازه چهارتا می‌شه و می گه: خدا رحم کنه، خانوم من نمی‌تونم به شما سیانور بدم که برید و شوهرتان را بکُشید! این بر خلاف قوانینه! من مجوز کارم را از دست خواهم داد..... هر دوی ما را زندانی خواهند کرد و دیگه بدتر از این نمی شه! نه خانوم، نـــه! شما حق ندارید سیانور داشته باشید و حداقل من به شما سیانور نخواهم داد.
 پس از 10 دقیقه کلنجار خانمه دستش رو می بره درون کیفش و از اون یه عکس میاره بیرون؛  عکسی که در اون شوهرش و زن داروسازه توی یه رستوران داشتند شام می‌خوردند. داروسازه به عکسه نگاه می کنه و می گه: چرا زودتر  نگفتین که نسخه دارید؟!




تاريخ : شنبه 8 مهر 1391برچسب:سیانور,سیا,نور,کلنجار,,
ارسال توسط سورنا

امروز 8 مهر ماه

 

http://marshal-modern.ir/Archive/2011/2/27/16fb83091e01.jpg

از کودک فال فروشی پرسیدم چه میکنی!؟ گفت به آنان که در دیروز خود مانده اند فردا را میفروشم..!!



ادامه مطلب...

ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 

6 مهر (27 سپتامبر) روز جهانی گردشگری

 

 



ادامه مطلب...

ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 

برای از بین رفتن تنش (استرس) ، ۲ ساعت یکبار این حرکات را انجام دهید.
 
 
Best Stress Relief Exercises Ever
Best Stress Relief Exercises Ever





تاريخ : چهار شنبه 5 مهر 1391برچسب:تنش,استرس,مستر,مستر بین,بین,,
ارسال توسط سورنا

 

بنام خدا

 

خاطره ای زیبا از دکتر شفیعی کدکنی
 
 
من حدودا 21 یا 22 سالم بود، مشهد زندگی می کردیم، پدر و مادرم کشاورز بودند با دست های چروک خورده و آفتاب سوخته، دست هایی که هر وقت اون ها رو می دیدم دلم می خواست ببوسمشان، بویشان کنم، کاری که هیچ وقت اجازه آن را به خود ندادم با پدرم بکنم اما دستان مادرم را همیشه خیلی آرام مثل "ماش پلو" که شب عید به شب عید می خوردیم بو می کردم و در آخر بر لبانم می گذاشتم.
استادمان حالا قدری هم با بغض کلماتش را جمله می کند: نمی دونم بچه ها شما هم به این پی بردید که هر پدر و مادری بوی خاص خودشان را دارند یا نه؟ ولی من بوی مادرم را همیشه زمانی که نبود و دلتنگش می شدم از چادر کهنه سفیدی که گل های قرمز ریز روی آن ها نقش بسته بود حس می کردم، چادر را جلوی دهان و بینی‌ام می گرفتم و چند دقیقه با آن نفس می کشیدم...
اما نسبت به پدرم؛ مثل تمام پدرها؛ هیچ وقت اجازه ابراز احساسات پیدا نکردم جز یک بار، آن هم نه به صورت مستقیم.
نزدیکی های عید بود، من تازه معلم شده بودم و اولین حقوقم را هم گرفته بودم، صبح بود، رفتم آب انبار تا برای شستن ظروف صبحانه آب بیارم.
از پله ها بالا می آمدم که صدای خفیف هق، هق مردانه ای را شنیدم، از هر پله ای که بالا می آمدم صدا را بلندتر می شنیدم...استاد حالا خودش هم گریه می کند...
پدرم بود، مادر هم آرامش می کرد، می گفت آقا! خدا بزرگ است، خدا نمیذاره ما پیش بچه ها کوچیک بشیم، فوقش به بچه ها عیدی نمی دیم، قرآن خدا که غلط نمی شه اما بابام گفت: خانم نوه هامون تو تهران بزرگ شدند و از ما انتظار دارند، نباید فکر کنند که ما ...
حالا دیگه ماجرا روشن تر از این بود که بخواهم دلیل گریه های بابام رو از مادرم بپرسم، دست کردم توی جیبم، 100 تومان بود، کل پولی که از مدرسه گرفته بودم، گذاشتم روی گیوه های پدرم و خم شدم و گیوه های پر از خاک و خلی که هر روز در زمین زراعی، همراه بابا بود بوسیدم.
آن سال همه خواهر و برادرام ازتهران آمدند مشهد، با بچه های قد و نیم قد که هر کدام به راحتی "عمو" و "دایی" نثارم می کردند.
بابا به هرکدام از بچه ها و نوه ها 10 تومان عیدی داد، 10 تومان ماند که آن را هم به عنوان عیدی داد به مامان.
اولین روز بعد از تعطیلات بود، چهاردهم، که رفتم سر کلاس.
بعد از کلاس آقای مدیر با کروات نویی که به خودش آویزان کرده بود گفت که کارم دارد و باید بروم اتاقش، رفتم، بسته ای از کشوی میز خاکستری رنگ زوار درفته گوشه اتاقش درآورد و داد به من.
گفتم: این چیه؟
"باز کن می فهمی"
باز کردم، 900 تومان پول نقد بود!
این برای چیه؟
"از مرکز اومده؛ در این چند ماه که اینجا بودی بچه ها رشد خوبی داشتند برای همین من از مرکز خواستم تشویقت کنند."
راستش نمی دونستم که این چه معنی می تونه داشته باشه، فقط در اون موقع ناخودآگاه به آقای مدیر گفتم این باید 1000 تومان باشه نه 900 تومان!
مدیر گفت از کجا می دونی؟ کسی بهت گفته؟ گفتم: نه، فقط حدس می زنم، همین.
راستش مدیر نمی دونست بخنده یا از این پررویی من عصبانی بشه اما در هر صورت گفت از مرکز استعلام می‌گیرد و خبرش را به من می دهد.
روز بعد تا رفتم اتاق معلمان تا آماده بشم برای کلاس، آقای مدیر خودش را به من رساند و گفت: من دیروز به محض رفتنت استعلام کردم، درست گفتی، هزار تومان بوده نه نهصد تومان، اون کسی که بسته رو آورده صد تومانش را کِش رفته بود که خودم رفتم ازش گرفتم اما برای دادنش یه شرط دارم...
"چه شرطی؟"
بگو ببینم از کجا می دونستی؟ نگو حدس زدم که خنده دار است.
استاد کمی به برق چشمان بچه ها که مشتاقانه می خواستند پاسخ این پرسش آقای مدیر را بشنوند، نگاه کرد و دسته طلایی عینکش را گرفت و آن را پشت گوشش جا داد و گفت: "به آقای مدیر گفتم هیچ شنیدی که خدا 10 برابر عمل نیکوکاران به آن ها پاداش می دهد؟
 




تاريخ : چهار شنبه 5 مهر 1391برچسب:چروک,پاداش,آفتاب سوخته,,
ارسال توسط سورنا


بنام خدا


 شاگردی از استاد پرسید: منطق چیست؟
 استاد کمی فکر کرد و پاسخ داد : گوش کنید ، مثالی می زنم ، دو مرد - پیش من می آیند. یکی تمیز و دیگری کثیف من به آن ها پیشنهاد می کنم حمام کنند.شما فکر می کنید ، کدام یک این کار را انجام دهند ؟
 
 هردو شاگرد یک زبان پاسخ دادند : خوب مسلما کثیفه !
 
استاد گفت : نه ، تمیزه . چون او به حمام کردن عادت کرده و کثیفه قدر
 
 آن را نمی داند.پس چه کسی حمام می کند ؟
 
 حالا پسرها می گویند : تمیزه !
 
 استاد پاسخ داد : نه ، کثیفه ، چون او به حمام نیاز دارد.و باز پرسید :
 
 خوب ، پس کدامیک از مهمانان من حمام می کنند ؟
 
 یک بار دیگر شاگردها گفتند : کثیفه !
 
 استاد گفت : اما نه ، البته که هر دو ! تمیزه به حمام عادت دارد و
 
کثیفه به حمام نیاز دارد. خوب سرانجام کی حمام می گیرد ؟
 
بچه ها با سر درگمی پاسخ دادند : هر دو !
 
 استاد این بار توضیح می دهد : نه ، هیچ کدام ! چون کثیفه به حمام
 
 عادت ندارد و تمیزه هم نیازی به حمام کردن ندارد!
 
 شاگردان با اعتراض گفتند : بله درسته ، ولی ما چطور می توانیم
 
 تشخیص دهیم ؟هر بار شما یک چیزی را می گویید و هر دفعه هم درست است
 
 استاد در پاسخ گفت : خوب پس متوجه شدید ، این یعنی: منطق !
 خاصیت منطق بسته به این است که چه چیزی رابخواهی ثابت کنی!!





تاريخ : چهار شنبه 5 مهر 1391برچسب:اعتراض,منطق,منطقی,,
ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا

امروز 5 مهر ماه

 

http://marshal-modern.ir/Archive/2011/2/27/16fb83091e01.jpg

از کودک فال فروشی پرسیدم چه میکنی!؟ گفت به آنان که در دیروز خود مانده اند فردا را میفروشم..!!



ادامه مطلب...

ارسال توسط سورنا

 

بنام خدا



با روستای زید در ایلام آشنا شوید


انبارهای تاریخی گندم در دل صخره های بزرگ
بدون شک آثار پنهان گردشگری و تاریخی زیادی در استان ایلام وجود دارد که تاکنون اطلاعات این آثار پنهان در جایی عنوان نشده و تاکنون به طور کامل پنهان بوده اند. به همین منظور به روستای "زید" از توابع شهرستان دره شهر رفته ایم تا یکی از شگفتی ها یعنی انبارهای تاریخی گندم در دل صخره های بزرگ را در این روستا گزارش کنیم. روستای زید در میان راه ایلام به دره شهر در 25 کیلومتری شهر دره شهر قرار دارد و یکی از روستاهای زیبای استان ایلام است. این روستا به دلیل وجود "امامزاده تاریخی زید بن علی" به این نام لقب گرفته است و این امامزاده از نوادگان امام موسی کاظم(ع) است و از گذشته تاکنون جایگاه بالایی نزد مردم داشته است. دره های بسیار بزرگ و شگرفی که تاکنون در استان ایلام شناسایی نشده اند در این روستا قرار دارد که البته تعداد آنها بیش از پنج تا شش دره بزرگ است.

برای مشاهده آلبوم روستای زید کلیک کنید

روستای زید ایلام

دره های بزرگ پشت روستای زید قرار دارند و فاصله چندان زیادی با روستا ندارند ولی بسیار بزرگ و خطرناک هستند و برای دیدن این دره ها باید حتما لوازم کوهنوردی به همراه داشت. روستای زید با 100 خانوار و 800 نفر جمعیت از روستاهایی است که طرح هادی در آن به طور ناقص اجرا شده و اجرای جدول کشی و آسفالت خیابان از اصلی ترین نیازهای روستاست. اما دره های بزرگ و زیبای روستا ما را به سمت خود می کشاند و می توان از نزدیک شاهد زیبایی های دره ها باشیم. از طرفی آثار پنهانی و تاریخی در دره ها دیده می شود که تا پیش از این کسی راجع به این انبارهای تاریخی گندم چیزی در استان ایلام عنوان نکرده است. البته در انتهای روستا، خانه قدیمی وجود دارد که نشان می دهد این خانه با آن انبارها ارتباط دارند ولی طبق گفته اهالی روستا این انبارهای گندم متعلق به 700 تا 800 سال پیش است و تاکنون کسی بر روی این انبارها مطالعه نکرده است.
همانطور که در تصویر مشخص است این انبارها به گونه ای بسیار زیبا و عجیب بر روی صخره ها بزرگ با گل و سنگ و چوب درست شده اند و مردم آن زمان از انبارها برای ذخیره گندم استفاده کرده اند و طوری طراحی شده اند که گندمها در این محل تا سه سال ماندگاری دارند و خراب نمی شوند. وجود این انبارهای گندم در دل صخره ها از یک طرف برای ماندگاری و ذخیره گندم و از طرفی برای جلوگیری از تهاجم راهزنان طراحی شده است که با توجه به وجود دو صخره روبروی هم نشان می دهد که در این مکان امنیت نیز مد نظر قرار گرفته است. نزدیک صخره ها که بشویم شگفتی ساخت این انبارها بیشتر به چشم می خورد که تعداد آنها نیز بیش از 30 انبار است.


برای مشاهده آلبوم روستای زید کلیک کنید
روستای زید ایلام




وجود این انبارهای تاریخی گندم در دل صخره ها و چنین ارتفاعاتی انسان را به شک می اندازد که چگونه امکان دارد در گذشته بدون هیچ امکانات لازمی که حتی مردم امروزی هم می توانند با راحتی از آن بالا بروند، ساخته شده اند. طبق گفته بعضی از اهالی روستا در بعضی از انبارهای تاریخی گندم به خصوص در ارتفاعات بالاتر اشیایی وجود دارد که امکان بیرون کشیدن آنها نیست. اما در دره بزرگ روستا دو صخره روبروی هم هستند و جالب اینکه در دل هر دو صخره این انبارهای تاریخی گندم ساخته شده است
.

در این صخره نیز انبارهای تاریخی گندم به همان شکل که بر روی صخره اولی ساخته شده بود، بنا شده اند و در واقع در این مکان انبارهای تاریخی زیادی وجود دارد. هر چند در این زمینه مطالعاتی انجام نشده و نمی توان قدمت این انبارهای گندم را به طور دقیق تخمین زد ولی وجود این انبارها در دل صخره ها و نحوه ساخت آنها خالی از لطف برای بازدید گردشگران نیست هر چند در روستا مکانهای دیدنی گردشگری زیادی وجود دارد. اما در کنار این همه انبار تاریخی گندم، یک انبار به طور ویژه و تنها در دل صخره ها ساخته شده است و با دیگر انبارها تفاوت دارد.


برای مشاهده آلبوم روستای زید کلیک کنید

روستای زید ایلام


   این انبار تاریخی مخصوص ذخیره نمک بوده است که به طور جداگانه در آن سوی انبارهای گندم ساخته شده است. شاید واقعا نکات جالب دیگری هم در این انبارها وجود داشته باشد که از چشم ما پنهان باشد ولی باید با مطالعه و پژوهش و بررسی دقیق، این انبارها را مورد واکاوی قرار داد. اما در کنار انبارهای تاریخی گندم و نمک، دو آسیاب تاریخی در بین دره یعنی وسط دو صخره قرار دارد که نشان می دهد روزگاری این منطقه محل اصلی گندم و آسیاب گندم که در زندگی گذشته حرف اول تغذیه مردم را می زده، داشته است
.



تصویر فوق یکی از همان آسیابهای تاریخی است که در کنار صخره قرار داد و نشان می دهد روزگاری گندم های موجود در انبارها به وسیله این آسیابها برای مصرف مردم آسیاب می شده است. به طور کلی با توجه به وجود خانه های قدیمی، انبارهای گندم و نمک و آسیاب ها می توان گفت این دره به لحاظ طبیعی و تاریخی می تواند در کشور معرفی شود و مورد استناد برای بسیاری از مطالعات تاریخی قرار گیرد چه بسا اطلاعات ارزشمندی را به محققان در این زمینه بدهد.





تاريخ : سه شنبه 4 مهر 1391برچسب:روستای زید,زید,زیده,زیدی,دره شهر,صخره,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 


خــواص انــار




 



احتمالا از هر كسی درباره خواص انار بپرسید، در پاسخ می‌گوید که انار خون را تصفیه می‌كند ولی متخصصان تغذیه، فواید دیگری را هم برای انار ذکر می‌کنند...

فصل سرما آمده و با خودش میوه‌های جدیدی آورده؛ از خرمالو و انواع مركبات گرفته تا انار. انار، میوه‌ خوش‌خوراکی است كه خیلی از خانواده‌ها آن را به اصطلاح دون می‌كنند و به همراه نمك و گلپر می‌خورند. انار خوردن در شب یلدا هم سال‌های سال است که به یكی از آداب این شب طولانی سال تبدیل شده.

 اما خواص انار :

تصفیه خون
می‌دانید كه انار یک تصفیه‌كننده خون بوده و برای كبد بسیار مناسب است. به این دلیل از قدیم خوردن این میوه برای شفافیت پوست توصیه می‌شده است.
از امام رضا(ع) نقل می‌کنند که: «انار بخورید تا دهان‌تان پاكیزه و خوش‌بو شود.» مطالعات متعدد نشان داده که عادت به خوردن این میوه مانع تشكیل پلاك‌های دندانی و بروز پوسیدگی دندان می‌شود.

تقویت قلب
نكته مهمی كه باید درباره انار بدانیم خاصیت حفاظتی آن در برابر بیماری‌های قلبی است. انار احتمال ابتلا به بیماری‌های قلبی را با كاهش فشار خون، جلوگیری از اكسید شدن LDL و تشكیل پلاك در دیواره عروق پایین آورده و ریسک ابتلا به گرفتگی عروق را كم می‌كند.

رب انار
یكی از فرآورده‌های پرمصرف این میوه رب انار است؛به این ترتیب كه آب انار را جوشانده و آن را تغلیظ می‌كنند و به عنوان چاشنی به خصوص در خورش فسنجان و تهیه زیتون پرورده مورد استفاده قرار می‌دهند. البته این رب می‌تواند ترش و یا شیرین باشد كه با افزودن كمی شكر و یا آب نارنج و یا آب غوره این مزه‌ها تقویت خواهند شد.

ترکیب انار و گل‌پر
خوردن این میوه و آب آن به دلیل تركیباتی كه دارد، یبوست‌آور است و خوردن‌اش به همراه هسته مانند یك ملین عمل می‌كند اما به دلیل ایجاد مشكلاتی به هنگام دفع، بهتر است كه یک چهارم آن را با هسته و بقیه‌اش را بدون هسته میل كنید.ضمنا از آنجا که این میوه نفاخ است، مصرف آن با گیاه معطری مانند گل‌پر که طبع گرمی دارد،خاصیت نفاخ بودن را از این میوه می‌گیرد.
خوردن انار یا آب آن به تنهایی سوء‌هاضمه‌آور بوده و سوزش معده به دنبال دارد. به این دلیل خوردن‌اش با گلپر توصیه می‌شود. یادتان باشد كه خوردن مقدار كمی از انار گلپر زده پس از غذا به هضم غذا كمک می‌كند.

میوه بارداری
خانم‌های باردار نیز بهتر است در این دوران انار میل كنند زیرا این میوه هم علایم ویارشان را كاهش می‌دهد و هم به رشد جنین كمک می‌كند.

آش انار
با این میوه می‌توانید آشی گرم تهیه كنید به نام آش انار كه یزدی‌ها آن را پخته و بیشتر از همه میل می‌كنند. طرز تهیه‌اش به این ترتیب است كه برنج و لپه را به همراه سبزی آش (جعفری و گشنیز) و كمی سیر طبخ كرده و سپس نیم ساعت قبل از برداشتن آش از روی حرارت به آن آب انار یا رب انار می‌افزایند و به جای نعناع داغی كه به سایر آش‌ها اضافه می‌شود، به آن كمی گلپر می‌زنند.
طرز تهیه

منبع آنتی‌اكسیدان
این میوه سرشار از ویتامین C (یكی از آنتی‌اكسیدان‌های قوی) است و به این ترتیب، خوردن یك عدد از آن یا 100 سی‌سی از آب انار تامین‌كننده 16 درصد از نیاز روزانه به این ویتامین است. ضمنا منبعی از ویتامین B5 و پتاسیم است و تركیبات آنتی‌اكسیدانی آن هم از خانواده پلی فنول‌ها، دیگر مواد ارزشمند این میوه هستند. مزه گس انار نیز به دلیل تاننی است كه در پوست‌اش دارد، درست مثل چای.





ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 

چه تلخ است روابطمان این روزها که چیزی نیست جز حسابگری :

مجلس عروسی یکی از بزرگان بود و ملا نصرالدین را نیز دعوت کرده بودند .

وقتی می خواست وارد شود،در مقابل او دو درب وجود داشت با اعلانی بدین مضنون: از این درب عروس و داماد وارد می شوند و از درب دیگر دعوت شدگان .

ملا از درب دعوت شدگان وارد شد. در آنجا هم دو درب وجود داشت و اعلانی دیگر : از این درب دعوت شدگانی وارد می شوند که هدیه آورده اند و از درب دیگر دعوت شدگانی که هدیه نیاورده اند!!!

ملا طبعا از درب دو می وارد شد  و ناگهان خود را در کوچه دید،همان جایی که وارد شده بود...!

 

این داستان حکایت زندگی ماست.

کسانی را به زندگی مان دعوت می کنیم و رابطه هایی را شروع می کنیم، اما وقتی متوجه می شویم از آنها چیزی عایدمان نمی شود ، رابطه را قطع و افراد را به حال خودشان رها می کنیم...

روابط عاطفی ما چیزی بیشتر از الگوی حاکم بر مناسبات تجاری و اقتصادی نیست!

عشق بر مبنای ترس و ضعف محاسبه گر است.

اگر محبتی می کنیم توقع جبران داریم دوست داشتن های ما قید و شرط و تبصره دارد.حساب و کتاب دارد .

اگر کسی را دوست داریم به خاطر این است که لیوان نیازمان پر شود .

اگر رابطه ای سود آور نباشد آن را ادامه نمی دهیم.

چه ستمگر است انکه از جیبش به تو می بخشد،تا از قلب تو چیزی بگیرد...

 



 

سخن روز : راه راست برای انجام كار اشتباه وجود ندارد.

گاندی





تاريخ : سه شنبه 4 مهر 1391برچسب:تلخ,ملا,ملانصرالدین,,
ارسال توسط سورنا

 

 

امروز 4 مهر ماه

 

http://marshal-modern.ir/Archive/2011/2/27/16fb83091e01.jpg

از کودک فال فروشی پرسیدم چه میکنی!؟ گفت به آنان که در دیروز خود مانده اند فردا را میفروشم..!!

 



ادامه مطلب...

تاريخ : سه شنبه 4 مهر 1391برچسب:فال 4 مهر,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 

۵۰ خاصیت میوه معروف پاییزی


http://lh6.ggpht.com/-tvBgeT5eBzE/R2k4HgLGRiI/AAAAAAAAB6I/YdjIz3UYJQY/DSC_4341.JPG

 

خداوند متعال در هر فصلی میوه‌های متناسب با آن فصل را آفرید تا آدمی بر اساس نیازهای جسمی خود از میوه‌ها استفاده کند. محققان طب قرآنی بر این عقیده‌اند که انار به عنوان یک میوه بهشتی از این جهت در فصل پاییز به بار می‌نشیند که فصل پاییز فصل خزان درختان و گرفتگی آسمان است و برای جلوگیری از افسردگی و نگرانی دانه‌های انار بسیار مفید بوده و موجب شادابی می‌شوند.


همچنین پزشکان و متخصصان تغذیه خواص انار را به ۵۰ مورد تقسیم کرده‌اند:

۱. پوست و ریشه انار ضدکرم

۲. انار معتدل، مقوی، ملین، ادار آور و ضد تشنگی

۳. اگر بعد از غذا انار شیرین خورده شود رنگ چهره زیبا و غذا آسان هضم می‌شود.

۴ کسانی که لاغر هستند خوردن انار برای آن‌ها مفید است البته نوع شیرین آن

۵ انار شیرین برای کسانی که یرقان دارند مفید است، یک ساعت قبل یا بعد از غذا میل شود.

۶ انار شیرین سرفه را تسکین می‌دهد و صدا را باز می‌کند (برای کسانی که آواز می‌خوانند)

۷. انار شیرین خارشهای بدن را تسکین می‌دهد.

۸.  طبع انار ترش سرد است.

۹.  مقوی معده و کبد است، البته انار شیرین

۱۰. کسانی که زخم معده دارند انار ترش ممنوع است. به طور کلی زیاده‌روی در مصرف انار ترش امکان به وجود آمدن زخم معده را دارد.

۱۱.  جهت درمان زخمهای دهان روزی چندبار آب انار ترش را در دهان نگه داشته و مزمزه نمایید.

۱۲.  جهت درمان زخم داخل بینی یا گوشت اضافی روی زخم‌ها آب انار ترش را بجوشانید تا غلیظ شود، سپس با عسل مخلوط نمایید و بر روی آن‌ها بمالید.

۱۳. رب انار مقوی بدن و چاق کننده است.

۱۴. رب انار یبوست می‌آورد.

۱۵. خوردن انار غم و اندوه را از بین می‌برد.

۱۶. کسانی که میل به خوردن خاک و چیزی دیگر دارند با خوردن رب انار از بین می‌رود.

۱۷. خانمهای حامله اگر در دوران حاملگی رب انار بخورند ویار آن‌ها از بین می‌رود.

۱۸. برای از بین بردن ترشحات ساده زنانگی از دمکرده گل انار روزی ۲ استکان استفاده شود. ۵ گرم گل خشک در ۲۰۰ سی‌سی آب جوش ۲۰ دقیقه دم کرده، بنوشید.

۱۹. برای کسانی که خروج مقعد دارند پوست انار خشک یا تازه را در آب بجوشانند صاف کرده و بعد از هر بار اجابت مزاج در داخل آب نیمگرم یا سرد آن بنشینند. برای کسانی که بواسیر دارند این عمل مفید است.

۲۰. کسانی که کرم دارند حدود سه یا چهار گرم پوست انار را با یک لیوان آب گرم میل نمایند. بهتر است یبوست نداشته باشند اگر چنانچه یبوست دارند یک روز قبل از خوردن پودر پوست انار مسهل یا سوپ‌های ملایم بخورند و ۲ ساعت بعد از خوردن پودر پوست انار مقداری سوپ میل شود.

۲۱. کسانی که کم خون هستند یا احساس خستگی زیاد می‌کنند از دم کرده یا جوشانده برگ انار به عنوان چای استفاده (۱۰ گرم در ۲۵۰ سی‌سی آب) کنند.

۲۲ دم کرده برگ انار می‌گرن را برطرف می‌نماید. ۵ عصر و آخر شب یک لیوان میل شود. ۵ گرم گل انار در یک لیوان آب جوش دم کرده.

۲۳. برای درمان کرم کدو بین ۶۰ تا ۹۰ گرم پوست خشک کرده ریشه با ساقه انار را در ۲ لیوان آب به مدت ۲ شبانه روز خیس کرده سپس با حرارت ملایم آن را جوشانده تا آب به یک لیوان برسد، سپس صاف نموده در ۲ یا ۳ نوبت با کمی عسل مخلوط کرده میل شود. بعد از آن بیمار هنگام اجابت مزاج بر روی یک ظرف آب نیم گرم بنشیند تا کاملاً کرم کدو که همانا سر آن می‌باشد دفع گردد زیرا اگر سر آن باقی بماند مجدداً رشد می‌نماید. اما برای از بین بردن کرم کدو داروهای شیمیایی البته زیر نظر پزشک بهتر است.

۲۴. در موقع خوردن جوشانده پوست انار از خوردن روغن کرچک خودداری شود. زیرا ممکن است ایجاد مسمومیت نماید.

۲۵. جوشانده پوست انار جهت ترشحات سفید خانم‌ها مفید است.

۲۶. از ترکیب گلهای له شده انار با روغن کنجد برای سوختگی استفاده می‌شود.

۲۷. طبع انار سرد و‌ تر است.

۲۸. پوست آن سرد و خشک است.

۲۹. انار شیرین طبیعت سرد، معتدل و کمی‌تر دارد.

۳۰. انار تولید کننده اخلاط صالح است. همانا دو گونه خلط وجود دارد یکی مفید و دیگر غیر مفید که انار تولید کننده نوع مفید آن است.

۳۱. برای رفع درد سینه یا سرفه خشک سر انار را سوراخ کرده سپس روغن بادام شیرین داخل آن ریخته و روی آتش بگذارند تا روغن جذب شود آن‌گاه بخورند بسیار خوب است.

۳۲. انار ترش نیروی جنسی را کاهش می‌دهد.

۳۳. عصاره گل انار و گلاب برای ورم چشم مفید است. بصورت ضماد با احتیاط مصرف شود.

۳۴. گل انار با آب بارهنگ برای زخمهای آلات تناسلی آقایان مفید است. گل انار + عرق بید + عرق بیدمشک + عرق کاسنی + بارهنگ سپس زخم را بشویید.

۳۵. به جای گل ما می‌توانیم از پی سفید داخل انار استفاده کنیم. (مورد شماره ۳۴)

۳۶. کسانی که می‌خواهند نوزادی زیبا داشته باشند در دوران حاملگی در فواصل غذا و ظهر و شب انار بخورند.

۳۷. خوردن انار مستی را رفع می‌کند.

۳۸. انار جهت صفرا و تب صفراوی مفید است. قبل از غذا میل شود.

۳۹. بهترین موقع خوردن انار صبح ناشتا با کمی گلپر است.

۴۰. جوشانده گل انار درمان کننده پیوره و خون ریزی لثه می‌باشد.

۴۱. پودر پوست انار برای التیام زخمهای کهنه مفید است.

۴۲. کسانی که مزاج گرم دارند انار ترش برای آن‌ها مفید است.

۴۳. اگر انار با دانه خورده شود از صدا کردن شکم جلوگیری می‌کند.

۴۴. امام صادق (ع) می‌فرمایند: بخورید انار را با پرده‌های وسط آن تا معده را صیقل دهد و هوش را زیاد کند.

۴۵. حضرت علی (ع) می‌فرمایند: به کودکان خود انار دهید تا زود‌تر به سخن آیند.

۴۶ کسانی که بیماری قند دارند از انار استفاده کنند.

۴۷. اگر آب انار را با شکر و نشاسته و صمغ عربی و روغن بادام بجوشانیم و نیم گرم میل شود باز کننده ادرار و تقویت کننده دستگاه ادرار و مثانه است.

۴۸. انار دفع کننده مضرات دخانیات می‌باشد.

۴۹. اگر انار را با پوست و دانه به طور سالم بپزند و سپس کوبیده آن را در محل خارش بگذارند خارش را برطرف می‌کند.

۵۰. اشخاصی که دارای طبع سرد و‌ تر هستند پس از خوردن انار کمی زنجبیل با نبات بخورند.





تاريخ : دو شنبه 3 مهر 1391برچسب:زنجبیل,زنجفیل,نبات,انار,,
ارسال توسط سورنا

 

بنام خدا


13 مهرماه، سالروز ثبت «تیمچه صرافیان» در سیاهه‌ی آثار ملی ایران
درهای «تيمچه صرافيان» به زودی بر روی گردشگران گشوده می‌شود



سیاوش آریا :


 شهرستان آباده یکی از شهرهای کهن و تاریخی ايران و نزدیک 290 کیلومتری شمال استان فارس است. اين شهرستان آثار و دیدنی‌های بسياري دارد، یکی از آنها «تیمچه صرافیان» است که هنرایرانی- قاجاری در آن نمایان است و آن را به نگین هنر شهر آباده تبدیل کرده است.
 تیمچه صرافیان
 این تیمچه در بازار کهنه قرار دارد. این محل در گذشته در ملک «حاج ملاعبدالله واعظ» بوده است که ایشان ضمن اداره کردن منبر و محراب مسجد به تجارت مشغول بوده و تیمچه از سوي خود او برای محل بازرگانی نزدیک 120سال پیش به دست استاد رضا یزدی در بافت قدیم شهر آباده ساخته شده است. در زمان حزب دموکرات برخی از اتاق‌ها، ویژه‌ي کالاهای تجاری بوده که پس از درگذشت حاج واعظ این ملک به وسیله وارثین به برادران صرافیان فروخته شده است. در گذشته در برخی از این اتاق‌ها روزنامه‌های پارس(فارس) و تهران مورد استفاده مردم قرار می‌گرفته است.
 این بنای تاریخی نزدیک 1080 متر مربع مساحت دارد و اعیانی دو اشکوبه(:طبقه) آن 1050 مترمربع است. ورودی تیمچه در ضلع شرقی واقع شده و درب آن به گونه‌ي زیبایی منبت‌کاری و سردر ورودی با اشکال شیر و گل و بوته گچ‌کاری شده است.
 این بنای آجری دارای حیاطی مستطیل شکل در میانه(:وسط) آن است. پیرامون آن در دو اشکوبه اتاق و حجره‌ها واقع شده‌اند. تاق ورودی آن در دو سو دارای مقرنس‌های زیبای گچی است که از 36 حجره ساخته شده است. در گذشته، حجره‌های پایینی فروشگاه(:مغازه) و حجره‌های اشکوب بالا برای مهمانان بوده است. مصالح موجود در آن گچ، خاک، سنگ و چوب است. دو کوبه روی آن قرار داشته که کوبه سمت چپ ویژه‌ي مردها و کوبه‌ي سمت راست ویژه زن‌ها بوده است.
 در میان حیاط این ساختمان ترازویی بزرگ وجود داشته که اجناس تجاری به وسیله آن وزن می‌شده است. آب این ساختمان از چاه تامین می‌شده. از درب ورودی که وارد می‌شویم دو حجره در چپ و راست است که جایگاه کسب بوده و روی سر این دو حجره دو اتاق برای آسایش و استراحت بوده است. حوض سنگی بسیار زیبایی هم به اندازه 3 در4 متر در میانه‌ی حیات واقع است. درب حجره‌ها همه به گونه‌ي کشویی به سمت بالا و پایین باز و بسته می‌شود و سقف آنها با چوب‌های حاشیه‌دار زیبایی به اندازه 20 در 30 سانتی‌متر پوشیده شده است و کف آنها با خشت‌های آجری مربع شکل فرش شده است.  
 این بنا اکنون پایان عملیات بهسازی را پشت سر می‌گذارد و درب آن به زودی بر روی گردشگران گشوده می‌شود. به نقل از روابط عمومی اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان فارس، تاکنون بیش از 350 میلیون تومان و در دو مرحله از محل اعتبارات سال 89 برای بازسازی و احیای کامل آن صورت گرفته است و بنا است پس از کار بهسازی این جایگاه، به عنوان بازارچه صنایع دستی بازگشايي شود. این بنای تاریخی در 13مهر 1367 به شماره 1932 در سیاهه‌ی(:فهرست) آثار ملی ایران ثبت شده است.

 





فرتورها از سياوش آريا است.






تاريخ : دو شنبه 3 مهر 1391برچسب:تیمچه صرافیان,تیمچه,صرافیان,صراف,صرافی,,
ارسال توسط سورنا


بنام خدا



  پالايشگاه و لوله‌های نفتی اش بيخ گوش محور گردشگری تخت جمشيد

  دولت مصوبه‌ی خودش را هم نقض می كند

  خبرنگار امرداد - آفتاب یزدانی :

 ساخت پالایشگاه دوم شیراز و گذر لوله‌های نفت از پارک ملی «بمو»، نه تنها مصوبه‌ی ممنوعیت ساخت صنایع آلاینده در شعاع 30 کیلومتری شیراز  را نقض می‌كند بلکه به نابودی پارک ملی بمو که از زیستگاه‌های پلنگ ایرانی است، خواهد انجامید و آسیب بسیاری به محور گردشگری تخت جمشید- شیراز می‌زند.
 به گزارش میراث خبر، در میان انفعال اداره‌ی کل محیط زیست استان فارس، سازمان حفاظت محیط زیست، برای ساخت پالایشگاه دوم شیراز، پروانه‌ها را صادر کرده است و لوله‌های انتقال نفت پالایشگاه تا نزدیکی فنس‌های پارک ملی بمو رسیده‌اند. ساخت این پالایشگاه جدا از آلودگی محیط زیست انسانی در شهرستان زرقان به نابودی پارک ملی بمو نیز خواهد انجامید.
  با ساخت این پالایشگاه، مصوبه‌ی خود دولت درباره‌ی ممنوعیت ساخت صنایع آلاینده در 30 کیلومتری شیراز نقض می‌شود، افزون‌بر این‌که آلودگی برآمده از آن، بر راه گردشگری شیراز- تخت جمشید تاثیر منفی دارد.
 «علی‌اکبر کاظمینی»، فعال محیط‌زیست و مدیرعامل انجمن 13 فروردین درباره‌ی شرایط پالایشگاه دوم و تاثیرات منفی آن بر گستره گفت: ‌«بی‌گمان محور تخت جمشید- شیراز که یکی از محورهای مهم گردشگری است برای ساخت پالایشگاه دچار آلودگی می‌شود و پس از آن باید به انتظار کاهش گردشگر در این منطقه باشیم
 به گفته‌ی او، افزون‌بر آن، پارک ملی «بمو» که چندی‌است از برای داشتن گوناگونی زیستی بی‌همتایش، موضوع ثبت آن در میان ذخیره‌گاه‌های زیستکره‌ی یونسکو مطرح بوده است، آسیب خواهد دید

  نقض مصوبه هیات وزیران در ممنوعیت ساخت صنایع آلاینده
 
هیات وزیران در اسفندماه سال 90 مصوبه‌ای داشت که برپایه‌ی آن ساخت هرگونه صنایع آلاینده در 30 کیلومتری شیراز ممنوع است. این درحالی است كه سازمان حفاظت محیط‌زیست پروانه‌ی ساخت پالایشگاه دوم شیراز را صادر کرده، پالایشگاهی که در 20 کیلومتری شیراز است
  پالایشگاه دوم شیراز قرار است در شهرستان زرقان ساخته شود. زرقان بنابر شرایط جغرافیایی و بودن پالایشگاه نخست و دیگر صنایع آلاینده از آلودگی شدید هوا رنج می‌برد و روزهای بسیاری در سال با پدیده وارونگی هوا روبه‌روست. با ساخت پالایشگاه دوم شرایط هوا بسیار بدتر می‌شود.  
  این در حالی است که سه گزینه‌ی دیگر از سوی دوستداران محیط زیست در جاهایی که آسیب کمتری به دنبال خواهند داشت،‌ پیشنهاد شده و شورای شهر زرقان نیز با این ساخت، کاملا مخالف است.
 
  آسیب به پارک ملی بمو
 
جدا از پیامدهای ساخت پالایشگاه بر محیط‌زیست انسانی، پارک ملی بمو  نیز آسیب خواهد دید. «علی اکبر کاظمینی» بر این باور است كه اگر لوله‌های نفتی در دو بخش خاور(:شرق) و باختر(:غرب) پارک ملی به هم متصل شوند،‌ باید فاتحه‌ی این پارک ملی را خواند.
  لوله‌های نفت در حالی از پارک بمو می‌گذرند که در سال‌های گذشته چندین محیط‌بان برای حنگهبانی از محیط‌زیست این پارک ملی کشته شده‌اند. پارک ملی بمو 36 هزار هکتار گستردگی دارد و زیستگاه پلنگ ایرانی،‌ آهو، قوچ و میش شیرازی است.
 
  خط لوله‌ نفتی پشت فنس‌های پارک ملی
خط لوله نفتی پشت فنس‌های بخش خاوری(:شرقی) پارک ملی متوقف مانده‌است. این خط لوله، در باختر از پالایشگاه نخست، آغاز و از کنار شهر زرقان وارد تنگه آببز می‌شود. این خط لوله با ویرانی باغ‌های زرقان در تنگه آببز، به پشت فنس باختری پارک، به کنار چشمه‌ی آببز می‌رسد. این چشمه در بدترین زمان سال آب دارد و آب حیات‌وحش از آن است.
 به گفته‌ی کاظمینی، اگر پروانه ورود به پارک گرفته شود باید از پارک ملی بمو خداحافظی کرد.     
 
  انتقاد از انفعال اداره کل محیط‌زیست استان فارس
 
سازمان حفاظت محیط‌زیست نشان داده که در ماه‌های پایانی دولت دهم بیش از نگاه حفاظتی، به نگاه تجارتی توجه دارد. كاركرد این سازمان جدا از ساخت پالایشگاه و تاثیر بر پارک ملی بمو، در پارک ملی گلستان و بخش‌های دیگری از مناطق حفاظت شده به سادگی دیده می‌شود. در این میان اداره‌ی کل محیط‌زیست استان فارس نیز موضع‌گیری درخوری در زمینه ساخت پالایشگاه دوم و مخالفت با گذر خط لوله از پارک ملی بمو نداشته است
  کاظمینی گفت:‌ «در حالی که مدیران پیشین اداره‌ی کل محیط‌زیست فارس در برابر ساخت پالایشگاه دوم ایستادند، مدیریت كنونی، شیوه‌ی عافیت‌طلبانه‌ای در برابر سازمان محیط‌زیست پیش گرفته که این موضوع جلوگیری از ساخت پالایشگاه را پیچیده‌تر می‌کند
 مجوز ساخت پالایشگاه دوم از پاییز سال گذشته داده شده،‌ زمانی که «محمدجواد محمدی زاده»، فرنشین(:رییس) سازمان حفاظت محیط زیست، سفری به شیراز داشت. اما در سال گذشته دیوان محاسبات کشور از سازمان حفاظت محیط زیست درباره‌ی این پالایشگاه، گزارش خواست. هم‌اكنون نیز خواسته‌ی کارشناسان و دوستداران محیط زیست آن است که سازمان بازرسی کل کشور و فراکسیون محیط‌زیست مجلس شورای اسلامی در این‌باره‌ پیگیری کنند و در برابر ورود خطوط لوله به این پارک ملی مقاومت کنند.






ارسال توسط سورنا


بنام خدا


«غژغاو»  یا «کژگاو» یا «یاک» گونه‌ای گاو وحشی  نوشته‌ی زیر، از استاد ابراهیم پورداود است که در اسفند سال ۱۳۲۶ درباره‌ی واژه‌ی «پرچم» و نادرستی کاربری این واژه به چاپ رسانده‌اند، که با اندکی ویرایش بخشی از آن برگزیده شده که به کاربران ارجمند پیشکش می‌شود:

 در این چند ساله گذشته، واژه‌های نادرستی بر سر زبان‌ها افتاده که «پرچم» یکی از آنهاست. این واژه در سده‌های پنجم و ششم هجری مهی وارد ایران شده و در هیچ‌یک از نوشته‌های نثر و نظم فارسی پیش از آن روزگاران دیده نشده است.

 در شاهنامه‌ی فردوسی به «پرچم» بر نمی‌خوریم و نه در داستان «ویس و رامین» فخر گرگانی و نه در «گرشاسب‌نامه» اسدی توسی و نه در «تاریخ بلعمی». در سروده‌های پراکنده‌ی رودکی و دقیقی نیز به آن برنخوردیم. در سروده‌های گویندگانی چون عنصری، عسجدی و منوچهری دیده نشده است و نه در هیچیک از آثار هم‌زمان‌های آنان.

 در بسیاری از نسخه‌های دیوان فرخی سیستانی که از سرایندگان دربار محمود غزنوی و هم‌روزگار فردوسی، عنصری، عسجدی و منوچهری است و گویا در سال ۴۲۹ هجری مهی درگذشته، این شعر یاد شده است که:

 راست گفتی که به باد پرچم بود / گر بود ب۰اد راستام به زر

 اما معنی این شعر چیست؟ چون این واژه در هیچ‌یک از آثار سده‌ی چهارم دیده نشده و در دیوانِ کمابیش بزرگ فرخی جز همین یک‌بار این واژه نوشته نشده و آن‌هم بدین گونه. می‌توان گفت در اصل چیز دیگر بوده و پس از آن به دست نویسندگان پرچم شده است و شعر از معنی بی‌بهره شده است. اگر پرچم در سده‌ی چهارم در فارسی راه یافته بود، بی‌گمان در شاهنامه فردوسی به‌کار می‌رفت، زیرا در این نامه سترگ، گذشته از واژه‌ی فارسی «درفش» و همچنین عَلَم، رایت و لَوا(این سه واژه‌ از واژه‌های بیگانه هستند) به‌کار رفته است و جای پرچم هم در همین‌جا بود.

 بی‌گمان واژه‌ی «پرچم» کمابیش از نوواردشدگان زبان فارسی است و بی‌گمان با مفهومِ درفش، علم، رایت، لوا و بیرق وارد نشده و در هر جا از نظم و نثر که به‌کار رفته به معنی ریشه، منگُله، گیسو، طُره و کاکًل است.

 این ریشه یا طره از موی گاوی ساخته می‌شده که آن را در فارسی «غَژغاو» نامیده‌اند. در این گفتار همین کلمه را به‌جای گاو تبتی یاک(Yak) به کار می‌بریم. در همه جا پرچم ریشه‌ای است از موی «غَژغاو» که به سر نیزه و عَلَم و گردن اسب و گردن دلیران آویزند. اینک، چگونه چنین چیزی درفش شده، باید از واژه‌سازان پرسید.

 فرهنگ جهانگیری که در سال ۱۰۱۷ هجری نوشته شده گوید: «پرچم، دو معنی دارد، اول دم نوعی از گاوان کوهی که در کوه‌هایی که مابین مُلکِ خطا و هندوستان واقع است به هم رسد و آن را بر سر چوب، عَلَم و گردن اسب ببندند و دوم کاکل را نیز خوانند…». در فرهنگ سروری (روزگار شاه عباس صفوی نوشته شده است)، فرهنگ رشیدی(در هند و در سال ۱۰۶۴نوشته شده است)، برهان قاطع(که در سال۱۰۶۲ در هندوستان نوشته شده است) و فرهنگ انجمن آرای ناصری نیز همین معنی آمده است. همچنین از شعرهای سرایندگان سده‌های پنجم و ششم و پایین‌تر روشن است که پرچم؛ ریشه و طره است و نه چیز دیگر:

سری مباد که بر خط بندگی تو نیست / و گر بود به سر نیزه باد چون پرچم

(سعدی در ستایش سلجوق شاه)

ما از آن محتشمانیم که ساغر گیرند / نه از آن مفلسکان که بز لاغر گیرند

به یکی دست می خالص ایمان نوشند / به یکی دست دگر پرچم کافر گیرند(مولوی)

زلف خاتون ظفر شیفته‌ی پرچم توست / دیده‌ی فتح ابد عاشق جولان تو باد(حافظ)

 اینک ببینیم«غَژغاو» چه جانوری است:

 در فارسی به این جانور که بومی ایران نیست، نام برازنده‌ی داده‌اند: «غَژغاو» همان «کژگاو» است؛ یعنی «ابریشم گاو»، چه، «کژ» و معرب آن«قز»(جمع قزوز) ابریشم است. در پهلوی «کج به همین معنی است. در گیلان «کج»، ابریشم خام است. از این‌که «ک» به «گ» دگرگون شده، در فارسی نمونه‌های بسیاری دیده می‌شود.

 در جانورشناسی این گاو تبتی یا گاومیش وحشی به همان نام تبتی خود یاک(Yak) خوانده می‌شود و در همه‌ی زبان‌های اروپایی چنین نامیده شده است. سرزمین‌های بلند که کم‌وبیش چهار تا شش هزارمتر بلند است، کاشانه‌ی این جانور کوهی است. در این کوهساران گله‌ی آنها، ده تا بیست در گردش‌اند و هرجا که آب و گیاهی یافتند، پس از سیرشدن در جای کمابیش خنکی آرمیده و ساعت‌ها نشخوار می‌کنند. از سرما بیشتر بردباری می‌کنند و از گرما فرسوده می‌شوند. بیش از ۲۵ سال زیست نکند. سراسر تنش را موهای بسیار بلند پوشانیده است و از پشت و شکم و دم تا بر روی زمین کشیده می‌شود و همین موهای گرانبهاست که این جانور را به گزند شکارچیان دچار سازد. مردمان تبت این جانور رابه سختی رام کرده‌اند و از آن در بارکشی و سواری به‌کار برده‌اند. این جانور به آسانی۱۰۰تا۱۵۰کیلوگرم بار را می‌کشد.

 به‌هر روی در جستجوی پرچم به هر سوی که روی آوریم و در هر جا که آن‌را بیابیم، جز دم گاو تبتی چیزی به دستمان نمی‌آید. «درفش» چندین هزار ساله‌ی ایران که در اوستا هم یاد شده، چه شد؟

 یاری‌نامه:

  پورداود، ابراهیم. هرمزدنامه، تهران، انتشارات اساتیر، چاپ یکم 1380، رویه‌های287تا 303





ارسال توسط سورنا


بنام خدا


 

عکس تزیینی است  واژه‌ی «سندباد» که به گونه‌ی «سنباد» هم نوشته می‌شود. در زبانِ پهلوی به معنی نیروی اندیشه است. «سندباد» همچنین به معنی بادی است که از سوی رود سند بوزد. واژه‌ی مجوس از سوی تازیان به افرادی گفته می‌شود که پیروی دین‌های ایرانی پیش از اسلام بودند. گمان می‌رود «سندباد» از پیروان مزدک بوده است. «سندباد مجوس» پس از کشته شدن ابومسلم خراسانی در نیشابور و ری به خونخواهی ابومسلم دربرابر خلیفه عباسی منصور به‌پا خواست.

 پس از سرگونی دستگاه خلافت امویه به‌دست ابومسلم و برقراری خلافت عباسیان در بغداد نفوذ و قدرت ابومسلم در خراسان، هراس دومین خلیفه عباسی یعنی منصور را درپی داشت و به دستور خلیفه، او را در بغداد کشتند. سپس شورش‌هایی در خراسان رخ داد که نخستین آنها، به‌پا خواستن سندباد در سال ۱۳۸ هجری مهی(۷۵۵ میلادی) بود.

 جنبش او به تشکیل یک سازمان دینی مخفی بر ضد فرمانروایی عباسیان به نام «مسلمیه» شد که سال‌ها به پرورش احساسات ضدعباسیان می‌پرداخت. «سندباد» با حرکت از نیشابور، شهرهای قومس، ری و قم را گرفت و گروهی از مزدکیان و زرتشتیان طبرستان گردِ او آمدند.

 سندباد در شهر ری موفق به اعدام فرمانروای آنجا شد. او با پادشاه طبرستان به‌نام «اسپهبد خورشید» رابطه‌ی دوستانه‌ای برقرار کرد و از این‌رو از نیشابور تا طبرستان را دربرابر فرمانروایی عباسیان شوراند. با پیوستن گروهی از ملی گرایان ایرانی به او شمار پیروانش به ۱۰۰ هزار نفر رسید. نهضت او ۷۰ روز به‌درازا کشید و در این مدت او و سپاهیانش پیشروی بسیاری کردند. سرانجام یکی از سرداران منصور به‌نام «جوهر بن مراد» او را در نزدیکی همدان شکست داد و نزدیک به ۶۰ هزار نفر از پیروان او کشته شدند. سپس سندباد از «اسپهبد خورشید» پناه خواست و به طبرستان رفت.

 «طوس» پسرعموی« اسپهبد خورشید» که از سوی او با اسب و پیشکش‌‌های گوناگون به پیشواز او رفته بود، بعدها به‌دلیل بی‌احترامی‌هایی که در رفتار سندباد احساس می‌کرد، او را کشت. به این گونه نهضت «سندباد» شکست خورد.

 سرچشمه‌ها:

۱- نراقی، حسن. چکیده تاریخ ایران از کوچ آریایی‌ها تا پایان سلسله پهلوی

۲- تارنمای ویکی پدیا






ارسال توسط سورنا


بنام خدا


پس از آن‌که «یزدگر سوم» در جنگ نهاوند از تازیان شکست خورد، او برای کمک گرفتن و گردآوری سپاه نو به‌سوی خراسان و خاور ایران رهسپار شد. یکی از شاهزادگان ساسانی به‌نام «باو» فرزند «کیوس» که سردار شجاعی بود از یزدگرد اجازه خواست که برای نیایش به آتشکده‌ای که پدرش ساخته بود برود و سپس به او بپیوندد. «باو» در آتشکده مشغول نیایش بود که به او خبر می‌دهند که یزدگرد، در شهرِ مرو به فرمان «ماهوی سوری» فرماندار آنجا و به‌دست آسیابانی کشته شده است. «باو» با شنیدن این خبر بسیار اندوهگین شد.

 در این هنگام، تازیان در بخش جنوبی مازندران نفوذ پیدا کردند و در بخش شمالی آن نیز به‌دلیل نبودن فرماندهی شایسته و مناسب هرج‌ومرج روی داده بود. مردم مازندران برای نگاهبانی و نگاهداری سرزمین خود از دشمنان، نمایندگانی را به نزد «باو» فرستادند و از او درخواست کردند که سرزمین آنها را اداره کند. «باو» پس از گرفتن پیمان از مردم به آنجا رفت، تازیان را از آنجا بیرون راند و نزدیک ۱۵سال فرمانروایی کرد تا این‌که به‌دست شخصی به‌نام بلاش(ولاش) کشته شد. او دودمان «باوند»ی را تشکیل داد. مدت پادشاهی اسپهبدان باوندی در کوهستان(کهستان)بالا از سال ۴۵ تا ۴۶۶ هجری مهی برابر است با ۴۲۱ سال و در این مدت مردم کوهستان پیرو دین زرتشتی و در راه و روش نیز، پیرو نیاکان باستانی خود در روزگار ساسانی بوده و در دین، آداب و رسوم ایشان در مدت ۵ سده هیچ خدشه‌ای روی نداده است.

 پس از اسپهبد «غازن دوم باوند» که واپسین فرمانروا از خاندان باوندی در کوهستان «فریم» یا «پریم»(واقع در هزار جریب دودانگه کنونی در جنوب شهر ساری) است. چیره‌شدن دسته‌ی دوم از شاهان باوندی آغاز می‌شود که از «پریم» به شهر ساری منتقل شده‌اند.

 دوران پادشاهی این دسته از ۴۶۶ هجری مهی از اسپبد«شهریار»(پسر غازن دوم) آغاز و در سال ۶۰۶ هجری مهی با کشته شدن اسپهبد «رستم شاه غازی» نامور به «شمس الملوک» پایان می‌یابد و پایتخت این دسته در مدت ۱۴۰ سال شهر ساری بوده است.

 دسته سوم از شاهان باوندی که «کین خواریه» نامیده می‌شوند، از سال ۶۳۵ هجری مهی از اسپهبد «اردشیر» نامور به «حسام‌الدوله» آغاز و در سال ۷۵۰ هجری مهی با کشته شدن اسپهبد «حسن فخرالدوله» در آمل پایان می‌یابد و دیگر کسی از این خاندان به پادشاهی برنخواست و شهرستان‌هایی که از آغاز دسته دوم باوندیان یعنی سال ۴۶۶ هجری مهی تا پایان سال ۷۵۰ هجری مهی در تصرف ایشان بود و همه‌ی مازندران به‌جز «رویان» و در بیشتر مواقع دماوند- کلومن(سمنان، دامغان و بسطام) ، گرگان و بخشی از استان ری می‌باشد.

کاسه سیمین

 پس از برچیده‌شدن خاندان باوندی «کین‌خواریه» در سال ۷۵۰ هجری مهی همه‌ی سرزمین مازندران سوای «رویان جنوبی» که شامل دیلمان، طالقان و رودبار بود به‌دست فرمانروایان اسلامی افتاد. ولی باز هم اسپهبدان «پادوسبانی» در رویان جنوبی، به فرمانروایی خود ادامه می‌دادند تا سال ۱۰۰۶ هجری مهی که به‌دست شاه عباس صفوی از بین رفتند. دودمان«پادوسبانیان» پس از سلسله آفتاب در ژاپن طولانی‌ترین مدت فرمانروایی در جهان را داشتند. چون فرمانروایی آنان از سال ۵۴۰ هجری مهی آغاز و تا سال ۱۰۰۶ هجری مهی ادامه داشت. با فروپاشی واپسین دودمان فرمانروایان زرتشتی در مازندران، زرتشتیان آن سامان نیز کم‌ و کمتر شدند به‌گونه‌ای که امروزه دیگر اثری از آنها در این جاها دیده نمی‌شود.

 یاری‌نامه:

- آذرگشسب، موبد اردشیر، مراسم مذهبی و آداب زرتشتیان.

نویسنده‌ی کتاب «مراسم مذهبی و آداب زرتشتیان» روانشاد «موبد اردشیر آذرگشسب» برای نوشتن بخش «تاریخ اسپهبدان تبرستان»، از دو کتاب به‌نام‌های «تاریخ تبرستان» نوشته‌ی «بهالدین محمد ابن حسن ابن اسفندیار» که در سال ۶۱۳ هجری مهی(:قمری) نوشته شده است و همچنین کتاب «تاریخ تبرستان پس از اسلام» نوشته «اردشیر برزگر» بهره برده است. نوشتار بالا، کوتاه نوشته‌ای از کتاب دوم است.





ارسال توسط سورنا

 

بنام خدا

 

پرستار، مردی با یونیفرم ارتشی و با ظاهری خسته و مضطرب را بالای سر بیماری آورد و به

پیرمردی که روی تخت دراز کشیده بود گفت: آقا پسر شما اینجاست!

پرستار ناچار شد چند بار حرفش را تکرار کند تا بیمار چشمانش را باز کند.

پیرمرد به سختی چشمانش را باز کرد و در حالیکه بخاطر حمله قلبی درد میکشید جوان یونیفرم پوشی که کنار چادر اکسیژن ایستاده بود را دید و دستش را بسوی او دراز کرد و سرباز دست زمخت او را که در اثر سکته لمس شده بود در دست گرفت و گرمی محبت را در آن حس کرد...

پرستار یک صندلی برایش آورد و سرباز توانست کنار تخت بنشیند و تمام طول شب آن سرباز کنار تخت نشسته بود و در حالیکه نور ملایمی به آنها می تابید،دست پیرمرد را گرفته بود و جملاتی از عشق و استقامت برایش میگفت.

پس از مدتی پرستار به او پیشنهاد کرد که کمی استراحت کند ولی او نپذیرفت.

آن سرباز هیچ توجهی به رفت و آمد پرستار، صداهای شبانه بیمارستان، آه و ناله بیماران دیگر و صدای مخزن اکسیژن رسانی نداشت و در تمام مدت با آرامش صحبت میکرد و پیرمرد در حال مرگ بدون آنکه چیزی بگوید تنها دست پسرش را در تمام طول شب محکم گرفته بود...

در پایان، پیرمرد مرد و سرباز دست بیجان او را رها کرد و رفت تا به پرستار بگوید.

منتظر ماند تا او کارهایش را انجام دهد.

وقتی پرستار آمد و دید پیرمرد مرده، شروع کرد به سرباز تسلیت و دلداری دادن ولی سرباز حرف او را قطع کرد و پرسید: این مرد که بود؟

پرستار با حیرت پاسخ داد : پدرتون ؟!

سرباز گفت: نه اون پدر من نیست، من تا بحال اورا ندیده بودم !!!

پرستار گفت: پس چرا وقتی من شما را پیش او بردم چیزی نگفتید؟

سرباز گفت: میدونم اشتباه شده بود ولی اون مرد به پسرش نیاز داشت و پسرش اینجا نبود و وقتی دیدم او آنقدر مریض است که نمیتواند تشخیص دهد من پسرش نیستم و چقدر به وجود من نیاز دارد تصمیم گرفتم بمانم.

در هر صورت من امشب آمده بودم اینجا تا آقای ویلیام گری را پیدا کنم.

پسر ایشان در عراق کشته شده و من مامور شدم تا این خبر را به ایشان بدهم. راستی نام این پیرمرد چه بود؟!

پرستار در حالیکه اشک در چشمانش حلقه زده بود گفت: ویلیام گری!!!

 

 

سخن روز : برای یاد گرفتن آنچه می خواستم بدانم نیاز به پیری داشتم ، اکنون برای خوب به پا کردن آنچه که می دانم ، نیاز به جوانی دارم  . . . ژوبرت

 





تاريخ : دو شنبه 3 مهر 1391برچسب:ژوبرت,یونیفرم ارتشی,یونیفرم,زمخت,,
ارسال توسط سورنا

 

بنام خدا

 


می گویند:روزی مولانا ،شمس تبریزی را به خانه اش دعوت کرد. شمس به خانه ی
جلال الدین رومی رفت و پس از این که وسائل پذیرایی میزبانش را مشاهده کرد
از او پرسید: آیا برای من شراب فراهم نموده ای؟
مولانا حیرت زده پرسید: مگر تو شراب خوارهستی؟!
شمس پاسخ داد: بلی.
مولانا: ولی من از این موضوع اطلاع نداشتم!!
ـ حال که فهمیدی برای من شراب مهیا کن.
ـ در این موقع شب، شراب از کجا گیر بیاورم؟!
ـ به یکی از خدمتکارانت بگو برود و تهیه کند.
- با این کار آبرو و حیثیتم بین خدام از بین خواهد رفت.
- پس خودت برو و شراب خریداری کن.
- در این شهر همه مرا میشناسند، چگونه به محله نصاری نشین بروم و شراب بخرم؟!
ـ اگر به من ارادت داری باید وسیله راحتی مرا هم فراهم کنی چون من شب ها
بدون شراب نه میتوانم غذا بخورم، نه صحبت کنم و نه بخوابم.

مولوی به دلیل ارادتی که به شمس دارد خرقه ای به دوش می اندازد، شیشه ای
بزرگ زیر آن پنهان میکند و به سمت محله نصاری نشین راه می افتد.
تا قبل از ورود او به محله مذکور کسی نسبت به مولوی کنجکاوی نمیکرد اما
همین که وارد آنجا شد مردم حیرت کردند و به تعقیب وی پرداختند. آنها
دیدند که مولوی داخل میکده ای شد و شیشه ای شراب خریداری کرد و پس از
پنهان نمودن آن از میکده خارج شد.

هنوز از محله مسیحیان خارج نشده بود که گروهی از مسلمانان ساکن آنجا، در
قفایش به راه افتادند و لحظه به لحظه بر تعدادشان افزوده شد تا این که
مولوی به جلوی مسجدی که خود امام جماعت آن بود و مردم همه روزه در آن به
او اقتدا می کردند رسید. در این حال یکی از رقیبان مولوی که در جمعیت
حضور داشت فریاد زد: "ای مردم! شیخ جلاالدین که هر روز هنگام نماز به او
اقتدا میکنید به محله نصاری نشین رفته و شراب خریداری نموده است." آن مرد
این را گفت و خرقه را از دوش مولوی کشید. چشم مردم به شیشه افتاد. مرد
ادامه داد: "این منافق که ادعای زهد میکند و به او اقتدا میکنید،
اکنون شراب خریداری نموده و با خود به خانه میبرد!" سپس بر صورت
جلاالدین رومی آب دهان انداخت و طوری بر سرش زد که دستار از سرش باز شد و
بر گردنش افتاد. زمانی که مردم این صحنه را دیدند و به ویژه زمانی که
مولوی را در حال انفعال و سکوت مشاهده نمودند یقین پیدا کردند که مولوی
یک عمر آنها را با لباس زهد و تقوای دروغین فریب داده و درنتیجه خود را
آماده کردند که به او حمله کنند و چه بسا به قتلش رسانند. در این هنگام
شمس از راه رسید و فریاد زد: "ای مردم بی حیا! شرم نمیکنید که به مردی
متدین و فقیه تهمت شرابخواری میزنید، این شیشه که میبینید حاوی سرکه است
زیرا که هرروز با غذای خود تناول میکند."
رقیب مولوی فریاد زد: "این سرکه نیست بلکه شراب است."
شمس در شیشه را باز کرد و در کف دست همه ی مردم از جمله آن رقیب قدری از
محتویات شیشه ریخت و بر همگان ثابت شد که درون شیشه چیزی جز سرکه نیست.
رقیب مولوی بر سر خود کوبید و خود را به پای مولوی انداخت، دیگران هم دست
های او را بوسیدند و متفرق شدند.

آنگاه مولوی از شمس پرسید: برای چه امشب مرا دچار این فاجعه نمودی و
مجبورم کردی تا به آبرو و حیثیتم چوب حراج بزنم؟
شمس گفت: برای این که بدانی آنچه که به آن مینازی جز یک سراب نیست، تو
فکر میکردی که احترام یک مشت عوام برای تو سرمایه ایست ابدی، در حالی که
خود دیدی، با تصور یک شیشه شراب همه ی آن از بین رفت و آب دهان به صورتت
انداختند و بر فرقت کوبیدند و چه بسا تو را به قتل میرساندند. این سرمایه
ی تو همین بود که امشب دیدی و در یک لحظه بر باد رفت. پس به چیزی متکی
باش که با مرور زمان و تغییر اوضاع از بین نرود.

(کتاب ملاصدرا.تالیف هانری کوربن.ترجمه و اقتباس ذبیح الله منصوری) با
اندکی دخل و تصرف





تاريخ : دو شنبه 3 مهر 1391برچسب:شمس,شمس و مولانا,مولانا,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 

ارزشمنده :
در جدول زیر ضرب المثل های پارسی بر اساس حروف الفبا دسته بندی شده اند که علاقمند به آشنایی هر چه بیشتر زبان پارسی می تواند با کلیک روی هر حرف ضرب المثل هایی که با همان حرف انتخابی شما شروع میشوند را مشاهده و مطالعه فرماید.
ح
   
 
 





تاريخ : دو شنبه 3 مهر 1391برچسب:متل,متل ها,حروف الفبا,الفبا,,
ارسال توسط سورنا

امروز 3 مهر ماه

 

http://marshal-modern.ir/Archive/2011/2/27/16fb83091e01.jpg

از کودک فال فروشی پرسیدم چه میکنی!؟ گفت به آنان که در دیروز خود مانده اند فردا را میفروشم..!!

 



ادامه مطلب...

تاريخ : دو شنبه 3 مهر 1391برچسب:فال روز 3 مهر,باغ خدا,درخت خرما,حسادت,مردک,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 

درود...

در پی اهانت به پیامبر اسلام (ص) و متوقف نکردن فیلم موهن ار سایت‌های گوگل و یوتیوپ اقدامی از سوی مسلمانان جهان صورت گرفته است.


طی سخنرانی مدیریت شرکت گوگل «مارتین جوزنبولت» بیان شده است که انتشار فیلم توهین آمیز به پیامبر اسلام (ص) در یوتیوپ متوقف نخواهد شد زیرا این فیلم را آزادی اندیشه می‌دانند.

در همین راستا علمای مسلمان جهان استفاده از جستجوگر گوگل و سایت یوتیوپ را در تمامی کشور‌های اسلامی به مدت دو روز ممنوع کردند.

 


بر همین اساس و به نشانه اعتراض مسلمانان و نشان دادن واکنش نسبت به این اهانت بزرگ نسبت به ساحت مقدس پیامبر اسلام(ص) این برنامه از سوی کاربران مسلمان اینترنت در سراسر جهان، درحال تبلیغ و انتشار است.


این کاربران می‌گویند که هدف از این اقدام، نشان دادن اعتراض مسلمانان و همچنین وارد آوردن شوک اقتصادی و افت سهام شرکت گوگل است. با توجه به استقبال بسیار زیاد کاربران شبکه‌های اجتماعیازه این اقدام می‌توان امیدوار بود که در طی این دو روز به هدف خود خواهند رسید.


روز دوشنبه و سه شنبه ،  سوم و چهارم مهر ماه  روز عدم استفاده از دو سایت یاد شده اعلام شد.و انتظار میرود سهم شرکت گوگل افت کرده و خساراتش به ۲۱۰ میلیون دلار برسد!

 

 

البته شب پیش ساعاتی رو گوگل در کشورمون ایران فیلتر بود ... یوتیوب نیز کلا یکی دو سالی میشه که فیلتر هست ... اما خبرهای ضد و نقیض زیاد به گوش میرسه ... در حال حاضر گوگل فیلتر نیست و مشخص نیست عملکرد مسئولان فنی اینترنت ایران در این مورد چیست اما امیدوارم هی شل کن سفت کن نکنن و دستکم در این 2 روز گوگل رو فیلتر کنن ...

چون اینجوری من و شما و خیلیهای دیگه میریم چک میکنیم ببینیم گوگل فیلتر هست یا نه و همین مورد بازدید عادی این سایت رو 70 برابر میکنه !

 

اما اهانت به پیامبر اسلام (ص) رو بهیچ عنوان نمیشود بخشید ...

پس باهم دیگه این دو روز رو از یاهو برای جستجو استفاده میکنیم ...



بر نور جمال پاک احمد صلوات
بر عطر وجود حی سر مد صلوات
بر وجه نکوی و خلق نکوی پیامبر
بر خاتم پیامبران محمد و آل محمد صلوات





ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 

Description: https://lh4.googleusercontent.com/-zeZUGEJ-sPs/T9QLRIozCEI/AAAAAAAAD8s/EGByVSwl9Yw/w497-h373/tumblr_m4ng3b75Bb1r3gb3zo1_400.gif





تاريخ : یک شنبه 2 مهر 1391برچسب:تاکسی,taxi,,
ارسال توسط سورنا
آخرین مطالب
آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی