به نام خداوند مهر آفرین
سال 14094 اهورایی، 7037 میترایی، 3753 زرتشتی، 2573 کوروشی (شاهنشاهی) و 1394 خورشیدی

بنام دوستدار دوستی ها

 آورده اند كه در كنفرانس تهران روزی چرچیل، روزولت و استالین پس از نشست های پی در پی آن روز تاریخی، برای خوردن شام با هم نشسته بودند.

 در کنار میز یکی از سگ‌های چرچیل ساکت نشسته بود و به آنها نگاه میکرد، چرچیل خطاب به همرهانش گفت؛ چطوری میشه از این خردل تند به این سگ داد؟ روزولت گفت من بلدم و مقداری  گوشت برید و خردل را درون گوشت مالید و به طرف سگ رفت و گوشت را جلوی دهانش گرفته و شروع به نوچ نوچ کرد،سگ گوشت را بو کرد و شروع به خوردن کرد تا اینکه به خردل رسید،خردل دهان سگ را سوزاند و از خوردن صرف نظر کرد.سپس نوبت به استالین رسید. استالین گفت هیچ کاری با زبون خوش پیش نمیره و مقداری از خردل را با انگشتهایش گرفته و به طرف سگ بیچاره رفته و با یک دستش گردن سگ را محکم گرفته و با دست دیگرش خردل را به زور به درون دهان سگ چپاند، سگ با ضرب زور خودش را از دست  استالین  رهانید و خردل را تف کرد. در این میان که چرچیل به هر دوی آنها میخندید بلند شد و گفت؛ دوستان هر دوتاتون سخت در اشتباهید! شما باید کاری بکنید که خودش مجبور  بشه بخوره، روزولت گفت چطوری؟ چرچیل گفت نگاه کنید! و سپس بلند شد و با چهار انگشتش مقداری از خردل را به کون (مقعد) سگ مالید، سگ زوزه کشان در حالی‌ که به خودش میپیچید شروع به لیسیدن خردل کرد!

چرچیل گفت دیدید چطوری میتوان زور را بدون زور زدن بمردمان اعمال کرد!





تاريخ : شنبه 20 فروردين 1390برچسب:كنفرانس تهران,دوستدار,دوست,دوستی,دوستدار دوستی,کنفرانس,تهران,ایران,چرچیل,روزولت,استالین,نشست,روز تاریخی,تاریخ,روز,شام,خوردن شام,شام خوردن,سگ,سگ چرچیل,خردل تند,خردل,خر,دل,تند,گوشت,درون,مال,مالی,مالید,نوچ,نوچ نوچ,بو,بو کردن,بو کرد,زور,به زور,رها,رهانید,تف,دوستان,سخت,اشتباه,مجبور,چهار انگشتی,چهار,4,انگشت,4 انگشت,چهار انگشت,کون,مقعد,زوزه کشان,زوزه,لیسیدن,نشستهای پی در پی,پی در پی,نگاه کنید,نگاه,ضرب زور,دوستدار دوستی ها,,
ارسال توسط سورنا

بنام یگانه هستی

 روزی مرد کوری روی پله‌های ساختمانی نشسته و کلاه و تابلویی را در کنار پایش قرار داده بود روی تابلو خوانده میشد: من کور هستم لطفا کمک کنید.

 روزنامهنگار خلاقی از کنار او میگذشت نگاهی به او انداخت فقط چند سکه درون کلاه بود.او چند سکه درون کلاه انداخت و بدون اینکه از مرد کور اجازه بگیرد تابلوی او را برداشت آن را برگرداند و اعلان دیگری روی ان نوشت و تابلو را کنار پای او گذاشت و آنجا را ترک کرد. عصر آنروز روزنامهنگار به آن محل برگشت و متوجه شد که کلاه مرد کور پر از سکه و اسکناس شده است مرد کور از صدای گامهای او خبرنگار را شناخت و خواست اگر او همان کسی است که آن تابلو را نوشته بگوید ،که بر روی آن چه نوشته است؟روزنامه نگار پاسخ داد:چیز خاض و مهمی نبود،من فقط نوشته شما را به شکل دیگری نوشتم و لبخندی زد و به راه خود ادامه داد. مرد کور هیچوقت ندانست که او چه نوشته است ولی روی تابلوی او خوانده میشد: 

  امروز بهار است، ولی من نمیتوانم آنرا ببینم  !!!!!

     وقتی کارتان را نمیتوانید پیش ببرید استراتژی خود را تغییر بدهید خواهید دید بهترینها ممکن خواهد شد باور داشته باشید هر تغییر بهترین چیز برای زندگی است.
 حتی برای کوچکترین کارتان از دل،فکر،هوش و روحتان مایه بگذارید این رمز موفقیت است .... لبخند بزنید.





ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا

 
 روانشاد مهربان خاني :

 جشن نوروز و ماه فروردين                  با گذشت زمان دوباره رسيد

 داد اين مژده را چو باد بهار                   گل زشادي شكفت و سبزه دميد


 ابر شد مست و از سرمستي               كوس شادي نواخت بر كهسار

 بر سر و روي گل گلاب افشاند              گشت شاداب چهره گلزار


 باد نوروز و ابر فروردين                    همه جا فرش سبزه گستردند
 بهر آذين باغ و زيب چمن                نرگس و سوسن و گل آوردند
 

 كه به روز ششم رسد از‌ راه               باز جشني بزرگ و نيك آيين

 جشن پيدايش اشوزرتشت                روز خرداد و ماه فروردين
 

 هم درين روز، شت‌اشوزرتشت        ديده بر روي اين جهان بگشود

 به ره راستي خلايق را                  در همين روز رهبري فرمود
 

 باد فرخنده بر همه اين جشن          جشن پيدايش پيمبر ما

 آن كه در روزگار گمراهي                شد به امر خداي رهبر ما
 

 آن كه فرمود از براي نجات              ره يكي هست و هست آن ره راست

 هر كه در اين طريق گام نهاد           لاجرم آن كند كه يزدان خواست
 

 آن كه فرمود پاكي تن و جان           باعث شادي است و خوشبختي

 پاك داري اگر درون و برون               دور ماني ز رنج و از سختي
 

 آن كه تعليم داد مردم را                 هم به پندار نيك و هم گفتار

 كه ازين دو پديد مي گردد               سومين اصل، نيكي كردار
 

 آن كه گفتار آسماني او                 همچو خورشيد هست تابنده

 روشني بخشد و دهد گرمي          تا جهان هست هست پاينده
 

 بر روانش هزار بار درود                  كه به ما راه زندگي آموخت

 پرتو پاك مهر يزدان را                     در دل پيروان خود افروخت





ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا
آخرین مطالب

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 78 صفحه بعد

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی